eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 فردی که است از او توقّع نداریم که نیازها یا محبّت خود را با زبان بیان کند بلکه زبان او همان رفتارهای اوست. در واقع سعی می‌کنیم تمام احساسات، منطق، حالات روحی، نیازها، گلایه‌ها و او را با ظاهر رفتارش تشخیص دهیم. 💠 درست است که در زندگی مشترک، زن و مرد باید کلامی و گفتگو داشته باشند امّا یک تکنیک که می‌تواند ابراز محبّت کلامی و گفتگوی صمیمی بین شما را تقویت کند این است که فرض کنید همسر شما است و مجبورید تمام رفتارهای او را ترجمه کنید. 💠 در این تکنیک مجبور هستید به ظاهر رفتارهای کوچک و بزرگ همسرتان و آنها بیشتر دقّت کرده و برداشت‌های جالبی از رفتارهای او کنید. مثلاً اگر همسرم می‌شوید یا غذا می‌پزد یعنی دارد در دلش داد می‌زند من همسرم را دوست دارم که دارم برایش غذا درست می‌کنم یا اگر همسرم برای خانه نان و میوه می‌کند یعنی دارد با زبان بی‌زبانی می‌گوید همسرم را دوست دارم که دارم به او خدمت می‌کنم. خودتان به تمام رفتارها و خدمت‌های ریز و درشت همسرتان دقّت کنید و از آنها برداشت‌های و عاطفی نمایید. 💠 این روش می‌تواند توقّع فردی را که همسرش ذاتاً کم حرف یا است و در ابراز‌ محبّت ضعف دارد تعدیل کرده و تا حدّی مانع روابط آنها شود. eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ را ببینید و به ایرانی بودن خود افتخار کنید ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر فرموده و در قرآن هم آمده است عالم برجسته الازهر مصر: خدا ایرانیان را نگهبان اسلام نمود..... eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
💠علامه طهرانی(ره): 🔸عرفان در سجاده ، شب ، مناجات و تاریکی نیست ! 🔸بلکه عرفان در بازار ، دانشکده ، خیابان ، معامله با زن ، معامله با بچه و ... است. 🔸گاهی ممکن است انسان عبادت چهل ساله خود را با یک دل شکستن هدر دهد! eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
💠 حضرت علی علیه السلام به کمیل فرمود: ▪️ ای کمیل! همانا زبان از قلب سرچشمه می گیرد، و آنچه را که در قلب است ظاهر می‌سازد و قوام قلب به غذاست، پس متوجه باش که قلب و جسمت را با چه تغذیه میکنی؟! 🚫 اگر از حلال نباشد خداوند متعال تسبیح و شکرت را نمی‌پذیرد. eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
قلب سالم ۱۲_1.m4a
12.24M
سالم ۱۲ قسمت دوازدهم موضوع : برکت در مال 🌾 استاد : حاجیه خانم رستمی فر 🌱 ➥ @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خــدا میتوان بهترین روز را براے خـود رقم زد پس با تمام وجـود بگیم خـدایا بہ امید تو نه بہ امید خلق تو   @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💚 ای چاره ی درخواستگان ادرکنی ای مونس و یار بی کسان ادرکنی من بی‌کسم وخسته ومهجور وضعیف یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی ... @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 زینب به شوخی و با لهجه ایی که می خواست حروف عربی را مثل من تلفظ کند، گفت: و علیه الشلام گفتم: من به شهدا سلام دادم. گفت: اگر یکی از اینا جواب می داد، چه کار می کردی؟ گفتم: هیچی. پا به فرار می گذاشتم. هر دو خندیدیم و به طرف اتاق راه افتادیم. زینب رفت سرجایش خوابید. به من هم گفت: بیا، تو هم اینجا دراز بکش تا صبح نشده به چرتی بزنیم. گفتم: نه من سر جام میشینم با اینکه این چند روز زینب خانم خیلی به دلم نشسته بود و دوستش داشتم ولی هم از خوابیدن روی آن موکت و هم از اینکه کنار زینب که تا آن موقع کلی مرده شسته بود، اکراه داشتم. کمی که گذشت دیدم، زینب خانم خوابش سنگین شده ولی من هر چه با خودم کلنجار می روم، خوابم نمیبرد، صدای انفجار از فاصله های دور و نزدیک به گوش می رسید و هزار تا فکر و خیال به ذهنم سرازیر می شد. برای فرار از آنها به سرم زد دوباره بروم بیرون. این بار زینب متوجه بیرون رفتنم نشد قبرستان بزرگ بود و بی در و دروازه. خیلی از دیوارهای قدیمی دور تا دور آن ریخته بود و به راحتی می شد از روی آن پرید و وارد شد. در امتداد ساختمان غسالخانه جاده آسفالتهایی بود که دو طرفش را درختکاری کرده بودند. توی آن تاریکی وقتی باد می وزید و شاخه ها و برگ های درختان را تکان می داد، آن قسمت ترسناک تر و وهم آلودتر می شد، قبل از این شب های زیادی را به خاطر فرار از گرما پشت بام خوابیده بودم. همیشه قبل از اینکه خوابم ببرد به دل آسمان خیره میشدم و به ماه و ستاره ها نگاه می کردم. رنگ نقره ایی محتاره ها توی آبی سرمه ایی رنگ خیلی جلوه می کرد. آن قدر آسمان شهرم پر ستاره بود که گاه خوف به دلم می افتاد، آسمان زیر این بار سنگینی کند و ستاره ها پایین بریزند. همیشه هم این شعر میمی که توی حیاط خانه شان در بصره برای مان می خواند، به ذهنم می آمد: ای ماه زیبا بابایم را ندیدی در راه؟ در حالی که تفنگی بر دوش داشت و به شکار می رفت. د حالا که به نور آن ماه و ستاره ها نیاز داشتم، تکه های پراکنده ابرها آن را از من دریغ می کردند. به طرف پیکر شهدا رفتم. مریم خانم سر شب توی حرف هایش گفته بود؛ فقط سگها نیستند، ممکنه جک و جانور دیگه ایی هم سراغ جنازه ها بیایند. نمی خواستم حالا که اینجا مانده ام، حضورم بی ثمر باشد و فردا ببینم آسیبی به جنازه ها رسیده. از طرفی خوف عجیبی توی دلم بود. به ذهنم می رسید، نکند یکی از اینها که اینجا دراز به دراز خوابیده اند از جا بلند شود. آن وقت من چه کار می کردم. شنیده بودم؛ بعضی کشته ها را که به سردخانه برده اند بعد از چند ساعت علائم حیاتی شان برگشته و معلوم شده تا قبل از این در اغما بوده اند و به اشتباه آنها را سردخانه برده اند. به خاطر همین، سپرده بودند قبل از آوردن شهیدی به جنت آباد یا سردخانه اول حکم مرگش را به تأیید بیمارستان برسانند. این توهمها توی تنهایی و تاریکی همراه با ذهنیتی که از پیکرهای متلاشی داشتم باعث می شد، دچار دلهره بشوم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef