eitaa logo
حکایت‌‌کده
198 دنبال‌کننده
838 عکس
613 ویدیو
39 فایل
🔸️ حکایت‌کده بستری مناسب برای گردآوری حکایات تبیینی و سودمند در امر تبلیغ است. ▫️انواع حکایات تعلیمی، اخلاقی، اعجاب آور و.. را از اینجا بخوانید: جهت ثبت پیشنهادات و ارتباط با ادمین: @Hekayatkade_ad آدرس سایت: https://wikihekayat.ir/ انجمن ویکی حکایت📜
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت‌‌کده
ماندھ در گوشم صدای پای 'هل‌من‌ناصر'ي خواهم اکنون تا شوم لبیک‌گوۍ کربلا 🕯 سلام خدمت مخاطبین کانال
امام رضا علیه السلام: خدای رحمت کند بنده‌ای را که امر ما را احیا کند. + پرسیدم: چگونه امر شما احیا می‌شود؟ فرمودند: علوم ما را فراگیرد و به مردم یاد دهد. به این صراحت دقّت کنید: علوم ما را یاد بگیرد و به مردم آموزش دهد. نکتۀ مهم این روایت ادامۀ آن است که فرمودند:  💥 زیرا اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بشناسند از ما تبعیت خواهند کرد. سایت ویکی حکایت: مرجع متمین و قابل استفاده برای مبلغان و سخنرانان و علاقمندان هست با استناد به روایت امام رضا علیه السلام 💥از همگی دعوت می کنیم در فعالیت جمعی شرکت کنند 💢و حکایات با موضوعات فوق را در سایت ویکی حکایت بارگزاری کنند💯💯 و در ثواب نشر مفاهیم دینی سهیم باشند
عنوان: عشق به حضرت ابوالفضل علیه‌السّلام معرفی حکایت: روزی یکی از معممین برای عیادت مرحوم علامه امینی در منزل موقت ایشان که در منطقه پیچ شمیران تهران بود رفته بود. علامه امینی سخت مریض و به پشت خوابیده بودند. آن شخص ضمن احوال پرسی و صحبت، از آقا سؤال کرده بود: اگر انسان به حضرت عباس (علیه السلام) علاقه و محبت نداشته باشد به ایمان او صدمه می خورد؟ برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. wikihekayat.ir/%d8%b9%d8%b4%d9%82-%d8%a8%d9%87-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%a7%d9%84%d9%81%d8%b6%d9%84/ 🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنوان: علاقه وصف ناپذیر زینب کبری به امام حسین علیه السلام معرفی حکایت: بعد از عروسی حضرت زینب با عبداللّه بن جعفر، آن حضرت یک شبانه روز امام حسین علیه السلام را ندیده بود؛ چادر بر سر کرده و آماده ملاقات با برادر شده بود. برای زینب، حتی آن یک شبانه روز هم دوری از امام حسین علیه السلام، بسیار سخت بوده... برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. https://wikihekayat.ir/%d8%b9%d9%84%d8%a7%d9%82%d9%87-%d9%88%d8%b5%d9%81-%d9%86%d8%a7%d9%be%d8%b0%db%8c%d8%b1-%d8%b2%db%8c%d9%86%d8%a8-%da%a9%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b3%db%8c%d8%af%d8%a7%d9%84%d8%b4%d9%87%d8%af/ 🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنوان: آثار اُخروی زیارت عاشورا معرفی حکایت: ظالمی پس از مرگ به خواب یکی از علما آمد. مرد عالم از او پرسید چگونه در راحتی بسر می بری حال آنکه باید دچار درد و شکنجه باشی؟ ظالم در پاسخ گفت: تا دیشب در عذاب می سوختم و قبرم مملو از آتش بود، ولی از دیشب تاکنون عذاب بطور موقت از قبرستان برداشته شده. زیرا... برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. https://wikihekayat.ir/%d8%a7%d8%ab%d8%b1-%d9%85%d8%ad%d8%a8%d8%aa-%d8%a7%d9%87%d9%84-%d8%a8%db%8c%d8%aa-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87%d9%85-%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85/ 🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنوان : عزم امام حسین علیه السّلام معرفی حکایت: مردی خدمت امام حسین رسید، و عرض کرد که شخص گنهکاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگهدارم 😞... برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. https://wikihekayat.ir/%d8%b9%d8%b2%d9%85-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86/ 🆔️ @hekayat_kade
🍃با سلام و قبولی عزاداری ها خدا رو شکر که خداوند ما و شما در مسیر نشر معارف دینی قرار داده است 💥 سایت ویکی حکایت یک مرجع محتویی مطمئن برای سخنرانان و مبلغان و علاقمندان می باشد و قابلیت زیر را در جهت 💯رشد سایت و ارتباط دو سویه با شما فرهیختگان گرامی فراهم کرده است: _ اشتراک گذاری اشتراک گذاری حکایات منتخب در پیام رسان های پیش فرض _ پسندیدن (❤️) حمایت از حکایت های مورد پسند _ امتیاز بخشی امتیاز دادن به حکایت با سطح کیفیت های متفاوت _ کادر گفتگو و نظر دادن درج نظرات مربوط به حکایت 🆔️ @hekayat_kade 💭 کاربران برای ارتباط با ادمین سایت می توانند از ای دی زیر استفاده کنند 💥@Hekayatkade_ad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حرف آورد ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهادت امام سجّاد (علیه السلام) ▪️ امام سجّاد (علیه السلام) پیام عاشوراء را با اشک چشم به گوش تاریخ رساند. 👤 حجةالإسلام عالی «ع» «ع» «مدیون لطف مادر این خانواده‌ایم» 🏴این خانه عزادار حسیــن است https://eitaa.com/khanehmadari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنوان: عقوبت بی توجهی به سائل معرفی حکایت: ابوحمزه ثمالی از امام سجاد (علیه السلام) نقل می‌کند که من روز جمعه در مدینه بودم ، نماز صبح را با امام سجاد (علیه السلام) خواندم ، هنگامی که امام از نماز و تسبیح فراغت یافت به سوی منزل حرکت کرد،من با حضرت بودم ، زن خدمتکار را صدا زد و فرمود: مواظب باش ، هر سائل و نیازمندی از در خانه گذشت، به او غذا بدهید... برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. https://wikihekayat.ir/%d8%b9%d9%82%d9%88%d8%a8%d8%aa-%d8%a8%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%ac%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b3%d8%a7%d8%a6%d9%84/ 🆔️ @hekayat_kade
عنوان: زینب پیامدار نهضت کربلا معرفی حکایت: بیست و دو روز از اسارت زینب (س) گذشته بود و پس از رنج فراوان حضرت را وارد مجلس «یزید بن معاویه» می‌کنند، یزید کاخ سبزی که معاویه در شام ساخته بود، آنچنان بارگاه مجللی داشت که هر کس با دیدن آن بارگاه، آن خدم و حشم، خودش را میباخت بعضی نوشته اند که افراد می بایست از هفت تالار می‌گذشتند تا به تالار آخری می رسیدند که یزید روی تخت مزین و مرصعی نشسته بود و ... برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. https://wikihekayat.ir/%d8%b2%db%8c%d9%86%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d9%86%d9%87%d8%b6%d8%aa-%da%a9%d8%b1%d8%a8%d9%84%d8%a7/ 🆔️ @hekayat_kade
حکایت‌‌کده
🍃با سلام و قبولی عزاداری ها خدا رو شکر که خداوند ما و شما در مسیر نشر معارف دینی قرار داده است 💥
🎙سخنی با اعضای کانال 💡 شده تا حالا دلت برای شنیدن دو کلوم حرف قشنگ و پند آموز تنگ بشه؟ 💡شده تا حالا بخواهی از یه حکایت متمین برای حرف زدن و یا سخنرانی استفاده کنی؟ 💡شده بخوای در مورد موضوعی صحبت کنی ولی چیزی به ذهنت نیاد... ✨پس حکایت کده رو دنبال کن و به دوستات معرفی کن 📍حکایت کده به مرور زمان، محتوی سایت ویکی حکایت را با شما به اشتراک میزاره 🌐 سایت ویکی حکایت به عنوان یک مرجع تخصصی حکایت، توجه همگان رو به فرهنگ غنی ایرانی اسلامی جلب میکنه 🖇 و حکایات با منابع مطمئن رو به عنوان محتوی سخن معرفی میکنه در این مسیر تمام ارتباط شما با سایت اعم از 💥 قرار دادن حکایات در سایت 💥 پسندیدن حکایت ( ❤️) 💥امتیاز بخشی به حکایت 💥ثبت نظرات ( کادر مربوطه در پایین حکایت لحاظ شده) موجب میشه که سایت در فضای مجازی در معرض دید همگان قرار بگیره و توی جستجوی گوگل بالا بیاد... 🔝اگر سوالی راجع به بارگزاری حکایت در سایت داشتید از ما بپرسین در ضمن مشتاق شنیدن نظراتتون و پیشنهاداتتون هستیم 🆔: @Hekayatkade_ad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنوان: من ارباب تو هستم! معرفی حکایت: در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام، مردی همراه برده خود به حج رفت. بین راه، برده خطایی کرد و ارباب او را کتک زد. برده به ارباب گفت:« تو ارباب من نیستی، من ارباب تو هستم! » آنان در تمام سفر با یکدیگر در باره این که ارباب کیست، دعوا می کردند. پس از آن که به کوفه رسیدند، نزد امیر المومنین علیه السلام رفتند و شکایت خود را مطرح کردند. ارباب گفت:« این برده من، کار بدی انجام داد و من او را تنبیه کردم. اکنون او از من نافرمانی می کند و مرا برده خود می خواند». برده گفت:« قسم به خدا، او برده ی من است... برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. https://wikihekayat.ir/%d9%85%d9%86-%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d8%aa%d9%88-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%85/ 🆔️ @hekayat_kade
حکایت‌‌کده
ماندھ در گوشم صدای پای 'هل‌من‌ناصر'ي خواهم اکنون تا شوم لبیک‌گوۍ کربلا 🕯 سلام خدمت مخاطبین کانال
🍃 حکایت کده از دوستانیکه توی فراخوان بانویسی حکایت به مناسبت محرم شرکت کردن تشکر می کنیم 💥اما خبر اینکه فرصت ارسال حکایت هنوز هست، میتونین با مراجعه به 👈سایت ، حکایات خودتون رو وارد کنین و شانس خودتون رو برای دریافت هدیه بالا ببرین از این فرصت استفاده کنین و حکایات خود را توی سایت درج کنین + جهت شرکت افراد بیشتری در بازنویسی حکایت، متن فراخوان رو توی گروه هاتون بازارسال کنین 🔺چند نکته🔻 💥ارسال حکایت بدون ثبت نام توی سایت امکان پذیر هست 💥حکایات با منابع متمئن قابل حصول هست 📍جهت هرگونه سوال و ابهام ما اینجا هستیم 🆔 @Hekayatkade_ad
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ اين قلب ها همچون بدن ها ملول و افسرده مى شوند، بنابراين براى رفع ملالت آنها لطائف حكمت آميز را انتخاب كنيد |•سایت ویکی حکایت •| 🍃ویکی حکایت، بزرگترین بانک حکایتی اصیل ایرانی اسلامی، به عنوان 💥بزرگ ترین مرجع 💥مطمئن ترین مرجع 💥در دسترس ترین مرجع حکایت در حال فعالیت است 🔝 به زودی حکایات با زبان انگلیسی هم موجود خواهد شد 🍃 ویکی حکایت به عنوان منبع و مرجع، جهت رجوع شما پژوهشگران، دانشجویان، مبلغان، سخنوران و ‌... در حال انتشار حکایات دست اول با منابع مطمئن است 🖇 با معرفی ما به دوستان، بانی بازنویسی و انتشار محتوی ایرانی اسلامی باشید آدرس سایت: 🌐 www.wikihekayat.ir آدرس کانال: ❇️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آقای حکایتی ❣️چقدر دهه شصتی‌ها آقای حکایتی رو دوست داشتن و دارن ؛ و کلّا چقدر برنامه‌ها و ترانه‌ها و کارتون‌های قدیمی روح و صفا داشت 🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوری زندگی کنید که پدرتون این طوری ازتون راضی باشه بوسه پدر شهید عباس بابایی بر پای پسرش ... 🆔️ @hekayat_kade
عنوان: غرور سیادت معرفی حکایت: زید برادر امام رضا (علیه السلام ) در مدینه قیام کرد، خانه های گروهی را آتش زد و تعدادی را کشت . به این جهت او را زید النار «زید آتش افروز» می‌گفتند ، مأمون افرادی را فرستاد او راگرفتند و نزد وی آوردن .مأمون «به خاطر برادرش امام رضا (علیه السلام ) از تقصیراتش گذشت» و دستور داد ، او را نزد برادرش ، امام رضا ببرند.حسن پسر موسی می‌گوید: در خراسان در مجلس حضرت رضا ( علیه السلام) بودم، زید هم در آن مجلس بود، امام که مشغول صحبت شد، زید بی اعتناء به سخنان امام... برای مطالعه کامل این حکایت به لینک زیر مراجعه کنید. https://wikihekayat.ir/%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%b3%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d8%b3%d9%88%d9%84-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%af%d8%aa-%d9%86%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86/ 🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🪅با هشتک همراه ما باشید ویرایشِ نوشته نه‌تنها شایسته است، بلکه بسیار هم بایسته است و اگر نگارنده، اثرش را با دید "ویراستاری" اصلاح نکند و در ویرایش آن اهمال کند، چه‌بسا به همه یا دستِ‌کم به یکی از خطاهای نوشتار گرفتار می‌آید. پُر هویدا است که بُروز حتی یکی از این خطاها نیز می‌تواند اعتبار متن را نابود گرداند😏 ❗️این نابودیِ اعتبار برای سایت های مرجع شدیدتر خواهد بود؛ زیرا هرچه شهرت بلندتر باشد، آن‌گاه که تشت رسوایی فرومی‌افتد، صدایش نیز بلندتر و آبروبَرتر می‌شود نویسنده هر قدر هم خبره و نخبه باشد، به دو دلیل ممکن است دقت و ظرایف لازم را صرف نوشتن نکند: اول: 🔺 عجله در تایپ: نویسنده نقایص و معایب را به دلیل عجله مشاهده نمی کند و دقت را فدای سرعت خواهد کرد... دوم: 🔺 عدم اگاهی از قواعد نگارشی: عدم آگاهی از قواعد صحیح و اصولی نگارشی منجر به خطایی نوشتاری خواهد شد 📝 انشالله بنا هست که اصول و قواعد نگارشی را با شما به اشتراک بذاریم هنر ویراستاری را از اینجا حرفه ای و آسان بخوانید 💌 حکایتکده محفلی برای شما که دوست داری از محتوی های خوب حرف بزنی🙃🙂 🆔️ @hekayat_kade