📌مکلف بودن تمام مردم در حفظ جمهوری اسلامی
در هر صورت تکلیف زیاد است، بزرگ است برای همه مان. ما برای ادامۀ این انقلابی که هست و ادامۀ این، تکلیف زیاد داریم؛
دولت تکلیف دارد،
رئیس جمهور تکلیف دارد،
رئیس مجلس تکلیف دارد،
کشاورز تکلیف دارد؛
کارگر تکلیف دارد،
هر کس در هر گوشه ای از این کشور واقع شده است تکلیف دارد. تکلیف مال یک نفر دو نفر نیست، آحاد مردم یکی یکیشان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است؛
برای اینکه این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است.
این تکلیف برای همۀ ماست، هیچ فرقی مابین ترک و فارس و ـ عرض می کنم که ـ کجا و کجایی ندارد، سیستانی و بلوچستانی و اینها.
و
این تکلیف برای همۀ دنیاست.
حفظ دینِ حق، یک حکمی است برای همۀ دنیا، در رأس واجبات برای همۀ دنیا واقع شده، منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند می گویند خوب، اسلام واجب کرده، به ما چه، اما مسلمین که اعتقاد دارند.
آن مسلمی که در افریقاست، حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است؛ برای اینکه از اینجا ممکن است که ـ یعنی، ان شاءالله ، خواهد شد ـ انعکاسش در همه جا خواهد شد و شده است الآن.
صحیفه امام جلد 19 صفحه 486
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تأملی در تفسیر وقایع تاریخی
🔺تأمل اولی:
🔹آیا تفسیر وقایع تاریخی می تواند فکت محور و فارغ از هر گونه ارزش گذاری باشد؟
🔸خود تفسیر یک کنش ارادی معطوف به هدف است و هدف نوعی ارزش است و بدون آن هیچ کنشی شکل نمی گیرد.
🔸مفسر تاریخ، هم هدفی از پژوهش دارد و آن هدف را آگاهانه انتخاب کرده و اعتقاد دارد و براساس آن واقعیت تاریخی را روایت می کند.
🔹البته به نسبيت ارزشها معتقد نیستم و به امکان داوری و قیاس پذیری ارزشها معتقدم که فلسفه ک کلام عهده دار آن هستند.
🔺تأمل دوم:
درست می فرمایید کسانی که معتقدند ارزشها قابل داوری اند و میزان دخالت ارزشها قابل کنترل و ارزش گذاری است از این رو، تفسیرها نیازمند بازگشت به ارزشها و مبانی فکری مفسر است.
خوب است از این نظر، تفسیر محققانه مفسران تاریخ هم ارزیابی شود و از منظر مبانی کلامی تشيع بررسی شود همچنان که برخی از محققان از این منظر به سنجش متن و داوری های مفسران تاریخ نظر افکنده اند.
🔸این همان تحقق عقلانیتی است که به خوبی گفته شده، ابر مسئله امروز ماست.
🔺تأمل سوم:
🔹در تحلیل تاریخ اسلام این پرسش مطرح است که آیا بدون اتخاذ یک دیدگاه کلامی روشن و واضح امکان فهم وقایع تاریخ اسلام ممکن است؟
🔸علامه عسگری و علامه مرتضی و حضرت آقا معتقدند همه تاریخ نگاران دوران اسلامی، براساس مبانی کلامی خود که عمدتا اشعری هستند تاریخ را روایت کرده اند. از این رو فکت های خنثی از تاریخ به دست ما نرسیده است و باید داده های تاریخی را از لحاظ سند و دلالت بازخوانی کرد و براساس اصول فهم صحیح قرآنی، تاریخ را روایت کرد.
🔹جدال تفسیرها، در واقع جدال مبانی فلسفی و کلامی و فلسفه تاریخ است.
🔸اگر ۱. دستگاه فلسفي و کلامي مستدل و محکم بود و ۲. نصوص معتبری انتخاب شد ، آنگاه می توان به تفسیری اعتماد کرد.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌اقسام مردم:
استاد شهید مطهری:
🔹مردم همان طوری كه علی علیه السلام فرمود دو دسته اند:
1️⃣یك دسته در بازار این جهان خود را می فروشند به پول و مقام و هوا و هوس و تجمل و مد و تقلید؛
2️⃣و دسته ی دیگر در این بازار خود را خریداری می كنند و شخصیت واقعی و انسانی خود را باز می یابند، یك دنیا بزرگواری و عزت نفس و مناعت و شرافت و راستی و استقامت و عدالت و تقوا و حقیقت خواهی و ایمان و معنویت برای خود ذخیره می كنند، در این بازار آن نرخی را به رسمیت می شناسند كه قرآن تعیین كرد كه هیچ چیزی ارزش ندارد كه آدمی خود را به آن بفروشد.
🔹امام صادق علیه السلام در ضمن اشعاری می فرماید:
🔸من این نفس گرانبها را در بازار وجود و هستی فقط یك قیمت برایش قائل هستم، فقط یك گوهر است كه شایسته است بهای این متاع گرانبها قرار گیرد؛ آن گوهر همان است كه از صدف كون و مكان بیرون است؛ من در میان تمام مخلوقات جهان چیزی كه ارزش بهای این كالا را داشته باشد سراغ ندارم.
🔹اگر من خود را و نفس خود را به یك كالای دنیایی بفروشم، به موجب اینكه كالای دنیایی فانی شدنی است از بین می رود و متاع گرانبهای روح و نفس من نیز به موجب اینكه فروخته شد از دستم رفته است، دیگر من دست خالی هستم، نه متاع در دستم هست و نه بهای آن.
غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از عقلانیت انقلاب اسلامی
📌تأملی در ذات هنر
🔹هنر بازنمایی خلّاقانه حقیقت برای بازیابی حقیقت و باریابی به عالم حقیقت است و این مختص به انسان است و سایر مخلوقات از آن بیگانه اند.
🔸اگر هنر امر انسانی است و به انسان تعلق دارد، هویت هنر به هویت انسان گره خورده است و در شناخت هنر، باید انسان را شناخت.
🔹حقیقت انسان به معنا است. انسان موجود معنا یاب و معنا شناس است و در پس ظاهرِ اشیا و صورتِ الفاظ و جلوه سازی نقوش و رنگها و سازها، معنا را می یابد و با معنا اتصال وجودی برقرار می کند، به تعبیر بهتر، خود را در معنا می یابد و با معنا، داشته ها و رفتارهای خود را تفسير می کند و خودِ خود را می یابد.
🔸معنا، همان حقیقت و جوهره اشیا، الفاظ و نقوش است که ثبوت نفس الامری و واقعيت مستقل از آدمي دارد و همواره خود را در پس ظواهر و ماهیات (حدود عدمی اشیا) پوشیده می دارد و رخ نمی نماید. معنا همچون عروسی است که در حجله گاه در پس حجاب و به انتظار محرم عاشق نشسته است و رخ از نامحرمان پوشیده داشته تا طالبِ قابلی از در درآيد و طلب عشق کند و خود را فانی در معشوق کند تا معشوق حجاب برگیرد و در او تجلی کند.
🔹بر این اساس، انسان، هنر را می آفریند تا به بواسطه آن ذهن را از غیر(ظواهر و ماهیات) تجرید کند و با گذار از آنها آماده شود تا دل را به معنا گره زند و از این طریق به معانی و حقیقت قرب و راه یابد. هنرمند اهل درد و دغدغه است و گمشده ای دارد و در پس فرم و نقوش و ریتم، در پی گمشده خود است و در عالم وجودی خود، با گمشده خود که خودِ خودِ اوست به گفتگو می نشیند و گاه از هجران و دوری اظهار عجز و مویه می کند و گاه سرمستانه به وصل معشوق می اندیشد و حضور او را در خود می یابد. پس همه آثار هنری را می توان در ذیل دو مفهوم قُرب و بُعد و یا وصل و هجران دسته بندی کرد.
🔸ذات هنر، حقیقتِ معنا است و نقش ونگار، فرم و ریتم و سایر نمادهای هنری، همگی طریقی برای قُرب به معنا و ابزاری برای نمایش معنا و یافته های هنرمندانه حقیقت است.
🔹 هنر در رسالت با عرفان و فلسفه اشتراک دارد و همه آنها در پی عبور از ظاهر به باطن و کشف معنا و حقیقت هستند، تفاوت در طریق حرکت و ابزارِ معنایابی و حیثیت معنای اکتشافی است. هنر با عرفان و فلسفه همنشینی دارد و با صنعت و علمِ جزيي و ماهیت انديش تفاوت و تمایز دارد.
🔸ذاتِ هنر نه فضل فروشی و عیان سازی خلاقیت نفسانی است و نه کالای بازاری و مبادله ای، بلکه حقیقت هنر، دریافت و شهود حقیقت و گذار از حجابِ ظواهرِ متکثرِ تحیّر آور و راه یابی به معنا و وحدت است، گذار از خود و یافتن خودِ خود است. به عبارت دیگر، هنر طریقی برای خلوت و گفتگو با خود برای یافتن معنا و حقیقت است.
🔹هنر زمانی آشکار می شود و آن خلوت نشین هنگامی شاهد بازاری می شود که هنرمند به وصال معنا رسیده باشد و تجلی حقیقت را در خود دیده باشد و انچنان از این باریابی مبتهج است که می خواهد فریاد بزند، برای فریاد دوباره به همین نقش و رنگ، فرم و ریتم، سوز و آواز رجوع می کند و با رونمایی از اثر هنری، ابتهاج خود را فرياد می زند. درواقع، اثر هنری، تمام هویت هنرمند است و در متن زندگی او قرار دارد. هنرمند با هنر آغاز می کند و سیر و سلوک خود طی می کند و در پایان نیز در قالب هنر، ره آورد خود را به دیگران عرضه می کند تا هم ابتهاج خود را فرياد بزند و هم چون هدهد همگان را به وادی سیمرغ معنا فراخواند.
🔸 با توجه به شبکه مفهومی ذکر شده، در فرهنگ ایرانی و اسلامی، "هنر" مفهومی مقدس و متعالی است و "هنرمند" حامل مقدسات و نماد تعالی جامعه است و هرکسی به این وصف متعالی، متصف نمی شد و در هر عصری، تعداد محدودی را هنرمند می خواندند و آثار آنها را اثری هنری می دانستند و باقی را صنعت و امر تصنعی می دانستند.
🔹اثر هنری اگر از ذات خود جدا و از معنا بیگانه شد و به امر بازاری و کالای مبادله ای تبدیل شد از وادی هنر خارج می شود و در دایره #صنعت وارد می شود؛ البته صنعت ظریف؛ در سنت گذشته ما به این گونه آثار "صنایع مستظرفه" گفته می شد.
🔸 در عصر مدرن و دوران غلبه صنعت بر معنا و هنر، عموم مردم با اثر هنری معامله صنعتِ ظریف می کنند و تلقی ابزار تزئینی و تفریحی از آن دارند و آن را در حاشیه زندگی به کار میگیرند و متعلق به اوقات فراغت میدانند. به همین دلیل، هر امر ظريف، تزئینی و تفریحی را هنر می پندارند و تولید کننده آن را هنرمند میخوانند. این اشتباهی بزرگ و خطایی فاحش است که صنایع ظریف را هنر و صنعتگر را هنرمند بدانند. نتیجه این اشتباه، چیزی جز فراموشی هنرمند، غربت هنر، غفلت از معنا ودوری ازحقیقت نیست.
🔹 سرقت عنوان "هنر" و "هنرمند" بزرگترین ظلم به فرهنگ و حقیقت است وهر ناهنرمندی راهنرمند نامیدن وناخودآگاه بدو تقدس بخشیدن، آثار جبران ناپذیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در پی خواهد داشت. همچنان که امروزه قابل مشاهده است.
سید مهدی موسوی
@usul121
هدایت شده از عقلانیت انقلاب اسلامی
📌تأملی در ذات هنر
بخش دوم:
🔹ما "ذات هنر" را با "اثر هنری" می شناسیم و از مشاهده و تحلیل اثر هنری به ذات هنر پی می بریم. بدین جهت در ابتدا می پرسیم اثر هنری چیست؟
🔸 در نگاه اولیه ، اثر هنری، اثری است که مخلوق انسان و معلول کار اوست.
🔹توضیح اینکه انسان با کار و عمل، هم خود را میسازد و هم خود را آشکار می کند. سازندگی و آشکار شدگی انسان معلول کار است و بدین واسطه در زندگی نقش آفرینی می کند. دیگران نیز انسان را به واسطه برونداد ها و نوع کارها می شناسند و بر همین اساس افراد جامعه را قشر بندی می کنند نجارها، بناها ، نانواها، معلمان، مهندسان، پزشکان و سایر اقشار.
🔹 این گونه قشربندی کردن نشان می دهد که کار معرف آدمي و نشانگر و سازنده هویت اجتماعی انسان و تعیین بخش نحوه نقش آفرینی و مشارکت و سازندگی اجتماعی اوست. با کار است که انسان ره یافتهای خود را نشان می دهد و دیگران را در آن سهیم می کند. پس انسان بوسیله کار ساخته می شود و سازنده می شود.
🔸 هویت کار را "هدف" و "غایت" آن مشخص میکند. مثلا گاه هدف اقتصادی است و گاه سیاسی؛ گاه آموزشی و گاه پژوهشی است، گاه تزئینی و گاه تفریحی است. خلاصه هدف کار، جوهره کار را تعیین می کند.
🔹 فعالیتها و کارهای انسانها را تقسیم بندی های مختلفی کرده اند تقسیم به التذاذی و تدبیری؛ مومنانه و مشرکانه؛ صالح و غیر صالح؛ فردی و اجتماعی و تقسیمات دیگر. یکی از تقسیمات هم تقسیم کار به "کارهنری" و کار غیر هنری است.
🔹 برای کار هنری نیز دو اصطلاح وجود دارد که لازم است در آنها قدری فکر کنیم تا شاید از طریق آنها بتوان راهی به "ذات هنر" یافت.
🔺اصطلاح اول:
🔸 در فرهنگ عمومی، هر کاری که از برخی ویژگی ها نظیر نظم و ترتیب، لطافت و ظرافت، ریتم و آهنگ، تنوع و چشم نوازی برخوردار باشد کار هنری خوانده می شود. همچون جنگ هنرمندانه، مدیریت هنرمندانه، نگارش هنرمندانه، ساختمان هنرمندانه. در واقع هر کدام از این مؤلفه ها نشانه ای از امر "زیبا" است. در این صورت هر کاری که نشانه ای از زیبایی در آن قابل رؤیت باشد کار هنری است. از دقت در این توضیح، مشخص می شود که این اصطلاح، استعمال عام از کار هنری است که صحیحتر این است که به جای "کار هنری" به آن "کار هنرمندانه" و یا "کار زیبا" گفته شود. کاری که موصوف به صف زیبایی و هنرمندی می شود. "کار هنرمندانه" اختصاصی به هیچ عرصه و میدان کنشگری ندارد و شامل همه کارها و فعالیتهای انسان در همه عرصه ها و زمینه ها می شود و هرکس می تواند با رعایت دقت و ظرافت، کار زیبا و هنرمندانه انجام دهد.
🔸 به زبان فلسفی، "هنر" در این اصطلاح یک معنای حرفی و وجود نعتی و رابط دارد و هیچ استقلال و ماهیتی از خود ندارد. بدین جهت نه جوهر است و نه عرض. و چون ذات ندارد هیچ وصفی را نمی پذیرد، هر چه هست همان کار است و هنر و زیبایی، وصف آن است.
🔺اصطلاح دوم
🔹 علاوه بر معنای حرفی و وجود رابط هنر، معنای اسمی و وجود مستقل برای آن وجود دارد. در این اصطلاح هنر یک وصف برای کارها با اغراض مختلف و در میدانهای متنوع نیست، بلکه هنر خود مقصود است و کار از آن جهت انجام می شود که هنر است و در مسیر تحقق رسالت هنر است. یعنی حقیقت و غایت کار، هنر است. از این رو کار هنری یک قسم از اقسام کار و در عرض سایر کارهاست و به این اعتبار هنر نیز دارای معنای اسمی و داری ذات و ماهیت است که از ساير امور تمایز و تشخص می یابد.
🔸 حال این پرسش مطرح می شود که کار هنری چیست و اثر هنری کدام است؟ چه چیزی موجب تمایز و شخص کار هنری و اثر هنری از ساير کارها و فعالیتها و آثار انسانی می شود؟
🔹با توجه به آنچه گفته شد، نظم و ترتیب، لطافت و ظرافت، ریتم و آهنگ، چشم و گوش نوازی و گوش اگر چه هر کدام مهم هستند و در اثر هنری یافت می شود اما وجه تمایز اثر هنری نیست چون همه کارهای انسان می تواند متصف به این امور باشد و در عین حال غرض و غایت دیگری داشته باشند که در این صورت، "هنر" بی ذات و بی اثر خواهد شد. به تعبیر دیگر، ناخواسته هنر را حذف کرده ایم و به کارهای روزمره تقلیل داده ایم. در حالی که "هنر" می تواند یک وجود مستقل و معنای اسمی و هویت متمایز داشته باشد و خود رسالت مستقل و نقشی فعال و پویا داشته باشد. از این رو باید از "چیستی اثر هنری" پرسش کرد تا شاید به "ذات هنر" راه یافت.
سید مهدی موسوی
@usul121
📌 بررسی دوکلام درباره آزادی
آیت الله خامنه ای:
🔸آقای «جورج جرداق» نویسنده کتاب نامدار «صوت العداله» - که درباره امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است - بین دو جمله که یکی از امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام صادر شده است و یکی هم از جناب عمر - خلیفه دوم - مقایسهای میکند.
🔹یک وقت چند نفر از استانداران یا ولات زمان جناب عمر پیش ایشان آمده بودند، و چون گزارشی علیه آنها آمده بود، خلیفه را خشمگین کرده بود. خلیفه خطاب به آنها جمله ماندگاری را گفته است: «استعبدتم النّاس و قد خلقهم اللَّه احرارا؟»؛ مردم را به بردگی گرفتهاید؛ در حالی که خدا مردم را آزاد آفریده است؟ جمله دیگری امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام فرموده است که در نهجالبلاغه آمده است و آن این است: «لاتکن عبد غیرک وقد خلقک اللَّه حراً»؛ بنده غیرخودت مباش؛ خدا تو را آزاد آفریدهاست.
🔸«جورج جرداق» بین این دو جمله مقایسه میکند و میگوید جمله امیرالمؤمنین به مراتب برتر از جمله عمر است؛ زیرا عمر به کسانی این خطاب را میکرد که آزادی و حریّت، در دست آنها هیچ تضمینی نداشت؛ چون خود آنها کسانی بودند که عمر میگفت: «استعبدتم النّاس»؛ مردم را به بردگی گرفتهاید. مردم را به بردگی گرفتهاید؛ حالا به آنها آزادی بدهید. این یک طور حرف زدن است؛ یک طور دیگر آن است که امیرالمؤمنین به خود آن مردم خطاب میکند و در حقیقت ضمانت اجرا را در خود کلام میآورد: «لاتکن عبد غیرک و قد خلقک اللَّه حراً»؛ بنده غیر خودت مباش، خدا تو را آزاد آفریده است.
🔹در این هر دو کلام، دو خصوصیت برای «آزادی» هست که البته کلام امیرالمؤمنین این برجستگی و امتیاز را داراست که ضمانت اجرایی هم دارد. یکی از آن دو خصوصیت، همین است که حریّت جزو فطرت انسانی است - «وقد خلقک اللَّه حراً».
۱۳۷۷/۰۶/۱۲
بیانات در دانشگاه تربیت مدرّس
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌🌺 عشق را نمیشود با پول خرید یا معاوضه کرد!
🔸دربين آثار مرحوم دکتر شهیدی، از همه مهمتر و سنگينتر، ترجمه نهج البلاغه است كه با ويژگی خاصی ترجمه شده و تاكنون بيش از ۱۵ بار چاپ شده است و عجيب آنكه ايشان، علیرغم مشكلات مالی- از جمله اجاره نشينی- بابت آن، حق الترجمه نگرفتند و در پاسخ دوستان میفرمودند:
عشق را كه نمیشود با پول خريد يا فروخت و معاوضه كرد!
(مرکز بررسی های اسلامی، گفتگو با مرحوم استاد سید هادی خسروشاهی)
🔹یک ویژگی مهم مرحوم علامه سید جعفر شهیدی خضوع و خشوعش بود. با این که مجتهد و فقیه بزرگی بودند، وقتی میخواستند از درِ دانشگاه وارد شودند، کسی او را نمیشناخت. یک بار دیدم که یکی از نگهبانان به ایشان گفت: حاج آقا! کجا سرت را پایین انداختهای و میروی؟!
(خبرگزاری مهر، مرحوم دکتر صادق آئینه وند، ۹۱/۱۰/۲۷)
🔸مرحوم استاد دکتر شهیدی در کلاس به موقع حاضر میشدند، و همیشه با وضو بودند و خود فرمودند: هیچگاه در درس مثنوی در کلاس، بیوضو حاضر نشدم! حتی در میان دو کلاس، وضو را تجدید میکردند.
(روزنامه جام جم، ۹۴/۱۰/۲۴، دکتر احمد تمیمداری- استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی)
🔹مرحوم دکتر شهیدی بسیار به نماز اول وقت و نماز جماعت تاکید داشتند. البته خودشان هیچ وقت نپذیرفتند که پیشنماز شوند، خیلی احتیاط میکردند و من، به تأکید ایشان در لغتنامه پیشنماز بودم.
یک سفر با هم، به هند رفتیم به همراه دکتر شیخالاسلامی، دکتر حداد عادل و یک هیأت ده - دوازده نفره. ایشان بسیار به نماز شب تأکید داشتند، کسانی که با ایشان همسفر بودند هیچ وقت شب هنگام، متوجه بیداری و نماز شب ایشان نشده بودند. ایشان آهسته برای نماز بیدار میشدند، هیچ وقت و هیچ جا این تقید را از دست ندادند.
ایشان اغلب وقتی میخواستند لباس بخرند مرا نیز همراه میبردند و سادهترین و ارزانترین لباس را که تنها به تنشان راحت بود، انتخاب میکردند به شیک پوشی توجهای نداشتند!
(خبرگزاری بسیج، گفتگو با دکتر غلامرضا ستوده)
🔸ترجمه نهج البلاغه علامه شهیدی در مسابقه (کتاب سال ولایت) رتبه اول را از خود ساخت. 24 سکه جایزه ایشان بود. حضرت استاد به خاطر این که خُلفِ وعده با دو دانشجو نکنند، نتوانستند در مراسم شرکت کنند. در دانشگاه تربیت مدرس خدمت ایشان رسیدم و سکه ها را تقدیم کردم نپذیرفتند. اصرار کردم فایده ای نداشت. فرمودند: در هر راه خیری که تشخیص می دهید، خرج کنید!
عرض کردم: لااقل خودتان پیشنهاد دهید در چه راهی خرج کنیم؟ فرمودند: سکه ها را نقدکنید و زندانیان آبرومندی که به جهتِ بدهکاری در زندان هستند، و نتوانسته اند بدهیِ خود را بدهند، آزاد کنید!
چون ماه مبارک رمضان بود فرمودند: کاری کنیدکه زودتر آزاد شوند و شب عید فطر سر سفره خانواده خود باشند! همان طورکه استاد فرموده بودند عمل شد و چند زندانیِ بدهکار آزاد شده و شب عید نزد خانواده خود برگشتند!
(مجله بخارا،شماره۹۷،ص۳۱۷،نقل خاطره ازمحمدعلی مهدوی راد
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌انسان صالح؛ خلیفه خدا روی زمین و مانع گسترش ظلم
حکیم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای:
🔹حقیقتاً این واقعیتی است که برای یک انقلاب، انسانسازی از همه چیز مهمتر است. اگر انقلاب، انسانسازی نکند، هیچ کاری نکرده است. اگر کسی فکر بکند، دلیل این معنا واضح است. یعنی این حرف، واقعاً استدلال نمیخواهد؛ چون دنیا بدون انسان صالح، یک پدیدهی بیجان و کور و تاریک است. آن چیزی که به عالم خاکی جان میبخشد، ارزش میدهد، نور میدهد و معنا و مضمون به وجود میآورد، انسان است. «انّی جاعل فیالارض خلیفة»(۱). جانشین، عنوانی است که خدا به انسان داده است. این جانشین را کجا گذاشتهاند؟ «فیالارض». ارض بدون این جانشین، چیست و چه ارزشی دارد؟
🔸تمام پیامبران و عباداللَّه الصّالحین، همّشان این بوده که انسان صالح را در این زمین به وجود بیاورند، حفظ کنند، رشد بدهند و تکثیر نمایند. هدف اسلام هم این است. اینکه شما دیدید، امام در بیانیهیی در چند سال قبل فرمودند، فتحالفتوح انقلاب اسلامی، ساختن جوانانی از این قبیل است، یک حرف نبود که همینطور بر قلم امام جاری شده باشد. این، یک مبنای اسلامی و الهی بسیار مستحکم دارد. واقعاً فتحالفتوح، یعنی ساختن انسان صالح.
۱۳۶۹/۱۰/۱۰
بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 نمونه امتداد سیاسی حکمت متعالیه
کار باارزش و درست استاد #پارسانیا در کلام امام خامنه ای:
🔸کتاب #حدیث_پیمانه نوشته شماست؟ ...
🔹کتاب بسیار خوبی است. مدتها پیش به دوستان فیلسوفمان در قم، از کمبودی گله می کردم و می گفتم: «فرق فلسفه ی ما با فلسفه ی غرب (از زمان ارسطو و افلاطون تا کنون) این است که فلسفه غرب، همیشه یک دنباله وادامه ی اجتماعی و سیاسی و مردمی داشته است، اما فلسفه¬ی ما ادامه اجتماعی و سیاسی نداشته است» حداکثرش به ادامه ی تربیت فردی رسیده؛ والا اینکه فلسفه ی مابگوید:«شکل حکومت، چگونه باید باشد، حقوق مردم چیست و ارتباطات آنها با یکدیگر چگونه است»، چنین ادامه ای ندارد، در حالی که همه ی این مبانی می تواند مبنای فلسه اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد.
🔸وقتی من ترتیب و فصل بندی کتاب شما را (البته همه اش را نخوانده ام) نگاه کردم، دیدم این کار، شده است. از مبانی فکری و فلسفی شروع کرده اید و به جمهوری اسلامی و مسائل آن رسیده اید. این چیز #باارزشی است. الحمدلله این طور فکرها در جامعه ی ما حضور دارد، از اینها باید حداکثر استفاده بشود. این سبک کار، #درست است، باید متمسّک به مبانی بود.
بیانات در دیدار هیأت مدیره دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه قم 29/10/1380.
منبع: منشور حوزه و روحانیت، ج5، ص310 -311.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🔰 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها مجمع همه خیرات عالم است
🔻رهبرانقلاب: بشريت يكجا مرهون فاطمهى زهرا است - و اين گزاف نيست؛ حقيقتى است - همچنان كه بشريت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعليمات انبيا و پيامبر خاتم است... ۱۳۷۰/۱۰/۵
🗓 به مناسبت فرارسیدن خجسته سالروز ولادت امابیها حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
📜 khl.ink/khat | #مناسبت
📌حضرت زهرا(سلام الله علیها) و سلوک معنوی انسان
حضرت آیت الله العظمی محمد علی شاه آبادی رحمت الله علیه می فرمود:
🔹سالک الی الله در صورتی می تواند به جایی برسد که در ضمن سیر، اوّل مرتبه اتکاء به خانم حضرت صدیقه سلام الله علیها داشته باشد و این محبت خانم حضرت صدیقه سلام الله علیها است که انسان را به راهی که باید برود هدایت می کند و اگر نباشد اصلاً سیری وجود نخواهد داشت.
🔸[ ایشان* از ائمه علیهم السلام روایت می کردند که] شما هر وقت محتاج می شوید دست به دامن ما شوید و ما هر وقت گرفتار می شویم دست به دامن مادرمان می شویم.
🔹گرفتاری و احتیاج ائمه علیهم السلام همان مقامات قرب الهی است که حد یقف ندارد و لذا ایشان می فرمود محال است سالک سیر و سلوک کند و به جایی برسد مگر از طریق خانم حضرت زهرا سلام الله علیها و البته منظور از این که به جایی برسد، نه این امور که مثلاً افکار را بخواند یا هر چیز می خواهد برای او مهیّا باشد، نه! آن ها اصلاً ارزش ندارد. آن چیزی که ارزش دارد مقام قرب پروردگار است و این مقام محقق نمی شود مگر از طریق خانم حضرت زهرا سلام الله علیها.
🔸در نوافل شب، به مقام شامخ حضرت زهرا (علیهاالسلام )توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قُرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند.
🔹همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا علیهاالسلام را بفرستید.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
امام على عليه السلام :
🔹اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِىالْعَواقِبِ؛
🔸بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و درعواقب امور بنگرد.
[غررالحكم، ح ۲۷۷۸]
📌امام على (علیهالسلام):
🔸 لَیسَ العاقِلُ مَن یَعرِفُ الخَیرَ مِنَ الشَّرِّ وَلکِنَّ العاقِلُ مَن یَعرِفُ خَیرَ الشَّرَّینِ؛
🔹عاقل آن نیست که خیر را از شر تشخیص دهد، بلکه عاقل کسى است که میان دو شر، آن را که ضررش کمتر است بشناسد.
(بحار الانوار(ط-بیروت)ج۷۵،ص۶)
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
امام على عليه السلام : 🔹اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ
📌 مؤلفه های تفکر انتقادی
🔹از جمله بایسته های تعالی انسان و رشد اجتماعی داشتن #تفکر_انتقادی است. تفکری که به کشف واقعیت نظر دارد و انسان را به حقیقت رهنمون می سازد.
🔸در تفکر انتقادی چند امر مورد توجه است:
۱. در تفکر انتقادی، توجه به اندیشه ها و نظریه های متفکران و اندیشمندان و شنیدن درست سخنان دیگران یک شرط لازم و ضروري است. انسان متفکر می داند که در خلأ نمی توان فکر و عمل کرد. بزرگترین سرمایه برای فکر و عمل، میراث علمی و تجربه های زیسته انسانی است که هر کدام می تواند افقی بگشاید، یا طریقی را نشاند دهد و یا ایده ای را پیشنهاد دهد. بنابراین نمی توان از میراث بشری و تلاش عالمان و فرهیختگان و تجربه کنشگران غفلت کرد و در بی اطلاعی از اندیشه ها و نظریه ها، فکری داشت و ایده ای خلق کرد و به مسئله ای پاسخ کارآمد و راه گشا داد.
۲. در تفکر انتقادی بر شنیدن درست و دریافت کامل سخن ها و اندیشه ها تاکید می شود. توضیح اینکه، هر انسانی دارای کوله باری از اطلاعات، تجربیات و احساسا است و نسبت به برخی از امور نظریه ای و در مواجهه با مسائلي، پاسخی هایی دارد. همین موجب می شود که انسان از شنیدن درست سایر نظریه ها و پاسخ ها خود را بی نیاز بداند و یا اصلا نشنود و یا به ظاهر سخن دیگران اکتفا کند و موضعی تهاجمی و یا انفعالی بگیرد. اما در تفکر انتقادی گفته می شود که سخن ها و نظریه ها تک سطحی و تک لایه نیستند بلکه دارای ابعاد، لایه ها و وجوه متعددی است و به سادگی نمی توان آن را شناخت، به اغراض، مقاصد و مراد گوینده پی برد و آن به بوته نقد و سنجش سپرد. به همین جهت، باید همدلانه سخن ها و نظریه ها را شنید و در فرایند پیچیده فهم، وارد گفتگو شد و از صاحب سخن، پرسش های استفهامی کرد تا به اغراض، مقاصد، مراد و وجوه فکری او پی برد. به نحوی که صاحب سخن بپذیرد که سخن او فهم عمیق شده است.
۳. یکی از بزرگترین موانع شناخت، عجله و شتاب در اظهارنظر اثباتی و یا سلبی است. تفکر انتقادی، انسان را از عجله و شتاب در تأیید و یا رد سخن و اندیشه ای باز می دارد و به تأمل و تأني فرا می خواند چرا که در فرصت فراخ می توان به ابعاد، لایه و وجوه اندیشه ای پی برد و از کفایت و تمامیت استدلال ها و شواهد پرسش کرد و به عواقب، نتایج و پیامدهای آن اندیشید.
۴. انسان متفکر پس از گفتگوی حضوری و یا رفت و برگشت ذهنی با متن، و پس شنیدن درست و کامل سخنان و نظریه ها، به وجوه و اطراف آن نظر می افکند و با فکر صائب و سالم به سنجش و نقادی اندیشه ها و بررسی استدلالها و شواهد مدعا می پردازد. در این مرحله به اندیشه نظر دارد و به (ماقال) نظر دارد و (مَن قال) را دلیل تأييد و یا رد اندیشه نمی پندارد. به تعبیر دیگر، مدعای فهمیده شده را باید از گوینده مستقل دانست و فقط به ادله و شواهد مدعا نظر و تمرکز داشت.
۵. در بررسی ادله و شواهد اندیشه ها و نظریه ها، ملاک، منطق و تخصص علمی است. یعنی می بایست از روشهای علمی و نظرات کارشناسان مورد تأیید جامعه علمی پیروی کرد و از آنارشیسم علمی و هرج و مرج روشی و نوآوری های بدون ضابطه پرهیز کرد. البته حساب نوآوری های بنیادین و نظریه پردازی های ساختارشکنانه جداست و آن را باید در متن جامعه علمی و در کرسی های نظریه پردازی پیگیری کرد و نه در متن جامعه و عرصه عمومی.
۶. در فرایند نقد و سنجش، اخلاق و ادب علمی یک مؤلفه مهم در تفکر انتقادی است. اگر مدعایی ضعف و استدلالی نقص دارد به همان میزان ضعف و نقص باید به رد و نفی آن پرداخت و از تسری آن به سایر بخشها و یا تخریب کل مدعا پرهیز کرد. همچنین ضعف مدعا و نظریه و نقص استدلال و شواهد نباید به تخریب صاحب مدعا و نظریه پرداز منجر شود. طعنه، توهین، تمسخر، برچسب زنی به اندیشه و صاحب اندیشه با ارزشهای حاکم بر تفکر انتقادی و عقلانیت ناهمگن و ناهمجنس بلکه معارض و متضاد است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/582
📌امام صادق (علیهالسلام):
🔹 دِعامَهُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ
وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَهُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ
وَ بِالْعَقْلِ یَکْمُلُ وَ هُوَ دَلیلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ
فَاِذا کانَ تَاْییدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ کانَ عالِما حافِظا ذاکِرا فَطِنا فَهِما
فَعَلِمَ بِذلِکَ کَیْفَ وَ لِمَ وَ حَیْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِکَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَُّهُ مِنْ تَاْییدِ العَقْلِ؛
ستون انسانیت، عقل است و از عقل، زیرکى، فهم، حفظ و دانش بر مى خیزد. با عقل، انسان به کمال مى رسد. عقل، راهنماى انسان، بینا کننده و کلید کارهاى اوست. هر گاه عقل با نور یارى شود، دانا، حافظ، تیزهوش و فهیم مى شود و بدین وسیله (پاسخ) چگونه، چرا و کجا را مى فهمد و خیرخواه و دغلکار را مى شناسد و هرگاه این را دانست، مسیر حرکت و خویش و بیگانه را مى شناسد و در توحید و طاعت خداوند اخلاص مى ورزد و چون چنین کرد، آنچه از دست رفته جبران مى کند و بر آنچه در آینده مى آید چنان وارد مى شود که مى داند در کجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از کجا آمده و به کجا مى رود. و این همه از پرتو تأیید عقل است.
(کافى، ج ۱، ص ۲۵)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌قَالَ الرِضا علیه السَّلام:
🔹«اَلتَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یؤْمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ»
🔸تدبیر قبل از عمل، تو را از پشیمانی در امان می دارد.
(عیون اخبارالرضا علیه السلام/ ج2/ ص 54 )
تدبیر پس از نتیجه بی تاثیر است.
چون شیر که بسته در غل و زنجیر است.
از دغدغه ی ندامت آزاد شود.
پیش از عمل آنکه صاحب تدبیر است.
هدایت شده از منهجة الاستنباط (احمد مبلغی)
mollasadra v shariaat.mp3
45.33M
⭕ شريعت در نگاه ملاصدرا
(تعریف شریعت، خصائص شریعت، مقاصد شریعت و رابطه عقل عملی با شریعت)
@manhajah