eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
472 عکس
133 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ خطر در کمین است...‼️ درسی از سیره حضرت زینب سلام الله علیها ✅ 👇 ⁉️چطور شد به محوریّت پیامبر عظیم‌الشّأن، آن عشق مردم به او، آن ایمان عمیق مردم به او، آن جامعه سرتاپا حماسه و شوردینی و آن احکامی که بعداً مقداری درباره آن عرض خواهم کرد، همین جامعه ساخته و پرداخته، همان مردم، حتّی بعضی همان کسانی که دوره‌های نزدیک به پیامبر را دیده بودند، بعد از پنجاه سال کارشان به آن‌جا رسید که جمع شدند، فرزند همین پیامبر را با فجیعترین وضعی کشتند!؟ انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از این بیشتر چه می‌شود !؟ 🔆زینب کبری سلام‌اللَّه‌علیها در بازار کوفه، آن را اساساً بر همین محور ایراد کرد: «یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر، أتبکون!؟». مردم کوفه وقتی که سرِ مبارک امام حسین را بر روی نیزه مشاهده کردند و دختر علی را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند، بنا به ضجّه و گریه کردند. فرمود: «أتبکون!؟»؛ گریه میکنید!؟ «فلا رقات الدمعه ولاهدئت الرنه»؛ گریه‌تان تمامی نداشته باشد. بعد فرمود: «انّما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتّخذون ایمانکم دخلاً بینکم». ⚠️این، همان برگشت است؛ برگشت به قهقرا و . شما مثل زنی هستید که پشمها یا پنبه‌ها را با مغزلنخ می‌کند؛ بعد از آن که این نخها آماده شد، دوباره شروع می‌کند نخها را از نو باز کردن و پنبه نمودن! شما در حقیقت نخ های رشته خود را پنبه کردید. این، همان است. این، است. هر جامعه اسلامی، در معرض همین هست. https://eitaa.com/hekmat121
📚 برهان های اثبات وجود خدا در الهیات اسلامی و مسیحی ✍️استاد آیت الله علی ربانی گلپایگانی 🔸 این کتاب، چهارده فصل دارد. در فصل اول بدیهی یا نظری بودن شناخت خداوند و در فصل دوم خردورزی و دل آگاهی در خداشناسی بررسی شده است. دوازده فصل دیگر کتاب به تبیین و بررسی دوازده برهان بر اثبات وجود خداوند که در الهیات اسلامی و مسیحی مطرح شده، پرداخته است. این برهان ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد: 🔹1. برهان های مشترک در کلام اسلامی و مسیحی که عبارتند از: ، ، ، و ؛ 🔹2. برهان هایی که به الهیات اسلامی اختصاص دارند که عبارتند از: و ؛ 🔹3. برهان های مختص به الهیات مسیحی که عبارتند از: ، ، ، و . 🔸 در پایان هر فصل، پرسش هایی برای خودآزمایی طرح شده و منابعی برای مطالعه بیشتر معرفی گردیده است. مباحث کتاب – به ویژه برهان های دسته اول و دوم- در نوبت های متعدد و در قالب جزوه درسی، در مرکز علم کلام حوزه علمیه قم، مؤسسه آموزش عالی امام صادق (ع) برای دانش پژوهان کلام در سطح3 تدریس شده است. اگر چه در دوران معاصر درباره برهان های اثبات وجود خدا در الهیات اسلامی و مسیحی، آثاری چاپ و منتشر شده است، اما ساختار و محتوای کتاب حاضر ویژگی هایی در خور توجهی دارد که آن را ممتاز و متمایز می سازد. 🔸 چاپ اول کتاب در سال 1399 توسط انتشارات رائد انجام یافته است.
📌«سيد جمال الدين اسدآبادي احياگر سياست متعاليه در جهان اسلام» نقش حكمت متعاليه در شخصيت و انديشه سياسي سيد جمال الدين اسدآبادي سيد مهدي موسوي منبع . مجموعه مقالات همایش سياست متعالیه ج۳ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خلاصه مقاله: 🔹سيد جمال‌الدين اسدآبادي سلسله‌جنبان نهضت بيداري اسلامي در جهان اسلام، مصلحي بزرگ بود كه با تكيه بر فكر و انديشه در راه عظمت و اعتلاي مسلمين كوشيد و مشعل فروزان نهضت‌هاي بيداري اسلامي را روشن نمود. با توجه به گستره ابعاد شخصيت و انديشه او، اين پرسش مطرح مي‌شود كه كدام مكتب فكري باعث شكل‌گيري شخصيت و انديشه سيد جمال بوده است؟ و به طور خاص، حكمت متعاليه به عنوان مهمترين جريان فلسفه اسلامي در قرون اخير چه تأثيري در شخصيت و انديشه سيد جمال ايفا كرده است؟ 🔹در ميان نويسندگان و محققان ايراني و عرب، پيرامون اين مسئله اختلافاتي وجود دارد و هر يك انديشه او را در قالب يكي از جريان‌هاي انديشه‌اي در جهان اسلام مطرح مي‌كنند؛ اما به اعتقاد جمعي از آن‌ها، ريشه‌هاي فكر سيد جمال را بايد در مكتب حكمت متعاليه و فقه اجتهادي جستجو كرد. از اين رو فرضيه اين مقاله در پاسخ به پرسش مطرح شده، اين است كه انديشه‌هاي احياگرانه سيد جمال كه در جهت نهضت بيدارگرانه او شكل گرفته بود را مي‌توان متأثر از "حكمت متعاليه" دانست و آن را نوعي "سياست متعاليه" ناميد. 🔹در اين مقاله براي اثبات و تحليل فرضيه اصلي، ابتدا با توجه به تحصيلات علمي سيد، اين نكته روشن مي‌شود كه سيد جمال، هم زمان با كسب علوم رسمي حوزه‌هاي تشيع به خصوص از محضر شيخ اعظم انصاري(ره) به طلب حكمت و فلسفه اسلامي پرداخت و در محضر حكيم خبير و عارف متأله آخوند ملا حسينقلي همداني(ره) از شاگردان مبرز حكيم ملا هادي سبزواري(ره) از معارف حكمي و فلسفي و عرفاني اسلام بهره‌مند گرديد تا آنكه خود به عنوان فيلسوفي عالي‌مقام و به تربيت شاگرداني پرداخت كه هر يك قلب تبنده و محور بيداري اسلامي در كشورهاي مختلف اسلامي شدند. 🔹در ادامه به ذكر تحليل متفكران از نقش حكمت به طور عام و حكمت متعاليه به طور خاص در انديشه و شخصيت سيد جمال پرداخته مي‌شود. و پس از آن با مراجعه به آثار باقي مانده از سيد جمال‌الدين، شواهدي از نقش حكمت متعاليه در انديشه سيد استخراج مي‌شود. 🔸در مقايسه انديشه سياسي سيد جمال‌الدين با انديشه سياسي فارابي به عنوان مؤسس فلسفه سياسي مشاء، و انديشه سياسي صدرالمتألهين به عنوان مؤسس فلسفه سياسي متعاليه، مي‌توان اين‌گونه فهميد كه آراء و انديشه‌هاي سيد جمال به آراء و انديشه‌‌‌‌ سياسي صدرالمتألهين نزديكتر است. 🔹سيد جمال در طرح كلان انديشه سياسي خود كه در قالب "نهضت بيداري اسلامي" شكل و معنا يافته است ابتدا به تبيين جايگاه علم و عالِم در سرنوشت بشر و جامعه پرداخته و با مشخص نمودن جايگاه علوم و تبيين كارويژه‌هاي آن‌ها به نقش علما و حكما اشاره نموده است. سيد جمال از همين رهگذر به فلسفه و حكمت، عنايت ويژه‌اي نموده و كارويژه‌هاي مهم آن‌را در سعادت بشر و زندگي اجتماعي بيان نموده است. خلاصه نظر سيد جمال در اهميت فلسفه اين است كه فلسفه، علم پايه‌اي و كليدي در جهت عظمت و اعتلاي يك جامعه است كه زمينه را براي سعادت انسان و خروج " از توحش و تبربر جهل و ناداني، به دخول در مدينه فاضله دانش و كارداني" و مدنيت اجتماعي ميسر مي‌گرداند. 🔸سيد جمال با انتقاد از وضعيت علوم خصوصاً علوم اسلامي همچون فلسفه، اصول، فقه و تفسير در جامعه معاصر اسلامي، مهمترين كارويژه علم اصول فقه كه فلسفه شريعت اسلامي است را دست يابي به قدرتِ تنظيم و اجراي قوانين مدنيت در عالم مي‌داند. و علم فقه را "حاوي جميع حقوق مَنزليّه و حقوق بَلديه و حقوق دُوليه" معرفي مي‌كند و معتقد است كه فقها بايد توانايي اداره امور جامعه و توانايي سفارت دولتي اسلام را در ديگر دُول داشته باشند. 🔹سيد جمال با بيان و تحليل فلسفي از اصول پايه‌اي در بقاء اجتماع و اركان حكومت، دين را در امور اجتماعي و حكومتي داراي جايگاه بس ويژه و منحصر به‌فرد مي‌داند كه در تنظيم و سعادت زندگي مادي و معنوي انسان لازم و ضروري است و معتقد است: مدينه فاضله‌‌اي را كه حكما در مسير تبيين آن زحمات فراوان كشيده و در راه تحقّق آن جان داده‌اند، جز با ديانت اسلامي قابل تحقّق نيست. https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ظرفیت تمدنی فطرت روایت یک کشیش مسیحی از حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب (سلام الله علیهما) نشان گر این است که: اهل‌بیت(ع) محور تمدن سازی آینده هستند زیبایی های فطری و اخلاقی ایشان، هر انسان آزاده ای را جذب می کند. سیره و حیات معنوی و سیاسی اهل‌بیت محور و پرهیز از گسست ها و تقابل‌های تمدنی است. https://eitaa.com/hekmat121
اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ۱. وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی ۲. وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی ۳. وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی ۴. وَ الْإِخْلاصَ فِی عَمَلِی ۵. وَ السَّلامَةَ فِی نَفْسِی ۶. وَ السَّعَةَ فِی رِزْقِی ۷. وَ الشُّکْرَ لَکَ أَبَدا مَا أَبْقَیْتَنِی https://eitaa.com/hekmat121
📌تاملی کوتاه در آسیب‌های پژوهش حوزویان پژوهش شرط لازم پویایی هر نظام آموزشی و تربیتی است. بدون پژوهش، امکان خلاقیت و نوآوری علمی و همچنین شرایط لازم برای انتقال علوم به نسل های بعد فراهم نیست. نظام آموزشی حوزه های علمیه نیز از این قاعده کلی مستثني نیست و حتما لازم است پژوهش در متن نظام آموزشی و تربیتی حوزه جدی تلقی شود و همه طلاب را وارد وادی تحقیق و پژوهش کرد. وضعیت پژوهش در مدارس علمیه از آسیب های مختلفی رنج می برد که به برخی از آنها اشاره می شود: ❇️ ۱. خلط پژوهش با نگارش یکی از آسیب های جدی در اطراف پژوهش، خلط مقوله تحقیق و پژوهش با مقوله نگارش، تالیف و هنر نویسندگی است. در فضای موجود هرگاه از تحقیق و پژوهش یاد میشود سریعا ذهنها به سمت کتاب و مقاله معطوف می گردد. در حالی که تأليف و تدوین کتاب، مقاله و یاداشت یکی از خروجی های تحقیق و پژوهش است. البته شیوه ها و طرق دیگری برای عرضه خروجی پژوهش وجود دارد. در نگاه دقیق روشن می شود که تحقیق و پژوهش آن کنش عالمانه و خلاقانه و جستجو گرایانه محقق برای نوآوری، نظریه پردازی و حل مسئله است. هر تأليف و نگارشی از این ویژگی برخوردار نیست و نمی توان آن را پژوهش و تحقیق علمی دانست. ❇️ ۲. غفلت از تحقیقات میدانی تحقیق و پژوهش گاه کتابخانه ای است و گاه میدانی است و نیازمند تحقیقات کمی و کیفی مناسب است. همچنین باید دانست هدف پژوهش گاه نوآوری علمی و نظریه پردازی است و گاه هدف آن ارائه طرح عملیاتی و راهبردی برای حل یک‌ مسئله جاری در جامعه است. امروزه حوزه علمیه به همه این تحقیقات نیازمند است و غفلت از هر کدام نتایج خسارت باری خواهد داشت. شواهد نشان می دهد که مطالعات میدانی و تحقیقات کمی و کیفی در حوزه های علمیه بسیار ناچیز است و این موجب بیگانگی حوزویان از مسائل مهم، روندهای اجتماعی و زیست جهان مردم جامعه شده است و در عوض به مسائل غیر ضروری و بیگانه از زندگی انسان معاصر مشغول باشند. ❇️ ۳. غفلت از تاریخ پژوهش های انسانی، اجتماعی و الهیاتی به داشتن یک نگاه تاریخی عمیق گره خورده است. نداشتن نگرش عمیق تاریخی و غفلت از تاریخ علم، تاریخ اجتماعی و سیاسی، موجب شده است که بسیاری از تحقیقات حوزویان از ايده های خلاقانه، نگرش های انضمامی و تجویزهای راهبردی تهی باشد و نتواند مخاطبان تخصصی و حتی عمومی را اقناع کند. در واقع《تاریخ》منبع غنی ایده ها و آزمایشگاه نظریات علوم انسانی و اجتماعي است و در بستر تاریخ و در متن تاریخ علوم و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می توان صحت و کارآمدی نتایج یو تحقیق و پژوهش علمی را نشان داد. ❇️ ۴. عدم جایگاه مناسب پژوهش در برنامه تحصیلی متاسفانه تحقیق و پژوهش در برنامه تحصیلی طلاب از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و بیشتر اقدامات نیز، اقدامات صوري و شکلی است و فاقد محتوای ضروری و اسلوب کارآمد است. معاونت پژوهش در مدیریت حوزوی و فرآیند تحصیلی بسیار کم رمق و کم اعتبار است و فاقد ابزار لازم برای سیاست گذاری، تاثیرگذاری راهبری در فرایند تحصیل و تربیت طلاب است. نگاه تزئینی مدیران به پژوهش و عدم خودباوری معاونان پژوهش مدارس، امری کاملا مشهود و ملموس است و همین یکی از عوامل بی رغبتی طلاب به تحقیق و پژوهش است. ❇️ ۵. بی ارتباطی با بدنه مدیریتی و سیاست گذاری کشور و جهان اسلام هویت تحقیق و پژوهش، نظریه پردازی و حل مسئله است و اهل اطلاع می دانند که مسئله و نظریه در متن مشکل و بحران و در شرایط اضطرار و درماندگی شکل می گیرد. اگر مجموعه ای از جامعه و مناسبات مدیریتی و سیاست گذاری فاصله داشت و هیچ نسبت صحیح علمی با آن برقرار نکرد و فقط به مسائل درونی خود مشغول بود بدون تردید پویایی و دردمندی لازم را برای نظریه پردازی و حل مسئله نخواهد داشت چون با مسئله و بحرانی مواجهه نیست و کسی از آن مطالبه نظریه و پاسخ ندارد. این شرح حال و وضعیت حوزه های علمیه و بسیاری از حوزویان است. ❗️سخن آخر آنچه ذکر شد فقط اشاره ای کوتاه و شتابزده به موضوع پراهمیت آسیب شناسی پژوهش در حوزه علمیه است که می بایست به طور تخصصی به آن اندیشید و برای درمان اینگونه آسیب های بر سر راه حوزه های علمیه راه کار عملیاتی ارائه کرد و به طور واقعی ان یافته های راهبردی را در عمل به کار بست. https://eitaa.com/hekmat121
📌توحید، محبوب ترین اشیاء 🛑 کفر مبغوض ترین اشیاء اللهُمَّ إِنِّی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا یَا مَنْ إِلَیْهِ مَفَرِّی آمِنِّی مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَیْکَ .... دعای سریع الاجابة https://eitaa.com/hekmat121
📌پرسش از چيستي، کمال عقلانیت فیلسوف انقلاب علامه استاد شهید مطهری: 🔹منطقيين مي‌گويند پرسشهايي که انسان درباره اشياء مي‌کند، به مناسبت انواع مجهولاتي که درباره اشياء دارد، مختلف است و انواعي را تشکيل مي‌دهد. در علامتهاي استفهامي که در هر زباني از جمله زبان فارسي خود ما هست، يک وقت درباره يک شيء سؤال مي‌کنيم که «چيست؟»، يک وقت سؤال مي‌کنيم «آيا هست؟» يک وقت سؤال مي‌کنيم «کدام‌يک؟» يک وقت سؤال مي‌کنيم «چرا؟» به معناي «به چه علت؟»، يک وقت مي‌گوييم «چرا؟» به معناي «به چه دليل؟»، يک وقت مي‌گوييم «کي؟» زمانش را سؤال مي‌کنيم، يک وقت مي‌گوييم «کجا؟» محلش را سؤال مي‌کنيم، يک وقت مي‌گوييم «براي چه؟» غايت و هدف و فلسفه‌اش را سؤال مي‌کنيم و يک وقت از صفتي از صفتهايش با «آيا» سؤال مي‌کنيم: «آيا چنين است؟ آيا داراي اين علامت است؟ داراي آن صفت است؟». 🔸منطقيين مي‌گويند در ميان اين سؤالها سه سؤال اساس همه سؤالها را تشکيل مي‌دهد: يکي سؤال از چيستي، ديگر سؤال از چرايي و سوم سؤال آيايي. اين که سؤالها اين همه تنوع پيدا کرده و اين همه الفاظ مختلف براي سؤال در زبانهاي مختلف پيدا شده، کشف مي‌کند از اينکه انسان انواع مجهولاتي درباره اشياء و قهرا انواع نيازها براي دانستن پيدا مي‌کند. يکي از آن نيازها که واقعا هم يک نياز انساني است يعني انسان از آن جهت که يک موجود متعقل و متفکر است و يک موجودي که به يک اصطلاح ديگر «فيلسوف» است (يعني مي‌خواهد به حقايق اشياء پي ببرد) آن سؤال را مطرح مي‌کند و اين علامتِ  و است، اين است که سؤال مي‌کند «چيست؟»؛ از چيستي سؤال مي‌کند. 🔹همه چيز قابل تعريف نيست؛ يعني خيلي چيزها را مي‌شود با چيستي سؤال کرد و جواب شنيد ]اما برخي را نمي‌شود،[ چون تعريف کردن يک نوع تحديد کردن و حدود يک شيء را مشخص کردن است. اگر يک شيء حدودش از مشخص کردن براي انسانها خارج باشد اين سؤال جواب ندارد؛ به انسان مي‌گويند از چيستي سؤال نکن؛ يعني مافوق اين است که بتوانيم براي تو حدود آن را مشخص کنيم. آشنایی با قرآن ج۱۴ ص۱۳۵ https://eitaa.com/hekmat121
🔺 آیا تفسیر همدلانه و جامع از اندیشه امام خمینی و امام خامنه ای و پذیرش و دفاع حداکثری از آن، اخباری گری و غیر عقلانی است؟ 🔷گزارش اخیرا برای از طلاب دغدغه مند و فعالان فضای مجازی و منسوب به یکی از جريان‌هاي فکریِ منتقدِ گفتمان فکری انقلاب اسلامی در مطالب و سخنان خود هرگونه تفسیر همدلانه، منصفانه و جامع از اندیشه امام خمینی و امام خامنه ای را می خوانند و هرگونه دفاع از آن اندیشه ها و استناد به اندیشه متفکران انقلاب اسلامی را غیر علمی و غیر عقلانی می دانند. برخی از این افراد علی رغم ادعای وجود در اندیشه متفکران انقلاب اسلامی، انتظار دارند تا جریان متبوع ایشان و تفاسیر حداقلی آنها از اندیشه متفکران انقلاب اسلامی نیز تفسیری در عرض سایر تفاسیر قلمداد شود و مورد نقادی علمی و منطقی قرار نگیرد. از این رو هرگونه نقد به تفسیر حداقلی خود را و استناد به بیانات و آثار متفکران انقلاب را بر نمی تابند و آن نقدها و استنادات را با اوصافی چون،" امنیتی کردن فضا، برچسب زنی، سیاسی کاری، اخباری گری و ... "و همچنین با "احساسی سازی فضای گفتگو" و"مظلوم نمایی" از گردونه چرخه مباحثات علمی و مناظرات روشنگرانه خارج می کنند. 🔷تحلیل در اطراف این حرکت هوشمندانه و رسانه ای این جریان فکری به چند نکته را می توان اشاره کرد. ۱. بدون تردید هر فرد و جریانی مجاز است که منصفانه و صادقانه، براساس مبانی و دغدغه های خود، تفسیری از هر فرد و جریانی ارائه دهد و از تفسیر خود دفاع کند و سایر تفسیرها را عالمانه و منطقی نقد و بررسی نماید. البته شرط لازم این است که اگر اختلاف مبنایی با متفکر مورد تفسیر دارد آن اختلافات را آشکار کند و اگر در تفکری اشکالات بنیادین و غیر بنیادین سراغ دارد صریحا و بدون لفافه آن اشکالات و دلایل نقد را بیان کند. اگر چنین اتفاق منطقی صورت پذیرد قطعا امری مبارک و قابل تقدیر است حتی اگر با تفسیر ما و یا اندیشه آن متفکر در تضاد و متفاوت باشد چرا که این امر موجب خلاقیت فکری و افق گشایی از اندیشه اندیشمندان می شود. اما اگر صدق و استدلال کنار رود و افراد و یا جریان‌هایی با اغراض سیاسی و تبلیغاتی فقط به بخشی از یک منظومه فکری توجه کردند و بقیه آن را کنار گذاشتند و یا به تحریف به زیاده و یا به تقلیل روی آورد و در عین اذعان قلبی به اشکالات بنیادین، در عرصه عمومی ادعای تفسیر همدلانه و امتداد کردند این امری غیر اخلاقی و ناصحیح است. ۲. همانگونه که تفسیر منطقی و منصفانه و نقد عالمانه و مستدل از اندیشه متفکران انقلاب اسلامی یک حق و ارزش است، دفاع منطقی و مستدل از تفسیر خود و نقد عالمانه و مستدل سایر تفاسیر هم حقی مضاعف و ارزشی عقلایی است و نباید جلوی نقد از تفاسیر به نظر ناصواب و غیر دقیق گرفته شود. ممکن است اندیشه ای و متفکری در یک تفسیر، نادرست گزارش شود و یا اشکالات ناصوابی به آن وارد شده باشد در این صورت مفسران دیگر حق دارند که از واقعیت پرده بردارند و به اشکالات وارد شده پاسخ دهند. این عملکرد، یک امر منطقی، اخلاقی، ضروری و کاملا آزاد اندیشانه است. ۳. در نظریه های معتبر تفسیری و بخصوص دانش اصول فقه و روش شناسی اجتهاد به درستی و صراحت مستدل شده است که تفسیرصحیح، فهمی است که اولا همدلانه باشد و به مراد واقعی متکلم و متفکر پی برده شود، ثانیا جامع باشد و یأس بعد از فحص حاصل شود به گونه ای که احتمال عقلایی هیچ متن دیگری وجود نداشته باشد، ثالثا از منظر خود متفکر، گزارشی دقیق و جامع از کلیت اندیشه، نظریه ها، احکام، نتایج و لوازم آن و همچنین استدلالها و شواهد آن ارائه شود و از روایت های ضعیف و از انواع مغالطات همچون مغالطه پهلوان پنبه عاری باشد. رابعا پس از طی این مراحل، به ارزیابی و سنجش منطقی اندیشه ها، نتایج، لوازم و ادله پرداخته شود. گاه موجب پذیرش کلیت اندیشه و نظریه ها و... می شود و گاه موجب نقد، اشکال، رد و اصلاح می شود. همه این مراحل اجتهادی، حداقل های یک پژوهش عقلانی و منطقی است. ۴. تفسیر همدلانه، منصفانه و جامع از یک اندیشه و متفکر اگر بر پایه استدلال و تتبع کامل و جامع باشد و به یک فهم اجتهادی منتهی شود که نتیجه آن حرکت منطقی و اجتهادی پذیرش آن اندیشه و اذعان به بزرگی و تخصص صاحب اندیشه شود نه تنها اخباری گری نیست بلکه یک امر عقلانی و اجتهادی است. بخصوص نسبت به متفکران انقلاب اسلامی که اندیشه آنان زیربنای انقلاب اسلامی و زیربنای بنای رفیع نظام جمهوری اسلامی ایران و جبهه جهانی مقاومت است که هر گونه تحریف و تفسیر ناصواب حداقلی از آن خطرناک است و موجب فروریختن سقف این بنای رفیع می شود. ۵. در جدال تفسیرها از اندیشه هر متفکری، مهمترين منبع و مرجع، استناد به نص صریح از آثار آن متفکر و تفسیر دقیق همان نص است. بنابراین حد وسط در برهان و استدلال، قطعا استناد به نصوص است و راه مفرّی از آن نیست. @hekmat121
📌انقلاب و عقلانیت 🔹 هرحرکت تأثير گذار و مهم اجتماعی مبتنی بر اندیشه و تفکری است که وارد حوزه عمومی شده و موجب اقناع ذهنها و جلب دل‌ها شده است. به تعبیر دیگر اگر اندیشه و تفکری، به عقلانیت اجتماعی بیناذهنی تبدیل شود و از قدرت تبیینگری وضع موجود، توصيف وضع مطلوب و ترسیم طریق و راهبردهای حرکت برخوردار باشد لاجرم حرکت اجتماعی متناسبی را رقم خواهد زد. البته هویت، قدرت و قلمرو هر حرکت اجتماعی به قدرت و توان عقلانیت مبنایی، فکری و فرهنگی آن وابسته است. چرا که پایه اصلی قدرت، هویت و فرهنگ، فکر و اندیشه وجهانبینی سازنده عقلانیت عملی و اجتماعی است. 🔸 بدون خودآگاهی وجودی و تاریخی، هویت و عقلانیت اجتماعیِ آگاهانه و صورتبندی شده عقلایی امکان حرکت‌های بزرگ اجتماعی در قامت انقلاب و تحولات اجتماعی وجود ندارد و نباید حرکت های بزرگ و انقلابها را صرفا محصولِ ارتکازات و ناهشیاری های جامعه و رهبران انقلابی تلقی کرد. بلکه انقلاب ها از یک سو محصول هویت یابی، خودآگاهی تاریخی و باور به ظرفیت‌های درونی است و از سوی دیگر برآمده از فکر، اندیشه و عقلانیت عملی و اجتماعی است که به تعیین خط مشئ های عمومی و راهبردها و سیاستهای حرکت و تحول بیانجامد. 🔹 مقوله ای غیر از عقل و علم است بلکه از سویی محصول عقل نظری و نگاه به عالم و آدم است و از سوی دیگر عقلانیت، راهبر علوم طبیعی وعلوم انسانی است. بدین جهت، نباید میان سه مقوله، عقل، عقلانیت و علم خلط شود. 🔸بحث از چیستی عقلانیت و تمایز آن با عقل و علم، یکی از بحثهای ضروری برای آینده انقلاب اسلامی و فهم عمیق ایده تمدن نوین اسلامی است که متاسفانه خلأ آن بسیار محسوس است که نتیجه آن تشتت آرا و تلقی های ناصواب از عقلانیت و بدتر از همه ادعای نفی عقلانیت اجتماعی از انقلاب اسلامی است. 🔹 برخی از جریانات مدعي انقلابی گری و فعال در همه مراکز راهبردی و تاثیرگذار حوزه و نظام، به صراحت وجود عقلانیت آگاهانه و دقیق در فرایند انقلاب اسلامی را نفی می کنند و صرفا به وجود یک تاملات اجتماعیِ ارتکازی و ناخوداگاهانه نزد امام خمینی و سایر رهبران انقلاب اسلامی اذعان دارند. بر همین اساس انقلاب اسلامی را فاقد حکمت و فلسفه و عقلانیت میدانند و خود را متکفل تاسیس فلسفه حرکت و عقلانیت اجتماعی برای انقلاب اسلامی میدانند. 🔸 عموم این افراد و جریانات از ابتدا با برخی از مبانی فکری و فلسفی و فقاهتی امام خمینی و سایر متفکران انقلاب اسلامی زاویه دارند و علی رغم محبت به شخص امام و انقلاب، تفکر و اندیشه ایشان و شاگردان اصیل ایشان را دارای اشکالات بنیادین می دانند و البته انقلاب اسلامی را نیز جدای از کلیت اندیشه و فکر امام خمینی تفسیر می کنند و فقط به برخی وجوه روبنایی ایشان در تفسیر انقلاب بسنده می کنند و بسیاری از مبانی و بنیان‌های فلسفی، عرفانی و فقاهتی را اپوخه و مخفی می کنند و آنها را بی ربط و بی تاثیر در اهداف و کنشهای انقلابی امام خمینی و سایر رهبران انقلاب اسلامی معرفی میکنند. 🔹برخی از این افراد از سر دلسوزی و دغدغه مندی، برای این مهم به مطالعه گسترده و بهره گیری فراوان از آراء و اندیشه های فیلسوفان و جامعه شناسان و روان شناسان غربی روی آورده اند و از طریق مطالعه روند تکوّن عقلانیت مدرن و تحليل های امثال بیکن، دکارت، هگل، مارکس، ماکس وبر، دلوز، لاکان، هایدگر، فوکو، هابرمارس، و برخی آنارشیست های روسی درصدد خلق ایده جدید برای عقلانیت انقلاب اسلامی هستند. 🔸 برخی از این جریانات در عین غربستیزی مفرط، بیشترین الگو پذیری از ايدهها و جریانات فکری و سیاسی فعال درغرب را دارند و بااستناد دادن این رهیافت‌ها وایدهها به تاریخ واحاديث اسلامی، ادعای تاسیس ونوآوری وتمایز از نسخه های غربی خود رادارند. همچنین گسست ازبنیان‌های معرفتی، نظری و فلسفی تاریخ و فرهنگ و علوم اسلامی و در عین حال روایت تحریف شده و مصادره به مطلوب از آن از دیگر شاهکارهای تبلیغاتی و رسانه ای، مروجان این جریان فعال و تاثیرگذار و پر نفوذ است که بواسطه فعالیت گسترده تبلیغاتی درجهت تفاهم اجتماعي، مورد اعتماد بسیاری از مسؤلان نظام وحوزه وطرف مشاورت اکثر مراکز تحقیقاتی وراهبردی کشور هستند. 🔹 این رویه ها و رویکردها، به صورت طبیعی بعد از انقلاب بزرگ اجتماعی و سیاسی پدید می آیند و افراد و گروهها براساس بنیانهای معرفتی و دغدغه های سیاسی و اجتماعی احساس میکنند که تفکر و عقلانیت متفکران و رهبران انقلاب برای ادامه مسیر انقلاب کافی نیست وبایدبه تأسیس عقلانیتی متفاوت و متمایز روی آورد. البته تاسیس که در خلأ صورت نمی پذیرد لاجرم به سراغ سایر فرهنگها می روند از آنجا که انقلاب را یک واکنش منفی و تضادحداکثری علیه تمدن غرب تفسیر میکنند بهترین فرهنگی که میتوان از آن الهام گرفت غرب است چرا که باید ظرفیتهای آن راشناخت ومعادل سازی کرد تا بتوان به کنترل جبهه کفر پرداخت. @hekmat121
📌انقلاب اسلامی به کدام روایت؟ سلسله یاداشتهای تحلیلی و انتقادی به زودی در کانال https://eitaa.com/hekmat121
📌طلب هدایت الهی در اختلاف از مسیر حق که خطر بزرگ جامعه اسلامی است. https://eitaa.com/hekmat121
📌ایده مرکزی عقلانیت اجتماعی امام خمینی(ره) 🔆قيام للَّه، تنها موعظه خدا امام خمینی(ره): 🔹بايد جوان‏هاى ما، پيرهاى ما، زن‏هاى ما، مردهاى ما، بچه‏هاى ما، همه در راه اسلام، براى عزت اسلام و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم كنند. 🔸يكى از فداكارى‏ها اين است كه با هم نكنند، اگر يك اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح كنند. و بحمد اللَّه الآن در بين ارتش ما و سپاهيان و همه اينها وحدت هست و با اين دارند جلو مى‏روند و تا اين وحدت هست ان شاء اللَّه پيروزى‏ها دنبال هم است. [بنیان عقلانیت اجتماعی] 🔹و ما بايد هميشه توجه به اين داشته باشيم كه آنچه هست از خداست‏ أَ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ‏ هر چى هست از اوست. اگر ما توانستيم اين مطلب را به قلب خودمان وارد كنيم كه هر چه هست از اوست، ديگر نه از شكست مى‏ترسيم، نه از چيز ديگر. همه از اوست، و اگر اين معنا در قلب ما حاصل باشد شكست هم نيست تو كار. [هویت عقلانیت اجتماعی] 🔸براى خدا قيام كنيد إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ‏، از تمام موعظه‏ها خداى تبارك و تعالى انتخاب كرده اين يك موعظه را: قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ يعنى همين يكى را من موعظه مى‏كنم، چون همه چيز تو اينجاست ‏ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ‏ 🔹همه چيز در است. 📌قيام للَّه معرفت اللَّه مى‏آورد. 📌قيام للَّه فدايى براى اللَّه مى‏آورد. 📌قيام للَّه فداكارى براى اسلام مى‏آورد. 🔸همه چيز در اين قيام للَّه است، 🔹و لهذا تنها موعظه‏اى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظه‏ها همين موعظه است كه‏ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ (سوره سبأ آیه 46) اجتماعى و انفرادى قيام للَّه بكنيد. 📌انفرادى براى وصول به معرفت اللَّه، 📌اجتماعى براى وصول به مقاصد اللَّه. 🔸و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به ما و شما و به همه ملت‏ها توفيق عنايت كند كه اين راه را برويم و براى خدا كارها را انجام بدهيم. منبع: صحيفه امام ج18 ص : 125 https://eitaa.com/hekmat121
📌خطر تحریف را جدی بگیریم❗️❗️ 🔹خطر بزرگ برای هر انقلابی نفی رهبران و متفکران اصیل آن و ادعای تاسیس فلسفه و عقلانیت نوین برای آن بر بنیانهای متفاوت است. 🔸انقلاب اسلامی در معرض خطر بزرگ عبور از حکمت و فقاهت امام خمینی و امام خامنه ای و افتادن در ورطه تحریف و استحاله فکری به بهانه تحول و تکامل است. 🔹چرا دلسوزان انقلاب کمتر به فکر هستند و هشدارهای رهبر معظم انقلاب درباره تحریف و التقاط و تغییر دستگاه محاسباتی جدی تلقی نمی شود و آن را فقط به یک جریان سیاسی مقابل(اصلاح طلبان) تقلیل می دهند. 🔸خطر تحریف و التقاط و تغییر عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی، در همین اطراف ما و در فعالیت های زیر پرچم تحول خواهی، یا عدالت خواهی و یا انقلابی گری و در تلیبون ها و منبرهای به ظاهر انقلابی، ولایی، تربیتی و سیستمی است. خطر اصلی در جبهه خودی و نفوذ فلسفه ها و اندیشه های زاویه دار با فلسفه و اندیشه امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب اسلامی است که در تلاش برای کنار گذاشتن بنیانهای فکری انقلاب اسلامی و جایگزین کردن ره آوردهای فکری و علمی خود هستند. 🔹البته این به معنا نفی تولید علم جدید و نفی استفاده از دانش ها و ره آوردهای فکری افراد جریانها نیست. بلکه مقام بحث، مقام زیربناهای فکری و فلسفی انقلاب اسلامی است. به عبارت دیگر، بر پایه عقلانیت انقلاب اسلامی، طرح واره جامع بهره گیری از همه علوم و فنون و تأملات و نوآوری ها فراهم می شود. https://eitaa.com/hekmat121
📌الگوی عقلانیت اجتماعی امام خمینی (ره): 🔹آنچه كه خود شما مى‏دانيد ولى باز هم بايد تذكر داد، اين است كه مجلس اعلا كه از مجاهدين عراقى تشكيل شده است بايد سعى كند كه تمام كارها را براى خدا انجام دهد و جهات اسلامى و دينى را كاملًا ملاحظه نمايد. 🔸شما بايد سعى كنيد تا تمام ‏تان به خداى متعال باشد. باطن ذات انسان محفوف‏ است به چيزهايى كه تمام هدايت‏ها و انحرافات از آن سرچشمه مى‏گيرد. 🔹بايد توجه داشته باشيد كه در سر هم هواهاى نفسانى بر شما غلبه نكند، يعنى در سرتان هواى اينكه ما غلبه كنيم و حكومت كنيم نباشد، بلكه در نظرتان اين باشد كه حكومت اسلامى تشكيل دهيم و احكام خدا را جارى سازيم. حضرت امير- عليه السلام- در رأس زهاد بود و حكومت مى‏كرد، ولى حكومت براى خودش نبود، بلكه هر چه كوشش مى‏كرد براى اسلام بود. 🔸شما كنيد تا هر چه در دل داريد زدوده شود، كه اگر براى خدا شديد در پيروزيتان موثر است. بايد فقط به خدا باشد، و اين نمى‏شود مگر اينكه از نفسانيات بكاهيد منشأ از هواى نفس است. هر كجا اختلاف بين خودتان ديديد، مطمئن باشيد كه از هواى نفس سرچشمه گرفته است. البته اختلاف بين انبيا و افراد مقابل آنها و اسلام و كفر هميشه بوده است، ولى‏ آن اختلاف از عبوديت سرچشمه مى‏گيرد. شما اختلافاتى را كه از نفسانيت سرچشمه مى‏گيرد بايد از بين ببريد و مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيت سرچشمه نگيرد و از وحدت اسلامى بيرون برويد، مخذول‏ مى‏شويد. 🔹اميدوارم موفق باشيد تا براى آزادى و استقلال عراق كوشش كنيد، و تلاش نماييد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد. بايد همان گونه كه حضرت موسى‏ در مقابل فرعون قيام كرد و نظرش اين بود كه حق را مستقر كند و به هيچ وجه در نظرش نبود تا خودش حكومت كند، شما هم در قلب‏تان اين معنا باشد كه مجلس را الهى كنيد، زيرا اگر اختلاف در مجلس‏تان پيدا شود همه از بين مى‏رويد، و اگر با هم بوديد همه پيروز مى‏شويد. چون شما براى خدا مى‏خواهيد اين ظلم را ريشه كن كنيد، ان شاء اللَّه موفق مى‏شويد و اين توفيق زمانى حاصل مى‏شود كه بين خود آقايان نگرانى نباشد. 🔸و سرّ اينكه ايران پيروز شد براى اين بود كه بين تمام افراد اتحاد بود و هيچ اين حرف‏ها نبود كه هر كس طرف خودش بكشد. شما با هم متحد باشيد كه بحمد اللَّه هستيد و وقتى در حلقه اول اتحاد بود، در حلقه‏هاى بعد اختلاف پيدا نمى‏شود. شما سعى كنيد كه در سرّ قلب‏تان چيزى مخالف الوهيت نباشد، و اگر ديديد هست سركوبش كنيد. كراراً عرض كردم كه اگر انبيا در يك مكان جمع شوند با هم اختلاف پيدا نمى‏كنند، زيرا مقصد و هدف و مقصود، يكى و الهى است. اگر در مجلس شما توحيد واقعى به معناى واقعى آن تحقق پيدا كند قهراً افرادى كه متصل به شما مى‏شوند اختلاف پيدا نخواهند كرد. و وحدت واقعى، يعنى قلب همه شما براى يك چيز بتپد كه آن اسلام است. اگر اين طور شد خداوند شما را تأييد مى‏كند. 🔹ما بايد همه چيز خودمان را از او بدانيم. شما نه افراد زياد داريد و نه سلاح و سازوبرگ‏ جنگى زياد، ولى طرف مقابل شما از همه دنيا به او كمك مى‏شود. وقتى اين طور شد، آن كسى كه هيچ ندارد بايد با مقابله كند، با كه نمى‏شود. [تبلور عقلانیت اجتماعی در مردم ایران] 🔸شما خوب مى‏دانيد كه شاه سابق مجهز بود به جهاز بسيار، و امريكا بود كه ايران را پر از سلاح و مهمات كرد براى اينكه مى‏خواست ايران پايگاه آنها باشد؛ و شاه همه چيز داشت، پشتيبانى تمام ابرقدرت‏ها، لشكر منظم تا دندان مسلح، ولى مردم ايران هيچ نداشتند، از مدرسه فيضيه شروع شد و وقتى مردم ديدند كه اختلافى نيست، مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند. مردم ايران كه سلاح نداشتند، آنها با مشت گره كرده و فرياد بر دشمن پيروز شدند. اين قدر فرياد كشيدند كه دشمن تا بن دندان مسلح را شكست دادند. بعد هم خود مردم، كميته‏ها و سپاه را تشكيل دادند. امروز ايران وضعى الهى دارد. وقتى جوانان ما در جبهه‏ها آن فداكارى‏ها را مى‏كنند، يا مى‏آيند و با من صحبت مى‏كنند، از روح بزرگ و صافى آنها حسرت مى‏خورم. اين وضع هر كجا پيدا شد پيروزى را به دنبال دارد. اين مطلب هر كجا باشد، عنايات خدا را به دنبال دارد. پس از عنايت خدا، پيروزى حتمى است. خداوند ما را اصلاح كند تا بتوانيم خدمت كنيم. سخنرانى در دیدار با آیت الله شهید سيد محمد باقر حكيم و جمع اعضاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق صحيفه امام، ج‏18، ص: 134 https://eitaa.com/hekmat121
📌منظومه فکری انقلاب اسلامی حکیم انقلاب اسلامی آیت الله العظمی خامنه ای: 🔹انقلاب اسلامی یک منظومه ی فکری دارد. 🔸 اهمّیّت این انقلاب و علّت اینکه این انقلاب زلزله در دنیا ایجاد کرد، این نبود که یک حکومتی را سرنگون کرد؛ نه، علّت این بود که یک منظومه ی فکری نو را به دنیا عرضه کرد و امروز هم همچنان در اکناف عالم، این منظومهی فکری در حال پیشرفت است. 🔹با وجود سعیای که در اخفاء آن و کتمان آن میکنند، این منظومهی فکری دستبهدست میگردد و بسیاری از دلها در دنیا -چه در دنیای اسلام، چه در حدّ کمتری در خارج از دنیای اسلام- [به آن] جذب می شوند؛ دلها هنوز متوجّه این منظومه است و این منظومه ی فکری همچنان طراوت و تازگی خودش را حفظ کرده. ... 🔸حرکت اساسی خودمان را حول محور همان منظومه‌ی فکری پیش ببریم. 🔹 باید همه تلاش کنند، همه کوشش کنند، همه کار کنند و همه بدانند دشمن میخواهد چه‌کار کند؛ حواسشان همه جمع باشد. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/7/1388. https://eitaa.com/hekmat121
📌عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی حکیم انقلاب اسلامی آیت الله العظمی خامنه ای: 🔹انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک بود. 🔸این‌طور نبود که مردم همین‌طور بی‌حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیم آن‌چنانی را ساقط کنند؛ و کار عقلانی و کار فکری شده بود. 🔹در طول سالهای متمادی - به تعبیر رایج امروز - یک گفتمان حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به این‌که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‌آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. 🔸بنابراین گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است. ۱۳۸۴/۰۶/۰۸ بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت https://eitaa.com/hekmat121
📌تأثیر مطالعه کتب فلسفی و عرفانی حضرت آبت الله العطمی امام خمینی: كتب فلسفى خصوصاً از فلاسفه اسلام و كتب اهل حال و عرفان هر كدام اثرى دارد. اوّلى‏ها، انسان را و لو به طور دورنما آشنا مى‏كند با ما وراء طبيعت، و دوّمى‏ها خصوصاً بعضى از آنها چون «منازل السائرين» و «مصباح الشريعه» كه گويى از عارفى است كه به نام حضرت صادق- عليه السلام- به طور روايت نوشته است، دلها را مهيّا مى‏كنند براى رسيدن به محبوب و از همه دل‏انگيزتر مناجات و ادعيه ائمه مسلمين است كه راهبرند به سوى مقصود نه راهنما، و دست انسان حقجو را مى‏گيرند و به سوى او مى‏برند، افسوس و صد افسوس كه ما از آنها فرسنگها دور هستيم و مهجور. نامه به خانم فاطمه طباطبايى(اندرزهاى اخلاقى - عرفانى) صحيفه امام ج‏18 453 https://eitaa.com/hekmat121
📌تحول درونى ملت، منشأ انقلاب اسلامى حضرت امام خمینی: 🔸اين انقلاب، انقلاب ايران نيست. اين انقلاب با انقلابهاى ساير كشورها و انقلابهايى كه در دنيا اتفاق افتاده است، فرق دارد. 🛑[ماهیت ساير انقلابها] 🔹 انقلابهايى كه در دنيا تا كنون اتفاق افتاده است، قدرت را از دست يك قدرتمند، يك جابر، به دست يك جابر ديگرى كه يا مثل اين يا بالاتر از اين است منتقل مى‏كردند. شما مطالعه كنيد در حال انقلابهايى كه در دنيا پيدا شده است يا كودتاهايى كه هر روز واقع مى‏شود و شده است، ببينيد كه آيا وضع آنجا چطور است؟ جز اين است كه با يك انقلاب پيدا شده است و يك قدرتى را كنار گذاشته‏اند، يك قدرت مشابه او يا بدتر از او را سر كار آورده‏اند؟ هيچ در حال ملتها فرق حاصل نشده است يا حال ملتها بدتر شده است. اين انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروى، مطالعه كنند اشخاص، ببينند كه آيا قبل از اين انقلابها چه بوده است و حالا چى هست و آيا به حال ملتها يك اثرى حاصل شده است؟ فكرى براى ملتهاشان كرده‏اند يا همه‏اش اعمال زور است و قدرت؟ 🛑[انقلابى در باطن مردم] 🔸انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد. آن انقلاب گرايش اقشار ملت به اسلامى كه تا اين عصر خصوصاً، در اين سده‏هاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملتها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او، اول منقلب شد در معنويات. 🛑[تحول در اسلام شناسی، ریشه تحول باطنی] 🔸جوانها از آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او آن انقلاب حاصل شد. اگر آن مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اينجا هم مثل يكى از انقلابهاى ديگرى بود كه حالشان را مى‏بينيد و ديديد. آن چيزى كه در اينجا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات، ما حساب بكنيم، همان اين ملت بود. 🔹 اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دوره‏اى كه ما در آن هستيم، از اوّلى كه قيام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الآن، روز به روز مى‏بينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است، براى است. انقلاب همه جا بوده است، بسيارى از جاها بوده است، اين انقلاب درونى است كه پيدا شد در اين كشور و در اين مملكت و نيست الّا به عنايات خداى تبارك و تعالى. 🔹 ما از خود چيزى نداريم، هر چه بود عنايات او بود كه اين عنايات موجب شد كه اين پيدا بشود و از آن حالتى كه همه خود ملت ما مى‏دانند در سابق بود، به اين حالت كه حالا مى‏بينند متحول شده است. اين موجب شد كه انقلاب پيروز شد. 🛑[پیروزی محصول انقلاب درونی مردم] 🔸پيروزى را ما بايد از انقلاب درونى مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود انقلاب‏ها يك انقلابهاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر است و وضع براى ملت همان جور كه بوده، مى‏باشد. صحيفه امام، ج‏19، ص: 478. https://eitaa.com/hekmat121
📌تلنگر: اگر تحول درونی و تعمیق اسلام شناسی و رشد عقلانیت اجتماعی و وحدت ذیل اندیشه امام خمینی عامل خیزش مردمی و پیروزی انقلاب اسلامی شد پس بلا شک تغییر درونی و تضعیف اسلام شناسی و احساسی شدن جامعه ، تشتت فکری در بنیان‌های فکری عامل اصلی رخوت مردمی و بی تفاوتی عمومی و ناامیدی انقلابیون است. فتأمل https://eitaa.com/hekmat121
📌امام ما حکیم بود حکیم انقلاب اسلامی آیت الله العظمی خامنه ای: 🔹امام بزرگوار ما حکیم بود. امام یک حکیم به معنای قرآنی بود. حکیم یعنی آن کسی که حقائقی را مشاهده میکند که از چشمهای دیگران مغفولٌ‌عنه است؛ پوشیده است. کلمات او، کلماتی ممکن است ساده به نظر بیاید، اما هر چه میشکافید، میبینید لایه‌ها و عمقهای بیشتری دارد. امام اینجوری بود. و شما نگاه کنید به قرآن، آنجاهائی که حکمت به کار رفته است: «ذلک ممّا اوحی الیک ربّک من الحکمة»، ببینید اینها چه است. میبینید به حسب ظاهر توصیه‌های معمولی است. همین است که ما به همدیگر دائم میگوئیم؛ اما هر چه میشکافید، میبینید عمقش زیادتر است. ۱۳۸۷/۰۲/۱۲ بیانات در دیدار معلمان استان فارس https://eitaa.com/hekmat121
🔰 مکتب سلیمانی عبارت است از «صدق» و «اخلاص» 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: اگر بخواهیم آن چیزی را که اسمش را میگذاریم مکتب سلیمانی، این را تبیین کنیم در یک دو جمله‌ی کوتاه، باید بگوییم این مکتب عبارت است از صدق و اخلاص. این دو تا کلمه در واقع عنوان و نماد و نمایه‌ی مکتب سلیمانی است. «صدق» یعنی همان چیزی که در آیه‌ی شریفه «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» که حالا مختصری توضیح عرض میکنم. «اخلاص» هم همین که در آیات متعدد قرآن از جمله این آیه‌ی شریفه «قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ» این دو عنوانِ قرآنی تشکیل دهنده‌ی حرکت شهید سلیمانی بود. این حرکت با برکت که هم زندگیِ این مرد سر تا پا برکت شد، هم شهادت او.