مرحوم کوثری فرمود: محرم از خانه خارج شدم به قصد رفتن به مراسمات و روضه خوانی، در راه کودکانی اصرار کردند در موکب کوچکشان برایشان درحد چند بیت روضه بخوانم. اول صرف نظر کردم و پس از اصرارشان رفتم و چند بیت روی منبرِ آجری شان خواندم.
تمام که شد برای پذیرایی چای برایم آوردند که در خانه یا جای دیگری چنین چایی هرگز نمیخوردم، برای اینکه کودکان دلخور نشوند، یواشکی چای را گوشهای ریختم و تشکر کردم و رفتم به مراسمات سنگینی که داشتم برسم.
شب که آمدم خانه از خستگی به خواب رفتم.
در خواب مادرسادات را دیدم. فرمود: فلانی، تنها روضه ای که از تو قبول شد همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی، و اینکه آن چای را که ریختی در کناری، من آن چای را با دستِ خودم برایت ریخته بودم...😭😭
در این حال از خواب بیدار شدم و فهمیدم روضه هایی که ما تحویلشان نمیگیریم، اهل بیت حواسشان هست!
دست در دست حسین
🔺 وهب بن عبدالله کلبی
جوان مسیحی که به همراه مادر و همسرش به کاروان سید الشهدا پیوست...
در میانه جنگ نزد مادرش آمد و پرسید: آیا از من راضی هستی...
مادر شرط رضایتش را شهادت در راه امام حسین علیهالسلام قرار داد..
#حکایت #محرم #اینفوگراف
🆔️ @hekayat_kade
دست در دست حسین
🔺 جون بن حوی قتاده
مطمئن نبود به او اذن میدان داده میشود یا نه!! در روز عاشورا از امام رخصت خواست تا به میدان برود...
بعد از شهادتش امام او را در آغوش کشید و در حقش فرمود:
بارخدایا او را سفید گردان و با ابرار محشور نما و بین او و محمد و آل محمد صل الله علیهم اجمعین آشنایی برقرار بفرمآ🤲
#حکایت #محرم #اینفوگراف
🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ روضه وداع؛ گریههای شهید مطهری برای آخرین لحظات حیات حضرت سید الشهداء(ع)
#حکایت #محرم #روضه
🆔️ @hekayat_kade
.
🌙 مکن ای صبح طلوع
شعر آیینی معروف "مکن ای صبح طلوع" را قدیمیها به یاد دارند که در دستجات عزاداری نیمه شب عاشورا ماه محرم خوانده میشد.
اما شاید کمتر کسی بداند که سراینده این شعر معروف، خبازی از فومن قدیم به نام مرحوم کربلایی میرزا محمود بهجت پدر مرحوم آیتالله محمد تقی بهجت (ره) است، که تا سالیان اخیر ناشناخته بود.
پس از مجلس روضهای آیتالله بهجت (ره) به مداح میگوید:
شعر "مکن ای صبح طلوع" از سرودههای مرحوم ابوی است.
کربلایی میرزا محمود بهجت فومنی متخلص به "قُمری" از شاعران گمنام در سال ۱۳۲۵ خورشیدی چشم از جهان پوشید و در کربلای معلی مدفون شد.
شب وصل است و تبِ دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازیشان اهل نظر حیران است
گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
در خود ماندگی اجتماعی.mp3
16.35M
#ویژه
🔸درخودماندگی اجتماعی
حجةالاسلام و المسلمین فخریان
روز تاسوعا، محرم ۱۴۴۶
پ.ن: در این صوت به اختلال اجتماعی «درخودماندگی» پرداخته شده.
توضیح داده شده که چگونه این اختلال یا حرکت تشکیلات را کند و یا متوقف میکند.
«هدیهای برای خدا»
🔺بخش اول : اشاره
👈 ماجرای شهادت وهبِ تازه مسلمان از اصحاب امام حسین (ع)
✏️ حضرت آیت الله خامنهای:
شهادت شهدای کربلا نه فقط به سبب تشنه بودنشان افضل از همهی شهادتهاست بلکه فضیلت بیشتر شهدای کربلا به سبب موقعیّتی است که در آن شهید شدند.
در مقطع حسّاسی این حادثه اتّفاق افتاد؛ که اگر اتّفاق نمیافتاد، طومار دین بکلّی درهم پیچیده میشد.
اصحاب سیّدالشّهدا (ع) از کلّ بشر مستثنا هستند و در طول تاریخ بشر ما کسی را مثل آن هفتاد و دو نفر پیدا نمیکنیم.
حضرت در شب عاشورا فرمود: من بهترین اصحابی که دیدم، شما هستید؛ و باوفاترین و نیکوعملترین خویشاوندانی که دیدم، شما خویشاوندان هستید. [در بین اصحاب سیدالشهدا در کربلا] وهب یک جوان مسیحی است که تازه مسلمان شده بود.
#حکایت #محرم #روضه
🆔️ @hekayat_kade
«هدیهای برای خدا»
🔺بخش دوم : گفتگوی وهب و مادرش برای پیوستن به کاروان امام حسین(ع)
🔍 ادامه👇
#حکایت #محرم #روضه
🆔️ @hekayat_kade
«هدیهای برای خدا»
🔺بخش پنج : شهادت وهب و واکنش مادر وی
🔍 ادامه👇
#حکایت #محرم #روضه
🆔️ @hekayat_kade
«هدیهای برای خدا»
🔺بخش ششم : تحقیر دشمن توسط مادر وهب
امام حسین خطاب به مادر و همسر وهب:
بهشت منزلگاه اوست
به خیمه ها برگردید
___
این پیرزن سر جوانش را برداشت. بوسید، خاک را با دستش از اطراف صورت او پاک کرد...
بعد با صدای بلند فریاد زد گفت:
ما این هدیه ای را که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم
سر را پرتاب کرد طرف دشمن
🔍 ادامه👇
#حکایت #محرم #روضه
🆔️ @hekayat_kade
«هدیهای برای خدا»
🔺بخش هفت : سرانجام
💭 جوانهاى ما، ایدهآلشان علىاکبر است، نوجوانان ما، مظهرشان، سرمشقشان، قاسم بن الحسن است.
💭 پیرمردهاى ما، مىروند به طرف حبیببنمظاهر و مسلمبنعوسجه؛
💭مادرها مىروند به طرف مادر آن جوان تازه مسلمان، که جوانش را فرستاد به میدان جنگ، وهببنوهب را، یک جوانى تازه که هم مسلمان شده، مسیحى بوده. خودش آمده میدان جنگ، مادرش آمده، همسرش آمده، چه آب حیاتى است این اسلام انقلابى، این چه کیمیایى است.
#حکایت #محرم #روضه
🆔️ @hekayat_kade
▪️بعد از حسین
🚩 نور چشم زینب سلام الله علیها
هنگام عبور کاروان اسرا از قتلگاه، حضرت زینب سلاماللهعلیها خود را بر بدن برادر انداخت و گفت:
برادرم! به خدا می سپارمت و می روم..🥺
ای نور چشمم سلام مرا به جدم، پدر و برادرم برسان و برای آنان ظلم و ستم را که از این فرومایگان به ما رسیده است، بازگو کن..
#حکایت #محرم #روضه
🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🎙 سلسله مباحث گروه سازی
🔺بخش سوم
🤝🤝 در چه موضوعاتی می توان گروه سازی کرد؟ مسیر حرکت پس از عضو گیری و انتخاب موضوع چیست؟
▫️زمان فعالیت
◾تناسب مخاطب و غالب
▫️تعریف نقش ها و جنس اقدام
#گروه_سازی #تشکیلات
🆔️ @hekayat_kade
🥺 روضه سيّدالشهداء علیه السلام🥺
🔹 حجت الاسلام حاج سید جواد گلپایگانی نقل کردند که مرحوم آقای خوئی فرمودند:
ما در نجف اشرف در خانه بسیار کوچکی زندگی میکردیم. خانمم روضه میگرفت و مزاحم مطالعه من بود.
من به ایشان گفتم: روضهخوانی در منزل مزاحم مطالعه من است، روضه ترک شد، ولی مبتلا به چشمدردی شدم که هر چه به دکتر مراجعه کردم، خوب نشد و دکترها از معالجه آن مأیوس شدند.
🔸 متوسّل شدیم، در عالم خواب به من گفتند: بنا بود شما کور شوید، ولی حالا که متوسّل شدید، با تربت استشفا کنید. با تربت استشفا کردم، چشمم خوب شد.
.
📚 جرعهای از دریا ؛ جزء ۲ ؛ صفحه ۶۸۱ .
#روضه_خانگی #حکایت #محرم
🆔️ @hekayat_kade
🏴چهرۀ حقیقی امام سجاد علیهالصلاةوالسلام؛
➖ چهرۀ یک مبارزِ
➖ خستگیناپذیرِ
➖ آشتیناپذیرِ
➖ قهرمانِ
➖ پیگیری است که با تدبیر تمام، با دقت کامل، راهها را میشناسد و انتخاب میکند و بهسمت هدفها این راهها را میپیماید.
✨ خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند.
📃 بیانات امام خامنهای در تاریخ ۱۳۶۵/۷/۴
📚 کتاب حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله»