eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
برای هزارمین بار،باز هم به این نتیجه میرسم که نمیشود... بدون نیکی،نمیشود... آرام، چادرش را مثل گنجی باارزش روی سرش میگذارد. قاب صورت مهتابی اش،شب تاریک حجابش میشود. نگاهش میکنم. با شرم،سر پایین میاندازد. نمیتوانم باور کنم این همه خوب بودن را... همسایه ی سر به زیر من! بیا باور کنیم... بدون تو نمیشود.. صدای بلند باز شدن در،رشته ی افکارم را پاره میکند. برمیگردم و با چند گام،خود را به در نیمه باز میرسانم . در را باز میکنم. مانی و مرد جاافتاده ای پشت در ایستاده اند. سلام. نسبتا بلندی میدهم مرد با لبخند جوابم را میدهد و مشغول جمع کردن وسایلش میشود. :_دستتون درد نکنه آقا،لطف کردین... مرد سرش را بلند میکند :+خواهش میکنم جوون... قفلشو نشکستم،دوباره از همون کلید میتونین استفاده کنین،البته اگه پیدا بشه... مانی میگوید:"بله پیدا میشه".. مانی خودش را کنارم میکشاند. دست دراز میکند،دستش را گرم میفشارم. :_دستت درد نکنه داداش،امروز حسابی به زحمت افتادی از لحن صمیمی و گرمم تعجب میکند تشکر. گوش های مانی به شنیدن چنین کلماتی از زبان مسیح عادت ندارد. برادر من،چه میداند دختربچه ی سر به زیر همسایه چه بلائی سر قلبم آورده. صدای آرام سلام دادن نیکی میآید و بعد گرمای حضورش را کنارم حس میکنم. مانی به طرفش برمیگردد:"سلام زنداداش،شرمنده که اینجوری شد" نمیدانم درست میبینم یا باز هم دچار وهم شده ام، اما گونه های نیکی با شنیدن لفظ'' زنداداش '' رنگ میگیرند. لبخند ملیحی میزند:"اختیار دارین آقامانی،تقصیر شما که نبود"... مرد بلند میشود:"خب اگه اجازه بدین من دیگه مرخص میشم از خدمتتون".. مانی همگام با مرد حرکت میکند. به نیکی نگاه میکنم. :+برم راهیش کنم،یه چایی دم میکنی تا بیام؟ لبخند میزند و چشمانش را روی هم میگذارد. 💧💧💧💧 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸