eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
:_نه... ما واقعا با هم ازدواج میکنیم ولی با شرایط خاص... چطور بگم؟ ازدواج میکنیم ولی مثل خانم و آقاهای واقعی نیستیم...در واقع.... مکث میکنم؛نمیدانم چطور باید منظورم را منتقل کنم... :_حق با شماست...ولی فقط من به این کلمه حساس شدم... :+باشه...منم خیلی ازش خوشم نمیاد... ظاهر کلمه مزخرفه...ولی کلی آدم رو نجات میده... منو از دست اصرارای مدام مامانم واسه ازدواج.همینطور از شر دخترای آویزون که تحت هر شرایطی سعی دارن خودشونو به من وصل کنن... بازهم نمیتوانم تحمل کنم... :_خواهش میکنم؟؟ این چه طرز صحبت کردنه؟؟ خودش را جمع و جور میکند :+از کلمات خوبی استفاده نکردم ولی واقعیته... من از روابط معمول بین دختر و پسر خوشم نمیاد... نه اینکه مثل شما،مقید باشما.. به چادرم اشاره میکند،این بار لحن تحقیر و استهزا به خوبی از کلامش هویداست. :+ولی کلا عالقه ای به این مدل روابط ندارم... احتیاجی هم بهشون ندارم... حرفش را نشنیده میگیرم،از بعضی کارهای معدودی از هم جنسانم خبر دارم... که سعی دارند به هر طریق با پسرهای پولدار ازدواج کنند،اما نه مسیح و نه هیچکس دیگر حق ندارد به آن ها توهین کند. :_من... یه شرایطی دارم... میدونم تو موقعیتی نیستم که شرط بذارم ولی خب... به هرحال... خجالت میکشم،واقعا من میتوانم شرط بگذارم؟؟ وقتی قبول کرده ام... خیلی خونسرد میگوید :+بگو شرایطت رو...به توافق میرسیم... :_مهم ترینش چادرمه... من،به خاطرش حاضر شدم حقیقت رو از پدر و مادرم پنهون کنم... کم محبتی شون رو به جون خریدم،و حفظش کردم... اینا رو گفتم که بدونین هیچ چیزی نمیتونه چادرم رو از من بگیره... بی تفاوت میگوید :+پوشش شما به من ربطی نداره... خواستین چادر سر کنین،نخواستین سر نکنین... انگار درباره ی پوشش شریک کاری اش حرف میزند! این ها،خوب است.. حداقل نشانه ی این است که علاقه ای به ازدواج با من ندارد... نگاهم میکند :+و شرط بعدی سرم را پایین میاندازم _: :_من مثل شما نمیتونم نقش بازی کنم... یعنی از پسش برنمیام.. همین یکی دو ساعت پیش، نزدیک بود بزنم زیر گریه... :+نگران اون نباشین...حلش میکنم... دیگه؟ :_من اهل مراسم و این حرفا نیستم.. دل و دماغشم ندارم.... :+باشه واسه اونم یه کار ی میکنیم..بازم اگه چیزی هست..؟؟ :_نه.. هیچی :+پس توافق کردیم...همسایه میشیم و آب ها که از آسیاب افتاد جدا میشیم... فقط یه چیزی؟؟ :_چی؟ :+من پسرم.. یعنی ده بارم شناسنامه ام سیاه بشه مشکلی نیست... ولی واسه ازدواج واقعی شما مشکلی پیش نیاد؟؟ :_نه...من هیچ وقت نمیتونم ازدواج کنم.. میخندد،خنده ی واقعی..خودم را کنترل میکنم... :_چرا میخندین؟؟ :+این حرف مال بچگیا بود. میگفتیم من هیچ وقت ازدواج نمیکنم و از مامان و بابام جدا نمیشم. بالاخره هر دختری یه روز باید ازدواج کنه دیگه ... با دلخوری می گویم:منطق از سر و روی حرف هاتون میباره... خنده اش را کنترل میکند.اما هنوز انتهای صورتش،لبخند جای دارد،کنار برق خیره کننده ی چشمانش... :+مهم نیست... من تو ثبت احوال آشنا دارم؛اونم حل میکنم... در ضمن من به بابام قول دادم با عمو آشتیش بدم ولی از صوری بودن ازدواج بی خبره.. تحت هیچ شرایطی نباید مامان و باباهامون بفهمن.. من نمی خوام اعتماد مامانم رو از دست بدم. سر تکان می دهم :_ منم همین طور...اگه دیگه کاری ندارین من برم :+نه.. پس منتظر خبر من باشین. :_خداحافظ از کافه بیرون میآیم... حتی نمیپرسد این موقع شب چطور برمیگردی خانه؟؟ دلم برای رگ و غیرتی که ندارد میسوزد... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸