eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 فصل سی و چهارم هر وقت از تهران خسته می شدم، می رفتم مالوی و مدتی با پاپا و میمی زندگی می کردم مردم اردوگاه مالوی خیلی با هم مهربان و صمیمی بودند، اهالی اندیمشک، شوش، دزفول خرمشهر، همین طور مردم روستای عباس آباد و روستاهای دیگر، همه آنجا داخل چادرها روزگار می گذرانیدند. عباس آبادی ها که روستایشان بین دو شهر اندیمشک و شوش قرار داشت، می گفتند دشمن به خاطر انهدام سایت های موشک های دوربردی که در منطقه شان کار گذاشته اند، آنجا را دائما مورد هجوم قرار می دهد دورتادور اردوگاه مالری را کوههای زاگرس فراگرفته بود. بهار کوهها سرسبز می شدند و مناظر قشنگی به وجود می آمد. در خود اردوگاه درختان بزرگ و بلند تارون بود که در دو ردیف قرار داشتند و تقریبا حالت دیوار برای اردوگاه ایجاد کرده بودند، یک ردیف درخت ها سمت رودخانه بود که فضای خیلی قشنگی به وجود می آورد. آب رودخانه آشامیدنی نبود ولی برای شستشوی لباس و ظرف یا شنای اهالی مناسب بود، آخرهای اردوگاه چشمه‌هایی بود که آب خیلی زلال و خنکی داشت. مردم دبه های پلاستیکی سرباریکی شبیه کوزه جلوی چشمه و قسمتی که آب می جوشید ، می گرفتند و دبه کم کم پر می شد، یا یک گودال کوچک می کندند تا آب در آن جمع شود. بعد با کاسه آب بر می داشتند و در ظرف هایشان می ریختند. به این صورت از این آب برای آشامیدن استفاده می کردند اوایل ورود اهالی به اردوگاه، از طرف بنیاد امور جنگزدگان ظرف و پتو و وسایل ضروری برای این خانواده ها آورده بودند. مواد غذایی می دادند و مردم خودشان پخت و پز می کردند، ولی به تدریج این کمک ها قطع شد. مردم مایحتاج شان را از پلدختر خرید می کردند. نزدیک چادرهای تدارکات اردوگاه هم یک چادر برای درمانگاه اختصاصی یافته و پزشکیاری از هلال احمر و چند امدادگر زن و مرد خدمات پزشکی مردم را بر عهده افته بودند. چون در اردوگاه مار و عقرب و رتیل فراوان بود، خیلی از مردم را این جانورها و می زدند و کار آنها به درمانگاه می کشید وقتی تعداد آوارگان زیاد شد آن طرف جاده را هم چادر زدند. البته به خاطر کم کردن گزیدگی ها، اول کف چادر را کمی بالاتر از سطح زمین سیمان می کردند و بعد چادرها نصب می کردند. اردوگاه اولی را چون با عجله ساخته بودند، حمام نداشت. حتی حصار دستشویی آنجا را با پرزنت پوشانده بودند، اما اردوگاه جدید امکانات خیلی بهتری داشت در این اردوگاه احساس آرامش می کردم. کنار پاپا و دایی نادعلی روزهای خوش زندگی خرمشهر برایم تداعی می شد. مثل زمانی که بچه بودم و در بصره زندگی می کردیم، پاپا حرف می زد و خیلی از نکات خوب اخلاقی از آیات قرآن برایم میگفت. بعضی از آیات قرآن را حفظ بود. اشعار شاهنامه را به تناسب حرفی که میزد به کار می برد روحیات دایی نادعلی به پاپا خیلی نزدیک بود. بیشتر وقت ها دایی را می دیدم که می‌رود دورتر از اردوگاه کنار رودخانه یک جای دنج و خلوت می نشیند و برای خودشان شعر می خواند، شعرهایی احساسی و عرفانی، گاهی اوقات هم ماهیگیری می کرد خیلي وقتها جلو نمی رفتم و از دور نگاهش می کردم، چندین بار با زن دایی در همان حال از پس انداختیم. اما معلوم بود از اینکه مزاحمش شدیم و او را از آن حال و هوا در آوردیم، ناراحت شده است..... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید .‌‌.‌. مصیبتی بالاتر از این در نظام جمهوری اسلامی ایران مگر هست؟ 🔻بله نادیده گرفتن فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص فضای مجازی گویای این حقیقت تلخ بوده و هست.... ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش همه به این آقا رای می‌دادیم و ایشون رئیس جمهور می‌شد. ایران گلستان می‌شد. حیف شد... 🔺کاش ایشان رییس جمهور می شد آنوقت الان دیگر از این گرانی ها و تورم خبری نبود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
┄┅─✵💔✵─┅┄ صبح شد بازهم آهنگ خدا می‌ آید چه نسیم ِخنکی! دل به صفا می‌آید به نخستین نفسِ بانگِ خروس سحری زنگِ دروازه ی دنیا به صدا می‌آید سلام صبحتون بخیر🌺 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄ 🏴🏴🏴🏴🏴
ای یوسف‌ گمگشتۀ‌ غایب‌ ز‌ نظرها جان‌ بر‌لب‌ عشاق‌ رسیدست‌ کجایی؟! باز‌ آی‌ و نظر‌ کن‌ به‌ منِ‌ خستۀ‌ بیمار جانم‌ به‌ فدایت‌ که طبیب‌ دل‌ مایی @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
سوره مبارکه نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه (https://erfan.ir) ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
4_5807503843910485647.mp3
2.2M
🔸ترتیل صفحه 150 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام سه گاه 🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
150-anam-ta-1.mp3
5.21M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
150-anam-ta-2.mp3
3.41M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و پیروزی رزمندگان اسلام در تمامی جبهه های حق علیه باطل و ثواب صلوات ها هدیه به شهداي کربلا و ۱۴ معصوم، علیه‌السلام ...... 🌺 🌹🌹🌹🌹 تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 صلوات های امروز رو هدیه کنیم به ام ابیها حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴🏴🖤🖤
به نگاهِ مادرانه ... هوسی مُدام دارم ... همه یِ وجود خود را ز مدینه وام دارم برو ای نسیمِ رحمت، سفری به کویِ زهرا و بگو که من از اینجا به شما سلام دارم @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
4_5985366432571983445.mp3
6.02M
🔳 اسم تو می‌بارد از نفس باران نور رخت دارد جلوه‌ی بی پایان 🎙 @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
"باز این چه شورش است" که در خانه ی علیست؟ این سوز گریه های غریبانه ی علیست "کای مونس شکسته دلان حال ما ببین" در آتش اینکه سوخته پروانه ی علیست "آن در که جبرئیل امین بود خادمش" آتش گرفته قاتل ریحانه ی علیست "خورشید آسمان و زمین" کنج بستر است این خانه بعد فاطمه ویرانه ی علیست خاتون خانه ای که در آن سوخت خانمش از این به بعد، دختر دردانه ی علیست حیدر چرا به شانه ی دیوار سر نهد؟ "سرهای قدسیان همه بر" شانه ی علیست باز این چه نوحه و چه عزا و چه شیون است؟ این جان حیدر است که در حال رفتن است دیدی چگونه قامت یک پهلوان شکست؟ در را که دید فاتح خیبر، زمین نشست جان علی! تو گوشه ی بستر چه می کنی؟ پر می زنی و با دل حیدر چه می کنی؟! ای پاسخ سلام بدون جواب من چادر به چهره ات نکش ای آفتاب من از کار من همیشه گره باز کرده ای تنها تو در به روی علی باز کرده ای هی زل نزن به این در و دیوار رو به رو یا گریه کن سبک بشوی یا سخن بگو باشد قبول همسفر من! برو ولی... از حق خود گذشته ام اصلا، برو ولی... احساس های دخترمان پس چه می شود؟ تکلیف آن قرار مقدس چه می شود؟ زهرا قرار بود، سپر من شوم نه تو! مرد میان رنج و خطر من شوم نه تو! حرف از فراق بین تو و من نبود که! اصلا قرار زود پریدن نبود که! آتش گرفت بال تو و من گداختم بانو سه ماه با غم و اشک تو ساختم دیگر بخند تشنه ی قدری تبسمم تابوت هم بخواهی اگر، چشم خانمم آن روز روی قلب علی خورد میخ در بدجور آبروی مرا برد میخ در آن ذوالفقار خیبر و خندق شکسته بود بانو حلال کن که علی دست بسته بود با ضربه ی لگد شده همدست میخ در کار تو را به فضه کشاندست میخ در ای چاه، بعد فاطمه با اشک من بجوش دیوار، در عزای جوانم سیه بپوش ای آسمان به ناله ی شبهای من بساز آه ای زمین تو با تن زهرای من بساز @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها در کنج خانه ی علی نمیدانم چرا دلم‌ برای گوشه گیری امام حسن (ع) میگیرد..😭🥀 •––––––☆––––––• @delneveshte_hadis110
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ما پر کوچه های بی کسی تنگ زمانه مان ... برای یاری امام زمان (ع) که هیچ ... غصه هم نخوردیم ...😔💔 @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
🪴 🪴 🌿﷽🌿 پاپا و دایی نادعلی بهار سال ۱۳۶۰ بعد از تعطیالت نوروز به اردوگاهی در پنج کیلومتری جرد نقل مکان کردند. یکی، دوبار هم به آنجا رفتم. هرچه بود مردم اردوگاهی جنگزدگانی مثل خودم بودند. وضعیت اردوگاه بروجرد خیلی بهتر از وضعیت اردوگاه ری بود. دفتر مخابراتی داشت و دو دستگاه مینی بوس که در واقع سرویس اردوگاه بودند ساعت های معینی از روز مردم را به بروجرد می بردند و بر می گرداندند. تابستان آن سال و هوا گرم بود و ماه مبارک رمضان هم با این فصل مصادف شده بود. روزهای داغ و شب های سرد را باید در چادری سپری می کردیم. بیشتر وقت ها برای افطار از مرد دوغ می خریدیم. دوغ محلی بروجرد خیلی خوشمزه بود برای استراحت ساکنین اردوگاه در سالن بزرگ سوله مانند ساخته بودند و از چشمه آبی آن نزدیکی می جوشید به داخل سوله ها لوله کشی کرده بودند، آب به درون حوضی که در سالن قرار داشت می ریخت و حوض را پر می کرد. به این شکل خنکی آب چشمه«هوای اطراف را بهتر می‌کرد.... خباثت منافقین باز هم ادامه پیدا کرد. حوادث شهادت رجایی و باهنر و ترور نافرجام آقای خامنه ای هم که پیش آمد، من در اردوگاه بودم. مردم اردوگاه جمع شدند و برای آن شهیدان مراسم بزرگداشتی برگزار کردند. بعد از تابستان ۱۳۶۰ دایی نادعلی و پاپا از اردوگاه بروجرد رفتند و در خرم آباد خانه گرفتند. با رفتن آنها از اردوگاه من به تهران برگشتم و ماندگار شدم. دیگر جایی نبود که بتوانم به آنجا بروم و از محیط تهران دور باشم، در انتظامات نماز جمعه فعالیت کردم، یک بار مژده آلبانی را در نماز جمعه دیدم. از دوستانم شنیده بودم مژده روز بیست و چهارم مهر همان روزی که شیخ شریف را به شهادت رسانده بودند، در حین انتقال مجروح به بیمارستان در خیابان چهل متری خرمشهر مجروح شده، ولی او را تا آن موقع ندیده بودم دست و سر مژده ترکش خورده بود و همین صدمات باعث شده بود پایش بی حرکت شود مژده با همان شرایط جسمی اش ازدواج کرده بود. از دیدنش خیلی خوشحال شدم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef