﷽
----
فکر میکنم
شب هفتم دهه محرم،
مردها بروند بیرون!
روضه را بگذارند برای ما زن ها؛
امشب،
شبِ جان دادنِ ما #مادر هاست...
- لا لا لا لا علی
آروم بگیر نازدونهام... -
〰〰〰〰🖤〰〰〰〰
نه!
نه!
مردها بمانند!
برای یاری حسین
برای آن وداعِ داغ
برای آن نگاه متحیر به اتفاقِ «من الاُذُن الی الاُذُن» ،
برای آن قدم های لرزانِ جلو رونده - عقب برگشته تا پشت خیمه گاه،
برای آن با نوکِ شمشیر خاک را قد پیکر یک شیرخواره ذبح شده کنار زدن،
برای آن رویارویی شرمگینِ سنگینِ غمگین با اهل حرم....
〰〰〰〰🖤〰〰〰〰
برای ما زنها،
یک روضه دیگر هست،
که بی حد #مادرانه است.
مردان را به این بخش از مصیبت راه نیست؛
اصلاً مردی نمیتواند بفهمد چقدر درد دارد آن لحظه،
چقدر داغ دارد آن جریان...
آن جا که بعد از واقعه،
به اهل حرم
#آب رسید
آه
آب
چه کردی با رباب؟!.....
حالا رباب مانده و طعام و شراب طفلش
حالا رباب مانده و آغوش خالی
حالا رباب مانده و گهواره بی علی....
مرا همین جا
پای همین صحنه
خاک کنید.....
✍ هـجرتــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
#نشربامنبع
شنیدم سنت پخت حلوا برای عزادارها، امر و خواسته بانو رباب بوده است؛ برای جان و قوت گرفتن در عزاداری و توان اشک و مویه...
عصر به دخترم گفتم مادر برایم کمی حلوا بپز،
امشب ما مادرها کار داریم، جان میخواهیم، باید برویم اطراف خیمه رباب ....
@hejrat_kon
﷽
اصحاب به اباعبدالله گفته بودند تا ما هستیم هیچ یک از اهل بیت شما به میدان نروند!
ما باشیم و خاندان نبوت؟
وقتی همه اصحاب یک به یک شهید شدند،
نوبت به فرزندان و خویشان حسین علیه السلام رسید.
اینطور بود که هریک از اصحاب و خاندان که از مولا اذن میدان میگرفت، حضرت تعلل میکرد، سخت اجازه میداد.
چندبار باید تکرار می کردند تا حضرت رضا بدهد
که اینها بروند به جنگی که بازگشتی ندارد.
نوبت علی اکبر علیه السلام که شد، تا اذن خواست پدر بی درنگ اجازه داد!
حتماً به مصداق آیه «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبون »...
حسین
بی تعلل،
بی درنگ،
رفتن جان و نفَسش را رخصت داد...
اذن میدان داد اما گفت به خیمه ها برو و با اهل حرم وداع کن.
نمی دانم،
شاید پدر می خواسته چند لحظهای جوانش را بیشتر نظاره کند...
علی به خیمه رفت
عمهها و خواهرها دور او را گرفتند
علی قلب حرم است
علی جان حرم است
علی شبیه ترین مردم به پیغمبر است
علی محبوب حرم است
دور او میگردند
بوسه بارانش میکنند
گریه میکنند
مویه میکنند
دستش را میگیرند، عبایش را چنگ میزنند، به پایش میافتند؛
«علی جان نرو
یا علیُّ اِرحَم غُربَتَنا....
علی به غربت و بی پناهی ما رحم کن علی...»
علی هم لابد می سوزد و اشک می ریزد
معنای «غُربَتَنا» را،
قصه اسارت را،
می داند.
اما چاره چیست؟....
نوبتِ رزم و نقش آفرینی مردان، امروز است
_ فرداها مال زن هاست... _
علی بیرون میآید
پدر نگاهش میکند
آتش از قلبش زبانه میکشد
از جوانش چطور دل بکند؟
لابد دلش می خواهد باز چند لحظهای بیشتر ببیندش؛
_: بیا پسرم کلاهخودت را صاف کنم
بگذار زرهات را محکم کنم
و هی جوانش را نگاه میکند
نگاه میکند و سیر نمیشود
نگاه میکند و ذوب میشود
من که می گویم دلش حتماً یک سر هم میرود به کودکی خودش و جوانیهای پیغمبر.
دارد شبیه ترین مردم به رسول الله را به میدان میفرستد...
دشمن پشت هم هلهله می کند و تکبیر می گوید.
حسین میگوید علی، برو پسرم، جانم، جوانم، ولی آهسته برو علی...
علی نگاهی به خیمهها، نگاهی به میدان، نگاهی به پدر...
وداع می کند و راه میفتد
آهسته آهسته...
حسین هم دل میکَند؛
ثُمَ نَظَرَ الَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ...
نگاهش را به زمین می اندازد
گریه میکند:
اللَّهم اشْهَد فقد برزَ الیهم غلام أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إذا اشْتَقْنَا الی نبیکَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ
فریاد میزند:
يا ابن سعد! قَطَعَ اللَّه رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي!
بعد خودش را آماده میکند که سراسر دشت را علی ببیند،
کنارش از اسب به زمین بیفتد،
به دو زانو خود را به جوانش برساند،
صورت به صورتش بگذارد،
بلند بلند گریه کند
و عَلی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا بگوید...
✍ هـجرتــــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
صاحب پایینی در عین حال که یه فاجعه ی ۶۰۰ میلیاردی برای خواهرش رقم زده به بالایی ها میگه : پولاتون رو بدید فقرا، خرج مراسم نکنید.
هر چی بگم از طنز ماجرا کم نمیشه🤦
✍️ 🇮🇷 آقا ابراهیم
🏴 @Roshangari_ir
روبیکایجدید: Rubika.ir/roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یزید هم مجلس عزاداری برای امام حسین علیه السلام گرفت!
🔹فقط با یک شرط!
بحث سیاسی ممنوع
اینکه چه کسی امام را کشت و چرا کشت ممنوع!
@hejrat_kon