﷽
#مسیحاےعشق
#پارت_دویستنودپنجم
در جلو را باز میکنم و روی صندلی کمکراننده مینشینم .
مسیح پشت رول مینشیند.
نگاهی به دور و بر میکند و آرام میگوید
:_عجب ماشینه...خب،خانم امر میکنین راننده تون کجا بره؟
لبخند میزنم.
★
میخواهم از ماشین پیاده شوم که مطلب مهمی یادم میافتد.
:+مسیح،من بعد از ظهر،با دوستم قرار دارم برای خریدهای عیدمون.گفتم که بدونی خونه
نیستم.
مسیح با شیطنت میخندد.
:_پس من خریدای عیدم رو چی کار کنم؟
:+خب اگه بخوای،میتونیم یه روز دیگه هم با هم بریم...
با خوشحالی میگوید
:_پس خریدای دوستت تموم شد،یه زنگ بزن من بیام پیشت،خریدامون رو با هم بکنیم.
روی "با هم" تأکید میکند.
یعنی من هم صبر کنم تا او بیاید.
ناچار سر تکان میدهم و از ماشین پیاده میشوم.
مسیح صدایم میزند
:_نیکی،مراقب خودت باش..
:+چشم،خداحافظ
برایش دست تکان میدهم و وارد دانشگاه میشوم.
★
فاطمه،خریدهایش را روی دست هایش جابه جا میکند:ببین من دارم به شوهرت حسودی
میکنم. از وقتی زنش شدی دیگه منو دوست نداری..
میخندم
:+فاطمه خانم کی تا حالا،بچه شدی؟خودت رو با مسیح مقایسه میکنی؟؟
فاطمه میخندد:نه دیگه..تموم شد...هرچی بین من و تو بود گذشت.
هرچقدر میگم بیا مانتو بگیر،میگی نه، تو انتخاب کن!
و ادای من را درمیآورد : مسیح گفت صبر کن با هم انتخاب کنیم.
لبخند میزنم و سرم را پایین میاندازم.
چقدر خوب مرا شناخته.
دوباره میگوید:تو دلت رو به مسیح باختی..حاشا نکن که باور نمیکنم...
در دل حرفش ر ا تصدیق میکنم و البته،قند در دلم آب میشود.
فاطمه،با لحن مادرانه کمی هشیارم میکند:نیکی جان به آخر و عاقبت این وابستگی و علاقه فکر
کن...خواهش میکنم.
در چشمانش خیره میشوم:فاطمه، من حواسم به خودم و دلم هست..مطمئن باش...
آشکارا دروغ میگویم.
حواسم نبود.
دل باخته ام.
فاطمه میگوید:نیکی جان..من فکر کنم خودت وارد یه رابطه ی عاطفی شدی،حواست نیست..
میگویم:راستش فاطمه،دیشب مسیح گفت میخواد یه چیز مهم بهم بگه..
فکر میکنم...
یعنی..فکر کنم تو حق داری..من و مسیح بهم وابسته شدیم.یعنی از کاراش و تغییرایی که کرده
اینطور میفهمم.
فاطمه دستم را میکشد و باهم روی نیمکت مینشینیم.
فاطمه میگوید:نیکی چند روز از این قول یه ماهه مونده.اگه مسیح ازت بخواد این یه ماه رو بکنین یه عمر..
تو نظرت چیه؟
جا میخورم.
سرم را پایین میاندازم:راستش فاطمه.. فکر کنم منم از مسیح خوشم میاد.
فاطمه آرام میگوید:خب نیکی،بیا اینا رو کنار هم بچینیم.
فرض میکنیم علاقه ی تو و مسیح دوطرفه است و مسیح هم قصد داره همچین چیزی ازت
بخواد...
خب حالا تو باید تصمیم بگیری...
درسته که دوسش داری،اما به فرقهایی که باهم دارین فکر کن...من حرفی بهت نمیزنم ولی تو
فقط فکر کن؛الان این محبت جلوی چشمتون رو گرفته..ولی مسیح هم شبیه دانیاله..یادته گفتی
دوست داری با همسرت به کمال برسی..خیلی باید فکر کنی راجعش نیکی...🔷🔷🔷🔷🔷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸