eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای عمو میآید:نیکیخاتون آماده شو بریم گردش بلند میشوم،همچنان زیر لب از خداوند طلب بخشش میکنم. مانتو بلند مشکی میپوشم با گل های زرشکی. روسری به رنگ گل های لباس سرم میکنم،قرار است به لندن گردی برویم. از اتاق خارج میسوم،عمو آماده شده و روی مبل نشسته. بارانی بلند سرمه ای پوشیده. سعی میکنم با لبخندی،تلخی چهره ی دمغم را پنهان کنم. :_بریم عمو؟ و به طرف در راه میافتم،عمو پشت سرم میآید:نیکی؟ برمیگردم:بله؟ :_مشکلی پیش اومده؟ :+نــه،همه چی خوبه و برای تأیید گفته هایم،لبخندی چاشنی میکنم. عمو با نگرانی نگاهم میکند،در نهایت میگوید:اینجا یازده ماه از سال هوا ابریه،بهتره لباس گرم برداری، یه وقت دیدی بارون گرفت. چشمی میگویم و به سرعت از اتاق،بارانی سرمه ای ام را برمیدارم. دست در دست عمو،از خانه خارج میشوم. عمو راست میگفت،خبری از آفتاب نیست. عمو میگوید:با سیاوش میریم،از نظر تو که اشکالی نداره؟ :+نه،چه اشکالی؟ :_پس بزن بریم که سیاوش زیر پاش درخت سبز شد! با عمو به طرف ماشین آقاسیاوش میرویم،مارا که میبیند پیاده میشود و سلام و احوال مرسی میکند. ماشین او هم،یکی از بهترین مدل های بریتانیایی است که تصویرش را روی جلد مجله ها دیده بودم. خود آقاسیاوش هم،کت چرم مشکی پوشیده. سوار میشویم. عمو میگوید:سیاوش میذاشتی من ماشین میآورم دیگه. آقاسیاوش با خنده جوابش ر ا میدهد:خیلی خب، فهمیدیم تو هم ماشین داری! عمو میخندد و میگوید:نیکی هنوز به این خل و چل بازی هات عادت نکرده،نکن این کارا رو، فکر میکنه دیوونه ای ها! میخندم،چقدر به رابطه ی صمیمیشان غبطه میخورم. حس میکنم با حضور در جمعشان،حالم بهتر است. میگویم:آقاسیاوش،حاج خانم چرا نیومدن؟ :_واال حاج خانم تو این هوا بیرون نیان بهتره. عمو به طرفم برمیگردد:خوبی؟ آرام میگویم:همیشه دلم میخواست سوار این ماشینای راست فرمون بشم! آقاسیاوش حرفم را میشنود و زیر لب میخندد. عمو لبخندی میزند و میپرسد:خب برنامه ی امروز چیه؟ آقاسیاوش میگوید:برنامه،سورپرایزیه و جواب فضول ها داده نمیشه عمو آرام از پس کله اش میزند:شاید نیکی بخواد بپرسه سیاوش متوجه اشتباهش میشود:البته دور از جون شما،نیکی خانم ☘ 🌹☘ 🌹🌹☘ 🌹🌹🌹☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸