eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی. .mp3
4.36M
🔳 🌴میون این همه مردم 🌴منو نوکر خطابم کن 🎤 👌بسیار دلنشین             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥☝️اهمیت خواندن قرآن بعد از نماز ‌🎙 🌺پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله فرمود: 💠هر كه از روی ايمان و برای رسيدن به ثواب الهی، شب را به عبادت بگذراند، گناهان گذشته‏ اش آمرزيده می شود.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
مداحی آنلاین - خانواده حسینی - استاد عالی.mp3
3.5M
🏴 ویژه ♨️خانواده حسینی 👌 بسیار شنیدنی 🎤 حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
✨﷽✨ 🌸 خدمت به پدر مادر 🌸 ✍جوانی به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از گناه پاک می گردی. جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. ( البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد ) 📔 « بحارالأنوار ، جلد 52/74 »             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
📚 ✍مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست مادرش می‌نالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی وراه رفتن ضعف داشت.مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چاره ای به او نشان دهد.شیخ به او گفت،مادرت هست و مراقبت از ان وظیفه ی توست او تو را بزرگ کرده وازتو مراقبت کرده الان وظیفه ی توست که ازاو مراقبت کنی.مرد گفت ده ها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیده ام هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هرچه کرده بیشتر از ان برایش کرده ام ودیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.شیخ که این حرفا را از او شنید به او گفت،تفاوتی مهم بین مراقبت‌ کردن تو و مراقبت کردن مادرت است وان اینست که مادرت تورا برای ادامه زندگی بزرگ ومراقبت کرد وتواز او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد پس تا عمر داری هرکاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی ‎‌‌‌‌‌‌ ➥             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است محبت تو همان خط سرنوشت من است گناه کارم اگر از آستان قدس حسین کجا روم به خدا کربلا بهشت من است             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
يزيد با عجله به سوى شهر شام مى آيد. سه روز از مرگ معاويه گذشته است. او بايد هر چه سريع تر خود را به مركز خلافت برساند. نگاه كن! گروهى از بزرگان شهر شام، به خارج شهر رفته اند تا از خليفه جديد استقبال كنند. اكنون يزيد، جانشين پدر و خليفه مسلمانان است. يزيد وارد شهر مى شود. كنار قبر پدر خود مى رود و نماز مى خواند. يكى از اطرافيان يزيد جلو مى آيد و مى گويد: "اى يزيد، خدا به تو در اين مصيبت بزرگ صبر بدهد و به پدرت مقامى بزرگ ببخشد و تو را در راه خلافت يارى كند. اگر چه اين مصيبت، بسيار سخت است، امّا اكنون تو به آرزوى بزرگ خود رسيده اى! يزيد به قصر مى رود. مأموران خبر آورده اند كه عدّه اى در سطح شهر، زمزمه مخالفت با خليفه را دارند و مردم را به نافرمانى از حكومت او تشويق مى كنند. يزيد به فكر فرو مى رود! به راستى، او براى مقابله با آنها چه مى كند؟ آيا بايد دست به شمشير برد؟ از طرف ديگر، اوضاع ناآرام عراق باعث نگرانى يزيد شده است. او مى داند وقتى خبر مرگ معاويه به عراق برسد، موج فتنه همه جا را فرا خواهد گرفت. اكنون سه روز است كه يزيد در قصر است. او در اين مدّت، در فكر آن بوده است كه چگونه مردم را فريب دهد. به همين دليل دستور مى دهد تا همه مردم، در مسجد بزرگ شهر جمع شوند. پس از ساعتى، مسجد پر از جمعيّت مى شود. همه مردم براى شنيدن اوّلين سخنرانى يزيد آمده اند. يزيد در حالى كه خود را بسيار غمناك نشان مى دهد، بر بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: "اى مردم! من مى خواهم دين خدا را يارى كنم و مى دانم شما، مردم خوب و شريفى هستيد. من خواب ديدم كه ميان من و مردم عراق، رودى از خون جريان دارد. آگاه باشيد به زودى بين من و مردم عراق، جنگ بزرگى آغاز خواهد شد". عدّه اى فرياد مى زنند: "اى يزيد! ما همه، سرباز تو هستيم، ما با همان شمشيرهايى كه در صفيّن به جنگ مردم عراق رفتيم، در خدمت تو هستيم". يزيد با شنيدن اين سخنان با دست، به مأموران خود اشاره مى كند. كيسه هاى طلا را نگاه كن! آرى، آنها، همان "بيت المال" است كه براى وفادارى مردم شام، بين آنها تقسيم مى شود. صداى يزيد در فضاى مسجد مى پيچد: "به هر كسى كه در مسجد است، از اين طلاها بدهيد". تا چند لحظه قبل، فقط چند نفر، براى شمشير زدن در ركاب يزيد آمادگى خود را اعلام كردند امّا حالا فريادِ "ما سرباز تو هستيم" همه مردم به گوش مى رسد. مردم در حالى كه سكّه هاى سرخ طلا را در دست دارند، وفادارى خود را به يزيد اعلام مى كنند. آرى! كيست كه به طلاى سرخ وفادار نباشد؟ ======🌼🌼🌼🌼====== eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
❤❤عشق فقط یک کلام❤️❤️ ❣حسین علیه السلام❣             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دعای فرج ‎«الهی عظم البلا» با صدای محسن فرهمند اگر یک دقیقه برا امام زمانت وقت داری بخون🙏 بسم الله الرحمن الرحيم اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 💛 دعای سلامتی 💛 اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج شبتون حسینی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @delneveshte_hadis110    <====🍃🏴🏴🍃====>
┄┅─✵💝✵─┅┄ صبح شد بازهم آهنگ خدا می‌ آید چه نسیم ِخنکی! دل به صفا می‌آید به نخستین نفسِ بانگِ خروس سحری زنگِ دروازه ی دنیا به صدا می‌آید سلام صبحتون بخیر🌺 🌹💖🌻🇮🇷🇮🇷🏴🏴🏴
ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل ماست که هرجمعه به شوقت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
💖 برگردو به نوکر نفسی ناب بده باآمدنٺ جلوه به محـراب بده نزدیکِ محرّم شده آقای غریب تو دستِ مرابه دست ارباب بده @mosbat_andishi 💐💐🏴🏴🏴💐💐
تفسیر آیه تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ «6» آيا نديدند كه چه بسيار امت‌هاى پيش از آنان را هلاك كرديم، با آنكه در زمين به آنان جايگاه و توانى داده بوديم كه به شما نداده‌ايم؟ و (باران و بركت) آسمان را پى در پى برايشان فرستاديم و نهرهاى آب از زير پاهايشان جارى ساختيم، پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم و نسل ديگرى پس از آنان پديد آورديم. نکته ها «قرن» به امّتى گفته مى‌شود كه يكپارچه هلاك شده باشند. «1» به مردمى هم كه در يك زمان زندگى مى‌كنند، قرن گفته مى‌شود و چون معمولًا يك نسل، از 60 تا 100 سال طول مى‌كشد، از اين رو به 60 يا 80 يا 100 سال يك قرن مى‌گويند. «2» كلمه «مدرار» به معناى ريزش فراوان و پى در پى باران و به مقدار نياز است. «3» پیام ها 1- افرادى كه از تاريخ پند نمى‌گيرند، توبيخ مى‌شوند. «أَ لَمْ يَرَوْا» 2- كفّار صدر اسلام از تاريخ امّت‌هاى پيشين آگاه بودند و مى‌توانستند درس‌ بگیرند....             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
حاج مهدی رسولی_هفتگی 14 تیر97 - روضه - خیلی گره به کارم خیلی گرفتارم-1532150742.mp3
8.2M
🏴 با نواے : 🎤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ حــســـین خیلــے گره 💔... ⏯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
✍امام صادق علیه السلام: بنده ای نیست که آب بنوشد و حسين عليه السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت کند مگر اینکه خدا صد هزار حسنه برایش می نويسد و صد هزار گناه از سيئات او را پاکافی کند و او را صد هزار درجه معنوی بالا می برد و با این عمل گویی او صد هزار برده را آزاد کرده و خدای متعال روز قيامت او را با دلی شاد و آرام محشور می کند. 📚کافی، ج ۶، ص ۳۹۱             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
يزيد ادامه مى دهد: "آگاه باشيد كه من به شما پول و ثروت زيادى خواهم داد". مردم با شنيدن وعده هاى يزيد، خوشحال مى شوند و صداى "الله اكبر" در تمام مسجد مى پيچد. يزيد با اين كار، نظر همه مردم را به خود جلب كرد و اكنون همه آنها، حكومت او را دوست دارند. مگر مردم شام جز پول و آرامش چيز ديگرى مى خواستند؟ يزيد، مردم شام را به خوبى مى شناخت; بايد جيبشان پر شود تا بتوان به راحتى بر آنها حكومت كرد. با پول مى توان كارهاى بزرگى انجام داد. حتّى مى توان مردم را دوست دار يك حكومت كرد. يزيد مطمئن مى شود كه مردم شام، او را يارى خواهند كرد. بدين ترتيب، فكرش از مردم اين شهر آسوده شده و فرصتى پيدا مى كند كه به فكر مخالفان خود باشد. به راستى آيا مى شود آنها را هم با پول خريد؟ او خوب مى داند كه مردم عادى را مى تواند با پول بخرد، امّا هرگز نمى تواند امام حسين(ع) را تسليم خود كند. معاويه هم خيلى تلاش كرد تا شايد بتواند امام حسين(ع) را با وليعهدىِ يزيد موافق نمايد، امّا نتوانست. تا زمانى كه معاويه زنده بود، امام حسين(ع) وليعهدىِ يزيد را قبول نكرد و اين براى يزيد، بزرگ ترين خطر است. يزيد خوب مى داند كه امام حسين(ع) اهل سازش با او نيست. اگر امام حسين(ع) در زمان معاويه، دست به اقدامى نزد، به اين دليل بود كه به پيمان نامه صلح برادرش امام حسن(ع)، پايبند بود. در همان پيمان نامه آمده بود كه معاويه، نبايد كسى را به عنوان خليفه بعد از خود معرّفى كند، امّا معاويه چند ماه قبل از مرگ خود، با معرّفى جانشين، اين پيمان نامه را نقض كرد. يزيد مى داند كه امام حسين(ع) هرگز خلافت او را قبول نخواهد كرد، پس براى حل اين مشكل، دستور مى دهد تا اين نامه براى امير مدينه (وليد بن عُتبه) نوشته شود: "از يزيد به امير مدينه : آگاه باش كه پدرم معاويه، از دنيا رفت. او رهبرى مسلمانان را به من سپرده است. وقتى نامه به دست تو رسيد حسين را نزد خود حاضر كن و از او براى خلافت من بيعت بگير و اگر از بيعت خوددارى كرد او را به قتل برسان و سرش را براى من بفرست". يزيد دستور مى دهد قبل از اينكه خبر مرگ معاويه به مدينه برسد، نامه او به دست حاكم مدينه رسيده باشد. او اين چنين برنامه ريزى كرده است تا امام حسين(ع) را غافلگير كند. او مى داند كه اگر خبر فوت معاويه به مدينه برسد، ديگر نخواهد توانست به اين آسانى به امام حسين(ع) دسترسى پيدا كند. آيا اين نامه به موقع به مدينه خواهد رسيد؟ 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
4_5906972206994294737.mp3
7.02M
🔳 🌴رسیده کاروان بر خاک غربت 🌴به خاک ماتم و داغ و مصیبت 🎤 👌بسیار دلنشین             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
[💔] خـــیــمــه ها را کرده ام بر پا، امان از داغدارم میکند ایــنــجا، امــــــــــان از بـوســـه مـیــزد مـــادرم مرا بــا گـریــه و مـضـطـرب میــگـفــت با بـابـا! امـان از رأس من بر نیزه خواهد رفت پـیـش میشود پیدا، امـــــــــــــان از 😔             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ من از مرگ مى ترسيدم، از زمان كودكى ترس از مرگ را به من آموخته بودند، وقتى خبر مرگ دوستى يا آشنايى را مى شنيدم، متأسّف مى شدم، گويا در فرهنگ جامعه، چيزى بدتر از مرگ وجود نداشت، به من ياد داده بودند كه مرگ را براى دشمن بخواهم، و اين گونه بود كه در وجود خود، مرگ را بد مى دانستم. زمانى فرا رسيد كه تحقيق را شروع كردم، مى خواستم با حماسه كربلا بيشتر آشنا شوم، اين گونه بود كه من با قاسم(ع) آشنا شدم، همان نوجوانى كه فرزندِ امام حسن(ع) بود و در كربلا جانش را فداى امام حسين(ع) نمود. من محتاج سخن قاسم(ع) بودم، به راستى قاسم به چه درك و معرفتى رسيده بود كه مرگ را اين قدر زيبا مى ديد و آن را از عسل، شيرين تر مى دانست. من بايد پاسخ اين سؤال را مى يافتم. اينجا بود كه من شاگرد مكتب او گشتم و او نگاه مرا به مرگ، تغيير داد. او روح تشنه مرا سيراب نمود و عشق خودش را به دلم، هديه كرد. اكنون كه راه خود را يافته ام، حقوق مادى اين كتاب را از خود سلب مى كنم تا هر كس بخواهد بتواند آن را چاپ كند و در اختيار ديگران قرار دهد. من اين كتاب را نذر قاسم(ع) كرده ام، زيرا وامدار او هستم. او معناى زندگى را به من آموخت، كاش من او را زودتر اين گونه شناخته بودم! هر روز باهم صفحه ای از این کتاب را با هم ورق میزنیم.... <====♡♡♡♡♡♡♡====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
نگاهى به صورت پدر مى كنى، چگونه باور كنى كه اين آخرين آغوش است؟! اين آخرين بارى است كه پدر را مى بينى، چهره پدر زرد شده است، دشمنان او را مسموم كرده اند، زهرى كه به او خورانده اند، اثر كرده است و ديگر اميدى به بهبودى او نيست. عمّه ات زينب هم اينجاست، او آرام آرام اشك مى ريزد، عمويت حسين(ع)جلو مى آيد تو را از پدر جدا مى كند. لحظاتى مى گذرد، صداى گريه مادر را مى شنوى، اين صدا خبر از حادثه اى دردناك مى دهد. تو ديگر يتيم شده اى! چند سال بيشتر ندارى. پدر، نام تو را "قاسم" نهاده است، روزهاى يتيمى تو آغاز شد، امّا من عمويت حسين(ع) را مى شناسم، او در حقّ تو پدرى مى كند... پدر وصيّت كرده است تا پيكر او را كنار قبر پيامبر دفن كنند، همه دوستان پدر جمع شده اند، عمويت عبّاس هم اينجاست، آنها مى خواهند پيكر پدر را تشييع كنند و به خاك بسپارند. تابوتى را كه پيكر پدر در آن است از خانه بيرون مى آورند تا به سوى مسجد پيامبر ببرند، آنان آرام آرام به سوى مسجد مى روند كه ناگهان عدّه اى تيرانداز تابوت را با تيرها هدف قرار مى دهند. تيرها از هر طرف مى آيد، من مات و مبهوت اين صحنه ام. چه شده است؟ چرا پيكر پدرت را تيرباران مى كنند؟ نگاه تو به اين منظره خيره مانده است، اين دستور عايشه است، او به يارانش گفته است كه نگذارند پدر تو را كنار قبر پيامبر دفن كنند. به راستى چرا عايشه اين تصميم را گرفته است؟ درست است كه او همسر پيامبر است، امّا كينه فرزندان پيامبر را به دل دارد. عمويت عبّاس اين صحنه را مى بيند، او درياى غيرت است، اگر وصيّت پدر تو نبود چه كسى جرأت مى كرد تابوت پدرت را تيرباران كند. لحظه هاى آخر عمر پدر كه فرا رسيد او به عمويت حسين(ع) وصيّت كرد و از او خواست تا مبادا در تشييع جنازه او، خونى ريخته شود. پدر نمى خواست اختلاف ميان دو گروه از مسلمانان زياد شود و كار به شمشير و جنگ بكشد. پيكر پدر را به سوى قبرستان بقيع مى برند و در آنجا دفن مى كنند. <====♡♡♡♡♡♡♡====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🏴🏴🏴🏴🏴
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد (صلے‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: مقام حسین بن علی(ع) در آسمان بالاتر از مقام او در زمین است. ✨             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸