eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.3هزار دنبال‌کننده
494 عکس
139 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 تکامل فلسفه به کدام روایت؟ ❇️ روایت فلاسفه یکی از مسائل مهم در دوران اخیر و بخصوص بعد از آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های فلسفی غرب، مسئله تکامل فلسفه و امتداد اجتماعی آن است. مسئله‌ای که اول بار توسط فیلسوف بزرگ اسلام سید جمال الدین اسدآبادی (ره) مطرح شد و بعد از آن فیلسوفان بزرگی همچون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله العظمی خامنه‌ای برای آن یک بنیاد فلسفی و متعالی فراهم آوردند که به تولید آثار بسیار ارزشمندی منتهی شده است. بر این اساس و در این روایت، فلسفه اسلامی بواسطه بهره‌مندی از معارف قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) از غنای درونی و اساس منطقی صحیحی برخوردار است و بر پایه معارف عمیق اسلامی دارای یک سامان متعالی و وحیانی است که قابل مقایسه با فلسفه یونان نیست. https://eitaa.com/hekmat121/2019 لذا می‌بایست به طور عمیق و دقیق، عمق معارف آن را شناخت و با استفاده از همه ظرفیت‌های منطقی و محتوایی آن، الگوهای کلان معرفتی و نظامات اجتماعی را استنباط کرد. از اینرو هیچ نیازی به تغییر منطق فلسفه اسلامی و رنسانس مبنایی و محتوایی در آن نیست. هرگونه ادعای رنسانس فلسفی و تغییر منطق و روش در آن ناشی از عدم شناخت و تعلیم درست فلسفی است و موجب انحراف از مسیر تکاملی حکمت و فلسفه خواهد شد. آیت الله العظمی خامنه‌ای در این زمینه می‌فرماید: «ما به یا اساس فلسفه‌مان احتیاج نداریم. ... میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک درست کنید. از ، از « »، از . (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی 29/10/1382) در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «لبس بعد از لبس» براساس حرکت جوهری است که همان جوهره‌ی پیشین تکامل وجودی پیدا می‌کند و بر عمق و دقت آن افزوده می‌شود. 🛑 روایت دگر اندیشان فلسفی در مقابل رویکرد اول، یک روایت دیگری وجود دارد که معتقد به باز اندیشی در منطق فلسفه اسلامی و ناتوانی فلسفه موجود در نظام‌سازی اجتماعی است. در این رویکرد، طیف‌های مختلفی وجود دارد که از جمله آنها جریان احمد و سید و اتباع آنها است. بر اساس این اندیشه‌ها، فلسفه اسلامی یک پدیده‌ی تاریخی متاثر از فلسفه یونانی است که در تاریخ اسلام تغییرات قابل توجهی داشته است و در برخی مسائل جهت دینی پیدا کرده است اما جوهره یونانی آن حفظ شده است و به همین جهت فلسفه موجود در جامعه اسلامی باید بسط و تکامل پیدا کند و از حیث‌های مختلفی باید تغییر کند. برخی به منطق هرمنوتیک و روش پدیدارشناسی روی آورده‌اند و از این منظر به بازخوانی فلسفه اسلامی پرداخته‌اند و برخی براساس منطق دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن، به تاسیس منطق و فلسفه جدید می‌اندیشند. البته این جریانات، ممکن است به تعریف و تمجید از فلسفه اسلامی هم بپردازند و آن را به عنوان یک امر تاریخی در محترم همضض بشمارند اما باید توجه کرد که این یا از باب اضطرار است و یا تفاهم و تقیه. و الا باید در بسیاری از بنیان‌های منطقی و اصول معرفت‌شناختی و هستی‌شناسی آن تجدیدنظر کرد. یکی از مروجان این روایت می‌گوید: «فلسفه موجود باید بسط و تکامل پیدا کند؛ هم از لحاظ "استناد منطقی به وحی" و هم از لحاظ "امتداد عینی پیدا کردن و معطوف شدن به عمل اجتماعی".» این اظهارات به خوبی نشان می‌دهد که مدعیان آن معتقدند که باید یک رنسانس فلسفی صورت پذیرد تا فلسفه جدیدی تأسیس شود و بنیان جدیدی برای عینیت و عمل اجتماعی فراهم شود. در این روایت، تکامل فلسفه به معنای «کون و فساد» در فلسفه مشایی و منطق دیالکتیک (تغییر و تغایر) است که باید جوهری نابود شود و جوهری دیگر متولد شد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2020
هدایت شده از حسام الدین نژادمحمد
📌تغییر مرجعیت فکری انقلاب 🔷انقلاب اسلامی ایران نتیجه حکمت و فقاهت متفکران، فقیهان و فیلسوفانی بود که در کوران حوادث انقلاب پای در میدان گذاشتند و با فکر، قلم و بیان خود به احیای تفکر اجتماعی اسلام و تبیین معارف ناب اسلامی پرداختند و با آسیب شناسی دقیق جامعه ایرانی و مدرنیته وارداتی، مسیر تغییر و انقلاب اساسی جامعه را روشن ساختند و در این راه از هیچ تلاش و کوششی فرو گذار نکردند ، آیت الله ای، ، ، ، و پس از ایشان، آیت الله ، آیت الله ، علامه و آیت الله ، آیت الله از جمله متفکران اصیل انقلابی بودند که با جامعیت فقهی و حکمی در وسط میدان تبیین و مبارزه فکری و عملی در راه اصلاح جامعه و تبیین اساس فکری انقلاب اسلامی بودند. 🔷اما متاسفانه چند صباحی است که برخی از جریانات فکری و سیاسی در کشور در صدد این متفکران و جایگزین کردن افراد دیگری هستند و حتی به جعل تاریخ و خاطره سازی روی آوردند و از پیشتازی مراد خود در انقلاب و استادی آنها بر متفکران انقلاب سخن می گویند و متاسفانه برخی از طلاب جوان و دانشجویان دغدغه‌ مند انقلابی بی خبر از حقایق تاریخی تحت تأثير جو روانی رسانه ها، این مدعاها را می پذیرند و به شخصیت های فکری آنها دل می سپارند. 🔷تبلیغات گسترده رسانه‌ای و آموزشی جریانهایی در اطراف چهره‌هایی همچون سیدمحمدحسین ، سیدمنیرالدین ، شیخ علی ، سید احمد ، میرزا مهدی و مکتب تفکیک و برخی دیگران از چهره‌های جوان حوزوی و دانشگاهی با شعارهای انقلابی، عدالت‌خواهی، تمدن‌سازی در ميان طلاب و دانشجویان و تبدیل آنها به متفکران اصلی جامعه و مرجعیت بخشیدن به افکار آنها در جبهه انقلاب و غفلت عامدانه و تخریب هوشمندانه متفکران اصیل انقلاب اسلامی، مقوله ساده و پیش پا افتاده ای نیست؛ بلکه بسیار جای تامل و تفکر و نگرانی دارد و اگر بدان توجه جدی نشود باید منتظر بنیانهای مکتب و گفتمان انقلاب اسلامی بود که بزرگترین چالش در پیش روی جامعه اسلامی و فرایند تکاملی انقلاب اسلامی است. که به تعبیر حکیم انقلاب امام خامنه ای موجب مکتب فکری انقلاب می شود که غیر قابل جبران و ترمیم خواهد بود. 🔷البته این به معنای عدم استفاده از آثار و اندیشه های افراد مذکور و سایر اندیشه وران نيست‌ _که باید به اندازه هماهنگی آن با مکتب فکری انقلاب اسلامی بهره برد_ بلکه مسئله جایگزین کردن آنها و فکری انقلاب اسلامی است. بدون تردید مکتب فکری انقلاب اسلامی خود بنیان‌های فلسفي و فقاهتی مستقل و آشکاری دارد که در آثار امام خمینی و شاگردان برجسته ایشان و رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای تشریح و تبیین شده است و همان باید ملاک سنجش و بهره گیری از آثار و اندیشه های دیگران باشد. 🔷از تاریخ گذشته و وقایع صدر اسلام تا حوادث مشروطه باید عبرت گرفت. چرا که تغییر مرجعیت فکری و فرهنگی در آن حوادث هرچند که نوعا با دغدغه های مثبت انجام شده است باعث گسترش اختلافات و تشتت های فکری شده است و در نتیجه قدرت فکری و وحدت جمعی را تضعیف کرده است و به تدریج در فضای آشفته و پر تنش اجتماعي و فرهنگی، جریانات انحرافی در بنیان‌ها و مسیر حرکت تکاملی انقلاب اسلامی به وجود آمده است و این جریانات انحرافی با مریدبازی، تفاهم اغواگرایانه، تبلیغات رسانه ای، جعل تاریخ و خاطره سازی از این غبار آلودگی و سرگشتگی سوء استفاده کرده و جامعه را به انحراف و التقاط کشانده اند. همچنان که نشانه های این التقاط و انحرافات را در برخی مریدان و شاگردان افراد مذکور می توان شناسایی کرد و از فعالیت های گسترده آشکار و مخفی آنها می توان گزارش مفصلی تهیه و به افکار عمومی عرضه کرد. فاعتبروا یا اولی الابصار 🔸حسام الدین نژادمحمد | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/1493434881Cd2ee051bf3