دوستان همگی التماس دعا 😔😔😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهید_سید_محمد_رضا_دستواره در سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و مستضعف در جنوب تهران چشم به دنیا گشود
👇👇👇
💠دستواره تا هنگام شهادت ۱۱ بار مجروح شده، ولی هرگز از پای ننشست. در عملیات کربلای یک که برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد، جهت شرکت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه باز گشت. 😞وقتی به وی گفته میشود که خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت میماندی و بعد برمیگشتی، در جواب میگوید: «به آنها گفتهام کنار قبر حسین، قبری را برای من خالی نگهدارید.»😌😢
💠سرانجام در تاریخ ۱۳ تیرماه ۱۳۶۵ پس از ۱۰ روز از شهادت برادرش در عملیات کربلای ۱ روز آزادسازی شهر مهران از چنگ دشمن، به خیل شهدا پیوست.😭😢😭😢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به جانبازان سرافراز که روزی چند بار
طعم شیرین شهادت را میچشند...😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#زندگینامه_شهدا
احمد در ۱۵ فروردین سال ۱۳۳۲ در جنوب تهران به دنیا آمد .
پدرش در بازار شیرینی فروشی داشت و احمد در کنار تحصیل به پدرش کمک می کرد ، در سال ۵۱ موفق به اخذ دیپلم شد و برای خدمت به شیراز و سپس به سرپل ذهاب اعزام گردید .
در سال ۵۶ در دانشگاه علم و صنعت رشته مهندسی الکترونیک پذیرفته شد .
قبل از انقلاب به فعالیت های سیاسی و حزبی مشغول بود و در سال ۵۴ توسط ساواک دستگیر و ۵ ماه در زندان بود .
بعد از انقلاب مسئول تشکیل کمیته انقلاب شد و با تشکیل سپاه وارد این ارگان شد .
در سال ۵۷ در پی ناآرامی های کردستان به سنندج رفت و در آزاد سازی پاوه و کرمانشاه نقش بسزایی داشت .
در دی ماه سال ۶۰ تیپ ۲۷ محمد رسول الله را به رهبری شهید همت راه اندازی کرد و در عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر فعالیت گسترده ای انجام داد .
در اواخر خرداد ۶۱ برای ماموریتی به همراه ۳ تن از دیپلماتهای ایرانی به لبنان و بیروت عازم شد و در ۱۴ تیر توسط یک گروه صهیونیسم ربوده شد و هنوز پس از ۳۸ سال هیچ نشانه ای از آنها نیست....
#جاویدالاثر_احمدمتوسلیان
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🚕فردی در ترافیک جلوی ما بپیچید : احمق
ما که جلوی دیگران میپیچیم : زرنگ
🤡کسی جواب تلفن ما را ندهد : بی معرفت
ما که جواب ندهیم : گرفتار
👥فرد بلندتر از ما : دراز
کوتاهتر از ما : کوتوله
همکار جزئی نگر : ایرادگیر و وسواسی
ما جزئی نگرتر باشیم : دقیق
🥛فردی لیوان آب ما را چپه کرد : کور
پای ما به لیوان دیگری خورد : شعور ندارد لیوان را سر راه قرار داده
🌎دنیای قضاوت ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش های خودمان
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1_467100598.mp3
8.91M
.
اربعین اوضاع چجوریه حسینع؟😭
کار من امسال صبوریه حسین،
دارم میمیرم😭
🎧 تك| من ايرانم تو عراقي چه فراقی😭
🎤 #محمدحسین_پویانفر
دوری و دوستی سرم نمیشه😭
هیچ جا برا من حرم نمیشهو
دارم میمیرم😭
خیلے قشنگه😭
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :8⃣7⃣ #فصل_نهم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :9⃣7⃣
#فصل_نهم
گفت: «با بچه های مسجد قرار گذاشتیم بعد از اذان راه بیفتیم. گفتم که، امام دارد می آید.»
یک دفعه اشک هایم سرازیر شد. گفتم: «از آن وقت که اسمت روی من افتاد، یا سرباز بودی، یا دنبال کار. حالا هم که این طور. گناه من چیست؟! از روز عروسی تا حالا، یک هفته پیشم نبودی. رفتی تهران پی کار، گفتی خانه مان را بسازیم، می آیم و توی قایش کاری دست و پا می کنم. نیامدی. من که می دانم تهران بهانه است. افتاده ای توی خط تظاهرات و اعلامیه پخش کردن و از این جور حرف ها. تو که سرت توی این حرف ها بود، چرا زن گرفتی؟! چرا مرا از حاج آقایم جدا کردی. زن گرفتی که این طور عذابم بدهی. من چه گناهی کرده ام. شوهر کردم که خوشبخت شوم. نمی دانستم باید روز و شب زانوی غم بغل کنم و بروم توی فکر خیال که امشب شوهرم می آید، فردا شب می آید...»
خدیجه با صدای گریه من از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد. صمد رفت گهواره را تکان داد و گفت: «راست می گویی. هر چه تو بگویی قبول دارم. ولی به جان قدم، این دفعه دیگر دفعه آخر است. بگذار بروم امامم را ببینم و بیایم. اگر از کنارت جم خوردم، هر چه دلت خواست بگو.»
خدیجه اتاق را روی سرش گذاشته بود. بندهای گهواره را باز کردم و بچه را بغل گرفتم. گرسنه اش بود. آمد، نشست کنارم. خدیجه داشت قورت قورت شیر می خورد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :9⃣7⃣ #فصل_نهم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣8⃣
#فصل_نهم
خم شد و او را بوسید. صدایش را عوض کرد و با لحن بچه گانه ای گفت: «شرمنده تو و مامانی هستم. قول می دهم از این به بعد کنارتان باشم. آقای خمینی دارد می آید. تو و مامان دعا کنید صحیح و سالم بیاید.»
بعد بلند شد و به من نگاه کرد و با یک حالتی گفت: «قدم! نفس تو خیر است. تازه از گناه پاک شده ای. برای امام دعا کن به سلامت هواپیمایش بنشیند.»
با گریه گفتم: «دلم برایت تنگ می شود. من کی تو را درست و حسابی ببینم...»
چشم هایش سرخ شد گفت: «فکر کردی من دلم برای تو تنگ نمی شود؟! بی انصاف! اگر تو دلت فقط برای من تنگ می شود، من دلم برای دو نفر تنگ می شود.»
خم شد و صورتم را بوسید. صورتم خیسِ خیس بود.
چند روز بعد، انگار توی روستا زلزله آمده باشد، همه ریختند توی کوچه ها، میدان وسط ده و روی پشت بام ها. مردم به هم نقل و شیرینی تعارف می کردند. زن ها تنورها را روشن کرده و نان و کماج می پختند. می گفتند: «امام آمده.»
در آن لحظات به فکر صمد بودم. می دانستم از همه ما به امام نزدیک تر است. دلم می خواست پرنده ای بودم، پرواز می کردم و می رفتم پیش او و با هم می رفتیم و امام را می دیدیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🔺راوی : حاج جابر اردستانی از فرماندهان گردان کمیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🔹عملیات مسلم ابن عقیل
🔺راوی : حاج جابر اردستانی
از فرماندهان گردان کمیل
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🔹عملیات مسلم ابن عقیل
منطقه سومار
مهرماه ۱۳۶۱
📍قسمت نهم
البته من یک شب قبل از عملیات خوابی را دیدم . برای روحانی گردان گفتم. که در خواب دیدم امام حسین سوار بر اسب در جلو و گردان هم پشت سر ایشان در جنگ با دشمن بودیم ولی هیچ کس سر نداشت. و این موضوع را تاکید کردند مطرح نکنید که شاید تو روحیه افراد تاثیر منفی بگذارد.
بعد از اتمام کار ، نیروهای گردان ما را سریعا مرخصی دادند. ولی گردان های دیگه مدتی در خط پدافندی ماندگار شدند. ما هم بعد از اون اومدیم دوکوهه که یواش یواش آماده عملیات والفجر مقدماتی و.... بشیم. واقعا لحظات سختی بود و نمیشود بصورت شایسته و بایسته اون ایام و لحظات را تعریف کرد.
بضاعت ما همین است. امیدوارم که تونسته باشم شما را برای لحظاتی به اون روزها و یاد دوستان شهید برده باشم. خسته شدین. ممنون از توجهتون. ان شالله بتونیم راه دوستان شهیدمون را به خوبی بپیماییم.
یا علی مدد.
جابر اردستانی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلندشو علمدار، علم رو بلند کن 🖤😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🇮🇷جانباز سرافراز
سردار حاج جابر اردستانی
از فرماندهان گردان کمیل
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شهید همت: ملت بسیج شده اند برای کربلای امام حسین (ع)
🔹مگه برای پول آمده ایم بجنگیم؟😢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۴۷ #کنار_جنازه_عراقى 🌷چند روزى بود که «بهزاد گیجلو» سرباز تفحص، پاپیچ شده بود که
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۴۸
#كعبه_و_فرماندهى
🌷شهيد زينالدين به نماز اول وقت بسيار اهميت مى داد و در هر وضعيت و هر منطقهاى كه بود، به محض فرا رسيدن زمان نماز، اذان مىگفت و نماز.
🌷يادم است هنگاميكه در منطقه ى سردشت تردد داشتيم، با اينكه جادهها از لحاظ امنيت، تضمينى نداشت و هر لحظه امكان حمله ى غافلگير كننده گروهكهاى ضدانقلاب بود، همينكه موقع نماز مىشد، شهيد زينالدين ماشين را نگه مىداشت و در كنار جاده به نماز مىايستاد.
🌷پس از شهادتش، يكى از برادران او را در خواب ديده بود كه مشغول زيارت خانه ى خداست و عدهاى هم به دنبالش روانند. پرسيده بود: شما اينجا چه كار داريد و چه مسئوليتى داريد؟ و او پاسخ گفته بود: به خاطر تأكيدى كه بر نماز اول وقت داشتم، در اينجا فرماندهى اينان را برعهدهام گذاشتهاند!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۴۸ #كعبه_و_فرماندهى 🌷شهيد زينالدين به نماز اول وقت بسيار اهميت مى داد و در هر
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۴۹
#قلب_كوچكى_از_خون
🌷به دستور آقاى كارنما مجبور بودم در مقر بمانم، اما بعد از گذشـت دو هفته آن قدر اصرار كردم تا راضى شدند مرا به خط اعـزام كننـد. بـه عنوان امدادگر رفتم شلمچه.
🌷در يكى از عملياتها گلوى يكى از بچه ها تركش خورده بود و حالش خيلى وخيم بود. دو نفرِ ديگر هم بـه شـدت زخمى شده بودند. آنها را سوار آمبولانس كرده و با راننده آمبـولانس بـه عقب برگشتيم.
🌷جاده باريـك بـود و آتـش دشـمن شـديد. سـرِ يكـى از مجروحان روى پاى من بود و خونى كه از او روى شلوار من مى ريخت، به شكل قلب كـوچكى روى شـلوارم نقـش بـسته بـود و مـن احـساس مى كردم با قلمو كسى آن را نقاشى كرده است.
🌷دلم نميخواست خون را از لباسم پاك كنم. مى خواستم هر لحظه آن را مى بينم، به يـاد آن رزمنـده بيفتم كه در سختترين شرايط هم غير از ذكر خدا چيزى نمى گفت. او ذكر مى گفت و اظهـار شـرمندگى مى كرد كـه بـه واسـه مجروحيـت نمى تواند در عمليات بعدى شركت كند.
📚 كتاب خاكريز و خاطره
راوى: رزمنده عبدالرضا دامغانى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هرگز نگو "خسته ام..!
زیرا اثبات میکنی ضعیفی؛ بگو..نیاز به استراحت دارم.
هرگز نگو "نمی توانم..!"
زیرا توانت را انکار میکنی؛ بگو....سعی ام را میکنم.
هرگز نگو "خدایا پس کی؟؟؟!"
زیرا برای خداوند، تعیین تکلیف میکنی؛ بگو..خدایا بر صبوریم بیفزا.
هرگز نگو "حوصله ندارم..!"
زیرا...برای سعادتت ایجاد محدودیت میکنی؛ بگو..باشد برای وقتی دیگر..
هرگز نگو "شانس ندارم..!"
زیرا به محبوبیتت در عالم، بی حرمتی میکنی؛ بگو..حق من محفوظ است!
با بیان کلمات درست مسیر زندگیت را عوض کن!
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
♥️♠️
♥️♠️♥️♠️
✳️شهیدے کہ امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ الشریف) کفنش کرد.😭
شهیدے بود کہ همیشہ ذکرش این بود، نمےدونم شعر خودش بود یا غیر...😢
یابن الزهرا
✨یا بیا یک نگاهے به من کن 😭😔
✨یا به دستت مرادر کفن کن😔😭
از بس این شهید به امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ) علاقہ داشت به دوست روحانے خود وصیت مےکند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانے کنے...😢
⚪️️روحانے مےگوید: ما از جبهہ برگشتیم وقتے آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتے کرده است آیا من مےتوانم در مجلس ختم او سخنرانے کنم؟ و آنان اجازه دادند...😢
💠در مجلس سخنرانے کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:
یا بن الزهرا😭
✨یا بیا یک نگاهے به من کن😭😢
✨یا به دستت مرادر کفن کن😭😢
💥وقتی این جملہ را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهاے شب به من گفتند یکے از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهہ شهید شده است باید او را غسل دهے😭😭
✨وقتے کہ مےخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگوارے وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.😭
❓من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟😭😢
🌸با عجلہ برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضاے غسالخانہ بوے عطر گرفته بود.😢😭
از دیشب نمےدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم ...نشناختم...😭😭😭
📗روایت مقدس
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
*دعای هرروز ماه صفر*
التماس دعا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙 ✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت به روایت همسر قسمت 6⃣2⃣ به من گفتند : " ما
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 7⃣2⃣
گاهی حتی با دوست هام شوخی می کنم،
می گویم : " من ابراهیم را سه طلاقه اش کرده ام."
دیگر مثل قبل نمی سوزم، شاید به همین دلیل بود که با چند تا از زن های شهید تصمیم گرفتیم برویم قم زندگی کنیم. درس می دادم آنجا، شیمی،الان هم شیمی درس می دهم. اصفهان البته، و اصلا ناراحت نیستم که زمانی قم بودم و خانه مان شده بود ماءمن دوست های ابراهیم و خانواده شان.
سختی هارا تحمل می کردم، گاهی هم کم می آوردم. مثل آن بار یکی از پسر ها نیمه شب داشت توی تب می سوخت.
کسی نبود.
نمی دانستم چی کار کنم. آن شب نه بچه خوابید نه من.
دم دمای صبح، نزدیك اذان، گریه ام گرفت.
به ابراهیم گفتم : " بی معرفت! دست کم دو دقیقه بیا این بچه را نگه دار ساکتش کن! "
خوابم نبرد، مطمئنم، ولی در حالتی بین خواب و بیداری دیدم ابراهیم آمد بچه را ازم گرفت، دو سه بار دست کشید به سرش و.... من به خودم آمدم دیدم بچه آرام خوابیده.
به خودم گفتم : "این حالت حتماً از نشانههای قبل از مرگ بچه است. "
خیلی ترسیدم. آفتاب که زد، بی قرار و گریان، بلند شدم رفتم دکتر.
دکتر گفت : " این بچه که چیزیش نیست. "
حضورش را گاهی این طور حس می کردیم.او همه جا با ماست، یقین دارم. بخصوص وقتی می روم سراغ آخرین یادداشتی که برای من نوشت، در آن روزها که ما خانه نبودیم.
نوشته بود :
🌷سلام به همسر مومن و مهربان و خوبم.
گرچه بی تو ماندن در این خانه برایم بسیار سخت بود، ولیکن یک شب را تنهایی در این جا به سر آوردم.مدام تورا در اینجا می دیدم. خداوند نگهداری تو باشد و نگهدار مهدی،که بعد از خدا و امام همه چیز من هستید. ان شاءالله که سالم می رسید. کمی میوه گرفتم. نوش جان کنید. تورا به خدا به خودتان برسید، خصوصاً آن کوچولوی خوابیده در شکم که مدام گرسنه است. از همه شما التماس دعا دارم. ان شاءالله به زودی به خانه امیدم می آیم. 🌷
حاج همت
1362/7/12
این نامه را وقتی نوشت که من اصفهان بودم و اصرار داشتم بروم پیشش.
می گفت :
"تو الان مشکل داری. نمی توانی بیایی با آن وضعیت و با آن مهدی شیطان بلا. "
می گفتم : " دیگر نمی خواهم چیزی بشنوم، من می آیم. "
وقتی رسیدم، خانه مثل دسته گل بود.
عکس خودش را هم گذاشته بود کنار یک دسته گل و همین یادداشتی که برایتان خواندم.
او از خیلی چیزها خبر داشت.
در یکی از آخرین دیدار هایمان گفت :
" من بزودی می روم، بدون اینکه کسی بفهمد همت کی بود. "
یا می گفت : "ما راهی جز رفتن نداریم."
این روزها زیاد به این چیزها فکر نمی کنم، که کسی بداند یا بفهمد یا نخواهد بداند و بفهمد ابراهیم چه کسی بود، چه کار کرده، کجا بوده،به کجا رسیده یا نرسیده.
مهم فقط شیرینی تحمل سختی هایی ست که من کنار او کشیدم و می کشم.
همین فقط مهم است. و این برای من یک سوختن شیرین است.
پایان.
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#پــــروفایل شهدایے❤️❤️
#شهید محمد ابراهیم همت
حالا تو هِی به رویِ خودِت نیاور
منم هِی به رویِ خودم نمیاورم
امّــا
یکـ روز
یکـ جایے
برای این همه نداشتنتْ مےمیرم💔
تقدیم به عاشقای ڪانال حاج همت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
"انالله و انا الیه راجعون"
لحظاتی قبل روح بلند حاجیه خانم "نصرت همت" مادر صبور و ارجمند فرمانده بلند آوازه؛ شهید "محمد ابراهیم همت" به فرزند شهیدش ملحق شد. ضمن آرزوی غفران و رحمت الهی برای آن مرحومه و عرض تسلیت به خاندان بزرگوار همت، به اطلاع عزیزان میرسانیم: مراسم تشییع صبح روز سه شنبه در گلزار شهدای شهرضا با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار می گردد.
شادی روحش فاتحه مع الصلوات.
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
"انالله و انا الیه راجعون"
لحظاتی قبل روح بلند حاجیه خانم "نصرت همت" مادر صبور و ارجمند فرمانده بلند آوازه؛ شهید "محمد ابراهیم همت" به فرزند شهیدش ملحق شد. ضمن آرزوی غفران و رحمت الهی برای آن مرحومه و عرض تسلیت به خاندان بزرگوار همت، به اطلاع عزیزان میرسانیم: مراسم تشییع صبح روز سه شنبه در گلزار شهدای شهرضا با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار می گردد.
شادی روحش فاتحه مع الصلوات.😭
حاجے آغوشتو وا کن مادر اومده😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹🦋پخش زنده سخنرانی
حضرت آيت الله خامنهای
رهبر معظم انقلاب اسلامي
به مناسبت هفته دفاع مقدس
📍امروز ساعت ۱۰ صبح
💌 پیامک عمومی در همین رابطه:
پخش زنده آیین تجلیل و تکریم یک میلیون پیشکسوت دفاع مقدس و مقاومت در تهران، مراکز استانها و سراسر کشور و در ارتباط تصویری با مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه ۳۱ شهریور (اولین روز هفته دفاع مقدس) از شبکههای صدا و سیما و شبکه شاد آموزش و پرورش.🦋
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#پیام_تسلیت
⚫️رییس ستاد کل نیروهای مسلح درگذشت مادر شهید همت را تسلیت گفت.
متن پیام تسلیت سرلشکر محمد باقری به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
درگذشت جانسوز بانوی صبار و شکیبا حاجیه خانم نصرت همت، والده ارجمند سردار رشید سپاه اسلام شهید حاج محمد ابراهیم همت فرمانده دلاور لشکر محمد رسول الله (ص) در دوران دفاع مقدس را به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم (عج)، مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) و بیت شریف معزا تسلیت و تعزیت می نمایم.
عروج آن مادر مومن و عفیف در تلاقی با ایام گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع ماندگار ملت ایران برابر استکبار جهانی الهام بخش و یادآور رسالت خطیر زنان و مادران امروز برای تربیت جوانان برومند و مجاهدانی سلحشور در دفاع از حریم دین و آرمان های انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
از درگاه حضرت احدیت، برای آن مرحومه رضوان و رحمت واسعه الهی و همنشینی با حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای بازماندگان و داغدیدگان مکرم اجر جزیل و صبر جمیل مسئلت می کنم.
رییس ستاد کل نیروهای مسلح
سرلشکر محمد باقری
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#پیام_تسلیت
⚫️ بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
درگذشت ام الشهید مرحومه حاجیه خانم نصرت همت، مادر ارجمند شهید والامقام سردار سرافراز و جادوانه شهید حاج محمد ابراهیم همت فرمانده رشید و پرافتخار لشکر مقتدر محمد رسول الله(ص) در دوران دفاع مقدس، موجب اندوه و تاسف فراوان شد.
بی شک مجاهدت های فاطمی این مادر صبور و شاکر در تربیت فرزندی برومند که همواره نام و یاد او برای ایران و ایرانی موجب مباهات و الگوی وفاداری و فداکاری در دفاع از اسلام و انقلاب است برای همیشه ماندگار و الهام بخش همه مادران این سرزمین بوده و به مانند خورشیدی پر فروغ بر صفحات تاریخ این مرز و بوم خواهد درخشید.
اینجانب این ضایعه را به بیت مکرم شهید همت و وابستگان به خانواده محترم این فقیده سعیده تسلیت میگویم و از درگاه کبریایی برای آن بانوی صالحه رحمت واسعه الهی و همنشینی با حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و فرزند شهیدش و برای بازماندگان و داغدیدگان مکرم، صبر و شکیبایی مسألت دارم.
سرلشکر پاسدار حسین سلامی
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
زخم هایتان یادمان رفت
و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
و سالے یڪ هفتہ هم
برایتان یادواره مے گیریم
این تمام سهم شماست ..
دنیارا باتمـام خوبےهایش
براے دنیایےهـا گذاشتید ..
#شهدا_شرمنده_ایم
هفته دفاع مقدس و یاد و خاطره #شهدا و #امام_شهدا گرامی باد .
🌺🌺🌷🌼🌷🌺🌺
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f