eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
صبحِ من خیر شود از پسِ یک خنده یِ تو❣ ای خوش آهنگترین صوتِ هَزاران، تو بخند💕 چو بخندی همه غمهایِ جهان محو شود🌸 ای دل انگیزترین نغمه یِ باران تو بخند🌷 سلام صبح آخر هفته تون بخیر😊🌺 🌹🌹 https://eitaa.com/hedye110 @hedye110
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون 📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. صبحتان حسینی @hedye110
ای فرزند آدم من تو را آفریده ام و از حال درون تو با خبرم اسرار تو را می دانم و برملا نمی کنم تنها کسی هستم که مطمئنی به تو خیانت نمی ورزم از تو کوچکتر نیستم و هیچگاه پایان نمی پذیرم سرچشمه و منبع همه عشق ها و محبتها منم 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی امروز کادوی زندگیتون🎁🎉 را از خدا بگیرید یک جعبه خوشبختی یک بسته شادی یک کیسه آرامش🌷 یک پاکت سلامتی 🌷 و یک سبد خیر و برکت🌷 🎀 @hedye110
🌹🌹🍃🍃🍃 نُعمان پيش از ابن زياد، امير كوفه بود. او كسى بود كه وقتى مسلم به كوفه آمد، هيچ واكنش تندى نسبت به مسلم انجام نداد. آرى! او سياست مسالمت آميزى داشت، امّا يزيد او را بر كنار و به جاى آن ابن زياد را به اميرى كوفه منصوب كرد. نُعمان بعد از بر كنارى از حكومت كوفه، به شام آمده است. يزيد رو به نُعمان مى گويد و مى گويد: "اى نعمان! هر چه سريع تر وسايل سفر را آماده كن. تو بايد با عدّه اى از سربازان، خاندان حسين را به مدينه برسانى. لباس، غذا، آب و آذوقه و هر چه را كه براى اين سفر نياز هست، تهيه كن". اين سربازان همراه تو مى آيند تا محافظ كاروان باشند. يزيد مى ترسد كه مردم، دور اين خاندان جمع شوند. اين سربازان بايد همراه كاروان باشند تا مردم شهرها در طول مسير نتوانند با اين خانواده سخنى بگويند. آرى! بايد هر چه زودتر اين خانواده را به كشور ديگرى انتقال داد. نبايد گذاشت مردم شام بيش از اين با اين خاندان آشنا شوند وگرنه حكومت بنى اُميه براى هميشه نابود خواهد شد. بايد هر چه زودتر سفر آغاز گردد. امام رو به يزيد مى كند و مى فرمايد: "اى يزيد، در كربلا وسايل ما را غارت كرده اند، دستور بده تا آنها را به ما برگردانند". آرى! عصر عاشورا خيمه ها را غارت كردند و سپاه كوفه هر چه داخل خيمه ها بود را براى خود برداشتند، امّا يزيد پس از جنگ به ابن زياد نامه نوشت و از او خواست تا همه وسايلى كه در خيمه ها بوده است را به شام بياورند. يزيد مى خواست اين وسايل را براى خود نگه دارد تا همواره نسل بنى اُميّه به آن افتخار كند و به عنوان يك سند زنده، گوياى پيروزى بنى اُميه بر بنى هاشم باشد. يزيد در جواب مى گويد: "اى پسر حسين! آن وسايل را به شما نمى دهم. در مقابل، حاضر هستم كه چند برابر آن پول و طلا به شما بدهم". امام در جواب او مى فرمايد: "ما پول تو را نمى خواهيم. ما وسايلمان را مى خواهيم; چرا كه در ميان آنها مقنعه و گردن بند مادرم حضرت زهرا بوده است". يزيد سرانجام براى اينكه امام سجّاد(ع) حاضر شود شام را ترك كند، دستور مى دهد تا آن وسايل را به او باز گردانند. 🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃 🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
سلام دوستان عزیزم روزتون بخیر🌹🌹🌹کتاب هفت شهر عشق داره به آخر میرسه کیا آمادگی مسابقه رو دارن؟؟؟ از مسابقه جانمونید 🌹🌹🌹 @kamali220
طلبه ها خیلی ناقلاند‼️ 💠مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: در قم دوست طلبه‌ای دارم. می‌گفت یک شب حرم حضرت معصومه(ع) رفته بودم. دیدم جوانی بعد از زیارت نشسته است و می‌خواهند در را ببندند. پرسیدم چرا اینجا نشسته‌ای. گفت جایی ندارم بروم. گفتم بیا منزل ما برویم گفت بسم‌الله الرحمن الرحیم و راه افتاد. خیلی حرف شنو بود. تا گفتم، گفت بسم الله. بعد از آن هم هرچه گفتم فقط بسم الله بلد بود. دمِ در حیاط گفتم بفرما، گفت بسم الله الرحمن الرحیم. گفتم بفرما در اتاق بنشین، گفت بسم‌الله الرحمن الرحیم، سفره را پهن کردم، گفتم شام بخور، گفت بسم الله الرحمن الرحیم، رختخواب انداختم گفتم بخواب، گفت بسم الله الرحمن الرحیم. هرچه گفتم، بسم‌الله گفت! شب عید الزّهرا بود. دوست من، این ماجرا را در مجلس گفت و رفقا خندیدند. تعریف می‌کرد که گفتم آیا زیارت نامه برایت بخوانم؟ گفت بسم الله الرحمن الرحیم. صبح که بیدار شد صبحانه آوردم و گفتم بفرما، گفت بسم الله الرحمن الرحیم و هر دو خوردیم. گفتم آیا بیرون برویم؟ گفت بسم الله الرحمن الرحیم. دوست من اینها را می‌گفت و ما خیلی خندیدیم. من توجه نداشتم و خیال کردم به مناسبت شب عید، مزاح کرده است. آمدیم ماشین‌مان را سوار شویم و رو به تهران برویم. پرسید آیا دارید می‌روید؟ گفتم بله. گفت بسم الله الرحمن الرحیم، دیدم که به خودمان زده است! 💠طلبه‌ها خیلی ناقلا هستند. شما هم طلبه‌اید. هر کس خیر را طلب می‌کند، طلبه است. ان‌شاء‌الله همه شما مومنین و مومنات، طالب خیر باشید. کسی که طالب علم است، طلبه است. ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌@hedye110
خدایا هر کی این روزها منتظر یک نشونه از توست نا امید بر نگردونش ... @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ درس اخلاق در محضر آیت الله مجتهدی (ره) نظام رشتی رو خواب دیدن و گفتن چی بدرد عالم آخرت میخوره گفت: 🔹 امام حسین (ع) و تقوا... @hedye110
🍃🍃🍃🌺🌺🌺 آرزوى شهادت (عمرو بن جموح ) از قبيله خزرج و اهل مدينه و مردى داراى جود و بخشش بود. وقتى كه اقوامش براى بار اول به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند، حضرت از رئيس قبيله سؤ ال كردند، آنها شخصى كه بخيل بود به نام (جد بن قيس ) را معرفى كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: رئيس شما عمرو بن جموح همان مرد سفيد اندام كه داراى موهاى فرفرى بود، باشد او پايش لنگ بود، و به حكم قانون اسلامى ، از جهاد معاف بود. وقتى جنگ احد پيش آمد، او چهار پسر داشت و پسرهايش سلاح پوشيدند. گفت : من هم بايد بيايم شهيد بشوم . پسرها مانع شدند و گفتند: پدر ما مى روم ، تو در خانه بمان ، تو وظيفه ندارى . پيرمرد قبول نكرد، پسران رفتند فاميل را جمع كردند كه مانع او بشوند. هر چه گفتند: او گوش نكرد، او نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : من آرزوى شهادت دارم چرا بچه هايم نمى گذارند من به جهاد بروم و در راه خدا شهيد بشوم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين مرد آرزوى شهادت دارد، بر او واجب نيست ولى حرام هم نيست . خوشحال شد و مسلح به طرف جهاد رفت . پسرها در جنگ مراقب او بودند، ولى او بى پروا خودش را به قلب لشكر مى زد تا بالاخره شهيد شد. و چون موقع رفتن به جهاد دعا كرد: خدايا مرا به خانه ام بازنگردان و شهادت نصيبم فرما، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: دعايش مستجاب شد و او را در قبرستان شهداى احد دفن كردند. 💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃 @hedye110