کجام؟
تو این اتاق و اون اتاق این اداره و اون اداره
دنبال حق اولاد 😊
خب بدید دیگه چرا اذیت میکنید؟ 😢
وزارت مصوب کرده، دانشگاه ها چرا نمیدن؟!
مگه چند تا دستیار متأهل بچه دار داريد که انقدر....
مگه چقد میشه برا یه دانشگاه؟ 😢
ولی برا ما میشه، مبلغیه برا خودش... کمک حالمونه... (برا من حداقل، چون هرچی هست ضربدر چهاره) بخشی از هزینه پرستار و مهد بچه و... رو از همین جاها میشه داد.
پینوشت :
۱- ما در تمام طول تحصیل پزشکی اجازه هیچگونه اشتغال حرفهای و درآمد داشتن نداریم لذا دانشگاه خودش مبلغی رو به عنوان کمک هزینه میده. که حالا قرارگاه جمعیت وزارت مصوب کرده به ازای هر فرزند درصدی اضافه بشه (خانم و آقا هم نداره. همه متأهل ها)
۲- التماس دعا برای گشایش مالی و رفع ابتلائات اقتصادی و دنیوی برای هممممه 🦋
@hejrat_kon
کله صبح هم «صبح بخیر ایران» بودم، شبکه یک، بخش «فرزند ایران»
ولی اینجا نگفتم
چون از ما نییییست کسی که اون مووووقع صبح بیدار باشه و تلویزیون هم ببینه 🤨🤪😅
حالا خلاصه دوست داشتید، از تلوبیون ببینید. پیوند(لینک)ش رو ندارم.
ولی چندتا برنامه دیگه که قبلاً رفتم رو، یا ویدئوش رو گذاشتم تو کانال یا پیوندش رو (هیوا، مهربانو، مثل ماه، عصر شیرین و... 🙃)
وقتی کل جزوه رو ۳ دور خوندی و منتظری استاد بگه امروز میخوام امتحان بگیرم 👆🏻😅
👤مرضیه
#شوخی
#میثم_مطیعی_عزیز
🏴 @Roshangari_ir
یه پویش تو شبکه نهال هست، #کیفمو_بستم فکر میکنم، که گفته بچهها با نوشت افزار (لوازم التحریر) ایرانی شون عکس بگیرن و بفرستن.
دخترامم گفتن ما هم میخوایم بگیریم و بفرستیم؛ ما که همه چیزمونو ایرانی خریدیم 😍🇮🇷💪
دخترم میگفت مامان واقعا لوازم ایرانی قشنگ ترن، عکسهای بهتر و نازتر 😊 (>> #ذائقه_سازی برای فرزند از ابتدای کودکی / ما از بچگیشون، پرهیز جدی داشتیم از لباس و وسایل با تصاویر پرنسسی و انیمه و نیمه برهنه و…)
➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️
ما نسبت به اقتصاد ملّیِ خودمان باید تعصّب داشته باشیم؛ مصرف جنس خارجی یکی از عیوب مهمّ ما است؛
ما بایستی #تعصّب داشته باشیم نسبت به مصرف داخلی و جنس داخلی و اقتصاد ملّیمان
ما باید عادت کنیم، برای خودمان فرهنگ کنیم، برای خودمان یک #فریضه بدانیم که هر کالائی که مشابه داخلی آن وجود دارد و تولید داخلی متوجه به آن است، آن کالا را از تولید داخلی مصرف کنیم و از مصرف تولیدات خارجی بجد پرهیز کنیم
#بیانات
@hejrat_kon
زمان خرید وسایل مدرسه است. کاش همه به این موضوع توجه کنیم… با #تعصب ایرانی بخریم.
و به فرهنگ ایرانی اسلامی خودمون توجه کنیم.
مقوله عظیم تربیت، از همین خرده رفتارها تشکیل میشه.
کمد رو باز کردم روسری مشکی بردارم.
میخواستیم بریم روضه.
دختر کوچکم با ذوق گفت: مامااان، اون کیف مشکی خوشکلهتو بردار، با اون بریم روضه.
گفتم: مامان جون، خودت که داری میگی! روضه! داریم میریم مراسم عزا! نه عروسی، نه مهمونی. مراسم عزای امام یه آدابی داره، یه شأنی داره، یه حرمتی داره. جای قر و پز دادن و لباس آنچنانی برقی برقی و کیف خوشکل گل منگُلی که نیست! تو مراسم عزا آدم میره عزاداری، ناراحته، میره نشون بده که تو غم صاحب مجلس شریکه. نمیره که خودشو نمایش بده…
فهمید چی میگم
@hejrat_kon
پینوشت:
هرچند که مراسم عروسی و مهمونی هم جای #تبرج و #تجمل نیست. ولی خب دیگه مجلس عزای امام، اولی ست به این رعایت…
و واضحاً منظورم این نیست کیف و لباس قشنگ داشتن و پوشیدن مذمومه! نه. به نظرم تا حدی (با رعایت حدود) اینها بخشی از زنانگی و طراوت زندگی هست. نه افراط خوبه نه تفریط ولی من خودم علاقهمند به #سبک_ساده هستم و ترجیح میدم راهی رو شروع نکنم که پایانش معلوم نیست و در قدم به قدمش شیطان نشسته با ابزار #زینت دادن و اغوا و #توجیه و حالا همه همینن و اقتضای جامعه است و مذهبی مگه نباید خوششششکل بپوشه و... (مؤمن، #پاکیزه و #آراسته و مرتب میپوشه نه زرق و برق دار و تجملاتی و با چشم و هم چشمی و ست فلان و برند بهمان)
می روم مشهد خیابان ها شلوغ
می روم در قم شبستان ها شلوغ
کربلا هم کل ایوان ها شلوغ
در مسیرش هم بیابان ها شلوغ
هیچ کس مثل تو بی زوار نیست…
یابن زهرا یا حسن المجتبی 😭🖤
@hejrat_kon
روزهای آخر ماه صفر ما بچه شیعه ها چقدر بیتابیم...
این ایام تموم که میشه انگار یه سفره جمع شده
به ما میگن روضه افسردگیه، اما روضه برا ما روح زندگیه😭
اینو امروز اتفاقی دیدم، دلم آشوب شد.... یه سال چشم انتظاری...
voice_msg_7080172555244569327.opus
405.5K
امام حسن مجتبی و حکومت شیعه
بخش کوتاهی از کتاب «همرزمان حسین»
مجموعه گفتارهای آیت الله خامنهای
(صفحه ۱۲۷-۱۲۸)
بخشی دیگر:
فعالیت تبلیغی به دو دو صورت انجام میگیرد؛
یکی به صورت بیان حقایق و اظهار مسائل لازم و تبیین فکر و ایدئولوژی که کار امام حسن و برادرش امام حسین علیهماالسلام بود که در راس قرار داشتند و فرزندان پیغمبر صلی الله علیه و آله بودند و از لحاظ فکری مورد اعتقاد و اطمینان عامه مسلمانان محسوب میشدند.
و یکی هم به صورت فریادهای پر خروشی که به وسیله حَجرها و رُشَیدها و عَمر بن الحَمِقها برآورده میشد و این فریادها که داعیه تشیع در آنها بود با خون این بزرگمردان امضا میشد. (صفحه ١٩١)
@hejrat_kon
ببخشید تندتند خوندم
هم از نگرانی اینکه بچهها بیان تو اتاق و صوت رو به سروصدای کودکانهشون مزین کنن
هم برا اینکه کمتر وقت مخاطب گرفته بشه
آقای امام حسین، سلام!
گفته بودید وقتی به منزل رسیدیم خبر رسیدنمان را به شما بدهیم تا خیالتان راحت بشود.
خواستم بگویم خیالتان راحت! ما زائرها روی بال فرشتهها قدم گذاشتیم و به خانههایمان برگشتیم.
شکرخدا همهی کودکان در سلامت به سر میبرند و مجبور نشدیم حتی یکی از آنها را در خرابهی کشور غریب بگذاریم و برگردیم.
روسری و چادر همهی خانمها پر از خاک شد اما از سرشانتکان نخورد. اصلا عموهای کاروان آنقدر غیرتی بودند که حتی اجازه ندادند کسی نگاه چپ به آنها بکند، چه برسد به اینکه بخواهند به چشم کنیز نگاهشان کنند!
مردم خیلی ما را دوست داشتند. برایمان لقمه میآوردند و اصرار میکردند بخوریم. خداروشکر لقمهها صدقه نبود.
نگران حالمان بودید، خواستم بگویم هیچ خاری در پایمان فرو نرفته ، روی دستهایمان جای طناب نیست و موهایمان آتش نگرفته. فقط کمی آفتاب سوخته شدیم، همین!
سراغ شش ماههی کاروان را گرفتید، خواستم بگویم الان توی بغل مادرش خواب است و احتمالا دارد رویای شیرین سفر را میبیند.
شما خیلی تاکید کرده بودید تشنه نماند. خواستم بگویم همه خیلی دوستش داشتند، بغلش میکردند و برایش آب میآوردند.
دخترها هم کلی بازی کردند و از این طرف به آن طرف دویدند. ولی خداروشکر در بین انبوه جمعیت نه گوشوارهای گم شد و نه دامنی آتش گرفت.
همسفرهایمان همه عالی بودند، همه مودب و متین صحبت میکردند و هیچ کس به شما و خانواده تان بد نمیگفت.....
آقای مهربانم، خواستم بگویم همه چیز خوب است. همه به خانههایمان برگشتیم و هیچ چیز و هیچ کس را در صحرای کرب و بلا جا نگذاشتیم به جز "دلمان" ....
چقدر عجیب است که شما اصلا اجازه نمیدهید ما حتی یک جرعه از مصیبت شما را بچشیم....
#اربعین
#شش_ماهه
#سه_ساله
#زائری_کجا_اسیری_کجا
✍ اکرم نجفی
#خط_روایت
@khatterevayat
دارم قسمت های سفرنامه رو تو اینستا میذارم. کار سخت و در اصل وقت گیریه، چون نوشته ها جا نمیشه باید تبدیل کنم به عکس نوشته.
در همین راستا بخشهای ابتدایی سفرنامه رو یه مقدار همینجا ویرایش (یکجا و مطابق با سیاق بقیه بخشها) کردم
اینجا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من مسلمان نیستم
و جوابی برای این سوال نداشتم....
@hejrat_kon
مأمون گفت: والله اگر از این انگور نخورید من شما را نمیگذارم از این مجلس به سلامت بیرون بروید.
این تهدید، تهدید کشته شدن بود. چه آقا انگور را بخورد، چه با شمشیر کشته بشود، اما فقط برای خاطر اسلام مظلومیت را خرید. دید اگر این جنایتکار این کار را بکند دیگر بعداً حرمتی برای اسلام نمیماند.
شیعه به خونخواهی برخواهد خواست و وضع هم وضعی نیست که شیعه بتواند پیش ببرد.
امام علیهالسلام پیش بینی کرد که مأمون همه شیعه را تصفیه خواهد کرد، لذا برای حفظ جان شیعه، برای حفظ جان شیعیان، مظلومانه آن انگور را تناول کرد. چند دانه از آن انگور خورد و از جا برخاست.
جنایتکار پشت سر آقا به راه افتاد. گفت: پسرعموجان! کجا میروی، حالا خدمتتان بودیم.
آقا فرمود: به همان جایی که تو مرا فرستادی.
منبع: زبور اشک، ج۲، ص ۱۱۱ و ۱۱۲
#حمید_کثیری
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
صلی الله علیک یا امام الرئوف
اما آقا جان، یا ابالحسن الرضا
خودتون به ریان بن شبیب سفارش گریه بر جد غریب تون رو کردید.
مولاجان، اگر من شاعر بودم، یک دو بیتی مینوشتم در قیاس این دو صحنه:
وقتی شما به شهادت رسیدید، عشق و بصیرت زن های طوس کار رو به جایی رسوند که این زن ها مهریه خودشون رو به شوهرانشون بخشیدن و در تشییع پیکر شما حاضر شدن. آقاجان، این زن ها انقدر گُل بر تابوت شما ریختن که وقتی خواستن تدفین رو انجام بدن، باید این گُل ها رو کنار میزدن…
اما مولای من، بر عمه بزرگوار شما چه گذشت وقتی به گودال قتلگاه اومد ، هرچه گشت پیکر برادر رو پیدا نکرد؛ تا جایی که از حلقوم بریده صدا اومد «اُخَیَّ، الَیَّ» خواهرم بیا اینجا، من اینجا هستم.
زینب کبری سلام الله علیها اومد، انقدر نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها رو کنار زد تا بالاخره پیکر پاره پاره برادر رو… 😭
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ❤️🔥🖤
@hejrat_kon
❁ـ﷽ـ❁
فکر میکنم که چرا آخرین روز ماه صفر، باید شهادت ابالحسن الرضا واقع شده و مجلس، مجلس توسل به مقام امام #رضا علیه السلام باشد؟
با خودم میگویم این روز، پایان این دو ماه عزاست؛
دو ماه سیاهه زنی و سیاه پوشی و عزاداری و سینه سوختگی و اشک…
از طرفی بزرگان ما گفته اند هیچکس در هیچ جای این عالم، از کسی #راضی نمیشود مگر به وساطت مقام و وجود مبارک علی بن موسی الرضا علیهماالسلام.
پس شاید این روز، روز حضرت رضاست زیرا
در این روز است که ما خود را -همانطور عزادار و خاکی-
عرضه میکنیم به صاحب عزای لحظه لحظه این دو ماه، بانوی بزرگوار این خانه، مادر پهلو شکسته این بیت،
و شکسته و داغدار میگوییم:
آیا از این دو ماهِ ما #راضی هستید بانو؟ 😭😭😭
آیا دل مهربانِ نازکِ سوخته مادرانهتان از اشکهای ما، بر سینه کوفتنهای ما، بی تاب شدن و سوختن ما در عزای فرزند تشنه لب خود،
شیرخوار ذبیح خود،
دختران به اسارت رفته خود،
سه سالهی پیکرْکبود خود،
غریب مدینه پسر بی ضریح و زائر و بارگاهتان،
پدر مظلوم بزرگوارتان،
و پسر دور از وطن مدفون بأرض طوس تان، #راضی بود؟
آیا اشک ها و عزاداری ما، همراهی شما بود در زنده نگه داشتن حق؟ در تقویت حق؟ در اقامه حق؟
آیا از ما #رضایت داشتید حضرت مادر؟ 😭
نمیدانم…
شاید امروز است که باید برویم در خانه مادر، بانو را قسم بدهیم به مقام حضرت رضا علیه السلام
که ما را به نگاه رضایتی نظر کند، از ما #رضا باشد؛
و آن روز محشری که میگویند «همچو مرغی که دانه برچیند، شیعیان را جدا کند زهرا»، لبخندی بزند و با #رضایت، ما را هم #برچیند...
بعد
برویم محضر صاحب الزمان
بعد از «آجرک الله» و «آقا سرتان سلامت» ، بگوییم مولا، شما را به جدتان علی بن موسی الرضا، #راضی شوید که ما را -و فرزندان ما را- اصحاب خود بدانید؛ ما را #بخرید برای خود، برای قیام خود، برای دولت کریمه خود.
و بعد رو کنیم به آسمان،
با بغض و داغ، خدا را قسم دهیم به مقام ابی الحسن الرضا،
که #راضی شود باقیمانده غیبت ولیّ خود را بر ما ببخشد 😭😭
امروز
روز پایانیِ دو ماه حیاتیِ حیاتبخشِ ما شیعیان است.
امروز، تو گویی ابالحسن الرضا بر مقام رفیع ملکوتی خود منتظر است ما عزادارهای خاک آلود اشکبار، واسطه قرارش دهیم
امروز
روز رضایت گرفتنهاست، روز راضی کردنهاست…
بسم الله!
✍ هـجرتــــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
یگانه بانوی قم! کوکبِ امام رضا
فدای گریهات ای زینبِ امام رضا
چگونه عرض کنم تسلیت به محضر تو
شهید شد وسط حجرهای برادر تو
آهای فاطمه قم! سرت سلامت باد
برادرت وسط کوچهها زمین افتاد
میان حجره نشسته تو را صدا بزند
هزار شکر ندیدی که دست و پا بزند
نشد که سایه به آن سایهی سرت بدهی
نبودی آب به دست برادرت بدهی
نبودی آه که پایینِ پاش گریه کنی
میان حجره بیایی، براش گریه کنی
چقدر عرض ادب خیل مرد و زن کردند
قسم به تو که عزیز تو را کفن کردند
* * *
امان ز خواهر سلطان کربلا، زینب
رسید پیش سلیمان کربلا، زینب
رسید و دید که انگشترِ برادر نیست
به غیر شمر کسی بر سر برادر نیست
نشد که سایه بر آن سایهی سرش بدهد
نشد که آب به دست برادرش بدهد
برادری که شده عالمی پریشانش
کنار دیدهی خواهر شکست دندانش
چقدر عرض جسارت بر آن بدن کردند
عزیز فاطمه را نعلها کفن کردند...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@hejrat_kon
عرض ارادت شام غریبان امام رضا علیه السلام و ختم این دو ماه در حرم فاطمة المعصومه صلوات الله علیها
اسئل الله ان یرینا فیکم السرور و الفرج 🥺🦋
آره… انقلاب اینجوریاست…
پای این نظام، خون پاک ریخته شده
و همینه که روز به روز تنومندتر و مثمرتر میشه
اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء
تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها
@hejrat_kon
#شجره_طیبه
#پابرجا_در_طوفانها
#خون_پاک #عشق_صافی
#سالمرگ_نحس
مبااارک
چشم حسود و اجنبی و معاند و خودتحقیر و خودفروخته و برانداز و ز ز آ هم،
کووووور 😜😎
@hejrat_kon