[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🍃 فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ فِی
🍃 الْفُلْکِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا
🍃 إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً عَمِینَ
سرانجام او(نوح)را تکذیب کردند.پس
او و کسانی را که در کشتی با او بودند
،نجات دادیم و کسانی که آیات ما را
تکذیب کردند غرق کردیم.زیرا آنان
گروهی کوردل بودند.
سوره 👈 اعراف
آیه 👈 64
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
.گاهی نه گریه آرامت می کند 😭
و نه خنده 😁
نه فریاد آرامت می کند😱
و نه سکوت😶
آنجاستـ
که با چشمانی خیس😢
رو به آسمان مےکنی و مےگویی :
من فقط تو رو دارم
💖💖
.
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
😇|• امام حسين عليهالسلام :
❤️|• بى گمان شيعيان ما دلهايشان از
هر خيانت، كينه،و فريبكارى پاك
است.
📚|• بحارالانوار(ط-بیروت)، ج۶۵،
ص۱۵۶
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• #خانمےڪه_شماباشے👜•]
.
👱🏻♀👩🏻🍳
.
دســــر موس چیا با ژله😋
🍴مواد لازم:
شیر نارگیل یا شیر سویا و با شیر معمولی دو پیمانه
دانه چیا یک پیمانه(ميتونيد اگه دانه ي چيا نداشتين از تخم شربتي يا تخم ريحان استفاده كنيد)
عسل دو ق غ (اگر دوست دارید میتونید بیشتر استفاده کنید)
وانیل نصف ق چ
اسانس مورد علاقه موز یا نارگیل پنج قطره
ژله ی تمشک یا انگور یا انار یکبسته
خامه برای دیزاین روی دسر ب میزان لازم در صورت دلخواه
طرز تهیه:💁🏻♀
ابتدا شیر ولرم را با دانه ی چیا مخلوط کنید،عسل و وانیل و اسانس مورد علاقه را اضافه کنید و مخلوط کنید و داخل یخچال گذاشته تا به غلظت برسد،ژله ی انگور را با یک لیوان اب جوش حل کنید و نصف لیوان اب سرد اضافه کنید،از مواد موس داخل لیوان بریزید وبعد ابتدا از ژله کمی روی موس ریخته و بذارید ببنده و سپس مابقی ژله ها را داخل لیوان ریخته و بذارید ببنده،در اخر برای دیزاین میتوانید خامه قنادی روفرمبدین وروی دسر ماسوره بزنید و با میوه های فصل تزیین کنید.
نـــوش جـــ🤩ــان
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•👒•] @heiyat_majazi
khoshbakhti2.ba96.wav
474.8K
📱🍃
•[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]•
💞🍃 خوشبختے یعنے
توی زندڱیت امـام رضـــــا دارے . . .
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 21845 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 44125235, 44119426 بہ شماره۷۵۷۵
📱🍃 @heiyat_majazi
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• ۲۳۹ •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #مغزبانے😎 •]
.
.
🎥 | نحوه صحبت کردن نماینده مردم در مجلس درباره نگهبانان حراست ادارات: پزشکیان: "زنگ زدم به رئیسش، گفتم این کیه بستید اینجا" 😳❗️
♦️پزشکیان بعنوان یکی از فرهیختگان و نجبای جریان اصلاحات شناخته میشود!
#بصیر_باشیم✋
#درست_انتخاب_کنیم
#نه_به_افسادطلبها
.
.
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
[•📡•] @Heiyat_Majazi
[• #ترکش_خنده 😂 •]
برای رای دادن باید به این فکر 🤔
کنید که باید نماینده هایی رو
بفرستید مجلس که 4 سال دیگه
یک سومشون رد صلاحیت نشن!❌
سیاست طنز رو اینجا بخون😂👇
[•🎈•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_هفدهم😌🌸🍃 هیچ وقت نشد با محافظ جایی برود . می گفتم: خب
[• #قصه_دلبرے📚•]
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_هجدهم😌🌸🍃
در وجودم دوست داشتم لبنان بمانم و آمادگی زندگی کردن در ایران را نداشتم . در ایران ما چیزی نداشتیم . به مصطفی گفتم مسئولیتش در لبنان چه میشود ؟ و تصمیم گرفتیم که مصطفی در ایران بماند و من هم تا مدرسه تعطیل بشود در لبنان بمانم و کارهای مصطفی را ادامه بدهم . می گفت: نمی خواهم بچه ها فکر کنند من و شما رفته ایم ایران و آنها را ول کرده ایم . در طول این مدت ، من تقریباً هر یک ماه به ایران برمی گشتم و ارتباط تلفنی با مصطفی داشتم ، اما مدام نگران بودم که چه می شود ، آیا این زندگی همین طور ادامه پیدا می کند؟
تا اینکه جنگ کردستان شروع شد . آن موقع من لبنان بودم و وقتی توانستم در اولین فرصت خودم را به ایران برسانم دیدم مثل همیشه مصطفی در فرودگاه منتظرم نیست . برادرش آمده بود و گفت دکتر مسافرت است . آن شب تلویزیون که تماشا می کردم دیدم اسم پاوه و چمران زیاد می آمد . فارسی بلد نبودم . فقط چند کلمه و متوجه نمی شدم ، دیگران هم نمی گفتند . خیلی ناراحت شدم ، احساس می کردم مسئله ای هست ولی کسانی که دورم بودند میگفتند: چیزی نیست ، مصطفی بر می گردد . هیچ کس به حرف من گوش نمی کرد. مثل دیوانهها بودم ودلم پر از آشوب بود .
روز بعد رفتم دفتر نخست وزیری پیش مهندس بازرگان . آنجا فهمیدم خبری است ، پیام امام داده شده بود و مردم تظاهرات کرده بودند . پاوه محاصره بود . به مهندس بازرگان گفتم: من میخواهم بروم پیش مصطفی . به دیگران هر چه می گویم گوش نمی دهند . نمی گذارند من بروم .
ادامه دارد...💕😉
🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_هجدهم😌🌸🍃 در وجودم دوست داشتم لبنان بمانم و آمادگی زند
[• #قصه_دلبرے📚•]
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_نوزدهم😌🌸🍃
فردای آن روز بازرگان اورا خواست و با لبخند گفت: مصطفی خودش کسی را فرستاده دنبالتان . گفته غاده
بیاید .
غاده گل از گلش شکفت . از اول می دانست که محال است مصطفی بداند او اینجا است و نگذارد بیاید ، حتی اگر جنگ باشد . مصطفی راضی است او برود پاوه و آن قدر عزیز و عاقل است که "محسن الهی" را دنبال او فرستاده ، محسن را از لبنان از آن وقت که به موسسه آمد و مدتی تعلیم دید ، می شناخت .
💐❄️💐❄️💐❄️💐❄️💐❄️
البته من وقتی رسیدم پاوه ، آن جا از محاصره در آمده و آزاد شده بود. مصطفی هم نبود. او را روز بعد دیدم . وقتی آمد همان لباس جنگی تنش بود و خاک آلود ، یاد لبنان افتادم.
من فکر میکردم کلاشینکف ولباس جنگی مصطفی در ایران
دیگر تمام شد ، ولی دیدم همان طور است ، لبنانی دیگر .
مصطفی به من گفت: می خواهم در کردستان بمانم تا مسئله را ختم کنم و دنبالتان فرستادم چون در تهران خانه نداریم و شما اینجا نزدیک من باشید بهتر است. از من خواست مراقب باشم و جریان را بنویسم مخصوصاً برای روزنامه های کشورهای عرب . مصطفی می گفت و من می نوشتم .
نزدیک یک ماه در کردستان با او بودم .
از پاوه به سقز ، از سقز به میاندوآب ، نوسود ، مریوان و سردشت .
مصطفی بیشتر اوقات در عملیات بود و من بیشتر اوقات ، تنها .
زبان که بلد نبودم . قدم میزدم تا بیاید . گاهی با خلبانان صحبت می کردم ، چون انگلیسی بلد بودند ...
ادامه دارد...💕😉
🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
【• #رزق_معنوے •】
.
.
⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ
•|يَوْمَيَكُونُالنَّاسُكَالْفَرَاشِالْمَبْثُوثِ
روزيكهمردممانندپروانههايپراكنده
بههرسوميدوند.
القارعة/۴
{وقتیهیچکجا
برایماندن
امننیست!
- جزآغوشتو ..! }
•|اِنّی اَنا رَبُّک...
+خدات منم...!
{شبا دَم گوشِت بگه..
بیخیالِ بقیه...
+خدات منم...}
#طه۱۲
⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀
#التماس_تفڪر✋
.
.
| #تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار|💚
#حرفاےدرگوشے😌☝️
[•🗣•] @heiyat_majazi
[• #ازخالق_بہمخلوق☎️ •]
.
.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🍃 وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا
🍃 قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ
🍃 غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُون
و به سوی قوم عاد،برادرشان هود
را فرستادیم،گفت:ای قوم من! خدا
را بپرستید که شما را معبودی جز او
نیست،آیا تقوا پیشه نمی کنید؟
سوره 👈 اعراف
آیه 👈 65
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
[•💚•] @heiyat_majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
•|🍁|• دلیل تنہاییمــ را تازه فہمیدمــ...
وقتے محبتــ ڪردمـ و تنہا شدمـ...[😔]
وقتے دوستــ داشتمــ و تنہا موندمــ...[😖]
دونستم ڪه باید تنہا شد و [🤔]
تنہا موند تا ✨خدا✨ رو فہمید ...[😍]
💖💖
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
😇|• امام صادق علیهالسلام:
🤔|• اگر روزى مقدّر است، پس
حرص زدن چرا؟!
📚|• الأمالي للصدوق، ص۵۶، ح۱۲
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
ey.yaro.deldaram.wav
480.9K
📱🍃
•[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]•
💞🍃 اے یار و اے دلدارم
باور ڪن دوست دارم
بـے تو من ڪم میارم
ردم ڪنے من بیچاره ام، حسیــن . . .
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 46841 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 4417654 بہ شماره۷۵۷۵
📱🍃 @heiyat_majazi
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• ۲۴۴ •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #مغزبانے😎 •]
.
.
⚠️ما چوب انقــلاب رو نمیخوریم
🗳چوب انتخــــاب رو میخوریم
پس بگیم ما رای نمیدیم⁉️
پاسخ
✍ حجت الاسلام عالی
#انتخاب_اصلح
#مجلس_قوی
.
.
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
[•📡•] @Heiyat_Majazi
[• #فتوا_جاتے👳🏻•]
.
.
#ادامـہ پاسخ✅ شبهه:
✨اینکه اسراییل رو با سطل اب میشه از بین برد، نشان از ضعف و سستی این رژیم داره.
داره میگه اتحاد مسلمانان همه چیز رو حل میکنه
البته این جمله از امام خطاب به همه ی مسلمانان جهان بود نه فقط ایرانی ها که حالا با کویر شدن کشورمون مقایسه ش کنیم .
هر چند مقایسه ی این دو واقعا مضحکه و فقط برای زیبا جلوه دادن سخن صورت گرفته.
✨انقلابمون صادر شد.
بیداری مردم مصر(هر چند به دلیل نبود رهبری برای هدایت قیام مسیرش عوض شد)
بیداری مردم یمن
تحولات عراق
قیام مردم بحرین.
✨اینها نمونه ای از صدور انقلابی هست که عده ای همون وقت به تمسخر گفتند مگه سیب زمینیه که صادر کنیم؟
حالا افکار و اهداف انقلاب اسلامی که همون مبارزه با ظلم و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی دیگرانه اصل این انقلاب رو تشکیل میده که هر جای این دنیا شاهدش هستیم.
#ادامـہدارد…
.
.
#مهدیار
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_نوزدهم😌🌸🍃 فردای آن روز بازرگان اورا خواست و با لبخند
[• #قصه_دلبرے📚•]
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_بیستم😌🌸🍃
در نوسود که بودیم من بیشتر یاد لبنان می افتادم ، یاد خاطراتم ، طبیعت زیبایی دارد نوسود ، و کوههایش بخصوص من را یاد لبنان می انداخت .
من ومصطفی در این طبیعت قدم میزدیم و مصطفی برای من درباره این جریان صحبت می کرد، درباره کردها و اینکه خودمختاری می خواهند ، من پرسیدم: چرا خود مختاری نمیدهید ؟ مصطفی عصبانی شد و گفت: عصر ما عصر قومیت نیست . حتی اگر فارس بخواهد برای خودش کشوری درست کند ، من ضد آنها خواهم بود .
در اسلام فرقی بین عرب و عجم و بلوچ و کرد نیست . مهم این است ، این کشور پرچم اسلام داشته باشد .
البته ما بیشتر روزهای کردستان را در مریوان بودیم . آن جا هم هیچ چیز نبود . من حتی جایی که بتوانم بخوابم نداشتم . همه اش ارتش بود و پادگان نظامی و تعدادی خانه های نیمه ساز که بیشتر اتاقک بود تا خانه . در این اتاق ها روی خاک می خوابیدیم ، خیلی وقتها گرسنه می ماندم و غذا هم اگر بود هندوانه و پنیر. خیلی سختی کشیدم . یک روز بعداز ظهر تنها بودم ، روی خاک نشسته بودم و اشک می ریختم .
🍃❄️🍃❄️🍃❄️🍃❄️🍃
غاده تا آن جا که می توانست نمی گذاشت که مصطفی اشکش را ببیند ، اما آن روز مصطفی یکدفعه سر رسید و دید او دارد گریه می کند.
آمد جلو دو زانو نشست شروع کرد به عذر خواهی .
گفت: من می دانم زندگی تو نباید اینطور باشد . تو فکر نمی کردی به این روز بیفتی .
اگر خواستی می توانی برگردی تهران . ولی من نمی توانم ، این راه من است ، خطری برای خود انقلاب است .
امام دستورداده که کردستان پاک سازی شود و من تا آخر با همه وجودم می ایستم.
غاده ملتمسانه گفت: بیایید برگردیم ، من نمی توانم اینجا بمانم . مصطفی گفت: تو آزادی ، می توانی برگردی تهران. چشمهایش پرآب شد .
گفت: می دانی که بدون شما نمی توانم برگردم . این جا هم کسی را نمی شناسم با کسی نمی توانم صحبت کنم
. خیلی وقتها با همه وجود منتظر مینشینم که کی می آیید و آن وقت دو روز از شما هیچ خبری نمی شود.
مصطفی هنوز کف دستهایش روی زانوهایش بود ، انگار تشهد بخواند ، گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر خدا بمانید ، نه به خاطر من.
ادامه دارد...💕😉
🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #چمران_از_زبان_غاده #قسمت_بیستم😌🌸🍃 در نوسود که بودیم من بیشتر یاد لبنان می افت
[• #قصه_دلبرے📚•]
#چمران_از_زبان_غاده
#قسمت_بیست_و_یکم😌🌸🍃
به هرحال ، تصمیم گرفتم بمانم تا آخر و برنگردم . البته به سردشت که رفتیم ، من به اکیپ بیمارستان ملحق شدم . نمی توانستم بیکار بمانم . در کردستان سختی ها زیاد بود. همان ایام آقای طالقانی از دنیا رفتند و برگشتیم تهران .
در تهران برایم خیلی سخت بود و من برای اولین بار مصطفی را آنطور دیدم، با نگرانی شدید .
منافقین خیلی حمله می کردند به او . عکسی از مصطفی کشیده بودند که در عینکش تانک بود و شلیک می کرد ، خیلی عکس وحشتناکی بود .
من خودم شاهد بودم این مرد چقدر با خلوص کار می کرد ، چقدر خسته می شد ، گرسنگی می کشید ، اما روزنامه ها اینطور جنجال به پا کرده بودند. در ذهن من هیچ کس درک نمی کرد مصطفی چه کارهایی انجام میدهد . از آن روز از سیاست متنفر شدم . به مصطفی گفتم: باید ایران را ترک کنیم . بیا برگردیم لبنان . ولی مصطفی ماند. به من میگفت: فکر نکن من آمده ام و پست گرفته ام ، زندگی آرام خواهدبود. تا حق و باطل هست و مادام که سکوت نمی کنی ، جنگ هم هست .
بالاخره پاوه آزاد شد و من به لبنان برگشتم . همین قدر که گاهگاهی بروم و برگردم راضی بودم و مصطفی دقیق کارهایی را که باید انجام می دادم می گفت . سفارش یک یک بچه های مدرسه را می کرد و می خواست که از دانه دانه خانواده شهدا تفقد کنم . برایشان نامه می نوشت . میگفت: بهشان بگو به یادشان هستم و دوستشان دارم . مدام می گفت: اصدقائنا ، دوستانم ، نمی خواهم دوستانم فکر کنند آمده ام ایران ، وزیر شده ام ، آن ها را فراموش کرده ام .
یک بار که در لبنان بودم شنیدم که عراق به ایران حمله کرده خیلی ناراحت شدم . جنگ کردستان که تمام شد خوشحال شدم . امید برایم بود که کردستان الحمدلله تمام شد.
ادامه دارد...💕😉
🖊:نقل از همسر شهید مصطفےچمران👌😍
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
یا رب ...🤲
فهمیده ام که ؛
به اندازه ی همه ی نگرانی هایم
تو را نشناخته ام ...😔
💖💖
.
.
خــدا رو احساس ڪن👇
[•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• #خانمےڪه_شماباشے👜•]
👱🏻♀👩🏻🍳
.
.
مــوس شڪـ🍫ــلاتـے😋
🍴مواد لازم :
۲۰۰گرم شكلات تخته اي شيرين
١٥٠ گرم خامه قناديِ ( ميتونين از خامه صبحانه هم به همين مقدار استفاده كنيد فقط بايد مقدار شكري ك ميريزين بيشتر باشه )
شير ٢ ليوان
ژلاتين ٢ ق غذاخوري
شكر ( من اينجا ٧ قاشق غذاخوري استفاده كردم شما هم وقتي ريختين بچشين هر چقدر لازم بود بريزين )
وانيل نوك قاشق مرباخوري
پودركاكائو ٢ قاشق غذاخوري
١ عدد زرده تخم مرغ
طرز تهیه : 💁🏻♀
ابتدا شكلات رو بن ماري ميكنيم بعد شير رو روي حرارت گرم كرده خامه رو اضافه وقتي خامه اب شد پودر كاكائو و وانيل و اضافه وقتي حل شد شكلات بن ماري شده و هم ميزنيم با حرارت ملايم تا كاملا يك دست بشه ( ترجيحا با همزن دستي هم بزنيد ) بعد هم شكر و زرده رو باهم زن ميزنيم تا كاملا مخلوط شه و به مايع كه روي حرارت هست اضافه ميكنيم وقتي شكر حل شد از روي حرارت برداشته ژلاتين رو با نصف ليوان اب بن ماري كرده بوديم بهش اضافه و داخل قالب يا هر چيزي ك دوست داريم سرو كنيم ميريزيم.
اين مقدار دسر همين مقدار ليوان داخل تصوير شد ٣ ساعت در يخچال نگه ميداريم تا ببنده بعد روش كيك شكلاتي و شكلات رنده شده و گردو خرد شده میریزیم.
نـــوش جـــ🤩ــان
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•👒•] @heiyat_majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
😇|• امام حسین علیهالسلام :
✋|• هر كه بخشنده باشد ، آقايى كند.
📚|• كشف الغمّة، ج۲، ص۲۴۲
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
emam.zaman.wav
489.5K
📱🍃
•[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]•
💞🍃 دلم گرفته از زمونه دلخورم
میخوام واست ڱلایه هامو بشمارم
نیومدے یه هفته خسته تر شدم
یه جمعه به ندیدنت اضافه شد . . .
همــراه اول ⬅️
ارسال کد 47121 به شماره ۸۹۸۹
ایراݩــسل⬅️
ارسال کد 4417644 بہ شماره۷۵۷۵
📱🍃 @heiyat_majazi