#کتابدا🪴
#قسمتچهارصدسیسوم🪴
🌿﷽🌿
صدایش غم داشت. با حالتی میگفت: أشهد أن لا إله الا
لله که انگار دارد به خدا شکایت می کند. با صدای غم گرفته بابا و
ناله هایش توی آن تاریکي اول صبح همه ریختند بیرون. زن دایی
گفت: فکر می کنم حسینی به پاپا شهادت علی رو گفته، بعد فهمیدم
دایی همان مسیر شب قضیه را به پاپا گفته بود و او تا صبح تحمل
کرده و به دا توی چادرش چیزی نگفته است اذان غم آلوډ پاپا که
تمام شد، با صدای بلند، روضه امام حسین )ع( در ظهر عاشورا
را خواند. پاپا همیشه آرام و متین صحبت می کرد، موقع ذکر
مصیبت صدایش هر لحظه بالاتر می رفت. یک یک اصحاب امام
را که به میدان رفتند و به شهادت رسیدند، می آورد و نحوه
رفتارشان را می گفت و اینکه حضرت زینب چه کار کرد. ما همه
بیرون چادر ایستاده بودیم شک می ریختیم، نمی دانستیم پاپا چطور
این خبر را به دخترش می دهد. از آن طرف دا فکر کرد پاپا این
روضه ها را برای شهادت بابا می خواند. پاپا همین طور گریه می
کرد و روضه
خواند و با صدای بلند محله های کربلا را توصیف می کرد تا به
شهادت علی اکبر )عليه السلام رسید و خیلی قشنگ گفت:
علی اکبر که شهید شد کمر أمام خم شد و بلافاصله بعدش گفت: سید علی هم مثل علی اکبر شهید شد. دا صدای شیونش بلند شد
همه همسایه ها از چادرهایشان بیرون آمدند، دور چادر پاپا شلوغ
شد. من داخل چادر پاپا شدم دا با دیدن من یک حالی شد ضجه زد
و از حال رفت. همین که چشم باز کرد از من پرسید: چرا به من
نگفتی؟ چرا این مدت به من چیزی نگفتی؟ با علم به من نگاه می کرد. از دستم حسابی عصبانی بود. حرص می خورد و زار می زد توی چادر نایستادم و بیرون آمدم. بالاخره لحظه ایی که ازش می ترسیدم، آمده بود رفتم و مشغول نماز صبح شدم. بابا به نماز ایستاد بقیه اقوام و همسایه ها گریه و زاری می کردند. دایی حسینی گفت: بلند شوید نمازهاتون رو بخونید، حالا گریه مونده براتون
با حرف دایی حسینی جمعیت برای نماز رفتن بعد نماز زن دایی
صبحانه درست کرد ولی دیگر چه کسی می توانست صبحانه
بخورد، همگی گریه می کردند. برای من هم انگار این خبر تازه
بود. آخر داغ شهادت علی توی این مدت برایم سرد نشده بود. هر
روز که چشم باز کرده بودم و یادم آمده بود بابا و علی نیستند.
همین وضع را داشتم. همین طور غمزده و پریشان
خبر شهادت علی از یک طرف دا را می سوزاند و از طرف دیگر
از اینکه من این مدت شهادت علی را از او مخفی کرده بودم، خیلی
ناراحت بود. می گفت: چهار ماهه على شهید شده و من نمی
دونستم! چرا به من نگفتی؟ چرا دروغ گفتی؟......
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef