#مسیحاےعشق
#پارت_هشتادیکم
:_نیکی خانم کبکت حسابی خروس میخونه... چه خبر شده؟
شیطنتم امروز حسابی گل کرده...شده ام نیکی سابق..
:+هیچی،تو برو بخواب،بعدا بهت میگم.
صدای جیغش بلند میشود
:_مگه گذاشتی؟حالا بگو ببینم چیشده؟؟
دست بلند میکنم و یک تاکسی مقابل پایم توقف میکند.
سوار میشوم.
:+حدس بزن؟
:_قرار خواستگاری رو گذاشتن؟؟آره؟؟؟
:+اه لوس چقدر زود فهمیدی
لحن مادربزرگ ها را میگیرد
:_دخترجون،من تو رو نشناسم که...حالا واسه کی؟
:+امشب؟
دوباره صدایش بلند میشود
:_چی؟بابات از من و تو عجول تره که.
صدایم غمگین میشود.
:+آره،میخواد زودتر جواب منفیشو بده و خلاص شه..
:_غصه نخور نیکی...گفتم که...ببین همش حل میشه بهت قول میدم...ببین امشب،گزارش
آنلاین و لحظه به لحظه بهم میدیا...
میخندم
:+چشم...کاری نداری؟برو بخواب
:_نه بابا مگه از هیجان خوابم میبره...برو به سلامت.
موبایل را داخل کیف میاندازم...حس قشنگی همه ی وجودم را برداشته...
با اینکه میدانم،آرزوهایم ،سرابی بیش نیست...
خدایا،محکم تر از قبل،آغوشت را باز کرده ای.
دوستت دارم.
کرایه ی تاکسی را میپردازم و به سمت ورودی دانشکده قدم برمیدارم.
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸