eitaa logo
دبیرستان حکمت آمل
102 دنبال‌کننده
783 عکس
238 ویدیو
1 فایل
دبیرستان غیردولتی پسرانه حکمت ( متوسطه اول ) مدرسه ای با رویکرد تحولی در امور تربیتی، مهارتی و آموزشی نشانی : آمل، بلوار ولایت، ولایت ۱۶، گل نرگس ۱ راه ارتباطی 01144286760 ۰۹۱۱۲۲۱۴۸۴۰ ادمین: @Ebad_amoli
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تلفن همراه با زندگی بچه هامون چیکار می‌کنه؟ 🔻 امروزه ممکنه شما داخل منزل باشید و هر یک از اعضای خانواده مشغول تلفن همراه شخصی و فردی خودش باشه. یعنی این تلفن همراه نوعی فردگرایی رو، جدا شدن افراد از هم را اقتضا می‌کند. 🔹 درباره محتوای آن پیام اصلاً حرف نمی‌زنیم ما الان کار نداریم، ممکنه در رابطه با مطالب بسیار سودمندی هم حرف زده بشه، این تکنولوژی اساساً جدای از محتوایی که داره رد و بدل می‌شه و مصرف می‌شه، خود این مصرف این تکنولوژی داره هنجارهایی رو ایجاد می‌کنه. و یک هنجارهایی را البته کنار می‌گذارد یک تغییراتی در ارتباطات انسان ایجاد کرده است. 🔴 کنترل اجتماعی خانواده را بر فرزندان خودش کاست، تملک فردی را گسترش داد، به فردگرایی دامن زد، میزان حجم اندازه و عمق ارتباطات کلامی بین فردی را ممکن است بتواند کاهش بدهد. یعنی اگر خانواده‌ها دقت نکنند کاهش می‌دهد. ✳️ کما اینکه همه آمار و ارقامی که به دست ما می‌رسد حاکی از این است که میزان گفتگوهای میان اعضای خانواده به شدت کم شده، همزمان میزان مصرف موبایل و تلفن همراه به شدت افزایش پیدا کرده است. @mostafaschool @hekmathighschool
تمـامِ زندگی اَم نذرِ تو اَباالمـهدی تپیـده دل به هـوایِ امـامِ سامرّا @hekmathighschool
سالروز آغاز امامت و ولایت امام دوازدهم (عج) بر شیفتگان و ارادتمندان حضرتش مبارک. @hekmathighschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این که بچه ها با هم دعوا می کنند طبیعی است! بچه ها باید سه جور با هم درگیر باشند: 1⃣ گفتاری 2⃣ رفتاری 3⃣ فیزیکی @mostafaschool @hekmathighschool
Adam Grant: عادات عجیب 🤓 هفت سال پیش، دانشجویی پیشم آمد و از من خواست تا در شرکتش سرمایه گذاری کنم. می گفت: «با سه تا از دوستانم کار می کنم، و می خواهیم یک صنعت را با فروش آنلاین کالا متحول کنیم». شش ماه گذشت. روز قبل از راه افتادن شرکت بود و هنوز وب سایتی که کار کند، وجود نداشت. به آن ها گفتم: «بچه ها شما می دانید که تمام شرکت یک وب سایته!» معلوم بود که سرمایه گذاری نکرده بودند ... نهایتا آنها اسم شرکتشان را "واربی پارکر" گذاشتند. آنلاین عینک می فروشند و اخیرا به عنوان خلاق ترین شرکت جهان شناخته شدند و ارزش شرکت شان بیشتر از یک میلیارد دلار است! 😳 چرا اینقدر در اشتباه بودم؟! 🤔 برای فهم این ماجرا افرادی را بررسی کردم که به آن ها "مبتکر" می گویم. مبتکرها مقلد نیستند، نظرات جدید دارند و برای دفاع از آن ها فعالیت می کنند. خلاقیت را هدایت می کنند و دنیا را تغییر می دهند. مبتکرها شبیه به آنچه فکر می کردم نبودند. مبتکرها سه ویژگی مهم دارند: 1⃣ اولین دلیلی که پیشنهاد "واربی پارکر" را رد کردم کندی آن ها در راه افتادن بود. آن ها از زیر کار در می رفتند. تحقیقی صورت دادم و از افراد خواستم فرم های نظرسنجی در باره تعلل در کار را پر کنند. بعد از مدیرهایشان خواستم تا درباره میزان خلاقیت و نوآوری آن ها نظر بدهند. بر اساس نتایج، افرادی که پیشاپیش کار می کنند، عجله دارند و همه کارها را زود انجام می دهند با خلاقیت کمتر نسبت به آدمهایی که به اندازه متوسطی در کار تعلل می کنند ارزیابی شدند. تعلل در کار به شما فرصت می دهد نظریه های مختلف را بررسی کنید و از راه های غیرخطی فکر کنید تا پیشرفت های غیر منتظره داشته باشید. "آرون سورکین" می گوید: «تو اسمش را تعلل بگذار من اسمش را تفکر می گذارم». خیلی از مبتکرها در تاریخ در کار تعلل می کردند. "لئوناردو داوینچی" برای ۱۶ سال بصورت نامرتب روی مونالیزا کار می کرد. خیلی از مبتکران بزرگ سریع شروع می کردند ولی در تمام کردن کند بودند. و این چیزی بود که نتوانستم در واربی پارکر ببینم. 2⃣ واربی پارکری ها خیلی مردد بودند. برنامه هایی برای عدم موفقیت داشتند، و این باعث شد تا شک کنم که شجاعت مبتکر بودن را دارند. خیلی از مبتکرین مطمئن به نظر می رسند، اما در پشت صحنه، آنها همان ترس و شکی را که همه ما حس می کنیم، دارند. فقط آن را به شکلی متفاوت اداره می کنند. دو نوع متفاوت از شک وجود دارد. شک به خود و شک به عقیده. شک به خود فلج کننده است. باعث توقف شما می شود. اما شک در عقیده انرژی زاست. به شما انگیزه بررسی، آزمایش، تصحیح می دهد. مبتکر ها هم احساس ترس می کنند. آنها از شکست می ترسند، اما چیزی که آنها را با بقیه ما متفاوت می کند این است که از تلاش نکردن بیشتر می ترسند. برترین مبتکرها کسانی هستند که بیشترین شکست خورده اند، چون بیشترین تلاش را کرده اند. 3⃣ خیلی از ما، وقتی که ایده جدیدی داریم، سعی خودمان را نمی کنیم. اگر از افراد در مورد بزرگترین ایده هایشان بپرسید، ۸۵ درصد آن ها به جای صحبت کردن ساکت خواهند ماند. از آنکه احمق به نظر برسند، خجالت می کشند. مبتکر ها خیلی خیلی ایده های بد دارند. اگر بخواهی مبتکر بهتری باشی، باید ایده های بیشتری تولید کنی. موسسین واربی پارکر، وقتی می خواستند اسم شرکتشان را انتخاب کنند، حدود ۲۰۰۰ امکان را قبل از آنکه در آخر واربی و پارکر را انتخاب کنند بررسی کردند. 🔴 اگر همه این ها را کنار هم بگذارید، می بینید که مبتکرها خیلی هم با بقیه متفاوت نیستند. بدان که شروع سریع ولی پایان آرام خلاقیتت را افزایش می دهد. می توانی با شک در عقایدت انگیزه هایت را افزایش دهی. ترس از شکست در عمل را بپذیر. و اینکه به کلی ایده های بد نیاز داری تا چند تا ایده خوب را پیدا کنی. @hekmathighschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتقادات مصطفی از وضعیت آموزش و پرورش؛ بشارت باد بر شما که در این کشور سفارتخانه‌ها هم ،مدرسه دایر می‌کنند!! 🔹 ۱.۵ میلیارد تومان، شهریه برخی از این مدارس است! بعد سرانجام این بچه های چه میشود!!؟ ۲۶۶ @mostafaschool @hekmathighschool
هم مثل دیگر روزهای این هفته، روز شلوغ و پرکاری بود. اول وقت از مهندس ، نقشه ای را باید به شهرداری می رساندم، به کارشناس تحویل و چند امضایی را گرفتم و بقیه کار ماند برای فردا. اول وقت، برای دیدن کار آمده بود، باید بیش از ۳۰ چاله برای فنس کشی بکند و سیمان کند و بکارد تا پس از خشک شدن، فنس ها نصب شوند. برای کندن آسفالت نیاز به کمپرسور دارد تا از فردا کار را شروع کند. شن و ماسه و سیمان هم می خواهد. عجله نکردیم چرا که اگر فنس ها زود اجرا شوند راهمان به دانشگاه برای جابه جایی وسایل بسته می شود، این جز آخرین کارهاست. برخی امور را هم با خانم هاشمی تبار هماهنگ کرده و به اطلاع مربیان رسانده تا بخش‌های خود را تکمیل کنند. خانم ابرهیمی که مجموعه را عهده دار است مشغول تغییرات ساختمان است. کوتاهی با مجموعه مدیریتی برای برخی امور اداری داشتیم که تلفن ها امانم نمی داد و باید خود را زودتر به ساختمان می رساندم. آقای ابراهیمی و خانم باقری هم را پیگیری می کنند و کتاب‌ها را تحویل می دهند و البته پیامکهای مالی هم گاهی اوقات نشان می دهد آنجا هم تردد کم نیست و خانواده ها می آیند. برای نمای بیرونی در حال نصب است و فردا تکمیل می شود، برای ترکیب نما، کلی مشاوره گرفتیم و بالاخره ترکیبی از رنگها انتخاب شدند. ، هم، امروز روز دوم چک کردن و سرویس مجموعه موتورخانه و رادیاتورها را انجام داد، برخی از آنها که نشتی داشتند اصلاح، موتورخانه چک، چند رادیاتور تعویض شدند. چند گیر لوله هم داشتیم که با فنر و ... آمد و آنها را رفع گیر، کرد برای اولین بار لوله فاضلاب چدنی دیدیم، هیچ استادکاری تجربه اش را نداشته و تجهیزات مواجهه با آن را نداشت، پس از کلی پرس و جو و جستجو، یکی را پیدا کردیم که آن هم دستش شکسته بود و توان کار اجرایی نداشت، این کار ماند تا به وقتش انجام شود. ده تنی شن هم در حیاط مرکزی خالی شد برای برخی محوطه سازی ها، سیمان و گچ هم خریداری شد برای فردا. مجموعه هم از تهران رسید، ۹ رول سنگین و بزرگ که چون آخر وقت بود، زحمت تخلیه اش به گردن من نصفه نیمه افتاد و نفس و عرقی از ما ریخت. هفته قبل دو روزی برای خرید کاغذ دیواری و موکت به تهران رفته بودم، روزهای گرم و طاقت فرسایی بود‌. ها هم در حال نصب هستند، کار ظریف و سختی است و به کندی پیش می رود، فردا طبقه بالا کامل خواهد شد. انصافا خیلی زیبا و خوش رنگ و لعاب شده است. ، سقف، پنکه ها و لوله ها و شوفاژها را رنگ زده و با نصب کاغذ دیواری، کلاس نمای خوبی پیدا کرده است. اتاقها که به طور کلی هفته قبل انجام شده بود از امروز وارد فضای نهایی و آخر خود برلی اتاقهای کامل رسیده است و خانم کریمی تا شب مشغول خواهد بود. امروز مجزای از ساختمان مرکزی هم شسته شد و آقایان رنجبر و قریشی مشغول نصب تاتامی ها شدند تا سالن ورزشی بچه ها هم آماده شود. آقای لاسمی هم امروز به طور کامل درگیر طبقه بالا بود و از فردا کار اجرایی آن آغاز می شود. دهها تماس تلفنی و هماهنگی هم انجام شد تا کارها زودتر جمع و جور شوند. عصر بود که وقت شد با آقای ادهمی که در تمام این ساعات در کنارم بود، سری به مهمانسرای یک بزنیم و یک لیوان چای، حال ما را جا آورد، برای زمان بازگشایی مدرسه با جمع دوستان شور و مشورتی کردیم و تصمیماتی گرفته شد که قرار شد، متنش را آماده و به اطلاع خانواده ها برسانیم. روایت فردا باشید... یا علی @mostafaschool @hekmathighschool
اول وقت تماس گرفت و به دنبال برق برای کمپرسورش بود، خودم را سریع به مدرسه رساندم و دوستان قطعی برق را برطرف کردند و کار راه افتاد. جای چاله ها برای فنس کشی مشخص و او مشغول کندن آسفالت شد. آقای ابراهیمی و خانم باقری هم را پیگیری می کنند و امروز روز تحویل کتب شاگردان متوسطه بود. برای نمای بیرونی در حال نصب است ولی باران و شدت گرفتن آن، کار آنها را خواباند. داربست های خیس و سر برای کارگران خطرناک و نا امن است. مجموعه سقف و ایرانیت ها و راههای باران پشت بام را بررسی و توصیه هایی کرد. ، هم، امروز آمده بود و بقیه پایه ها را قرار است آماده کند، ولی آقای لاسمی و دوستان در حال آماده کردن و ساماندهی و امن سازی نوگیر بالا هستند. مجموعه را بازدید و برخی شیشه هایی که باید تعویض و یار ترمیم شوند را نشانه گزاری کرد تا انشاءالله فردا انجام شود. طبقه بالا برای خود پروژه ای است، هم باید جذاب و زیبا شود و هم ایمن، جمع این دو سخت و اجرایش سخت تر. چند قوطی برای ایمنی و مقداری چوب برای ایجاد امنیت بیشتر کارسازی شده است، احتمالا از جاهای زیبای مجموعه خواهد شد. ها هم در حال نصب هستند، کار ظریف و سختی است و کلاس ها را وقتی نسبت به قبل می نگری، خیلی زیبا و جذاب می شود، یکی از کلاس های بالا مانده است. ، هم برخی امور داخلی را انجام می دهند، بارش تند اجازه کارهای بیرونی را نمی دهد، بارش امروز تقریبا یک روز کارها را عقب انداخته است، از خنکی هوا و بارش رحمت الهی خرسندیم ولی از خلل در کارها به واسطه باران ناراحت. اتاقها که به طور کلی هفته قبل انجام شده بود و موکت برخی کلاس ها هم پهن شده. امروز ها و های وایت برد از انبار بیرون آمدند و به کلاس ها برده شدند. های متوسطه و دبستان هم امروز رسید تا انشاءالله برای نصب آماده شوند. ظهر بود که برای نصب کمدها وعده عصر را داد. در یک جمع صمیمی، را با هم خوردیم. را هماهنگ کردیم و آقای افشار آمد، چند سرویس به ساختمان مرکزی منتقل شدند، همدلی و همکاری آقایان مدرسه ستودنی بود. کمدها منتقل و به اتاقها جهت نصب برده شدند، با همفکری مربیان، کمدهای چند کلاس نصب شدند، پس از تکمیل کاغذ دیواری بقیه کلاس ها قرار شد، شنبه کار کمدها و پارتیشن تکمیل شود. ساعت ۹ شب است و در دانشگاه غیر از نگهبان فقط ما هستیم، بقیه کارها ماند برای فردا. امروز چند اتاق با کاغذ دیواری ها زیبا شدند، یکی از مسیرهای فنس کشی آماده و بتون ریزی شدند، چند اتاق کمددار شدند و فردا کارها بیشتر به پیش خواهند رفت.... روایت فردا باشید... یا علی @mostafaschool @hekmathighschool
حوالی ساعت ۶ صبح، به مدرسه رسیدیم، باید به همت یکی از دوستان کار پایه های جدا کننده دانشگاه و مدرسه را به پایان می بردیم تا پایه ها را قرار دهد و بتن ریزی انجام شود. تاخیر در تحویل ساختمان، (۱۷شهریور) کارها را فشرده کرده است، جمع و جور کردن کارها ظرف ۱۰ روز بیشتر شبیه معجزه است ولی واقعا در اینجا به همت گروههای مختلف، معجزه ای در حال رخ دادن است. گفتگوی مفصلی با در خصوص کارهای پیش روی ها داشتیم که صدای پدر و پسری در طبقه بالا توجهمان را جلب کرد. عزیز پایه پنجمی آمده بود برای کمک. آقایان ابراهیمی، صدیقی، رنجبر به کمک وانتی که آمده بود، بیشتر اقلام سنگین انبار دانشگاه را به ساختمان اصلی بردند. برای نمای بیرونی در حال نصب است و تقریبا کارشان تا عصر به پایان خواهد رسید ، پایه های پرچم های مدرسه هم انجام و در میدان گاه مدرسه در حال نصب است. تمام چاله های فنس کشی، کنده شده اند و در بتنی قوی به عمق ۴۰ سانتیمتر قرار گرفته اند. شیشه هایی که باید تعویض و یار ترمیم شوند را به سامان رسانده است. هم ۴ کولر جدید را به مجموعه افزوده است و تمامی کولر ها سرویس شدند تا مشکل خاصی در بحث سرمایش و گرمایش نداشته باشیم، کار این عزیزان هم از صبح آغاز و تا غروب به درازا کشید. ها هم در حال نصب هستند، تقریبا ۷۰ درصد کارشان تمام شده است، طبقه بالا تکمیل و کار از فردا به طبقه همکف کشیده می شود.. هم پس از پایان کار داخلی به نمای ساختمان رسیده اند و مشغول آماده سازی فضای بیرونی هستند. . کمدهای نصبی دیشب هم به همت خانم کریمی انجام می شود. برای امنیت بیشتر مدرسه علاوه بر دوربین های موجود، شاخ گوزنی تهیه شدند تا به لحاظ فیزیکی مدرسه را امن تر سازیم، نصب آنها از فردا شروع می شود. شامل شن و سیمان هم انجام شد و محوطه سازی و بتن ریزی بخش متوسطه و محل تردد فرزندان عزیزمان هم آغاز شد. قرار شد تاریخ بازگشایی و برنامه هفته آینده مدرسه تهیه و اطلاع رسانی شود. روایت فردا باشید... یا علی @mostafaschool @hekmathighschool
زمستان سال ۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسه‌ای که مدیر به‌اصطلاح خوش‌فکری داشت‌که در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمره‌ی امتحانات، انضباط و کارنامه‌ی شبانه‌ای هر شب که توسط والدین پر می‌شد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب می‌شد) به دانش‌آموز درجه و رتبه می‌دادند، به این صورت که دانش‌آموز عالی و درس‌خون و پسر خوب می‌شد (ساعی) دانش‌آموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیش‌تر می‌شد (کوشا) و زباله‌های مدرسه هم می‌شدند (غافل) پس چی شد؟به‌ترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل. پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل می‌کردی و اگر جوری قرار می‌گرفت که دیده نمی‌شد تخلف محسوب می‌شد، مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرس‌شده‌ی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینه‌ش که سطح و شأن اجتماعی‌ش رو نشون می‌داد باید نگه میداشت. من توی درجه‌بندی توی دسته‌ی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل  کارت دانش‌آموزی‌م رو می‌ذاشتم و می‌چرخوندمش به سمت کارت دانش‌آموزی‌ تا کم‌تر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه می‌شدم که چرا کارتت پیدا نیست. چند هفته گذشت دیدم نمی‌شه، باید خودم‌ رو ازین ذلت نجات بدم، با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایسته‌ی درجه‌ی کوشا شده بودم که  وقتی رفتم برای تعویض کارت  کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده. رتبه‌بندی این‌جوری شده بود به ترتیب از عالی به نازل،(ممتاز)(ساعی)(کوشا) این‌جوری عملاً همون غافل محسوب می‌شدم. این خاطرات رو مدت‌ها بود می‌خواستم بگم، یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ aA و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم، من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری رفتم، اونجا گفتم زمانی که من بچه بودم و  به مدرسه می‌رفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمی‌کردم، از دم در مدرسه که وارد می‌شدم در، سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانش‌آموزها، همه و همه بهم با زبون بی‌زبون می‌گفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته  بلد نیستی. اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی می‌کنی، حتی معلم هنر. حالا شماها هر چی به من بگید استاد، هنرمند، فلان و  چنان، من همون حرفای بچیگیم‌رو باور دارم، همون خاک بر سرت رو. آدم‌ها در کودکی همان آ‌دم‌های بزرگسالی‌ان، با تجربه‌ی کم‌تر، وقتی در اول دوران حیات، من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم‌ می‌شناسم. تصویر مربوط به کارنامه سال آخر هنرستان من هست: سال ۱۳۸۲. حسن روح الامین | ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ @hekmathughschool
حوالی ساعت ۷ صبح، مدرسه بودم، و ۴ کارگر مشغول آماده کردن بتون برای بتون ریزی راه متوسطه بودند، نخاله ها را هم که از کندن پایه های فنس بود، جمع آوری می کردند. های مدرسه هم نصب شدند، یک میله مخصوص پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران و دیگری پرچم برای مناسبت های گوناگون است. آقایان ابراهیمی، صدیقی، رنجبر و قریشی هم آمدند، پروژه تخلیه کلی اقلام در انبار پیام نور باید قبل از فنس کشی انجام شود، گروهی از دوستان هئیتی و جهادی و چند نفر از فرزندان عزیزمان هم به همت آقای ابراهیمی با ماشین و نیروی انسانی، بزرگوارانه در این کار همکاران مدرسه را یاری کردند. صدها میز و صندلی و مبل و ... کارتن های اسباب اثاثیه و تاتامی و بخاری و میزهای اداری و ... تقریبا تا ظهر جمع و جور و به ساختمان اصلی منتقل شد. دوست عزیزم آقای درویش که همه این روزها کنارمان ايستاده است و طراحی و آماده سازی در بیرونی گل نرگس ۵ را پیگیر است و بالاخره تا غروب این کار جمع می شود. حذف نرده موجود، شکستن دیوار و کندن پایه چهارچوب دروازه و جوشکاری و نصب آن کار طاقت فرسایی است. ها هم در طبقه بالا تکمیل شده و کار ۳ کلاس طبقه همکف هم امروز تمام شد و تنها کلاس پایه هشتمی ها و اداری متوسطه و سالن پائین باقی مانده است.. هم درگیر آماده سازی نمای بیرونی ساختمان هستند و به دلیل بدی زیر کار رنگ ساختمان، کارشان کمی با کندی پیش می رود. شاخ گوزنی هم به دستمان رسیده که پس از سبک تر شدن کارها انشاءالله نصب خواهند . امروز همچنین باغچه که خیلی انبوه و درهم و رها شده بود، تا حدی سامان یافت و این کار احتمالا فردا به پایان خواهد رسید. روایت فردا باشید... یا علی @mostafaschool @hekmathighschool
اشهد ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم @hekmathighschool
قبل از ساعت ۷ صبح، مدرسه بودم، ۲ کارگر برای پاکسازی باغچه آمدند، نخاله ها را در حیاط جمع آوری می کنند. خانم امروز آمده اند، ساعت ۸/۱۰ جلسه ای در آلاچیق دانشگاه و فضای مطبوع بیرون برگزار می کنیم و تقسیم کار و توصیه هایی و پرسش و پاسخ انجام می شود. آقایان ابراهیمی، لاسمی، رنجبر و قریشی هم آمده اند، جابه جایی میز و صندلی ها انجام می شود، موکت های برخی کلاس ها انجام می شود و چیدمان ها صورت می گیرد. تا ظهر بیشتر کلاس ها کارشان نهایی شده، موکت، نصب کاغذ دیواری، نصب کمدها و کلاسهای بزرگ و زیبا و آماده. آقای درویش هم مشغول بخش تکمیلی در بیرونی گل نرگس ۵ است و بالاخره تا ظهر این کار کامل می شود و برخی نواقص دیروز رفع و توسط بتون ریزی می شود. های طبقه پایین هم حوالی ۸ شب، تکمیل شده است.. هم رنگ اولیه نمای بیرونی ساختمان را تمام می کنند، احتمالا رنگ نهایی فردا تمام می شود. شاخ گوزنی هم به دستمان رسیده که پس از سبک تر شدن کارها انشاءالله نصب خواهند شد.. امروز همچنین هرس نهایی باغچه سامان یافت و انبوهی از نخاله در حیاط مرکزی جمع شده است، قرار بود از شهرداری یرای جمع کردنش بیایند که نیامدند. هم کار کمدها را تمام کرد، تعدادی از میزهای معیوب را به چرخه آموزشی برگرداند و حائل ابتدایی و متوسطه را انجام داد. ها هم امروز رسیدند و فردا نصب خواهند شد. ۸ شب است، همه اکیپ های کاری رفته اند ولی هنوز خانم کریمی پرتلاش و همراهانش مشغول نظافت نهایی هستند. در را از پشت می بندم و خداقوتی می گویم و می روم. شاید حوالی ۱۱ شب به خانه برسد. روایت فردا باشید... یا علی @mostafaschool @hekmathighschool
قبل از ساعت ۷ صبح، مدرسه بودم، طبق روال منتظر احوالپرسی با نگهبان بودم که او برزخی شده و به من و وعده دیشبم اعتراض کرد. که شما خلف وعده کرده اید، گفتم چه شده، گفت خانم ها تا صبح اینجا بودند، اظهار بی اطلاعی کردم، قرار بود تا ۱۱ شب بروند. به ساختمان رفتم تا قفل را باز کردم، صدایی گفت کفشتان را دربیاورید اینجا شسته!!!! بله خواهران کریمی دیشب و تا صبح تنها نیم ساعت استراحت کرده بودند و تمام مجموعه را شسته و آماده کرده بودند!!! واقعا کاری کرده بودن کارستان. یک روز ما را جلو انداختند. ۲ کارگر برای پاکسازی باغچه و جابه جایی برخی اقلام در حیاط آمدند، نخاله ها را در حیاط جمع آوری می کنند و با شهرداری بابت جابه جایی هماهنگی شد، قرار است فردا صبح اول وقت نخاله ها و شاخه های درختان و ... تخلیه شوند. خانم امروز آمده اند، ودر حال آماده کردن کلاس ها به جهت تزئینات و ... هستند. آقایان ابراهیمی، لاسمی، رنجبر و قریشی هم آمده اند و مشغول کردن سالن های بالا و پایین و برخی کلاس های بزرگ هستند، الحمدالله موکت ها خیلی فضا را زیبا و دلنشین کرده اند. و همدلی که اکسیر انسجام مجموعه است را در جمع مربیان می بینم. آقای درویش هم مشغول بخش تکمیلی در بین مدرسه و دانشگاه است. هم رنگ نمای اصلی ساختمان را تمام کردند، رنگهای ضلع دیگر می ماند برای فردا.. شاخ گوزنی از فردا شروع می شود، انشاءالله با نصب این میله گردهای نتراشیده و تیز و تند امنیت حیاط هم در زمانهای تعطیل بیشتر خواهد شد. امروز همچنین برگهای انبوه باغچه خارج شده تا از مجموعه برده شوند. ها هم عصر نصب شدند و عملا راه دانشگاه و مدرسه از هم جدا شدند.. ایمن هم با تعویض تمام کلید پریزها که بیش از ۱۰۰ عدد است در حال انجام است. از ۸ شب گذشته است، همه اکیپ های کاری رفته اند، مدرسه شکل نهایی خود را تقریبا به خود گرفته است. ولی ریزه کاری های بسیاری در حین بازدید به چشم می خورد که انشاءالله انجام خواهد شد.... روایت فردا باشید... یا علی @mostafaschool @hekmathighschool