#راهپیمایی امروز
انتشار #پلاکارد وصایای شهدا🌷
آفرین به همت و غیرت انقلابی شما 🍃
#تهران_اسلامشهر
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
#راهپیمایی پرشکوه امروز
فرصت نکردن چاپ کنن؛ بجاش #پلاکارد ها رو با ماژیک روی کاغذای بزرگ نوشتن و تزیینش کردن
خوشگلتر از مال ما هم شده 😊
درود به همتتون دختران انقلاب ❤️
#یزد_میبد
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
#راهپیمایی امروز
انتشار #پلاکارد وصیت شهدا 🍃
عجب روش خلاقانهای 😍
دعای شهدا بدرقه عمرتون 🌷
#خوزستان_بهبهان
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
#راهپیمایی دیدنی ۲۲بهمن
این #پلاکارد دستنویس و بارون خورده، سوژه قشنگ خبرنگار سایت خبری "میبد خبر" بوده... 📸🍃
متن پلاکارد: خواهرم حجاب تو پیام خون مرا به زنان و مردان عالم خواهد رساند. 🌍🌎
"شهید اسدالله زارعی"
#شهر_میبد
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
#برخیز
☀️ به یاد خدا
درود خدا بر همه همدانشگاهیان گلم❤️✋🏻
اینجانب #ف_پناهنده از اونجایی که خدمتتون خیلی ارادت دارم، نمیتونم نگم که خدمتتون خیلی ارادت دارم 😁❤️
#بخصوص اونایی که دستشون تو کاره ✊🏻 و هنوزم که هنوزه داره #عکساشون میرسه دستمون 😍
عمهمحبوبه میگفت: "زمان انقلاب وقتی میرفتیم #راهپیمایی، خطاب به اونایی که تو پیادهروها وایساده بودن و نگاه میکردن شعار میدادیم: ما #تماشاچی نمیخواهیم / به ما ملحق شوید" ✌️🏻
امـــــّـــــا... 😃👇🏻
امشب درخدمت بسیجیهای گل پایگاه رقیة الحسین شهر #کرمان هستیم که با کار ساده و زیباشون هم باعث خوشحالی #مومنین شدن و هم دل خانومایی که ظاهرشون یه جور دیگه است رو به یاد شهدا و #معنویت انداختن و هم خودشون #کلللللللللیییییی انرژی گرفتن 🤩🤩
اسم طرح قشنگشونم گذاشتن: "پویش دختران حاج قاسم" 😍
● اینم توضیح خودشون: 🌹👇🏻
"برعکس تصوری که داشتیم، خانمهایی که [با] اسم بیحجاب میگیم، رفتار خوبی دارند و از کارمون استقبال کردن و هم برای خودمون باعث نشاط شد و [هم] یه تجربهی جدید بود." 🌸💕
……………………
پ.ن۱: وقتی اسم #حاجقاسم میاد انگار اسم #پدرمون اومده و معلومه که رفتارامون خوب میشه😘 چقدر خدا رو شکر کنیم که چنین شمعی داریم و هممون پروانهوار دورش میچرخیم؟؟ 🕯🦋
پ.ن۲: هنوز منتظرم بازم عکس و فیلم از کارای زیباتون بفرستید 😍👇🏻
@Panahande
⁉️ راستی: به نظرتون برای پیامام چه هشتگی بذارم که راحت سرچ بشه؟
……………………………………
🌸 @hejabuni | دانشگاهحجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_هفت با اینکه میدانستم از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است، جلویش
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_هشت
💠#فصل_پنجم
💠#انقلاب
قبل از #انقلاب زندگی ما آرام میگذشت.سرم به زندگی و بچه هایم گرم بود.
همین که بچه ها در کنار هم بودند،احساس #خوشبختی میکردم، چیز دیگری از زندگی نمی خواستم .
بابای مهران و همه ی کارگرهای شرکت نفت، از #شاه بدشان می آمد همه می دانستند که شاه و حکومتش چقدر پست هستند.
انقلاب که شد من و بچه ها همه طرفدار #انقلاب و #امام شدیم. همه چیزم انقلاب بود.
وقتی آدم کثیفی مثل شاه این همه جوانها را #شکنجه کرده بود رفت و یک سید نورانی مثل امام #رهبرمان شد چرا ما انقلابی نباشیم. من مرتب به سخنرانی امام گوش می کردم.
وقتی شنیدم که شاه چه بلاهایی سر خانواده ی رضایی آورده بود و #ساواک چطور مخالفان شاه را شکنجه کرده بود تمام وجودم نفرت شد.
از بچگی که #کربلا رفته بودم و گودال قتلگاه را دیده بودم ، همیشه پیش خودم میگفتم اگر من زمان امام حسین (ع) زنده بودم، حتما امام حسین(ع) و زینب(س) را یاری میکردم و هیچ وقت پیش یزید که طلا و جواهر داشت و همه را با پول میخرید نمی رفتم.
با #شروع_انقلاب فرصتی پیش آمد که من و بچه هایم به صف امام حسین(ع) بپیوندیم.
مهران در همه ی #راهپیمایی ها شرکت میکرد. او با من شرط کرد که اگر می خواهی همراه دخترها به راهپیمایی بیایید، آنها باید #چادر بپوشند.
زینب دو سال قبل از انقلاب #با_حجاب شده بود، اما مینا و مهری و شهلا هنوز حجاب نداشتند.
من دو تا از چادرهای خودم را برای مینا و مهری کوتاه کردم. همه ی ما با هم به تظاهرات می رفتیم. شهرام را هم با خودمان می بردیم.
خانه ی ما نزدیک مسجد قدس بود که قبل از انقلاب به مسجد فرح آباد مشهور بود . همه ی مردم آنجا جمع می شدند و راهپیمایی از همان جا شروع میشد. مینا شهرام را نگه میداشت و زینب هم به او کمک می کرد.
زینب هیچ وقت دختر بی تفاوتی نبود. نسبت به سنش که از همه ی دخترها کوچکتر بود، در هر کاری کمک میکرد. ما در همه ی راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت کردیم.
زندگی ما شکل دیگری شده بود. تا انقلاب سرمان در زندگی خودمان بود. ولی بعد از انقلاب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت می کردیم.
مسجد قدس پایگاه فعالیت ها شده بود. چهارتا دخترها #نمازشان را به جماعت در مسجد می خواندند. مخصوصا در ماه #رمضان ، آنها در مسجد #نماز مغرب و عشا را به جماعت می خواندند و بعد به خانه می آمدند.
من در ماه رمضان سفره #افطار را آماده می کردم و منتظر می نشستم تا بچه ها برای افطار از راه برسند .
مهران در همان مسجد زندگی میکرد. من که می دیدم بچه هایم این طور در راه انقلاب زحمت میکشند ، به همه ی آنها #افتخار میکردم. انگار کربلا برپا شده بود و من و بچه هایم کنار #اهل_بیت بودیم.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓