eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🌷مهدی شناسی ۲۲۱🌷 🌹...و خزان العلم...🌹 🔸زیارت جامعه کبیره🔸 ☘ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﻡ ﻫﺰﺍﺭ ﻭﻟﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ‌ﯼ ﯾﮏ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﻮﺷﯽ ﻧﻮﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ،ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﺎ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﺳﺖ. ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﺎ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺮﻩ‌ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ‌ﺑﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ‌ﯼ ﺁﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﻮﺷﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺮﻩ‌ﯼ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ.ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﺍﺳﺖ. ☘ﺍﻣﺎ ﺑﻬﺮﻩ‌ﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ از قرآن،ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻭﺟﻮﺩیﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻇﺮﻓﯿﺖ‌ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳت.ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ ﺧُﺰَّﺍﻥَ ﺍﻟْﻌِﻠْﻢ. ☘ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﮐﻠﯿﺪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺩﺍﻧشند. ﻋﻠﻢ ﯾﮏ ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﺍﺳﺖ.ﯾﻌﻨﯽ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﺍﯾشان ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ.ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻭ ﻣﮑﺸﻮﻑ ﺍﺳﺖ البته ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ. ☘ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:"ﺇِﻥَّ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡَ ﺇِﺫَﺍ ﺷَﺎﺀَ ﺃَﻥْ ﻳَﻌْﻠَﻢَ ﻋُﻠِّﻢَ " "ﺍﻣﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ.ﺍﮔﺮ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﻨﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺪﺍﻧﺪ،ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ" ☘نبايد بگوییم:ﻣﻦ ﺑﺮﻭﻡ ﺣﺮﻡ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺸﻢ. ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﯾﺰﻩ ﺭﯾﺰﻩ‌ﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻦ و گناهان من ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ. ﺍﺻﻼ‌ ﺍﻭ ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ.ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﻭ ﺁﻗﺎ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻭ ﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ،ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ. ⚪️ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ‌ ﺷﺒﻬﻪ ﺑﺎﺷﺪ: ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍهل بیت ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺧﻄﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺩﻧﺪ؟ ⚪️ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﻣﺴﺠﺪ ﮐﻮﻓﻪ ﺍﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻓﺖ.ﺍﺻﻼ‌ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ‌ﺭﻓﺖ.ﻣﮕﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﻤﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ «ﻭَﻻ‌َ ﺗُﻠْﻘُﻮﺍْ ﺑِﺄَﻳْﺪِﻳﻜُﻢْ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﺘَّﻬْﻠُﻜَﺔِ» (ﺑﻘﺮﻩ/195) ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻼ‌ﮐﺖ ﻧﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ؟ ⚪️ﭼﺮﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺟﺎﻡ ﺯﻫﺮ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﯿﺪ؟ﻣﮕﺮ ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ؟ ﺍﮔﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ؟ ⚪️ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ و ﺑﺎ ﺍﻧﺪﮎ ﺗﺎﻣﻠﯽ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺳﯿﺪ. ⚪️ﺷﻤﺎ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﻣﯽ‌ﺷﻮﯾﺪ.ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ. ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﯽ،ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺎﻫﯽ،ﺩﺭ ﯾک ﺭﻭﺯﯼ،ﺳﺎﻋﺘﯽ،ﺩﻗﯿﻘﻪ‌ﺍﯼ،ﺛﺎﻧﯿﻪ‌ﺍﯼ، ﺑﺎ ﺳﻤﯽ ﺑﺎ ﺯﻫﺮﯼ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﻭﯼ. ﺍﺻﻼ‌ ﻓﺮﺟﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﻣﻘﺮﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻘﺪﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺘﻤﯽ ﺍﺳﺖ. ⚪️ﺷﻤﺎ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﯿﺪ که ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ از دنیا ﻣﯽ‌ﺭﻭﯾﺪ.ﺧﺐ ﺍﻵ‌ﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺳﺖ. ⚪️ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ.ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺑﺮﻭﻡ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻗﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﻘﺪﺭ ﺷﺪﻩ. ⚪️ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﯽ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﻏﯿﺐ ﺩﺍﺷﺘﻦ امام ﻧﯿﺴﺖ. ﭘﺲ ﺧﺰﺍﻥ ﺍﻟﻌﻠﻢ ﯾﮏ ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍمامان ﮐﻠﯿﺪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺩﺍﻧﺶ غیبند... ❤️🌷🌻❤️🌷🌻 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
CQACAgQAAx0CVBp6RAACBjVfrlrScm9s7XlGawgUCbabThdcQwAC5wgAApV7cFFAByPLQmWk4R4E.mp3
2.12M
♨️حکومت مستضعفان بر زمین 👌 بسیار شنیدنی 🎤مقام معظم رهبری 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
💔 اے سبط نبے خون خدا، سلام بر تو اے تشنہ لب دشٺِ بلا، سلام بر تو جانانِ علے و فاطمہ، هستےِ زینب اے بے ڪفنِ آل عبا، سلام بر تو ●➼‌┅═❧═┅┅───┄             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
⇦ قاسط بن زهیر التغلبی از شهداى حمله نخست در روز عاشورا است. پیرمردى از طایفه بنى تغلب بن وائل بود. او و برادرانش مقسط و کردوس، هر سه از اصحاب امیرالمومنین بودند که در رکاب آن حضرت در جنگ‌هاى سه‌گانه (جمل، صفین، نهروان) شرکت داشتند. آنها پس از ... ● عنصر شجاعت، ج2، ص281.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
✨ما یک به یک فدایی دربار زینبیم ✨آشفته و گدا و گرفتار زینبیم ✨جان داده ایم برای عقیله برای عشق ✨پس بی گمان خریده ی بازار زینبیم...             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
⇦ سلیمان بن رزین سليمان فرزند رزين از مواليان امام حسين (ع) و بنابر نقلى امام حسن (ع) و از شهداى نهضت حسينى است. نامش سلمان و سليم نيز آمده است. از ظاهر كلام شيخ طوسى و برخى ديگر چنين برمى آيد كه سليمان در كربلا، همراه امام حسين (ع) به شهادت رسيده است. اما شمارى از ... ● پژوهشکده تحقیقات اسلامی، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
روز نوزدهم حرکت کاروان کربلا به سوی شام؛ در این روز اهل بیت سیدالشهداء علیهم السلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند. زن های غیر هاشمی از انصار امام حسین علیه السلام که در کربلا اسیر شدند؛ با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد، از اسارت نجات یافتند و فقط زن های هاشمی به شام برده شدند.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد عالی میگن: کلِ صحبت‌های منو بزار کنار، همین یه دونه رو گوش بده!             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸شبتون غرق در آرامش خـدا 🍃 🌸بـه امـید طلوع آرزوهـایتـان 🍃🌸 دوستان ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾           @hedye110 🏴🖤🏴
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهـــی به نام تو که بی نیازترین تنهایی... با تکیه بر لطف و مهربانی ات روزمان را آغاز می کنیم: سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🌴💐❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷           @hedye110 🏴🖤🏴
سلام امام زمانم✋🏻💚 تــو می آیی و رجعت می کند حسیـن.. و میاندارِ محرم عبـاس میشود... زینب ایستاده میخوانَـد قنوتش را و آب میرسد این بار به خیـمه ها .. ♥️ 🌹به نیت ظهور قائم آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
ریموت را فشار میدهم و سوار میشوم. نیکی کنارم مینشیند. ِ دلم میخواهد به طرفش برگردم و بگویم:نیک من..چرا با قلب بیمار من اینچنین میکنی؟ اما ترجیح میدهم اول کمی خودم را آرام کنم. طبق معمول،سانروف باز است و هوای آزاد به صورتم میخورد. حس میکنم کمی از التهابم کاسته شده. میخواهم یک شانس دیگر به خودم بدهم. شاید باید یک بار دیگر سعی خودم ر ا بکنم تا نیکی به حرف بیاید. :_دلم برات تنگ شده بود نیکی...حس کردم این چند روز داری از من فرار میکنی.. تا من میاومدم خونه،میرفتی تو اتاقت..یعنی تو این یه هفته،من سرجمع دو ساعت ندیدمت.. نیکی آب دهانش را قورت میدهد همانطور که نگاهش به روبهرو است میگوید :+من معذرت میخواهم.باید یه تصمیم خیلی مهم میگرفتم...یه چیزی که به آینده ام ربط داشت. نمیدانم چرا حس میکنم صدای نیکی پر از بغض است. نگاهش را به من میدوزد. :+بهتر بود تا به نتیجه ی قطعی نرسیدم زیاد با کسی حرف نزنم. نگاهم را از صورتش میگیرم. :_به نتیجه رسیدی؟ سر تکان میدهد و دوباره به جلو خیره میشود :+یه نتیجه ی خیلی واقعی و عقلانی.. حس میکنم قطره اشک سمجی به آخرین تار مژهی چشم چپش چسبیده که نیکی به تدبیر سر انگشت رهایش میکند. میگویم :_میشه امشب بعد مهمونی باهم حرف بزنیم؟ لبخند غمگینی میزند. لبخندی که به گریه،بیشتر میماند تا علامت شادی.. +:آره حتما...اتفاقا منم یه چیزـمهم دارم که بگم.. میخندم :_نه ایندفعه نوبت منه که بگم. نیکی پر از بغض میخندد و قطره اشک دیگری،سرسختانه روی گونه اش میلغزد. :+باشه،اول شما بگو.. :_نیکی گریه میکنی؟ نیکی میخندد و دو قطره اشک دیگر از چشمانش میافتد. با هر قطره دلم هری میریزد. نیکی با خنده در حالی که اشکش را پاک میکند میگوید :+نمیدونم چی شده،همینجوری اشکام میریزه.. دلم کمی آرام میشود :_گریه نمیکنی؟ :+نه بابا برای چی؟ خوشحالم. نیکی تا حدودی شده همان نیکی سابق. کمی دلم قرص میشود.🔷🔷🔷🔷🔷🔷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
وارد ویلای آقای رادان میشویم. ماشینهای خارجی،با مدلهای بهروز کنارهم پارک شده اند. ماشین را پارک میکنم و پیاده میشوم. همشانه ی نیکی به طرف ساختمان میرویم. اضطراب از تک تک حرکات نیکی مشهود است. میگویم:نیکی آروم باش،چرا اینقدر استرس داری.. میگوید:اولین باره با چادر وارد این جمع میشم. میگویم:میخوای برگردیم بذارش تو ماشین.. سر تکان میدهد:نه...باید جسارت به خرج بدم... عمیق و منظم نفس میکشد. جلوی ساختمان که میرسیم،زیر لب میگوید:کاش اصلا نمیاومدیم.. میگویم:هنوزم دیر نشده،اگه بخوای... اما در همان لحظه در باز میشود و آقای رادان برابرمان میایستد. با دیدن من و نیکی،چشمانش برق میزند و میگوید: به به... آقامسیح ..آریا ما بالاخره افتخار اینو داریم تو این ضیافت در خدمتتون باشیم..خوش اومدین. و دستش را برابرم دراز میکند. لبخند میزنم و دستش را به گرمی میفشارم. میگوید:برام عزیز بودی،حالام که داماد مسعود شدی،عزیزتر شدی... نیکی خانم خوش اومدی.. نیکی سعی میکند بخندد:ممنون، سلامت باشین وارد خانه میشویم و با شهره،همسر رادان روبهرو میشویم. کمی احوالپرسی میکنیم. شهره با نیکی دست میدهد و دستش را به سمت من دراز میکند. نگاهم را از دستش میگیرم و به پارکتها میدوزم. رادان پوزخند آشکاری میزند:من فکر میکردم نیکی تحت تأثیر مسیح باشه،اما انگار برعکس شده. نیکی،تیز به رادان نگاه میکند. معنای نگاهش را نمیفهمم. اما مشخص است که از حرف رادان،ناراحت شده. شهره میگوید:میز خونوادتون اینطرفه.. بفرمایید... به طرف میز مدنظر شهره میرویم بابا و عمو کنار هم نشسته اند و به نظر،خوشحال میآیند. نیکی با دیدنشان لبخندی میزند. دو خدمتکار به طرفمان میآیند و بارانی من و چادر و پالتوی نیکی را میگیرد. لباس نیکی فوقالعاده است. دامنش پر از چین است و گلهای درشت برجسته رویش دارد. شانه به شانه به طرف میز میرویم. سلام بلندی میدهیم و کنار هم روبهروی بابا و عمو مینشینیم. مانی از دیدن ما تعجب کرده. نیکی با لبخند میگوید :باباجون،عموجان اینکه کنارهم نشستین فوقالعاده است..خیلی خوشحالم. مامان با خنده میگوید:خب عزیزم این از لطف توعه..🔵🔵🔵🔵🔵🔵 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که شما یه هدف بلند انتخاب کنید! و بعد همه اینا در خدمت شما قرار بگیرن... ⭕ ابلیس و تمام عواملش هم در کارند برای اینکه شما رو از انتخاب یک هدف بلند غافل بکنن! 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
مهم نیست شما مدام برای یک هدف بلند کارهایی را انجام بدهید... 🌺 مهم این است که مدام این هدف بلند را در ذهن و قلب خود تکرار کنید...! ( روان شناسی نوین و تکنیک های امروزی هم میگن قبل از هر عملی ؛ فکر و اندیشه ی تو مهمه !!!! ) ببین داشتن اون هدف و پرداختن به اون، به یاد اون بودن و... این خیلی تأثیرگذاره👌🏻             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
عاقبت منفورترین چهره‌های واقعه کربلا...             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
مشکلات من فقط کنج حرم حل می‌شود.. دعوتم کن کربلا، خیلی گرفتارم حسین :)💔!             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
💕 موش رو دانشمندان يک استخر آب انداختند. موشها فقط 17دقيقه توانستند زنده بمانند و در نهايت خفه شدند. دوباره دانشمندان با اينكه مي دانستند موش بيش از 17دقيقه نمي مانند تعداد ديگري موش رو به داخل همان استخر انداختند و با علم 17دقيقه تا مرگ موشها تمامي رو قبل از 17دقيقه از آب بیرون کشیدند و تمامي آنها زنده ماندند. موشها پس از مدتي و استراحت دوباره به آب انداخته شدند. حدس ميزنيد اين بار چند دقيقه زنده ؟ 26 ساعت طول تا آنها مردند. آنها به اين اميد كه دوباره دستي خواهد آمد و پيدا مي كنند، 26 ساعت تمام طاقت آوردند. 🔷اميد بهترين و قوه ی محرک زندگي است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸شبتون غرق در آرامش خـدا 🍃 🌸بـه امـید طلوع آرزوهـایتـان 🍃🌸 دوستان ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾           @hedye110 🏴🖤🏴
┄┅─✵💝✵─┅┄ 💜به نام خداوند لوح و قلم 💖حقیقت نگار وجود و عدم 💙خدایی که داننده رازهاست 💚نخستین سرآغازِ، آغازهاست سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 💐🦋🌹🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @delneveshte_hadis110