eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 حاجی را سلام برسانید مجید اخوان قرار بود با لشکر هفتاد و هفت خراسان و یک لشکر دیگر، عملیات ادغامی داشته باشیم.آن موقع فرمانده ي لشکر هفتاد و هفت، جناب سرهنگ صدیقی بود. یک روز جلسه مشترکی باهاشان گذاشتیم.رفتیم اتاق توجیه لشکر 77 و نشستیم به صحبت درباره ي عملیات. اول رده هاي بالا شروع کردند.روي نقشه اي که به دیوار زده بودند، مانور می کردند و حرف می زدند. نوبت رسید به فرمانده تیپها.هم بچه هاي ارتش صحبت کردند، هم بچه هاي سپاه. زمینه ي حرفها، بیشتر رو جنبه هاي کلاسیک و تاکتیکی بود؛ این که مثلا:ًما چند تا تانک داریم، دشمن چند تا دارد؛ ما چقدر نیرو داریم، دشمن چقدر؛ آتش چطور باید باشد، چطور مانور کنیم... حاجی برونسی آن موقع فرمانده ي تیپ شده بود، تیپ هجده جوادالائمه (سلام االله علیه).مسؤولیت رکن دوم تیپ هم با من بود. درست نشسته بودم کنارش. بالاخره نوبت رسید به تیپ ما.حاجی بلند شد و رفت جلو. با آن ظاهر ساده و روستایی اش، گیرایی خاصی داشت. همه نگاش می کردند،مخصوصاً من که قلبم تندتر از قبل می زد.از تسلّط بیان و معلومات بالاي حاجی خبر داشتم. ولی تا حالا تو همچین جلسه اي سابقه ي صحبت ازش نداشتم.با خودم گفتم: «حالا حاجی چی می خواد بگه تو این جمع؟» بعد از گفتن مقدمات، مکثی کرد و بعد، اصل حرفش شروع شد: «روقضایاي تاکتیکی، به اندازه ي کافی بحث شد، البته لازم هم بود، ولی دیگه بس باشه.من می خوام با اجازه ي شما، بزنم تو یک کانال دیگه. می خوام بگم خیلی غرور ما رو نگیره!» این را گفت و زد به جنگهاي صدر اسلام، جنگ احد.از غروري که باعث شکست نیروهاي اسلام شد، حرف زد.ادامه داد:«حالا هم تاکتیک و این حرفها خیلی نباید ما رو مغرور کنه.نگید عراق تانک داره ما هم داریم. نگید عراق توپ داره ما هم داریم؛ اول جنگ رویادتون می آد؟ ما چی داشتیم، اون چی داشت؟ یادتون هست چطوري پدرش رو در آوردیم.متأسفانه ما ترکش این جور چیزها رو بعضی وقتها خوردیم. من نمی خوام بگم بحثهاي تاکتیکی به درد نمی خوره، اتفاقاً خیلی هم لازمه، ولی از عقیده و معنویات هم نباید فراموش بشه، از این که اصلاً پایه و اساس و زیر بناي جنگ ما به خاطر چی هست.» همه میخ او شده بودند.او هم هر لحظه گرمتر می شد.خیلی جالب شروع کرد به مقایسه ي سپاه امام حسین (سلام االله علیه)، و سپاه یزید.زد به صحراي کربلا و بعد هم به گودي قتلگاه. جو جلسه یکدفعه از این رو به آن رو شد.تو ظرف چند ثانیه صداي گریه از هر طرف بلند شد.همه بدون استثناء گریه می کردند، آن هم چه گریه اي! حاجی هنوز داشت حرف می زد.صداش بلند شده بود. «ما هرچه داریم اینهاست، اسلحه و وسیله درسته که باید باشه، ولی اون کسی که می خواد بچکاند ماشه ي آرپی چی رو، اول باید قلبش ازعشق امام حسین (سلام االله علیه) پر شده باشه، اگر این طوري نباشه نمی تونه جلوي تانک «-72T «عراق بند بیاره.»... بالاخره صحبتش تمام شد.حال همه، حال دیگري شده بود.جناب سرهنگ صدیقی از آن طرف اتاق بلند شد آمد پیش حاجی.گرفتش تو بغل و صورتش را بوسید.چشمهاش اززور گریه سرخ شده بود.با صداي بغض آلودش گفت: «حاج آقا هرچی شما بگی درباره ي تیپ خودت، من دربست همون کارو می کنم.» کمی بعد رفت دست سرهنگ ایرایی را گرفت، فرمانده ي تیپ یکش بود، آمد دستش را گذاشت تو دست حاجی.به اش گفت:«شما با تیپ یک، از این لحظه در اختیار آقاي برونسی هستی، هرچی ایشون گفت مو به مو انجام می دي.» بعد دستش را ول کرد. ادامه داد:«این رو به عنوان یک دستور نظامی به همه ي رده هاي پایین تر هم بگین.» از آن به بعد هر وقت تو لشگر هفتاد و هفت کاري داشتیم، عجیب تحویلمان می گرفتند.اول از همه می گفتند:«حاجی چطوره؟» وقتی هم می خواستیم بیاییم، می گفتند:«حاجی برونسی رو حتماً سلام برسونید.» 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ دعا کنیم برای پیروزی جبهه مقاومت در مقابل اسرائیل جنایتکار
انسان شناسی ۳۲۷.mp3
9.07M
۳۲۷ بازم خـــراب کـــردم! سرعت من در رفع ضعف‌هام و کسب قدرت‌های روحی، لاک پشتیه! تا دو روز خوب جلو میرم، با کوچکترین اتفاق، همه چیزو به باد میدم. | @hedye110
«شیما اکرم صیدم» رتبه اول کنکور امسال در فلسطین در حملات شب‌گذشته جنگنده‌های اسرائیلی به غزه، همراه خانواده‌اش شهیـد شد. حامیان زن زندگی کدوم گوری ان ؟ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔮اقتدار مرد اقتصادشه ☝️اقتدار شوهرت رو نباید جلوی خانواده ات بشکونی... ❌قابل توجه خانم ها👆 @emame_mehraban          🕊🕊🕊🕊
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 قسمت ١ ✅ اصلی‌ترین کار ما در دنیا ‌‌ #اللهمْ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـــࢪَج eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا شروع سـخن نامِ توست وجودم به هر لحظه آرامِ توست دل از نام و یادت بگـیرد قـرار خوشم چون که باشی مرا در کنار سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴🏴 @hedye110
حیف از این آقا که بی‌یاور میان ما رهاست بر دلش هر دم هجوم غصه ها و اشکهاست خوشحال آنکه با اخـلاص گـردد نوکـــــرش بر لبش گوید دمادم حضرت مهدی کجاست ‌‌@emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
🪴 🪴 🌿﷽🌿 سخنرانی اجباري مجید اخوان هفته اي یکی ، دوبار تو صبحگاه سخنرانی می کرد.یک بار قبل از صبحگاه مرا خواست. رفتم پهلوش.گفت: «امروز بیا صحبت کن براي بچه ها.» لحنش مثل نگاهش جدي بود. یک آن دست و پام را گم کردم. تا حالا سابقه ي این جور کارها را نداشتم. متواضعانه گفتم: «حاج آقا شما سخنران هستی، ما که اهلش نیستیم.» لحنش جدي تر شد: «بري صحبت کنی بلد می شی.» شروع کردم به اصرار، که نروم.آخرش ناراحت شد. گفت: «من که یک پیرمرد بی سواد و روستایی هستم، صحبت می کنم، شماها که محصل هستین و درس خوانده، از پسش بر نمی آین؟ واقعاً خجالت داره!» سرم را انداختم پایین.حاجی راه افتاد.در حال رفتن گفت:«برو، برو خودت رو آماده کن که بیاي صحبت کنی.».. نه تنها من، همه ي کادر تیپ را وادار به این کار می کرد.یکی سخنرانی، اجباري بود؛ یکی هم غذا خوردن تو چادر بسیجی ها. وقت صبحانه که می شد، می گفت: «وحیدي و اخوان و مسؤول عملیات، برن تو اون گردان.» خودش و یکی، دو نفر دیگر تو گردان بعدي، و بقیه ي کادر را هم تقسیم می کرد تو گردانهاي دیگر.صبحانه را مهمان بسیجی ها می شدیم.کار خودش از همه مشکل تر بود:یکی، دو لقمه تو این چادر می خورد؛ یکی، دو لقمه تو چادر بعدي و،... این جوري به همه ي چادرها سر می زد. ناهار و شام هم همین برنامه ردیف بود.هر وقت کسی دلیل سخنرانی و آن وضع غذا خوردن را می پرسید، می گفت:«بسیجی ها شما رو باید با صدا بشناسن، نه با چهره.» می گفت: «شب عملیات، بچه ها تو تاریکی، صورت اخوان رو نمی بینن، صداي اخوان رو می شنون، تا می گه، برین جلو، می گن: این اخوانه. تا من می گم:برین چپ، می گن:این برونسیه.» هر کس این دلیلها را می شنید، جاي هیچ چیزي در دلش نمی ماند جز این که او را تحسین کند.تازه این یکی از عواید سخنرانی و هم غذا شدن با بسیجی ها بود.محسنات دیگر، جاي خودش را داشت. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت زبان قاصر است از وصف این همه درد از وصف این همه ظلم از وصف این همه تنهایی ... با تمام درد و اندوهی که در سینه داریم زمزمه کنیم و به یاری بطلبیم تنها منجی جهان را که ان شاءالله فقط اوست که میتواند تمام پلیدی‌ها را شکست داده و زندگی آرام همراه انسانیت و بندگی را برای زمینیان علی‌الخصوص مظلومین جهان به ارمغان بیاورد ... eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□