eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💕حاج اسماعیل دولابی (ره): که به یاد امام حسین علیه الســـــلام افتادید نداشته باشید که حضرت هم به شماست. 📚طوبای کربلا ص ۱۴۹ @delneveshte_hadis110 <====💠🏴🖤🏴💠====>
💕هیچ ای به مرور زمان و به خودی خود حل نمیشه، با گذشت زمان مسئله فراموش میشه و بعد از مدتی همون مسئله به یک شکل دیگه از جایی دیگه در ما سر باز میکنه. 💠زندگی ما نمیکنه اگه ما تغییر نکنیم، مسائل ما حل نمیشه اگه ما روش حل مسئله مون رو نکنیم. دلیل اینکه بعضی از مسائل زندگی ما سالهاست که حل نشدند و کهنه شدند، این که اون مسائل حل نشدنی هستند، حل نشدند چون ما هنوز آدم قبلی هستیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @delneveshte_hadis110 <====💠🏴🖤🏴💠====>
💕 برای خوب شدن ▪️حاج اسماعیل دولابی (رحمه الله علیه) : به امام حسین علیه السلام زیاد سجده کردن اخلاق را عوض می کند. تربت عجیبی دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @delneveshte_hadis110 <====💠🏴🖤🏴💠====>
❧ جوان مردی و فرزانگی در تمام صحنه های نهضت عاشورا و نیز در رفتار امام حسین علیه السلام صداقت و جوان مردی موج می زند. نمونه بارز آن برخورد امام با حر و سپاهیان اوست. در مسیر کربلا در منطقه «شراف» وقتی ... @hedye110
شب جمعه است , بیا حال مرا بهتر کن   شب جمعه است , بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منه مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منه نوکر کن گذر عمر منه بی سرو پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم , یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه ,تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا ,عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه , بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان , فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد ,ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن… …خنجرت را بکشی , حنجر من می سوزد فکر بد حالی من , نزد گل پرپر کن من نه , اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب , به حسینم نزن انقدر لگد بدنش ریخت بِهم , رحم بر این پیکر کن فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن عصرغارت شده , رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن , فکر خودت شمر,در آن محشر کن 🖤🏴🖤             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا، کمک کن دیرتر برنجم، زودتر ببخشم، کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم ... سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🌷🌹❤️🇮🇷🇮🇷🏴🏴           @hedye110 🏴🖤🏴
*سـلامـ مولاے مهربانمـ🥀🤚🏻* موجـیم و طلوعے از ظفر مےخواهيـم آن نـــور هميشــــہ مُستقر مےخواهيـم ما اهـــل زميــنِ خستــہ از ظلمتـــ جور خــورشيـــد نـگاه مُنتظــَـر مےخواهيـم 🕊️▪️🍃             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ 🌹 یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
مقنعه ام را مرتب میکنم و جزوه هایم را داخل کیف میگذارم. چادرم را جلوی آینه سر میکنم و کش را دور سرم تنظیم میکنم. کیف را برمیدارم و با عجله از اتاق خارج میشوم. با دیدن صحنه ی پشت در،هینِ بلندی میکشم مسیح،پشت در اتاقم،روی پارکتها خوابش برده. نه زیراندازی دارد و نه پتو و بالشی.. بازوی چپش را زیر سرش گذاشته ، به پهلو خوابیده و ' قیدار ' ،کنارش روی زمین است. از صدایم بیدار میشود و نگاهم میکند. موهایش بهم ریخته و تیشر ِت خاکستری اش کاملا چروک شده. آرام سر جایش مینشیند. با صدای خوابآلودش میگوید :_بیدار شدی نیکیجان؟ ترسیده ام،تند و بی فاصله نفس میکشم و ضربان قلبم بالا رفته. :+اینجا...اینجا چرا خوابیدی آخه؟ دستی به موهایش میکشد و از جا بلند میشود. :_خب ترسیدم یه وقت حالت بد بشه..خوبی؟؟ سرم را پایین و بالا میکنم. :+من خوبم...ولی الان خیلی دیرم شده،سریع باید برم دانشگاه. :_صبر کن خودم میرسونمت. میدانم اصرار بیهوده است،به علاوه هرچه سریعتر باید به دانشگاه برسم. سر تکان میدهم و به طرف آشپزخانه میروم. تا مسیح آماده شود،دو لقمهی نان و پنیر و گردو درست میکنم. مسیح،پیراهن سفیدِ با خطوط افقی و عمودی ریز سرمه ای و قرمز به تن کرده. با شلوار جین سرمه ای و بادگیر همرنگش. نگاه از استیل ساده و شیکش میگیرم و میگویم:بریم؟ مسیح لبخند میزند :_بریم تا خانمم بیشتر از این دیرش نشده... برق از تنم میگذرد. اولین بار است که با این اصطلاح، خطابم میکند. نمیتوانم خودم را گول بزنم؛اینجا هم کسی نیست که بگویم به خاطر او، نقش بازی کرده. مسیح جلوتر از من به طرف در میرود و کفشهایش را میپوشد. من هم کمی خودم را جمع و جور میکنم و پشت سر مسیح،از خانه بیرون میروم. داخل آسانسور،هیچ نمیگویم.مسیح که سر پایین و سکوتم را میبیند میگوید :_نیکی،اون لقمه مال منه؟ متوجه حواس پرتی ام میشوم و سر تکان میدهم. :+آره ببخشید... و لقمه را به دستش میدهم. لبخند عجیبی میزند و نگاهم میکند. طاقت نگاهش را ندارم،سرم را دوباره پایین میاندازم و گاز کوچکی به لقمه ی خودم میزنم. :_نیکی؟ سر بلند میکنم. :_دمغی...چیزی شده؟ سرم را به علامت نفی تکان میدهم. آسانسور میایستد. مسیح،لبخند جادوییاش را قاب چهر هاش میکند،همان که دل میبََرد و جان میستاند. :_پس بفرمایید و با دستش اشاره میکند. آرام وارد پارکینگ میشوم.مسیح کنارم میایستد و میگوید :_خب نیکی خانم حالا ماشینت رو چطوری پیدا کنیم؟ شانه بالا میاندازم. میخندد :_خب انگار امروز میخوای با زبان بدن صحبت کنی با من...عیب نداره،چاره اش دست منه! و سوئیچ را از جیبش درمیآورد. دکمه اش را فشار میدهد و صدای بوق مانندی از کمی آنطرف ترـمیآید. :_از این طرف حاجخانم. کمی که میرویم،مسیح جلوی یک بی ام دبلیو مشکی میایستد. کنارش که میرسم میگویم +:اینه؟ مسیح بدون اینکه نگاه از ماشین بگیرد با اخم میگوید :_امیدوارم این نباشه..نزدیک دویست و پنجاه پولشه...من عادت به گرفتن هدیه های گرونقیمت ندارم... با تردید،دکمه ی روی سوئیچ را دوباره میزند. چراغهای ماشین روشن و خاموش میشوند و دوباره صدای بوق مانندی از ماشین بلند میشود. برمیگردم و به مسیح نگاه میکنم. با ناچاری میگوید :_فکر کنم همینه..سوارشو.. 💖💖💖💖💖 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
*عاقبت توهین و تمسخر* 👇👇👇👇👇👇👇 *نقل است:* سرهنگی در حمام به *مرحوم آیة الله شاه آبادی استاد امام خمینی "ره" با لحن تندی گفته بود:مرتیکه! زود باش!* آن زمان حمام‌ ها تاریک بودند. چراغ نداشتند. مرحوم آیة الله شاه آبادی هم پیرمرد بودند چون می خواست از سطح حمام بگذرد،خیلی احتیاط می کرد که آب های کثیف به بدنشان نریزد. آن سرهنگ وقتی این دقت را می بیند شروع می کند به توهین. *آیة ا....شاه آبادی* از این تمسخر و طعن و توهین او خیلی ناراحت شد،👈ولی نه تنها چیزی نگفت،بلکه به راه خود ادامه دادند و رفتند. فردای آن روز آیة الله شاه آبادی در حوزه مشغول تدریس بودند که صدای عدّه ای را شنید که جنازه ای را می‌بردند. پرسید: چه خبر شده است؟ اطرافیان گفتند آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد ، در کمتر از ۲۴ ساعت از دنیا رفت مرحوم آیت الله شاه آبادی ناراحت و متاثر شده بود و فرمود: *اگر چیزی در جواب به او گفته بودم ،👈او نمی‌ مُرد!!!!👉* *مردم! بترسید:* *زن دارید جوابتان را نمی‌ دهد،* *شوهر دارید جوابتان را نمی‌دهد.* *پدر و مادر دارید،* *خواهر و برادر و همسایه دارید،جوابتان را نمی دهند* *سر خود را پایین می‌اندازند و می‌روند ،* *بترسید از خشم خدا!* *آنهایی که جواب شما را می‌ دهند،کم خطر هستند 👈ولی آنهایی که جواب نمی‌ دهند، خطرناک هستند👈یک وقت می‌ بینید آهِ او شما را بدبخت می‌ کند.* آیت الله فاطمی نیا ┈┈┈┈┈┈┈┈┈             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸