فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ سخنران فیلم، مرحوم خانم دکتر طوبی کرمانی هستند.
✅ فارغ التحصیل فوق دکتری فلسفه و کلام تطبیقی از دانشگاه کالیفرنیای آمریکا و مؤلف بیش از ۷۰کتاب و مقاله علمی و اولین خانم که مسؤولیت رایزن فرهنگی ایران در یونان را به عهده داشتند.
آخرین مسؤولیت ایشان دبیر کل مجمع جهانی اتحادیه زنان مسلمان بود.
دکتر کرمانی استاد فلسفه دانشکده الهیات دانشگاه تهران و اولین زن فوق دکترای فلسفه در ایران و فارغ التحصیل فلسفه تطبیقی و کلام است.
سخنان ایشان در مورد سبک زندگی اسلامی ایرانی و تفاوت آن با فرهنگ سکولار را بشنوید.
📌پیش نیاز بازسازی فرهنگی کشور
1. شناخت بنیانهای فرهنگی و گزارههای غلطی که بر اذهان مردم حاکم شده است
و
2. عواملی که موجب شکل گیری این بنیانهای غلط و تأثیرپذیری مردم از آنها می شود
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پیچیدگی انسان و جامعه
🔹انسان به تنهایی موجودی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است و همین موجب شده است که نتوان به صورت کامل آن را تبیین و کنترل کرد. هر فرد هرچقدر هم که قوی باشد و خود کنترلی داشته باشد باز هم احتمال خطا و اشتباه دارد. جالب توجه اینجاست که در بسیاری اوقات، خطای مضاعفی دارد و اینکه خطای خود را درست میپندارد و از آن دفاع هم میکند.
🔸 جامعه که تبلور انسان و عرصه ظهور ارادهی جمعی افراد است به طریق اولی پیچیده، چند لایه و چند ساحتی است. به طور طبیعی، جامعه محل آشکار شدن تعارضها و تضادها، درگیریها و تنازعهاست. جامعه عرصهی آزمون و خطاست، هر فرد و هر نسلی در معرض تجربهها و تحولهای جدید تاریخی است.
🔹جامعه را با تضادها و تعارضهایش، با دوستیها و دشمنیهایش، با آزمونها و خطاهایش، با همهی پیچیدگیهایش باید شناخت.
🔸جامعه را با ذهن ریاضی و مهندسی و مکانیکی نمیتوان شناخت. شناخت جامعه به ذهن تحلیلی، پیچیده، خطا فهم و تجربه شناس، تاریخ خوان و فرهنگدانا نیاز دارد.
🔹 متاسفانه امروزه بواسطه غلبه عقل ساده ساز ریاضی و ذهن مکانیک اندیش فیزیک و علم تقلیلگرای زیست، جامعه را بسیط، ساده و تک ساحتی و طبیعی میبینیم و از لایههای انسانی و تاریخی آن غفلت داریم.
🔸 جامعه از آنچه فکر میکنیم پیچیده تر است چون انسان پیچیده است.
اگر باور ندارید به خودمان مراجعه کنیم تا پیچیدگیها را درک کنیم.
اگر درست خودمان را رصد و تحلیل کنیم خواهیم یافت که هر کدام از ما خیلی پیچیده هستیم.
🔹خودمان را بشناسیم تا موجودات دیگر را بشناسیم
معرفة النفس انفع المعارف
خودشناسی سودمندترین دانشهاست.
#جامعه
#انسان
#پیچیدگی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 احساس شخصیت
فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری:
🔹مسأله احساس شخصیت مسأله بسیار مهمى است. از این سرمایه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصیت و منش كند، براى خودش ایدهآل داشته باشد و نسبت به اجتماعهاى دیگر حس استغنا و بىنیازى داشته باشد، یك اجتماع اینطور فكر كند كه خودش و براى خودش فلسفه مستقلّى در زندگى دارد و به آن فلسفه مستقلّ زندگى خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع یعنى همین كه اجتماع از خودش فلسفهاى در زندگى داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد.
🔸واى به حال آن اجتماعى كه این حس را از دست بدهد! این یك مرض اجتماعى است، و این غیر از آن «خودى» اخلاقى است كه بد است و نفس پرستى و شهوت پرستى است. اگر اجتماعى این منش را از دست داد و احساس نكرد كه خودش فلسفه مستقلّى دارد كه باید به آن فلسفه متكى باشد، و اگر به فلسفه مستقلّ زندگى خودش ایمان نداشته باشد، هرچه داشته باشد از دست مىدهد، ولى اگر این یكى را داشته باشد ولى همه چیزهاى دیگر را از او بگیرند، باز روى پاى خودش مىایستد؛ یعنى یگانه نیرویى كه مانع جذب شدن ملتى در ملت دیگر و یا فردى در فرد دیگر مىشود، همین احساس منش و شخصیت است.
(مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص53، حماسۀ حسینی)
🔹شخصیت و فلسفه مستقل زندگى داشتن و تعظیم و احترام شعائر ملى و دینى بزرگترین سرمایههاست، حتى از علم بالاتر است. خاصیت شخصیت این است كه مانع جذب شدن است. هر كمبودى قابل اصلاح است مگر بىشخصیتى. پیغمبر به عرب چه داد؟ شخصیت داد. از چه راه؟ از راه ایمان به مبادى اسلام كه طبعاً شخصیت آفرین است.
(مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص635)
🔸خسران شخصیت بالاترین خسرانهاست. ترسها، زبونیها، بردگیها، چاپلوسیها، توسرى خوریها همه مولود باختن شخصیت است.
(مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص623، حماسه حسینى)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 معرفت برای حضور
🔹 مهمترین معرفتهای مورد نیاز کنشگر جوان انقلابی برای حضور فعال، سازنده و بانشاط در مناسبات اجتماعی عبارتند از:
۱. نظام اندیشه اسلامی و دینشناسی جامع و عقلانی و کاربردی،
۲. شناخت خانواده و نظام تربیتی و رشد جامع اسلامی،
۳. شناخت تاریخ و جامعه و مؤلفههای سازندهی حیات طیبه و تغییر جامعهی جاهلی،
۴. شناخت فلسفهی سیاسی اسلام و منطق حکمرانی متعالی،
۵. شناخت فرهنگ و شیوههای گفتمان سازی، تبلیغ و جهاد تبیین.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 مراحل انحراف فکری یک مذهبی
۱. هر انسان مذهبی مانند سایر انسانها در معرض انحراف فکری وعقیدتی وتغییر اساسی دربنیانهای معرفتی وعملی است.
۲. انحراف لزوما یک پدیدهی دفعی وسریع نیست. بلکه امری بطئ، کند، نامحسوس و به صورت تدریجی وگام به گام است. بگونهای که خود فرد وحتی اطرافیان نزدیک او نیز ممکن است این تغییر وانحراف رادر زمان احساس نکنند وپس از گذشت زمان طولانی وظهور آثار انحرافی به تغییرات اساسی درفکر وعمل او پی ببرند. حتی ممکن است اطرافیان پی ببرند اما خود فردمنحرف انکار کند ودیگران رابه سوء فهم و غرضورزی و ... متهم کند.
۳. انحراف فکری وتغییر عقیدتی لزوما از فکر و عقاید آغاز نمیشود، بلکه درمراحل نخستین، از ظواهر اندیشه و دانش آغاز شود و در اعمال وسبک زندگی و برخی تحلیلهای اجتماعی و سیاسی آشکار میشود اما به تدریج این تغییرات، تعمیق مییابد و به زیرساختهای نظری و معرفتی هم کشیده میشود. بخصوص اگر عوامل اجتماعی و فرهنگی همچون اغراض سیاسی و جاه طلبی و همچنین قبیلهگراییهای حزبی هم مداخله کند نوعی کنش و واکنش تضادی هم شکل میگیرد و در هر رفت و برگشتی، احتمال تعمیق تغییر و انحراف بیشتر میشود.
۴. لزوما انحراف و تغییر عقیدتی از سر غرض ورزی و دشمنی نیست بلکه غالبا محرک اولیه دغدغهمندی و دلسوزی بیش از حد و غیرطبیعی است. افراطهای اولیه چون به تدریج موجب سرخوردگی و واکنشهای منفی در جامعه میشود آرام آرام سرد میشود و موجب تردید و تحیر میشود به نحوی که کنشگر در حق بودن مسیر گذشته تردید میکند و به سمت مخالف کشیده میشود. در این صورت جذب اندیشهها و تفکرات مخالفان میشود و گمشدهی خود را آنجا جستجو میکند و مییابد تا بتواند از گذشتهی خود فاصله بگیرد و آن را فراموش و در نزد دیگران پاک کند. و شخصیتی روشنفکر، جذاب و متجدد از خود نشان دهد.
۵. اینگونه نیست که انحراف و تغییرات فکری از همان آغاز برای همگان آشکار و عیان باشد. بلکه اگر مراحل آغازین مستقلا مورد توجه باشد چندان انحراف و تغییر جدی دیده نمیشود و فقط کمی شور و احساسات بیش از حد دیده شود و یانقط نظرات معدود زاویهداری شنیده میشود که نوعا حمل بر مفردات و کمتجربگی و دلسوزی میشود وبه آنهابه عنوان مراحل آغازین انحراف وتغییر نگاه نمیشود. هر چند اگر بعد از اتمام مراحل انحراف، بخوبی نگاه شود آشکار میشود که همان مفردات بیانی و عملی اولیه نشانههایی از افتادن درسراشیب انحراف بود که بعدا تعمیق وگسترش یافته است.
۶. با توجه به مقدمات ذکر شده، مراحل شکلگیری انحراف بخشی از مذهبیها را در مراحل زیر میتوان صورتبندی کرد:
مرحله اول:
افراط درکنشگری احساسی بدون تعمیق بنیانهای فکری ونظری تحت تاثیر جو مذهبی خانواده و جامعه
مرحله دوم:
نفی متفکران اصیل وجایگزین ساختن برخی خطبا ومنبریهای جذاب وکم عمق که بیشتر به احساسات وکنشگری دعوت میکنند وبه بهانههای مختلف مذهبی ویا انقلابی ویا اجتماعی، مخاطبان خودرا از تفکر وتعمق فکری واندیشهورزی ومراجعه به حکما ومتفکران اصیل باز میدارند.
مرحله سوم:
پس ازمدتی این افرادچهار دسته میشوند.
✔️دسته اول: این مسير راناکافی میدانند وبه متفکران و صاحبان اندیشه مراجعه میکنند تاضعفها ونواقص فکری وعقیدتی خود راجبران کنند.
✔️دسته دوم: فروکش کردن احساسات ومشغول شدن به امورات جاری زندگی، خانواده وکار.
✔️دسته سوم: سرخورده شدن از احساسات و تردید در درستی و عقلانی بودن کنشهای مذهبی و احساسی، از این رو دنبال راهها و مسیر های دیگر میگردد.
✔️دسته چهارم: غلیان احساسات و عدم کافی بودن این حد کنشگری و فعالیت مذهبی و به سراغ جریانهای احساسیتر، پرشور و هیجانتر و جذابتر.
مرحله چهارم:
دسته سوم وچهارم به سراغ جریانهای دیگری میروند که نوعا بامسیرعادی و طبیعی مذهبیها وکنشکری دینی متفاوت هستند وطریقهای دیگری راپیشنهاد میدهند.
با گرایش به جریانهای متفاوت به تدریج، رویکردی انتقادی به جریان عادی مذهبیها پیدا میکنند. دسته سوم آنها را افراطی، احساسی، کم عقل و متحجر میدانند. در مقابل دسته چهارم: مذهبیهای سازندهی گذشته خود را بیاحساس، کمتحرک، اهل مماشات، غیرولایی میخوانند.
از این رو، اولین انحرافها و تغییرهای نهفته، آشکار میشود و هر کدام به نوعی از گذشتهی خود اعلام برائت میجویند و به سمت افراط و تفریط میل میکنند.
مرحله پنجم:
تبدیل انحرافات فکری به یک دستگاه فکري بدیل به نحوی که موجب گسست اجتماعی ودگراندیشی میشود وبه مخالفت صریح وعلنی بارویههای عادی و متفکران و بزرگان دینی میشود.
مرحله ششم:
ورود به مرحله فحاشی، اسائهی ادب وتخریب چهرههای اصیل دینی ومعارف اسلام که به نظر آنها ناصحیح وموجب محافظهکاری و مماشات شده است.
مرحله هفتم:
ورود به مرحله تخریب فیزیکی، اغتشاشات وقتل متفکران ومردم
✍ سید مهدی موسوی
@hekmat121
📌واکنشها به یادداشت "مراحل انحراف فکری یک مذهبی"
پس از انتشار مطلب مراحل انحراف فکری یک مذهبی واکنش های مختلفی از سوی برخی استادان عزیز و مخاطبان محترم ارسال شد که نشان از اهمیت این گونه مباحث دارد.
برخی از آنها عبارتند از:
✳️ اول:
سلام علیکم.
ضمن تقدیر و تشکر بابت طرح موضوع بسیار مهم فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی؛ که مستفیض شدیم.
فقط در صورت امکان، مبانی این تقسیم بندی و نظریه پردازش را اگر تبیین و معرفی بفرمایید ممنون خواهیم بود
✳️ دوم:
سلام و ارادت
خدا قوت
روان نبود شاید اگر تبدیل به یک فایل فلوچارتی می شود بهتر بود
ولی عنوان خوبی داشت
✳️ سوم:
سلام استاد پیرامون مطلب اخر کانال
خیلی عالی بود برای من خودم راه گشا واقعا
به نظرمون کانال نیاز به مطالب این چنینی هم داره و الان خلا این نوع مطالب زیاد دیده میشه حالا چندتا سوال
اگر فرد خودش متوجه انحراف بشه راه حل برون رفت چیه ؟
اگر اطرافیان متوجه شوند عقلانی ترین برخورد اولیه چی باید باشه ؟عموما برخورد اطرافیان به دفع می انجامه ؟بعد از برخورد ابتدایی راه حل بلند مدت برای برون رفت چی هست؟
✳️ چهارم:
ایا سنجه ای هست که افراد پیشگیری کنن از این انحراف؟البته جواب عملیاتی تر باشه یعنی نیروی کف میدون هم که از مباحث علمی به دور هست بتونه از این معیار استفاده کنه
✍️تقدیر و تشکر
ضمن تشکر از اعزه محترم، انشاء الله دریادداشت بعدی به برخی از نکات و پرسش های مطرح شده پاسخ داده می شود.
🔴درخواست
از خوانندگان محترم نیز درخواست میشود نظرات خود را درباره این مطلب برای مدیر کانال ارسال بفرمایید تا سایر عزیزان از نقطه نظرات شما استفاده کنند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌مراحل انحراف فکری یک مذهبی
یخش دوم:
♦️ مبانی
🔹 فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی یکی از موضوعات، آسیبها و بیماریهای مهم در جامعه دینی است. چرا که همواره دینداران در معرض دگردیسی و تحول درونی قرار دارند.
🔸 بنیان فلسفی و انسانشناسی این تحول دینی را میتوان در صیرورت وجودی و حرکت جوهری انسان جستجو کرد. بر این مبنا، اگاهیها و فعالیتهای ارادی سازنده انسان است. اگاهی و دانش انسان حقیقت تشکیکی است و در معرض تغییر و نوسان وجودی است. هر سطح از آگاهی و عقلانیت، نوع خاصی از فعالیت و سلوک ارزشی و رفتاری را ایجاب میکند. نوع دینداری نیز تابع سطح آگاهی و عقلانیت پشتیبان است. هرچند ممکن است بواسطه احساسات و فضای روانی جامعه، انسان تحت تاثیر قرار بگیرد و تابع فضا و موقعیتی که در آن قرار دارد کنش دینی داشته باشد اما با تغییر فضای جامعه و موقعیتی که کنشگر در آن قرار دارد جهت احساسات و تعلقات نیز تغییر میکند و به طور طبیعی رفتارها و فعالیتهای کنشگر هم تغییر میکند. در زمانهی تغییر، آنچه موجب ثبات و استقرار کنشکری دینی میشود بنیانهای فکری و عقلانیت پشتیبان است که سازندهی جهانبینی و عقاید است و مانع انحراف فکری و عقیدتی میشود. چرا که ریشهی همه انحراف در افراط و تفریط است و عقلانیت موجب توازن و تعادل و مانع افراط و تفریط است. اما احساسات و تعلقات برآمده از فضای روانی و موقعیتها به تنهایی نمیتواند عامل ثبات و استقرار ایمان دینی و کنشگری سازنده باشد چرا که احساسات و تعلقات احساسی بستر افراط و تفریط و خروج از تعادل و توازن است.
♦️ شواهد تاریخی
🔹 نمونههای فراوان تاریخی برای اثبات این مدعا و فرایند تحول درونی منحرفان فکری و اعتقادی وجود دارد. در دوره معاصر میتوان به نسل اول سازمان مجاهدین خلق اشاره کرد که براساس دغدغههای دینی و عدالت خواهانه و تحت آموزشهای برخی روحانیون تهران و مهندس بازرگان به کنشگری اجتماعی و دینی پرداختند اما پس از مدتی در همان نسل اول انحرافات نامحسوس فکری و گرایش به مارکسیسم به عنوان "علم انقلاب" به وجود آمد اما به تدریج در اعضای جدید تعمیق یافت. سپس به گسست دینی و "تغییر ایدئولوژیک" و تصفیه داخلی و در نهایت ترور عالمان و متفکران انقلاب و مردم مسلمان منجر شد.
🔸بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نمونههای دیگری نیز از انحراف فکری و عقیدتی نیروهای مذهبی و انقلابی وجود دارد که در دهه ۶۰ تحت تاثیر فضای انقلابی و تربیت روحانیون مبارز چپگرا، سرشار از شور و احساسات دینی و انقلابی و عدالتخواهی و دشمنی با آمریکا و غرب بودند(چپ اسلامی) ولی در دهههای بعد، محور فتنه و اغتشاشات داخلی بودند و سر سفره دولتهای متخاصم آمریکایی و اروپایی نشستند.
🔹 از جریان تشیع انگلیسی هم نمیتوان غفلت کرد و لازم است تحقیق شود که چگونه بچه هیئتیهای دهه هفتاد و دهه هشتاد که پای منبر برخی از خطبای معروف و مداحان جذاب بودند اما به تدریج به قمهزنی واحساسات افراطی روی آوردند وبه جریان شیرازی تمایل پیدا کردند وپیوندهای خود رابا هیأتهای پیشین گسستند وبه افراط مذهبی وتخریب علما و فحاشی به متفکران وتکفیر مذاهب اسلامی کشیده شدند.
♦️ تشخیص بیماری
🔹 انحراف یک بیماری فکری و ذهنی است و میبایست به چشم یک بیمارنیازمند به کمک نگاه کرد. پس لازم است طبیبانه ویا باغبانگونه به انحراف نگریست وپیش از علاج و درمان به ریشهیابی وشناخت منشأ بیماری پرداخت.
🔸 چنانکه گفته شد ریشهی اصلی بیماری انحراف، نبود عقلانیت دینی وجهانبینی توحیدی (خدامحوری) مستدل ودرونیشده (باور قلبی و ایمان آگاهانه ومتعهدانه) است.
🔹 همچنین عوامل روحی(حب و بغض) وغلبهی احساسات وتعلقات برآمده از احساسات به عنوان عوامل ثانوی هم مهم است که موجب ارادت به افراد وتاثیرپذیری از آنها و تنفر از افراد دیگر میشود. البته روشن است که هرچقدر بنیان فکری وعقیدتی ضعیفتر باشد میزان ارادت و وابستگی و تأثیرپذیری ازافراد، جریانها وموقعیتها بیشتر میشود و هرچقدر جهانبینی توحیدی وعقلانیت ایمانی بیشتر باشد استقلال وتعادل رفتاری کنشگر بیشتر میشود.
🔸البته ازعوامل بیرونی وشرایط زمینهای نباید غفلت کرد که بستر واکنشهای احساسی رافراهم میکند.
♦️درمانگر
🔹 طبابت ودرمانگری بیماری انحراف فکری وعقیدتی نیازمند به دانش کافی وتخصص دینی وروانشناختی وحتی برخی اگاهیهای جامعه شناختی است وهرکس سرخود و بیحساب و کتاب نمیتواند در این عرصهی خطیر مداخله کند چرا که مداخله بیتخصص و بیتجربه نه تنها مشکل راحل نمیکند بلکه بر دامنه و عمق بیماری میافزاید وموجبات لجاجت و بداخلاقی و سوء فهمهای زیادی رافراهم میکند.
🔸 کم نبوده است افرادی که انحرافات سطحی داشته اند اما بامداخله افراد دغدغهمند بیتخصص وبیتجربه بیماری آنهاحادتر شده است.
🔴 ادامه دارد ...
✍ سیدمهدی موسوی
@hekmat121
📌مراحل انحراف فکری یک مذهبی
بخش سوم:
♦️ درمان
🔹پرسشها:
✔️اگر خود فرد انحرافدیده متوجه انحراف بشود راه حل برون رفت چیست؟
✔️اگر اطرافیان متوجه انحراف شوند عقلانی ترین برخورد اولیه چه باید باشد؟
✔️چرا برخورد اطرافیان عموما به دفع می انجامد؟
✔️بعد از برخورد ابتدایی راه حل بلند مدت برای برون رفت از انحراف چیست؟
✔️ایا سنجه ای که افراد بتوانند از انحراف پیشگیری کنند وجود دارد؟
🔹 پاسخ:
🔸 انسان موجود ارتباطی و اهل انس است و در مجالستها و هم نشینیهاست که به درکی از شخصیت خود و نقش اجتماعی خود پیمیبرد. در ارتباط و مجالست است که باب پرسش، گفتگو، یادگیری، تربیت و مقایسه گشوده میشود و انسان میتواند افراد و جریانها را فهم و با هم مقایسه کند و به بهترینها دست پیدا کند.
تو اول بگو با کیان دوستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی
همان قیمت آشنایان تو
بود ارزش و قیمت جان تو
🔹در حکمت و معارف اسلامی مهمترین راه جلوگیری از انحرافات فکری و عقیدتی، مجالست و ارتباط مستمر با متفکران و عالمان دینی و بهره مندی از دانش آنهاست. نقش حکیمان، عالمان عاقل و متفکران اصیل دینی که در تحصیل حکمت و معارف عقلی و شرعی اسلام ناب زحمت کشیدهاند و آثار ارزشمند و نظاممند علمی و دینی از خود به یادگار می گذارند در تعلیم و تربیت کنشگران و رشد همه جانبه جامعه بیبدیل است و هیچ عنصر دیگری نمیتواند جایگزین آنها شود. امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:
"هرکس حکیم رشددهندهای نداشته باشد هلاک میشود."
از این رو مجالست و ارتباط مستمر و گفتگوی پرسشگرانه با آنها در ساخته شدن بنیانهای فکری و عقیدتی بسیار موثر است و زمینه ای است که افراد می توانند با آن قرآن کریم و معارف اهلبیت(علیهم السلام) انس فکری و قلبی پیدا کنند. چرا که امام علی (علیه السلام) فرمودند:
"هرگاه فتنهها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند به قرآن کریم مراجعه کنید."
🔸 انسان موجود روحانی است و فطرتا به کمال مطلق میل دارد و گمشدهی اصلی خود را در این ارتباط و اتصال میجوید. ارتباط و اتصال معنوی با خداوند متعال و عبادت با معنا اگر چه خود نتیجه معرفت و سلامت فکر است اما سبب تقویت فکر و ایمان و حصول یقین هم میشود. از اینرو، هرگاه انسان احساس انحراف و التقاطی را در افکار و اندیشهها و یا عمل و اقدامات خود یافت لازم است بر توسل و تعبد خود بیافزاید و با استغاثه به درگاه حضرت احدیت نور بصیرت و یقین قلبی و ثبات ایمان را طلب کند.
🔹 نفس آدمي به جهت حب ذات، با مهارت تسویلگری و زیباسازی اندیشهها و رفتارها، انسان را به خطا میاندازد و نمیگذارد انسان انحرافات فکری خود را درست تشخیص دهد. به همین جهت لازم است انسان همواره به خود ظنین باشد و از انحراف و خطا خود را ایمن نداند و هر روز به درگاه احدیت استغاثه و توبه و طلب معرفت و ثبات فکر و قدم طلب کند و با این اتصال و ارتباط معنوی راه ورود مخفیانه و نفوذ موریانهوار انحرافات فکری را به نفس خود مسدود کند. مضمون بسیاری از ادعیه کوتاه و بلند و فلسفهی قرائت آنها همین است که انسان همواره نگران بیماریهای فکری و تزلزل در ایمان و عمل خود باشد و اصول سلامت فکری و ثبات قدم را از اهلبیت(علیهمالسلام) بیاموزد و از خداوند متعال مطالبه کند.
🔸 حضور آگاهانه و معنادار در مساجد و مجالس اصیلی که در آن معارف قرآن و اهلبیت (سلام الله علیهم) تبیین میشود و به عبودیت و اتصال به خداوند متعال(جل و علا) دعوت میشود و یاد و ذکر اولیای الهی(علیهم السلام) به عنوان الگوهای هدایت گرامی داشته میشود و همچنین همنشینی با مؤمنان ثابت قدم، از عناصر مکمّل در تقویت زیرساختهای فکری و اعتقادی، جهتبخشی به عواطف و خروج از انحراف و التقاط است.
🔹 دنیای جدبد، دنيای زندگی این جهانی است و انسان امروز به دنبال کارآمدی و نقش امور در این زندگی است. لذا برخی از دینگریزیها و انحرافات ریشه در زندگیگرایی و این معرفت غلط دارد که "دین در ستیز با زندگی این جهانی است" و هیچ نقش مهم و سازندهای در جهان امروز ندارد. برای مقابله با این نگرش، لازم است ابعاد زندگیساز دین اسلام و آثار سازندهی آن در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی تبیین شود و به بیان تفاوتهای اسلام با ادیان تحریف شده یهودیت و مسیحیت پرداخته شود. همچنین به شبهات مطرح شده در این زمینهها پاسخ قوی و اقناع کننده داده شود و در نهایت "طرح کلی اسلام برای زندگی جمعی و عزتمندانه و تعالیجویانهی انسان معاصر" ترسیم و گفتمان سازی شود.
🔴 ادامه دارد...
✍ سیدمهدی موسوی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌مراحل انحراف فکری یک مذهبی
بخش چهارم:
🔹 باتوجه به مطلب پیشین میتوان به پرسشهای دیگر هم پاسخ داد. علت دفع افراد گرفتار به انحرافات فکری توسط اطرافیان ریشه در عدم تخصص آنها در اسلام و نداشتن تجربه کافی درمهارتهای گفتگو وارتباط دارد که زمینهی افراط وتفریط رافراهم میکند.
اطرافیان دلسوز و دغدغهمند حتما لازم دارند با حکیمان، عالمان و متفکران دینشناس و همچنین متخصصان امور تربیتی مشورت کنند و با نظارت مستمر آنها برای کمک و درمان طبیبانه انحرافدیدگان اقدام کند.
🔸 مهمترین اقدام اطرافیان، محبتورزی و عدم طرد انحرافدیدگان و تلاش برای نفوذ به درون انحراف دیدگان و برقراری گفتگوی صمیمانهای است که موجب تذکار و تنبّه آنها شود. از اینرو، پرسشهای تردیدآمیز و اشکالات انحرافدیدگان به امور دینی واجتماعی نباید موجب عصبانیت و طرد آنها توسط اطرافیان شود بلکه باید معبری برای گفتگوی صمیمانه ودر عینحال انتقادی وزمینه پرورش عقل وتصمیمگیری عاقلانه آنان شود.
🔹 شایسته است به این نکته توجه شود که یکی ازعوامل تعمیق وتشدید انحرافات فکری، احساس تنهایی و طرد شدگی ازسوی جامعه مذهبی وحاشیه نشینی فرهنگ وجذب آنها ازسوی دوستان وجریانات انحرافی است به نحوی که افراد احساس کنند پاسخ به نیازهای عاطفی وعرصهی شکوفایی وابراز شخصیت آنها نزد منحرفان فراهم است.
بابدان کم نشین که صحبت بد
گرچه پاکی تورا پلید کند
🔸 فردگرایی وجداشدن ازجامعه ایمانی به تدریج موجب ضعف بنیانهای فکری و عقیدتی و کمرنگ شدن مناسک دینی میشود وبا این تضعیف، به تدریج جریانات فکری دیگر این خلأ را پر میکنند وبه جذب نسل نوحوان و جوان میپردازند، نسل نوجوان وجوانی که پرسشها و ابهامهای مختلفی دارد و به دنبال ابداع، نوگرایی وکارآمدی است. نسلی که تازه ازمرحله تقلید خارج شده وبنا دارد بابه کارگیری اطلاعات و دانش خود(بعنوان عقل) مسیر متفاوت ومتمایزی راطی کند. بسیاری از نوجوان وعموم جوانان از این طریق "بودن" خود را اثبات و از نقش اجتماعی مستقل، متفاوت وبرتری برخوردار شود.
🔹 بنابراین یکی از مهمترین و ضروریترین اقدام در تعمیق و پایداری ایمان دینی و حفظ مؤمنان و جلوگیری از افتادن مذهبیها در دام انحرافات فکری و التقاط فرهنگی ایجاد تشکلهای اسلامی و مجامع مذهبی دارای بنیانهای عمیق حکمی و الهیاتی و جذابیتهای لازم است تا موجب اتّصال ذهنها و نزدیکی قلبها و توحید در فعالیتها و کنشها بشود. همچنین زمینه تمایرگذاری ومرزبندی حکیمانه واجتهادی با منحرفان وجریانهای التقاطی را فراهم سازد.
🔸 دعوت و جذب افراد جامعه به تشکلهای سالم مذهبی و مشارکت دادن آنها در فعالیتها به گونهای که احساس مشارکت فعال و تأثیرگذاری داشته باشد در کنار رشد دادن فکری و معنوی او یکی از حفاظهای مهم افراد از انحرافات فکری و عقیدتی و مانع بزرگی برای گرایش درونی به انحرافات و منحرفان است. بلکه بر عکس بجهت رشد فکری و معنوی و همچنین ایجاد علاقه و محبت به خوبیها و خوبان، سعی میکند که خود را با جمع همراه، همشکل، هم زبان، هم فکر و همدل کند.
🔹 توجه به این پنج مرحله تحول باطنی و تلاش برای مدیریت صحیح آن بسیار مهم است. چون که باید دانست همانگونه که انحراف امر تدریجی و چند مرحلهای است سلامت و ارتقا فکر و ایمان نیز ورود به زیست جدید است و طبیعتا مقولهای تشکیکی، چند مرحلهای و تدریجی است:
مرحلهی اول: همراهی
ورود به تشکل مذهبی و مشارکت در برنامههای زیست جدید.
مرحلهی دوم: همشکلی
پس از ورود و مشارکت به تدریج علاقه شکل میگیرد و اولین نتیجه آن تلاش برای تغییر ظاهر و همشکلی با سایر افراد است.
مرحلهی سوم: همزبانی
در مرحله بعد، دستگاه واژگانی و نظم گفتاری او تغییر میکند و عناصری از مفاهیم دینی و اصطلاحات جاری در جامعه مذهبی را به کار میبرد و برخی از اصطلاحات و واژگان پیشین را به جهت عدم تناسب با زیست جدید کنار میگذارد.
مرحلهی چهارم: هم فکری
با تغییر زبان و ورود اصطلاحات جدید در دستگاه زبانی، زمینه برای تغییر نگرشی و فکری و تعمیق بنیانهای نظری فراهم میشود. اگرچه بخشی از این تغییر به صورت ناخوداگاه بجهت مشارکت در زیست جدید ممکن میشود اما این تغییر کم سطح و کم عمق است و نیازمند به اقدامات تربیتی است تا کنشگر از فلسفهی فعالیتها وزیرساختهای نظری آن مطلع شود و مشارکت احساسی را به حضور ایمانی ارتقا ببخشد.
مرحلهی پنجم: همدلی
هرگاه فکرها و اندیشهها به هم نزدیک شد و منشأ باطنی حضور و مشارکت یکی، شد جانها به یکدیگر نزدیک میشود و اخوت و یگانگی بر انسانها حاکم میشود:
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
جمع گفتم جانهاشان من به اسم
کان یکی جان صد بود نسبت به جسم
همچو آن یک نور خورشید سما
صد بود نسبت بصحن خان
..
✍ سیدمهدی موسوی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 منطقی برای تحلیل مجید رهنورد قاتل بسیجیان مشهد
🔹پرسش:
سلام
آیا هدف از سلسله یادداشتهای "مراحل انحراف فکری یک مذهبی" تحلیل ماجرای مجید رضا رهنورد قاتل شهدای بسیجی مشهد بود که نقل شده ابتدا مذهبی بوده و سپس به انحراف کشیده شد؟
مستحضر هستید که مطلبی به نقل دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد منتشر شد که در آغاز آن نوشته شد بود:
"مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود #قاتل شد: مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان باشیم."
🔸 پاسخ:
ماجرای انحراف فکری یک داستان غمانگیز در جامعهی دینی است و صدمات زیادی به سرمایهی اجتماعی وارد میکند. ما نمونههای زیادی را دیده یا شنیدهایم یکی از آنها مجید رضا رهنورد جوان مشهدی است که در سراشیبی انحراف و سقوط قرار گرفت. همچنین افراد دیگری در اغتشاشات اخیر حضور داشتند که پیشینه بسیجی و یا مذهبی داشتند.
این افراد اولینها نبوده اند و اخرینها هم نخواهند بود. اینجاست که از چرایی انحراف یک انسان مذهبی باید پرسش شود و برلی پاسخ منطقی برای تحلیل نیاز است. این سلسله یاداشتها پاسخی اولیه به این نیاز علمی و عملی است.
#انحراف_فکری
#رهنورد
#مشهد
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌اینجا مترو تهرانه
دهه نودی هامون رو ببینید و لذت ببرید 🥰😍
✅شما هم اگر #بی_تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی «مثل هانیه» همراه شوید
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 میدان حضور
بسیج عمومی برای مدیریت عاقلانهی فرهنگ کشور توسط جوانان دلسوز انقلابی تحت ارشادات حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر پایهی محبت و امید اجتماعی مهمترین رسالت برای رسیدن به ایران قوی است.
نسل جوان را با محبت و دوستیهای عاقلانه به سمت نور هدایت کنیم.
امام رضا«ع» میفرمایند:
مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ، فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ یَومَ القِیامَهِ.
هر کس اندوه مؤمنی را بزداید، خداوند در روز قیامت، غم از دلش می زداید.
#حدیث
الکافی،ج۲، ص ۲۰۰
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 مقدمهی تأثیر
فقها در شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر فرمودهاند که "باید احتمال تأثیر داده شود" لذا اگر احتمال تأثیر نباشد وجوب بر آن مترتب نیست.
این بیان متین و کاملا درستی است اما به دو نکته نیز باید توجه شود:
۱. احتمال تأثیر محدود به تاثیرات کوتاه مدت نیست بلکه تاثیرات بلند مدت را نیز شامل میشود.
۲. تأثیرگذاری در امور اجتماعی نیازمند ایحاد مقدمات لازم است. یعنی برای آنکه امر به معروف و نهی از منکر بر جامعه و کنشگران تأثیر داشته باشد میبایست مقدماتی را فراهم کرد.
♦️به طور نمونه:
از جمله مقدمات تاثیرگذاری در مقولهای مثل حجاب و نوع پوشش آقایان و خانمها، برقراری دوستی و آشنایی مشروع و انتقال پیام خیرخواهی و دلسوزی است. چرا که اگر مخاطب، احساس دوستی و خیرخواهی کند قطعا اثر میپذیرد حال ممکن است در همان وقت واکنش مناسبی نداشته باشد اما با تکرار این محبتها و دلسوزیها در آینده نچندان دور تغییر نگاه و نگرش برای او نسبت به انسانهای مؤمن و آموزههای دینی و شرعی ایجاد میشود.
بسیاری از بیحجابیها و کمموالاتیها یا ناشی از جهل است یا ناشی از نگاه غلط و بغضآلودی است که رسانههاي داخلی و خارجی و عملکرد برخی از مدعیان مذهب مسبب آن بودهاند.
چهره حقیقی مذهب که محبت، دلسوزی، خیرخواهی و مواسات است را عیان کنیم تا آثار اجتماعی دینداری و عشق به خداوند متعال که در فطرت جوانها هست بالفعل و آشکار شود. این رسالت ما مردم است.
البته این منافاتی با برنامهریزیهای قانونی و نظام تشویق و تنبیه حقوقی و قضایی ندارد که حاکمیت متکفل آن است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌نگران کننده
میانگین مطالعه در کشور بیش از ۳۰ دقیقه به جز کتاب درسی و ادعیه است.
📌 شب یلدا و خانواده گرایی ایرانی
سنتهای ایرانی عموما سنتهایی هستند برای گردهمهایی همهی اعضا یک خانواده و نزدیکان و شنیدن پند بزرگان و حکایات سازندهی هویت اخلاقی انسان ایرانی که در #شاهنامه و #حملهی_حیدری تجلی یافته است.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حملهی حیدری
شب نشینیهای ایرانی با حملهی حیدری
حماسه یکی از مهیج ترین انواع ادبی است که شاعر در آن به شرح و توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات قوم یا فردی می پردازد، به طوری که شامل مظاهر مختلف زندگی آنها باشد .
علاوه بر باذل مشهدی سرایندهی کتاب حمله حیدری، ملابمانعلی کرمانی متخلص به راجی هم کتاب دیگری نوشت که حماسه ای دینی است که شاعر در آن به شرح و توصیف شجاعتهای قهرمانان و پیشوایان دینی بویژه حضرت علی (ع) پرداخته است .
این کتاب مشتمل بر حدود سی هزار بیت است که در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شده است و شاعر در سرودن آن بیشتر به شاهنامه فردوسی نظر داشته است.
موضوع منظومه حمله حیدری راجیکرمانی تاریخ صدر اسلام است که در آن به زندگانی پیامبر(ص) و نبردهای آن حضرت با مخالفان دین اسلام اشاره کرده و سپس به موضوع اصلی منظومه، یعنی نبردهای حیدرکرار علی(ع) با مشرکان و منافقان پرداخته و برخلاف سلف و سرمشق خود (باذل)، ضمن توصیف حوادث زمان پیامبر و امیرمؤمنان، حوادث کربلا را نیز به تناسب موضوع وصف کرده است. در اواسط شرح جنگ صفّین منظومه پایان مییابد.
#اصول_فلسفه
https://eitaa.com/usul121
📌 استاد مطهری و پایهگذاری فقه خانواده
در پاسخ به چالشها
✍ سید مهدی موسوی
بخش اول:
🔹جوامع انسانی درمسیر پیشرفت وتوسعهی اقتصادی همواره با نوعی ازمعضلات وبحرانهای اجتماعی مواجه میشوند که موجب تردید دربرخی ازهنجارها و مقررات مستقر درفرهنگ عمومی میشود. یکی از عرصههایی که بیشترین چالش در آن ایجاد میشود عرصهی خانواده، روابط انسانی وسبک زندگی است. چرا که هر الگويي از پیشرفت و توسعهی اقتصادی شیوه متفاوتی اززندگی وروابط انسانی را طلب میکند. جوامع اسلامی هم از این مسئله مستثنی نیست وبا حرکت به سمت پیشرفت وتوسعه باچنین چالشهایی روبرو میشود بخصوص اگر رسانهها وبازیگران خارجی نیزوارد این میدان شوند.
🔸 جامعهی ایرانی دردوران معاصر دو بار درمسیر توسعه وپیشرفت قرار گرفته است. مرحلهی اول پس ازمشروطه و درحکومت پهلوی الگوی مدرنیزاسیون غربی در دستور کار دولتمردان پهلوی قرار گرفت که بحرانهای اجتماعی و هنجاری خاصی را درپی داشت و مرحله دوم پس پیروزی انقلاب اسلامی است که برالگوی پیشرفت ایرانی اسلامی تاکید شد اما در این دوره نیزچالشهایی به وجود آمده است. علیرغم اختلافات گسترده دراین دو الگو، چالشهای مشترکی را درپی داشته است. یکی ازوجوه مشترک این چالشها برای بخشی از بدنهی اجتماع، چالش خانواده وتردید درهنجارها ومقررات اسلام درحوزه خانواده، حقوق وپوشش زنان واخلاق جنسی است.
با لهام ازتجربهی موفق استاد شهیدآیت الله مطهری درمواجهه باچالشهای اجتماعی وحقوقی مرحلهی اول، میتوان به تحلیل چالشهای مرحلهی دوم پرداخت. بر اساس این تجربهی علمی میتوان گفت: یکی از بایستههای امروز جامعهی اسلامی احیای فقهخانواده و صورتبندی احکام و مقررات اسلامی در چارچوب "نظام خانوادگی" و "نظام حقوقی" بههم پیوسته و منسجم است.
🔹 فقیه شهید آیت الله مطهری (رحمة الله عليه) ازشاگردان برجسته آیت الله العظمی بروجردی(ره) و آیت الله العظمی امام خمینی (ره) در فقه واصول بودند که به سرعت در این حوزه دانشی درخشید وبه درجه اجتهاد مطلق رسید. وی دراوان جوانی ازمعروفترین مدرسان رسائل و مکاسب و کفایه حوزه علمیه قم شد وجمع کثیری ازطلاب ازمحضرش بهره بردند. درآغاز دوران درخشش فقاهتی مجبور به هجرت به تهران شد ودر سنگرهای مختلف فلسفی، فقهی، کلامی، تاریخی، اجتماعی درخشید وآثار بدیع وارزشمندی را به یادگار گذاشت.
🔸 یکی ازحوزههای های تخصصی که درتهران نیزهمواره بدان اهتمام داشت و درصدد نوآوری و خلاقیت درآن زمینه بود عرصه فقه و فقاهت بود. توجه اوبه مبانی فلسفی وکلامی فقه و همچنین توجه به مباحث روششناسی اجتهاد حائز اهمیت است.
🔹همچنین سعی داشت دانش فقه را وارد عرصههای عینی و راهبردی جامعه کند و از این طریق پایایی و پویایی شریعت اسلام را نشان دهد. چرا که به نظر وی، یکی از مقدمات تحول اجتماعی و ایجاد تغییرات در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی، فعال کردن شریعت اسلامی و استنباط نظامات کلان و مکتبهای راهبردی اسلام است و از اینکه مسلمین به ارزش میراث خود پی نبردهاند و به استنباط نظامات کلان اسلامی نپرداخته اند بسیار متاسف بود و آن را نشانهای از رشدنیافتگی جامعهی اسلامی میدانست و بر ضرورت بازخوانی احکام و مقررات اسلامی به مثابه نظامات اجتماعی و خانوادگی تاکید داشت چرا که موجب استقلال و عزت اجتماعی مسلمین در همهی بخشها میشود.
🔸 در عصری که استاد مطهری به اعتلای مسلمین و بازخوانی تراث اسلامی و فقاهتی توجه داشت متفکران دیگری نیز میاندیشمند و هر کدام بیشتر به یکی از موضوعات اسلامی و اجتماعی توجه داشتند و درصدد بازخوانی و صورتبندی جدید آن بودند. حضرت امام خمینی به حوزه سیاست و حکومت عنایت داشتند، علامه طباطبایی به تکون اجتماع و معارف اجتماعی قرآن توجه کردند، شهید بهشتی به تشکل اسلامی و فعالیتهای جمعی و سید موسی صدر و سید محمد باقر صدر به عرصهی اقتصاد روی آوردند و هر کدام تلاشهای ارزشمندی در این زمینه داشته و آثار و نظریههای فاخری تولید کردهاند.
اما ازمیان همه مقررات واحکام اسلام برای استاد مطهري دردرجهی اول، احکام و مقررات خانواده بسیار اهمیت پیدا میکند. ایشان این مقررات واحکام را "تدبیر منزل" مینامد که برخلاف رویه ی طبیعی قرآن کریم در بیان اجمالی مسایل، این بخش به تفصیل و با ذکر جزئیات ذکر شده است که نشان از اهمیت و مرکزیت خانواده درحیات انسانی دارد:
"درقرآن کريم به مسائلي که حکما وفلاسفه آنها را اصطلاحاً «مسائل تدبير منزل» مينامند، يعني حقوق و احکام خانوادگي، اهميت زياد داده شده است وبا اينکه قرآن به جزئيات مسائل نميپردازد ولي دراين مسائل بيش از مسائل ديگر به جزئيات پرداخته است واين نشانه اهميتي است که قرآن به مسائل زندگي خانوادگي ياتدبير منزل ميدهد."(آشنایی با قرآن ج۸ ص۱۴)
🔴 ادامه دارد ...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 استاد مطهری و پایهگذاری فقه خانواده
در پاسخ به چالشها
✍ سید مهدی موسوی
بخش دوم:
🔸 در توجه استاد مطهری به فقه خانواده - که تا پایان حیات استاد در اولویت بود - در زمانهی پیش از انقلاب و معضلات فراوان اجتماعی در آن دوره نکتهای مهم نهفته است و آن اینکه ایشان ریشهی بسیاری از معضلات و بحرانهای اجتماعی تمدن غرب و جوامع غربیشده را در تضعیف خانواده میدانست و راه نجات جوامع و بازگشت به فطرت انسان را نیز در احیای "نظام خانودگی" جستجو میکرد.
🔹 استاد مطهری احکام و مقررات اسلامی در زمینهی خانواده را ۱. مبتنی بر "فلسفه زندگي خانوادگي" و همچنین ۲. معرّف "نظام خانوادگی" در عرض "نظام اجتماعی" و ۳. یک "نظام حقوقی" مستقل از ساير نظامات حقوقی بشری میداند.
🔸 او معتقد است که همه احکام و مقررات فقهی را میبایست در قالب یک "نظام" منسجم و مستقل در ذیل مکتب جامع اسلام صورتبندی و استنباط کرد به نحوی که علاوه بر انسجام درونی با بقیه نظامات کلان اسلام هماهنگ باشد. البته نقش "نظام خانوادگی" نسبت به سایر نظامات رفتاری و جمعی انسان زیربناییتر و اثرگذارتر است. یعنی، نظام سیاسی، نظام اقتصادی، و ... را میبایست در نسبت با نظام خانوادگی اسلام تنظیم و تدوین کرد.
🔸 احکام و مقررات خانوادگي اسلام هنگامی میتواند در قالب یک "نظام" صورتبندی شود که بنیادهای فلسفی آن نیز سامان یابد و به هستیشناسی خانواده توجه شود و سپس به صورت یک نظریه فلسفی و کلامی عرضه شود. استاد مطهری پرسش بنیادین طرحوارهی فقه خانواده را چنین طرح میکند: "از نظر ما اساسي ترين مسأله در مورد «نظام حقوق خانوادگي»- و لا اقل در رديف مسائل اساسي- اين است که آيا نظام خانوادگي نظامي است مستقل از ساير نظامات اجتماعي، و منطق و معيار ويژهاي دارد جدا از منطقها و معيارهايي که در ساير تأسيسات اجتماعي به کار ميرود يا هيچ گونه تفاوتي ميان اين واحد اجتماعي با ساير واحدها نيست؛ بر اين واحد همان منطق وهمان فلسفه وهمان معيارها حاکم است که برساير واحدها ومؤسسات اجتماعي؟"(نظام حقوق زن، ص۱۱)
🔹استاد مطهری برای پاسخ به این پرسش، به حکمت عملی نظر دارد و به تحلیل چرایی سهگانهی اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن در حکمت عملی میپردازد و بر این تمایز صحه میگذارد و معتقد است که ادیان و حکمت برای خانواده یک "نظام" مستقل و متمایز قائلند و همین موجب پایداری جوامع سنتی و حاکمیت ارزشهای اخلاقی و مقررات دینی شده است و "قرآن هم براي زندگي خانوادگي به منطق خاص قائل است وقياسش رابه منطق اجتماع غلط ميداند."(همان ج۸، ص۴۷)
🔸 برخلاف معارف انبیا وحکیمان گذشته، تمدن غرب برنفی استقلال وتمایز خانواده از اجتماع اصرار دارد ووظایف اجتماع منزلی راسلب وبه جامعه سپرده است:
"در عصرجديد نظام خانوادگي جزء سادهاي ازنظام اجتماع مدني است ودراثر توسعه اجتماع مدني کارهاي اجتماع منزلي به آن تفويض ميشود: زندگي خانوادگي جزئي اززندگي اجتماعي واخلاقي است و مربوط است به اخلاق اجتماعي وحساب جداگانهاي ندارد، پس تکاليف وحقوق جداگانهاي را ايجاب نميکند؛ همانطوري که هزاران شرکتها و همکاريها در اجتماع است، شرکت زن و شوهر هم هست بلکه شرکت پدر وفرزند يا مادر و فرزند يابرادر وبرادر، برادر وخواهر، خواهر وخواهر هم هست."(یادداشتها ج۵ ص ۴۲) "و همين امرسبب يکسلسله ناراحتيهاي فوقالعاده در دنيا شده است که الآن عواقبش رادنيا دارد ميبيند و ميچشد، عواقب بسيار بدي. مسأله گسيختهشدن روابط خانوادگي اکنون بلاي بزرگي است در دنيا."
🔹 برمبنای استاد، خانواده دارای یک ساختار وغایت مستقل ومتمایز ازاجتماع است واحکام ومقررات آن نیز دارای نظم و هویتی مستقل و متفاوت از اجتماع است ونباید خانواده رابا اجتماع درهم آمیخت وآنرا یک شرکت و یا واحد اجتماعی تلقی کرد. "نظام خانوادگي يک واحد بالخصوص است ومنطق مخصوص به خود دارد، حقوقش حقوق مخصوص به خود است، احکامش احکام مخصوص به خود است و منطقش منطق جدايي است."(آشنایی با قرآن ج۸ ص۴۷)
🔴 ادامه دارد ...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 استاد مطهری و پایهگذاری فقه خانواده
در پاسخ به چالشها
✍ سید مهدی موسوی
بخش سوم...
🔹 به عقيده استاد مطهری اسلام خانواده را یک واحد زنده میداند که میبایست به حیات خود ادامه دهد و از هر آنچه موجب مرگ و نابودی آن میشود پرهیز کرد: "خانواده از نظر اسلام يک واحد زنده است و اسلام کوشش ميکند اين موجود زنده به حيات خود ادامه دهد."(نظام حقوق زن، ص۲۶۶)
🔸 شهید مطهری بنیان خانواده را در نحوه خلقت انسانها و گرایش درونی زن و مرد به یکدیگر و همچنین سعادت مشترک اهل منزل میداند: "بناي زندگي زناشويي بر شرکت در امور مادي نيست، بر وحدت و تشکيل يک واحد زندگي دادن است به طوري که بيگانگي از بين برود."(یادداشتها، ج۵ ص۱۱۳) "زن و مرد در سعادت يکديگر شريکند بايد قوانين و مقررات، جنبههاي اختصاصي سعادتمند شدن زن از مرد خود و مرد از زن خود را حفظ کند، عواطف آنها را به يکديگر اختصاص دهد. نظام خانوادگي در اسلام مبني بر همين اصل است، اما نظام خانوادگي فرنگي بر اين نيست. از لحاظ فرنگي زندگي داخلي جز شکل دفتر يک شرکت را بيشتر ندارد، کاميابيهاي مرد و زن غالباً در خارج خانواده انجام ميگيرد."(یادداشتها، ج۵ص۱۰۰) براین اساس تمام احکام و مقررات خانواده ناظر به سعادت مشترک اهل خانواده و حفاظت از عواطف درونی میان آنهاست. در اسلام خانواده کانون عيش و اجتماع کانون کار است اما در اروپا اجتماع کانون عيش و خانواده کانون خستگي است. از این رو، حل کننده مشکلات خانوادگي محبت است و براي اين محبت بايد معاشرت محدود باشد.
🔹 بر این مبنا، همه احکام نظام خانوادگي در اسلام هماهنگ با فطرت و ساخت یک اجتماع سالم و اخلاقی است. ایشان معتقد است که گاه چند خانواده میتوانند پایه گذار يک ملت و جامعه اسلامی باشد: "گاهيچند خانواده مسلمان حرکت ميکنند ميروند به يکي از بلاد کفر و آنجا زندگي ميکنند ولي خودشان در آنجا يک هسته ميشوند يعني حکم بذري را پيدا ميکنند که به تدريج رشد ميکند. و بسياري از کشورهاي امروز اسلامي مولود همينگونه مهاجرين و مهاجرتهاي هدفدار بوده است؛ يعني خانوادههاي مسلمان رفتهاند آنجا براي اينکه بهتر زندگي کنند؛ ضمناً هستهاي تشکيل داده و به تدريج رشد کردهاند ... يک دسته خانوادههاي ايراني رفتهاند در جاي ديگر، ولي چون سخت مؤمن و معتقد به اسلام بودهاند نه تنها در هاضمه ديگران هضم نشدهاند، بلکه ديگران را در هاضمه خودشان هضم کردهاند. "(آزادی معنوی، ص۱۹۰)
🔸 نکته دیگر در باب نظام خانوادگی در اسلام این استکه "يک انسان در خانواده، تکامل يافتهتر از يک انسان مجرد باشد. خود زندگي خانوادگي نوعي تکامل است "(مقالات فلسفی ص۱۶۴، نظام تعلیم و تربیت در اسلام) لذا اخلاق و تربیت نسل و جامعه برعهدهی اعضای خانواده است. به اعتقاد استاد مطهری خانواده یک اجتماع طبیعی و فطری است و اساس تربیت فرزندان در خانواده شکل میگیرد و به جامعه سرازیر میشود. ایشان رسالت تربیت را مسئولیت طبیعی واصلی خانواده میداند و نمیتوان آن را به جامعه و دولت واگذار کرد مگر در شرایط خاص.(ده گفتار) از اینرو، برخی از ناهنجاریهاي اجتماعي را باید در تعلیم و تربیت فرزندان در خانواده جستجو کرد:
"رمز اينکه هرچه دنيا عالمتر ميشود بيعقيدهتر ميگردد و پايبندياش به اصول اخلاقي کمتر ميشود، همين است که غالباً اصول اخلاقياي که به بشر تعليم کردهاند منطق نداشته، پشتوانه نداشته، اعتبار نداشته، پايه نداشته و براساس يک سلسله تلقينات بوده است. در خانواده به او تلقين کردهاند، از پدر و مادرش تقليد کرده، در مدرسه همينطور. وقتي که درس خوانده ميشود و راجع به اصول اخلاقي فکر ميکند، با اينکه هميشه از اين اصول حمايت ميکند و ميگويد عدالت اجتماعي چنين است، راستي چنين، امانت چنين، آزادي چنين، ولي آن ته دل که حساب ميکند ميداند که اين حرفها پايه ندارد، ميگويد: من روي چه حساب و ملاک به خاطر چهار کلمه حرف بيايم از منافع شخصي خودم بگذرم؟ براي چه بيايم بگذرم؟
اگر انديشه کرد اينطور است. علت اينکه جامعه عالِم زير بار مفاهيم اخلاقي نميرود همين است."(فلسفه اخلاق، ص۲۳۳)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 روشنفکری و ديکتاتوری
🔹 روشنفکری محصول عقلانیت مدرن و دستگاه فکري طبیعتمحور است که بر حول مفهوم قدرت شکل گرفته است.
🔸یکی از آسیبهای جریان روشنفکری گرفتار شدن به خودرأیی و استبداد رای است. او خود را عاقل تر از دیگران میپندارد و به نفی مطلق میراث فکری و فرهنگی جامعهی خود و نقد غیرمنصفانهی عالمان و اندیشمندان گذشته میپردازد.
🔹 روشنفکران، ديکتاتوری و استبداد حاکمان را -که برآمده از زور بازو و قدرت سخت است- میبینند اما استبداد و ديکتاتوری خود را که حاصل غلبهی علم تجربی و فکر انحصار اندیش و قدرت رسانه و تبلیغات است نمیبینند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
خاکسپاری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) توسط حضرت علی (علیه السلام)
أمالي، شیخ طوسي، صفحه: 110-109
امالی شیخ مفید، صفحه: 281-283
فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ، وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ، وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِسُنَّتِكَ وَ الْحُزْنِ الَّذِي حَلَّ بِي لِفِرَاقِكَ لَمَوْضِعَ التَّعَزِّي، وَ لَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودِ قَبْرِكَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُكَ عَلَى صَدْرِي، وَ غَمَضْتُكَ بِيَدِي، وَ تَوَلَّيْتُ أَمْرَكَ بِنَفْسِي، نَعَمْ وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ نِعْمَ الْقَبُولُ، وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ.
قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ، فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، لَا يَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي فِيهَا أَنْتَ مُقِيمٌ، كَمَدٌ مُقَيِّحٌ، وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ، سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو، وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا، وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ.
سَلَامٌ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ وَ لَا قَالٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ، الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ، وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزَاماً، وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْكُوفاً، وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ، فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ بِنْتُكَ سِرّاً، وَ يُهْتَضَمُ حَقَّهَا قَهْراً، وَ يُمْنَعُ إِرْثَهَا جَهْراً، وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ الذِّكْرُ، فَإِلَى اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَى، وَ فِيكَ أَجْمَلُ الْعَزَاءِ، فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا وَ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
📌هنگامی که حضرت علی علیه السلام فاطمه زهرا را دفن نمود...
وقتی دست مبارك از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشك را بر گونه هایش جارى ساخت، سپس رو به جانب قبر رسول خدا (ص) گرداند و گفت: «اى رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبهات و نور ديدهات و زائرت و كسى كه در آرامگاه تو در ميان خاك آرمیده است. همان كسی كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول اللَّه صبرم در فراق دختر برگزيدهات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده، جز اينكه در تأسى من به سنّت تو و در اندوهى كه با جدائى تو بر من فرود آمد جاى صبر و بردبارى (بر عزاى فاطمه) باقى است.
هنگام جان دادن سرت بسينه من چسبيده بود و من تو را در لحد آرامگاهت نهادم و تو را با دست خود به زير خاك پنهان نمودم، و خودم شخصا امورت را به عهده گرفتم، آرى در كتاب خدا آيهاى است كه سبب می شود مصيبتها را با آغوش باز بپذيريم: «ما همه از آن خدائيم و همه بسوى او باز خواهيم گشت»
به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد. اى رسول خدا اكنون ديگر چقدر اين آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم زشت جلوه مىكند! امّا اندوهم هميشگى گشته، و شبم به بيدارى كشيده، اندوه هرگز از دلم رخت نبندد تا آنگاه كه خداوند همان سرايى را كه تو در آن مقيم گشتهاى برايم برگزيند.
غصّهاى دارم بس دلخراش، و اندوهى دارم هيجان انگيز، چه زود ميان ما جدائى افتاد، من به خداوند شكوه مىبرم. و به زودى دختر تو از همدستى امّتت عليه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش مىدهد، پس احوال را از او جويا شو، كه بسى غمهاى سوزانى كه در سينه داشت و راهى براى پخش آن نمىيافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى مىكند و او بهترين داوران است.
اى رسول خدا بر تو درودى مىفرستم، درود وداعكنندهاى كه نه خشمگين است و نه دلتنگ، بنا بر اين اگر باز گردم از روى ملامت و دلتنگى نيست، و اگر بمانم از روى بدگمانى به وعدهاى كه خداوند به صبر پيشگان داده نیست، و البتّه كه صبر مباركتر و زيباتر است. و اگر بيم غلبه چيرهشوندگان بر ما نبود (كه مرا سرزنش كنند يا قبر فاطمه را بشكافند) ماندن در نزد قبر تو را بر خود لازم می نمودم، و در كنار آن به اعتكاف به سر مي بردم، و بر اين مصيبت بزرگ همچون مادرى فرزند از دست داده مىناليدم. در برابر ديد خدا دخترت پنهانى به خاك سپرده گشته، و حقّش به زور ستانده مىشود، و آشكارا از ارث خود محروم مىگردد، و حال آنكه هنوز از عهد تو ديرى نپائيده و ياد تو فراموش نگشته است. پس اى رسول خدا به سوى خداوند شكوه مىبرم. و بهترين صبر صبر بر ماتم تو است، و صلوات و رحمت و بركات خداوند بر تو و بر او (فاطمه) باد».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #دوربین_مخفی
⭕️ کارمند ثبتاحوال: هر اسمی دوست داری رو دخترت بذار الا یک اسم...
🌏 @hekmat121
📌فقه و تقدس
(تاملاتی در فلسفهی فقه)
✍ سید مهدی موسوی
🔹از جمله مفاهیم ارزشی که به دانشها نسبت داده میشود مفهوم #قدسیت است به این معنا که برخی از دانشها مقدس هستند و برخی نامقدس و خنثی هستند.
🔸 این مفهوم و نسبتدادن آن به دانش سه معنا میتواند داشته باشد:
۱. قدسی بودن به معنای مطلقبودن، حقیقی بودن و نقدناپذیری؛
۲. قدسی بودن به معنای استفاده از منابع وحیانی و قدسی که انتسابی به حضرت حق دارند؛
۳. قدسی بودن به معنای مؤثر بودن در حیات معنوی و سعادت حقیقی و ابدی انسان.
🔹 اطلاق معنای اول که تلقی مشهور نیز هست بر هیچ علمی به عنوان یک نظام دانایی صحیح نیست. چون حقیقت نامحدود است و علم مقوله بشری، محدود و در حال تحول و تکامل است. همواره امکان نقد و بررسی، نوآوری و خلاقیت در همهی علوم وجود دارد.
🔸 اما معنای دوم و سوم را میتوان به برخی از علوم بشری اطلاق کرد و از برخی علوم سلب کرد.
🔹جمع بندی:
دانش فقه به معنای اول، دانش مقدس و نقدناپذیر نیست. بلکه اجتهاد در شریعت و تلاش مستمر برای قرب به حقیقت بخصوص در موقعیتهای ناپایدار اجتماعی خصیصه ذاتی دانش فقه است.
لکن فقه چون از منابع وحیانی بهره میبرد و از اعتبارات شارع متعال گزارش میدهد دانشی مقدس است و با دانشهایی که چنین بهرهای ندارند متفاوت است.
فقه به معنای سوم نیز دانشی مقدس است چرا که موثر در حیات معنوی و مرتبط با سعادت ابدی انسان است.
🔸نکته پایانی:
قدسیت برخی از علوم مانند فقه، ذاتی و اصالی است اما برخی از علوم میتوانند در نسبت با علوم اصالتا مقدس، از جنبه قدسی برخوردار شوند.
فقیه نابغه و حکیم متأله حضرت امام خمینی(ره) در حدیث بیست و جهارم کتاب شریف شرح چهل حدیث به خوبی این مطلب متعالی را براساس فلسفه حکمت متعالیه تبیین فرمودهاند.
#فلسفه_فقه
#علم
#علممقدس
#فقه
#امامخمینی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121