﷽
------
میرسی سر وقتشون
کوچیکی نشسته و بامظلومیت هرچه تمامتر گریه میکنه و فریاد دادخواهی به آسمون بلند کرده
بزرگی با اخم و خشم بالاسرش واستاده و یه چیزی -که معلومه دعوا سر اون بوده- دستشه!
.
.
انقدر در این هفت سال، غلیظ(😅) مادری کردم که ترجمه و تفسیرهام هم رنگ مادرانگی گرفته؛ و این👆،
صحنه ایه که موقع خوندن این آیات👇 به ذهنم میاد:
إِذ دخلوا على داود ففزع منهم قالوا لا تخف خصمان بغی بعضنا علی بعض فاحکم بیننا بِالحق و لا تشطط و اهدنا الی سواء الصراط (۲۲) ان هذا اخی له تسع و تسعون نعجه ولی نعجه واحده فقال اکفلنیها وعزنی فی الخطاب (۲۳) قال لقد ظلمک بسوال نعجتک إلی نعاجه و .... ظن داوود انه فتناه فاستغفر رَبه و خرَّ راکعا و أَناب (۲۴) (سوره ص)
.
خلاصه داستان اینه:
روزی دو مرد بر حضرت داوود علیه السلام، که در قضاوت و داوری بسیار کاردرست بود، واردشدن
یکی با عجزوناله گفت به داد من برس نبی خدا! این برادر من ۹۹ میش(گوسفند) داره، من یکی. حالا پیله کرده که اون یکی روهم بده به من! این حقه؟! این چه طمَعیه که داره؟! 😭
حضرت داوود -علي نبینا و آله و علیه السلام- هم بدون این که حرف برادر۹۹میشی رو بشنون، گفتن خب این که ظلمه! ۹۹ تا داره، این یکیِ تو رو هم طلب کرده!
.
در حالی که حضرت زود، و بدون پرسیدن نظر و دفاع طرف مقابل قضاوت کردند (حالا بگذریم که اصل قضاوت نادرست نبوده، و این قضیه یک جور تلنگر برای حضرت داوود بود و حتی گفته شده شاید در عالم تمثل و رؤیا اتفاق افتاده نه واقعیت (المیزان) و فوراً متوجه خطای خودشون در #عجله کردن شدن و استغفار کردن و...)
.
.
.
خلاصه که این آیات برای من #نماد #قضاوت_نکردن از رو ظاهر ماجراست
(که خب فعلاً این مدت بیشتر از همه در ساحت #مادری به کارم اومده…)
حقیقت ماجرای اول متن اینه: اون بچه کوچک، اسباب بازی دختر بزرگه رو گرفته و خراب کرده، بزرگه با خشم ازش گرفته و خیلی هم لطف و کظم غیظ کرده که حسابشو نرسیده!
اما کوچکه به تریش قباش برخورده و ضجه زنون و با مظلوم نمایی، مادر رو به مسند قضاوت فراخونده😒
.
.
یادش بخیر بچه که بودیم، با داداشم دعوا هم میکردیم و میزدیم همو. داداشم بدتر میزد اما همیشه گریه آخر مال اون بود! گریون میرفت پیش مامانم… (هرچند مامانم اهل دخالت تو روابط ما نبود😌)
من گریه ئو (آدم اهل گریه) و مظلوم نما نبودم هیچوقت تو عمرم!
که گاهی هم به ضررم تموم شده
شده باشه!
خودِ محکم و زبون سرخم رو بیشتر دوس دارم…
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#مادرم_باافتخار
#قضاوت #ظلم
#عجله_در_قضاوت
#تربیت_فرزند
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع