eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمِ ربِّ النّور آقا جان بیا درد دارم حضرت درمان بیا حیف از خوبیِ تو یابن الحسن عاشقت من باشم و امثال من تعجیل در فرج پنج صلوات🌹 @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
سوره مبارکه نوشته استاد انصاریان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
4_5850347624451802617.mp3
1.75M
🔸ترتیل صفحه 67 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام رست 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ☘️☘️☘️☘️ ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
067-aleemran-ta-1.mp3
4.3M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
067-aleemran-ta-2.mp3
4.5M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🪴 🪴 🌿﷽🌿 دست تکان دادم. مینی بوسی ایستاد و سوار شدم. امیدوار بودم خانه آقای بهرام زاده که قوم و خویشمان بودند را آنجا پیدا کنم. او در پتروشیمی ماهشهر کار می کرد و ارادت زیادی به دایی حسینی داشت. مطمئن بودم او کمکم می کند. توی ماهشهر هم کلی خیابان ها را بالا و پایین کردم و از آدم های مختلف سراغ آقای حمید بهرام زاده را گرفتم آدرس می دادم شکل و قیافه اش این طوری است. اخلاق و رفتارش آن طوری است، توی پتروشیمی کار می کنند اما هیچ کس او را نمی شناخت. حتی از زنهایی که جلوی خانه های شان نشسته بودند می پرسیدم: چنین خانواده ای را سراغ ندارید؟ اظهار بی اطلاعی می کردند و می پرسیدند: برای چی دنبال همچین آدمی میگردی؟ وقتی می گفتم: از خرمشهر آمدم و دنبال مادرم میگردم، با خوشرویی تعارفم می کردند به خانه شان بروم. می گفتند: بیا خستگی راه از تنت بره، به استراحتی کن، دوباره دنبالشون بگرد میگفتم: نه. باید برگردم خرمشهر. بعد همه از اوضاع خرمشهر می پرسیدند. نگران وضعیت جنگ بودند، پیرزنی خرمشهری که به خانه دخترش پناه آورده بود، ازم پرسید: مادر یعنی ما برمی گردیم شهرمون؟ درحالی که خودم هم جواب این سؤال را نمی دانستم، گفتم: آره مادر جون، نگران نباشی... توی ماهشهر هم نتیجه ای نگرفتم. خسته و بی حال راه می رفتم. زمین شوره زار آنجا نور آفتاب را منعکس می کرد و چشمم را می زد. پوستم از آفتاب شدید میسوخت، احساس می کردم مغزم در حال جوشیدن است. از گرسنگی داشتم تلف می شدم و هیچ پولی نداشتم. با این فشار گرما، گرسنگی و غریبی، احساس یأس و بی پناهی هم به سراغم آمد. چند بار بغض کردم ولی اجازه ندادم بغضم سر باز کند و اشک هایم بریزند سر جادهایی که به سربندر می رفت برگشتم. مینی بوسی جلوی پایم ایستاد و در باز شد مانده بودم به راننده چه بگویم. با جیب خالی سوار بشوم یا نه. همان لحظه دیدم مسافری که در حال پیاده شدن است به راننده پول داد اما راننده گفت: کرایه ایی نیست. صلوات بفرست خوشحال شدم و با خیال راحت بالا رفتم و روی صندلی نشستم از سربندر هم وارد شرکت نفت شدم و اولش دو نفری که کنار راننده بودند، گفتند: خواهر ما میریم عقب شما بیا جلو بشین تشکر کردم و گفتم: من همین جا، عقب وانت راحت ترم و گفتند: هوا گرمه اذیت میشی و گفتم: نه. ممنونم ماشین راه افتاد، پشت به کابین نشستم، کف وانت داغ بود. باد گرم به صورتم می خورد و تمام تنم می سوخت کمی جلوتر یک عده دیگر سوار شدند و تا آبادان رفتیم. از آنجا هم با وانت دیگری خودم را به خرمشهر رساندم پایم که به خرمشهر رسید هوای دیدن زینب خانم به سرم زد، زینب مثل یک مادر واقعی برایم بود، حتی خودش از من و لیلا خواسته بود او را مامان صدا بزنیم،.... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🪴 🪴 🌿﷽🌿 وقتی رفتم جنت آباد مثل همیشه غسال ها پرسیدند خبر چی داری؟ عراقی ها تا کجا اومدن؟ ما نمی دانیم چه کار کنیم، برویم یا بمانیم؟ بندگان خدا خسته شده بودند و دلشان می خواست تکلیفشان روشن شود ولی از نظر اداری هنوز بهشان حکمی ابلاغ نشده بود. تا شهید بود باید می ماندند. گاهی فکر میکردم غسال ها و آتش نشان ها تنها نیروهای اداری هستند که توی این شرایط با قبول تمام خطرات مانده اند و کار می کنند..‌‌ مریم خانم میرفت به خانه اش سر می زد و می آمد، ولي دو زن و پیرمرد انگار کاری به کار خانه شان نداشتند و جنت آباد برایشان امن تر و راحت تر بود. سراغ زیب خانم را گرفتم، گفتند نیست. گفت میره تو سطح شهر دنبال شهید و مجروح بگرده چند روزی بود زینب هم دیگر جنت آباد نمی ماند سختش بود توی جنت آباد که دیگر خیلی کمتر جنازه به آنجا می بردند بماند. او هم در سطح شهر به دنبال شهید و مجروح میگشت. گه گداری بعد از اینکه جایی را می گویند و من و بچه ها خودمان را به آنجا می رساندیم، می دیدم زینب هم آمده اولین باری که او را در سطح شهر دیدم، خیابان نقدی را زده بودند. به آنجا رفتیم توپ درست وسط، خانه ایی را صد در صد تخریب کرده بود خوشبختانه خانه خالی بود و تلفات نداشتیم. من و یکی، دو تا از دخترهای مطب شیبانی آنجا بودیم که دیدم زینب سوار بر یک وانت سر رسید، همدیگر را که دیدیم، بغل کردیم و بوسیدیم، گفتم: ها مامان اینجا اومدی؟ گفت: اومدم ببینم چه کاری از دستم برمی یاد. بعد ادامه داد: چند ساعت که نمی بینمت دلم برات تنگ میشه. اگه جنگ تموم بشه و از شما جدا بشم، یا اگه هم ادامه پیدا کنه و هر کدوممون یه طرف بریم چطور همدیگر رو ببینیم؟ من خیلی به تو و لیلا انس گرفتم. شماها مثل دخترم، مریم شدید....خندیدم و گفتم: خدا بزرگه. خجالت کشیدم من هم حرف دلم را بزنم. من هم زینب را طور دیگری دوست داشتم خیلی از وقت ها به عشق دیدن او به جنت آباد می رفتم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
رابطه عاشقانه با اهل بیت.mp3
9.14M
فقط یک گروه کام‌روا از این دنیا میرن و بقیه تمام ناکام از دنیا میرن این گروه چه ویژگی دارن ؟ | منبع : جلسه ۲۸ از مبحث خانواده آسمانی@hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
و چنین فرمود مهربان پروردگار ای فرزند آدم من شما را نیافریدم که (کمبود و) قلتی را (با آفرینش شما) افزایش دهم و وحشت (و تنهایی) را به انس (و الفت) بدل کنم. از امری عاجز و ناتوان نشدم تا با آفرینش شما بر انجام آن یاری طلب نمایم، و بخاطر بدست آوردن منفعت و دور کردن ضرر (نیز) شما را خلق نکردم (بلکه هدف) از آفرینش شما این بوده که بسیار مرا عبادت و فراوان مرا شکرگذاری، و صبح و شام مرا تسبیح نمایید و اگر اول و آخر شما و زنده و مرده و کوچک و بزرگتان و آزاد و بنده، انسان و جن از شما (مخلوقات) اتفاق و اجتماع بر اطاعت من کنید (هیچکدام) با اندازه سنگینی ذره‌ای کوچک بر ملک و حکومت من چیزی اضافه نمی‌کند. و اگر اول و آخر شما و زنده و مرده و کوچک و بزرگتان و آزاد و بنده، انسان و جن از شما (مخلوقات) همگی نافرمانی مرا کنید، به اندازه سنگینی ذره‌ای کوچک از ملک و پادشاهی من چیزی کم نمی‌کند و هر کس جهاد نماید (به نفع) خویش به جهاد پرداخته زیرا خداوند از جهانیان بی‌نیاز است. @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مداحی آنلاین - عشق به ولی خدا - حجت الاسلام علی پناه.mp3
2.77M
عشق به ولی خدا! 📺 حجت الاسلام👇 🎙 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلید طلایی حل مشکلات! 📺 حجت الاسلام👇 🎙 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مداحی_آنلاین_خدابینی_استاد_عالی.mp3
2.11M
♨️خدابینی 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.@hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مداحی_آنلاین_پرواز_مستقیم_تا_بهشت_آیت_الله_جاودان.mp3
1.25M
♨️پرواز مستقیم تا بهشت! 👌 بسیار شنیدنی 🎙 آیت الله 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.@hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی ... هر بامدادت؛ رودخانه حیات جاری می شود ... زلال و پاک ... چون خورشید مهربان و گرم وخالصمان ساز ... سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🏴🏴🏴🏴
اے قیام ڪنندهٔ بـہ حق جہــاڹ انتظار قدومت را می کشد چشمماڹ را بہ دیده وصاڸ روشڹ ڪڹ اے روشڹ تر از هر روشنایی @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
سوره مبارکه نوشته استاد انصاریان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
4_5852685701568529459.mp3
2.16M
🔸ترتیل صفحه 68 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام سه گاه - صبا - عراق 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ☘️☘️☘️☘️ ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
068-aleemran-ta-1.mp3
5.84M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
068-aleemran-ta-2.mp3
4.3M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مداحی_آنلاین_خواب_دیدم_لباس_فرم.mp3
5.61M
🔳 (ع) خواب دیدم لباس فرم خادمی تنمه خواب دیدم غلام‌سیات حوالی حرمه 🎤 @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄