eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💔✵─┅┄ خدایا شروع سـخن نامِ توست وجودم به هر لحظه آرامِ توست دل از نام و یادت بگـیرد قـرار خوشم چون که باشی مرا در کنار سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🦋🌹❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
بازآ دلم ز گردش دوران شکسته است چون کشتی از تهاجم طوفان شکسته است آیینه خیال نهادم به پیش روی دیدم که قلبم از غم هجران شکسته است @hedye110
علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى امام زمان صدقه کنار ميگذاشتن و ميگفتند: امشب قلب حضرت در فشاراست . ارسال نمایید تا ميليونها نفر براى آقاصدقه دهند.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
Mahmood Karimi - Nemishe Bavaram (320).mp3
13.42M
♫✿♬نمیشه باورم؛ که وقت رفتنه…  تموم این سفر، بارش رو شونه ی منه  ♫✿♬کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟  حسین!  ♫✿♬این دم آخری؛ چقدر شبیه مادری…  کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟  ♫✿♬حسین!  این دم آخری؛ چقدر شبیه مادری…  ♫✿♬باید جوابتو؛ با نفسم بدم….  بدون من، نرو… تورو به کی قسم بدم؟  ♫✿♬قرارمون چی شد؛ که بیقرار هم باشیم؟  حسین…   هر چی که پیش اومد؛ باید کنار هم باشیم ♫✿♬ داداش…  کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟ ♫✿♬ حسین!  این دم آخری؛ چقدر شبیه مادری… ♫✿♬ من روی خاک و تو؛ سوار مرکبی…  من توی قلب تو؛ اما تو چشم زینبی ♫✿♬ آهسته تر برو… بزار منم باهات بیام  حسین دیگه نمی کشه پاهام؛ که پا به پات بیام♫✿♬  کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟  حسین! ♫✿♬ این دم آخری؛ چقدر شبیه مادری…              @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
5f4b67e5ddc6633047.mp3
4.53M
رمق نداره پاهام میخوام که باهات بیام از دار دنیا فقط تو مونده بودی برام چه جوری باهات وداع کنم چه جوری ازت جدا بشم منو میذاری میری ولی کی میدونه من چی میکشم برو ولی همسفر یه خورده آهسته تر اما اگه راهی برگرد و من رو ببر لحظه وداع رفتی و موند عطر نفست رو چادرم تکست نوحه رمق نداره پاهام میخوام که باهات بیام بنی فاطمه تو رو به همون خدایی که کسه بی کسونه میسپرم با این صدای خسته با پر و بال بسته بابا منو بغل کن خیلی دلم شکسته نفسی برام نمونده که دم آخری صدات کنم منو تو آغوشت بگیر که یه دل سیر نگات کنم چه جوری باهات وداع کنم چه جوری ازت جدا بشم منو میذاری میری ولی کی میدونه من چی میکشم 😭 بنی فاطمه             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
4_5841345875510561663.mp3
9.11M
😭😭😭🍂🍂🍂 بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا صاحب عصروالزمان..... هواتو کردم هوای چشماتُ(۲) بمیرم آقا من نبینم اشکاتُ (۲) کجاگریه می کنی آقا کجا ناله می زنی هر روز کجا توی بیابونی آقا ببخش بهت خیلی بد کردم حلالم کن که بد کردم حلالم کن آقا که برگردم اباصالح گل نرگس دستت بیار بالا (حلالم کن که بد کردم/ حلالم کن که برگردم/ اباصالح گل زهرا) 🌼🌼🌼🌼🌼 همیشه بخشیدی ، همه گناهامو همیشه هر جا آقا ، گرفتی دستامو برا شما می خونم تو روضه ها هرشب دخیلِ این قلبم به چادرِ عمه جانتون زینب به تو پشتِ نوکرت گرمه شما تکیه گاهمی مولا صدات میزنم تو تنهایی بهت زیر لب میگم بابا حلالم کن که بد کردم حلالم کن که برگردم اباصالح گل زهرا 🌼🌼🌼🌼🌼 نمیشه سر گردون ، نمیشه آواره کسی که تودنیا حسینُ دوست داره تو حرم بازم گره گشایی کرد آخ. محاله گدا بره حرم بی جواب برگرده دردمو دوا کن حسین آقا دستامو پر کن حسین مولا حرفِ حرم شد بازم دلم مسافرت شد آقا خوشا به حالِ اون که دوباره زائرت شد خوشا به حال اون که آقا دوباره مسافرت شد هر چی کربلا بری بازم جا داره واسه ی دل شکسته ها حرمِ حسین جا داره چشم انتظارم حسین حسین             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
زنینه_نیزه_شکسته_هارو_بزن_کنار_زینب_.mp3
6.47M
• ﷽ • سبک:زمینه شکری متن:نیزه شکسته هارو... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نیزه شکسته ها رو بزن کنار زینب افتاده ام به گودال ای بیقرار زینب به نیزه ی غریبی تکیه زدم نبینی زخمای پیکر رو بیش از هزار زینب من حسینم/به زیر تیغ و نیزه ها من حسینم/مجروح و زخمی از جفا من حسینم/افتاده زیر دست و پا برو زینب به سوی خیمه خواهر به استقبالم اومد دیگه مادر برو زینب صدای ناله میآد اومد پیغمبر و زهراء و حیدر برو زینب دلم پیش سکینه است به دنبال رقیه است زجر کافر حسین جانم حسین جانم برادر ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ شدم هدف برای تیر و سنان زینب از زخم نیزه بدتر زخم زبان زینب قرآن ناطقت را صفحه به صفحه بردن انگشترم به غارت بُرد ساربان زینب من حسینم/با لب تشنه بی پناه من حسینم/بیکس میون قتلگاه من حسینم/از جگرم میکشم آه برو زینب به سمت خیمه برگرد که رنگ دخترام از حمله شد زرد برو زینب تویی تنها امیدم به قلبم حال خیمه بدترین درد برو زینب دلم پیش رقیه است به تعقیبش به صحرا زجر نامرد حسین جانم حسین جانم برادر ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ سرم بروی نیزه تنم به دشت زینب از دست نیزه داران صد دست گشت زینب کنج تنور خولی یا بین دِیرِ راهِب یا اینکه مجلس مِی سرم به تشت زینب من حسینم/که نیزه زد بر دهنم من حسینم/کشته ی دور از وطنم من حسینم/باهرچی میشد زدنم برو زینب ، برو جانِ برادر بزن محکم گره بر کنج معجر برو که حالم سجادم خرابه تنِ تبدار ، علی، بی یار و یاور برو زینب دلم پیش ربابه داره دق میکنه از داغ اصغر حسین جانم حسین جانم برادر @hedye110
🏴 جوان ها مثل پیرمردها عزاداری نکنند... @delneveshte_hadis110
⚫️ ساعت به ساعت روز چگونه گذشت؟ محاسبات جغرافیایی را اولین بار مرحوم دکتر احمد بیرشک، ریاضیدان برجسته ایرانی، با عنوان گاه شماری ایرانی واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی درآورد. او مطرح کرد که می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرف های مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. بر اساس محاسبات علمی دکتر احمد بیرشک، عاشورا در گاه شماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجری شمسی می شود. او نوشت که تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرف های مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. 🏴 اذان صبح؛ ۵:۴۷ بامداد امام حسین علیه السلام بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» آن طرف نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
⚫️ ساعت به ساعت روز چگونه گذشت؟ 🏴 ساعت ۶ صبح امام حسین علیه السلام دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خاربوته‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
رهبر انقلاب: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. ۱۳۹۲/۰۸/۲۰             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
┄┅─✵💔✵─┅┄ الهی ... هر بامدادت؛ رودخانه حیات جاری می شود ... زلال و پاک ... چون خورشید مهربان و گرم وخالصمان ساز ... سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 💐❤️🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴           @hedye110 🏴🖤🏴
💔 بلا شروع شده تازه بعد عاشورا چه میکشید؟ خدا صبرتان دهد آقا دلی که سوخت چو نِی وقتِ شور، خوانده تو را سری که سوخت میان تنور خوانده تو را             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام سجاد علیه السلام و امام محمد باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🌹 يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
نگاهی به نیکی میکنم. لبخندی آغشته به شرم روی لبهایش نقش بسته. خیلی راحت میشود حدس زد که نگران چیست. چشمهایم را روی هم میگذارم تا مطمئنش کنم. او هم لبخندی میزند و سر تکان میدهد. بعد به طرف عمو میرود و بغلش میکند.بعد از عمو،نوبت زنعمو افسانه است. با خنده،جلو میآید و جعبه ی بزرگی به دستم میدهد. بعد آرام دو طرف صورتم را میبوسد. با احترام،دستش را میبوسم،درست مثل مادرم. هرچند نیکی شبیه مادرش نیست،اما من زنعمو را مثل مامان دوست دارم. جعبه را که باز میکنم،چشمم به ساعتی با بند چرم و صفحه ی بزرگ میافتد. با ساعت ظریفی در ست کنارش. ستِ ساعت! برای من و نیکی! انگار همه دست به دست هم داده اند تا من امشب مصممتر شوم برای ابراز علاقه به تو.... میبینی عزیزدلم... همه باور کرده اند که من و تو برای هم ساخته شده ایم. درست است که تو از من َسرتری. زیباتری. مهربانتری. خوبتری... اصلا تو همه جوره از من بهتری. اما کاملم میکنی. من در کنار تو خودم را شناخته ام. تو آینه ای به وسعت من ساخته ای و خودِ واقعی ام را نشان میدهی. مهربان،مسیح ِ غیور،مسیح نگران مسیح ... اینها من هستند. منی که تو ساخته ای. راستش تو ویرانم کردی. تو مسیح ِخودپسن مغرور را کشتی و این، از من یک مسیح عاشق ساختی اینگونه قشنگتر نیستم؟؟ اصلا من مجنون شده ام چون تو لیلا هستی.. مگر بدون حضور شیرین، فرهادِ کوه کن ابدی میشد؟ لیلای من ِشیرین من .. نه! تو نه شیرینی و نه لیلی... تو عاقلانه ترین شکل ممکن عشقی! جز تو این من مغرور و خودخواه،مگر ممکن بود عاشق شود؟ نیکی جانم... بیا و با دل این بیچاره راه بیا.... باور کن، عاشقی کردن بلدم. فقط کافیست که بگویی تا دنیا،دنیاست،از آن ِ من هستی! سرم را پایین میاندازم. عزمم،را جزم کرده ام. امشب،مهمانها که رفتند؛تنها که شدیم؛برایش میگویم... راز عاشقی را در گوشش زمزمه میکنم و از او میخواهم همیشه خانم این خانه باشد به او میگویم قلبم فقط به عشق او میتپد . 🌹🌹🌹🌹🌹 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
Hossein-Sharifi-Ghafele-Salar-Man.mp3
5.97M
🏴 قافله سالار من، کجایی ای دوای دردم (شور) 🎤حاج امیر عباسی           @hedye110 🏴🖤🏴
از خدا ميخوام 🙏 تو زندگيت فقط يكبار تو دو راهي بمونی اونم تو 🕌 بين الحرمين 🕌 كه ندوني جلو حسين(ع)💚 زانو بزنی🙏 يا عباس(ع)💚 شبتون بخیر 🌷🌹💐⭐️✨🌙🌟
┄┅─✵💔✵─┅┄ الهی ... هر بامدادت؛ رودخانه حیات جاری می شود ... زلال و پاک ... چون خورشید مهربان و گرم وخالصمان ساز ... سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 💐❤️🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴           @hedye110 🏴🖤🏴
💔🏴 اشکِ ماتم گشته از دیده روان شد سرِ سالار زینب بر سنان در عزای جدِّ مظلومت حسین تسلیت یا مهدی صاحب زمان             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
*نیکی* مهمانها را بدرقه میکنیم. عمو وقت رفتن میگوید:راستی نیکیجان،واسه مهمونی سال هستیم.گفتن شمارم دعوت کنم.میاین دیگه؟ برق از تنم میگذرد. آب دهانم را قورت میدهم و سرم را پایین میاندازم. زنعمو تأکید میکند:مسیح میاین دیگه؟تا پارسال به خاطر اختلاف با عمومسعود نمیرفتیم.. زشته امسالم نریم... سرم را بلند میکنم و با التماس به مسیح خیره میشوم. مسیح،مشکوک نگاهم میکند. زنعمو اصرار میکند:مسیح؟اگه نیاین خیلی بد میشه... مسیح بدون اینکه نگاه از من بگیرد،میگوید: میایم.. زنعمو با خیال راحت میگوید:باشه، پس میبینمتون. و از در بیرون میرود. آسانسور میرود و من داخل میآیم کلافه دست به کمر میزنم و ماتم میگیرم. حالا با دانیال چه کنم؟ اصلا خوشم نمیآید با او روبهرو شوم.دلم هم نمیخواد به مسیح چیزی در اینباره بگویم. به طرف اتاق میروم و بسته ی کادوپیچشده را از روی میز برمیدارم. صدای بسته شدن در میآید. نفس عمیقی میکشم،بسته را پشتم پنهان میکنم؛لبخندی میزنم و به طرف مسیح میروم. مسیح میخندد :_بازم ممنون..یعنی واقعا انتظاری نداشتم،متشکرم. چشمهایم را روی هم میفشارم. :+خواهش میکنم.کار خاصی نکردم واقعا. و بسته را به طرفش میگیرم . چشمان مسیح،میدرخشد. برق عجیب درونشان،نگاه را خیره میکند. این مرد ،این شبِ چشمهایش ، این نگاه گیرایش؛ چه رازی دارد که قلبم را اینچنین به تپش وا میدارد؟ با ذوق بسته را از دستم میگیرد. سرم را پایین میاندازم و نگاه میدزدم. من،نمیدانم حکم این نگاههای گاه و بیگاهم به او چیست؟ با سرفه ای مصلحتی،گلویم را صاف میکنم:تولدت مبارک... مسیح،بسته را از دستم میگیرد. ذوقزده شده،این از تمام حرکاتش پیداست. روبان دور بسته را با احتیاط باز میکند و بعد کاغذ رنگی دور هدیه اش را.. :_نیکی واقعا نمیدونم چی بگم..تو امشب دو بار منو سورپرایز کردی.. حرکتی به گردنم میدهم و کمی سرم را خم میکنم :+عه،هنوز که هدیه ات رو ندیدی! سرش را بلند میکند و به صورتم زل میزند. :_نیکی راستش...من فکر میکردم تو برام کادو نگرفتی! با تعجب چشمانم را گرد میکنم :+عه مگه میشه؟کل جشن یه طرف،کادوها یه طرف.. مسیح لبخند میزند و دوباره،با دقت هدیه را باز میکند. با دیدن کتاب،لب لبخند بزرگی میزند دست روی جلدش میکشد و "قیدار" را زیر لب زمزمه میکند. :_نیکی ممنون...واقعا ممنون.. :+خواهش میکنم،فقط من معذرت میخوام.. میدونستم هدیه ام،برعکس بقیه،اصلا قابلدار نیست و خب.. راستش خجالت کشیدم جلو جمع بدم.. مسیح،اخم میکند :_این چه حرفیه؟اصلا خوشم نیومد از این فکرت..این هدیه از همه ی اونا عزیزتره برام.. ارزشش هم بیشتره. من اینو به همه ی اونا ترجیح میدم. چیزی دلمـ را به بازی میکرد. هدیه ی ارزان من را به کادوه ای رنگارنگ و گرانقیمت بقیه ترجیح میدهد. حتی اگر این حرف را به تعارف گفته باشد،باز هم برای من قابل احترام است. میگویم :+امیدوارم از متنش هم خوشت بیاد..تو کتابخونه ی اتاق مشترک،جای این کتاب خالی بود. میدونم که رمان هم میخونی.امیدوارم اینم بپسندی راستش،خیلی فکر کردم چی بخرم،حس کردم شخصیت قیدار خیلی شبیه شماست.. مسیح لبخند میزند و ابروهایش را بالا میدهد. :_حالا تو از شخصیت این آقاقیدار خوشت میاد یا نه؟؟ سرم را پایین میاندازم و لب پایینم را میگزم. مجرد بودم که "قیدار" را خواندم. شخصیتش با وجودِ بعضی اشتباهاتش برایم قابل احترام بود. هرچند،هروقت با فاطمه راجعش صحبت میکردیم،با شرم دخترانه، همسرانمان را شبیه شخصیت رمانها تصور میکردیم. فاطمه دوست داشت همسرش شبیه "ارمیا"ی "رضاامیرخانی" باشد و من دوست داشتم مردِ زندگیم،مثل "قیدار" باشد...🔷🔷🔷🔷🔷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
هـرگز نگذاشت تا ابد شب باشد او ماند که در کنار زینب باشد سجاد که سجاده به او دل می‌بست تـدبیر خـدا بود که در تب باشد 🏴شـهادت وارث و تکمیل کننده نهضت عاشورا تسلیت باد🏴             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸