eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
327 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
از قافلہ هاے شهدا #جامــاندیـم رفتنـد رفیقان وچـہ تنها ماندیم.. افسـوس ڪہ در زمانہ ے دلتنگے #مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم.. #شهید_روح_الله_عالی #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ↬ @hemmat_hadi
🌷 به روایت یکی از همرزمان شهید حججی 🌷✨یکی از محسن که او را از دیگران متمایز می‌کرد، مقید بودنش بود؛ این قضیه بارها به من شد. به طور مثال گاهی اوقات مجبور بودیم در خانه‌ها‌ی مردم بمانیم یا از آن‌ها به عنوان سنگر استفاده کنیم. هنگام نماز📿 که می‌شد از ساختمان بیرون می‌رفت یا در حیاط به اقامه نمازش می‌پرداخت تا مبادا نمازش داشته باشد. 🌷✨در بحث و رعایت شرعیات نیز بسیار انسان مقیدی بود، موقعی که از برگشتیم، محسن به من گفت: «این بار که شهید نشدم حتما مشکلی در کار من بوده است.» حالا که شده می‌فهمم که مشکلش رضایت پدر و مادرش بوده است 🌷✨من با نیروهای بسیاری بودم اما محسن جدای از همه، شخصیت ناشناخته‌ای داشت که اگر بخواهیم به درست شخصیت این بزرگوار بپردازیم شاید سال‌ها زمان⏱ لازم باشد. 🌷✨آخرین باری که ما به ایران برگشتیم 6 نفر از دوستان‌مان شهید شدند؛ با اینکه نحوه شهادتشان را دیده بود اما بازهم دوست داشت شهید شود. تمام این‌ها فقط یک دلیل می‌تواند داشته باشد، ،✓عشق به مذهب، ✓عشق به مقدسات و ✓عشق نسبت به (س)؛ این‌هاست که محسن را به هدایت می‌کرد. 🌷✨انسان‌هایی که قوی داشته باشند و صاحب پشتوانه اعتقادی خوبی باشند، هیچ گاه در برابر دشمنان خم به ابرو نمی‌آورند، این استقامت شهید با اینکه و در حال اسیر شدن بود فقط به خاطر ایمان به راهی بوده که در آن وارد شده و اکثر ما نیز این خصلت را دارا هستند✔️. 🌷✨محسن خیلی علاقه‌مند به (س) و الحسین (ع) بود و برای سوریه رفتن نیز سر از پا نمی‌شناخت. شخصی مانند محسن، تربیت یافته دلسوز و ثمره شیر پاکی است که در کودکی پی وجودش با آن رشد یافته است. 🌷✨این‌گونه می‌شود که این ایرانی دنیا را تکان داد و یک‌بار دیگر صحنه‌ را برای همگان تداعی کرد. محسن با این رشادت خود سبب شد، جنبه‌های کربلا و عاشورا برای ما زنده شود. 🌷✨شهادت محسن تاثیر بی‌نظیری بر مردم جامعه گذاشت، بعد از آقا محسن جوانان ما باید درس ایستادگی مقاومت و پایداری را بیاموزند. محسن یک بزرگی را در جامعه گفت. این ایستادگی و غرور ملی بعد از محسن که شاهد آن هستیم، به خاطر ♨️ارزش والای کار او است. 🌷✨امیدوارم هر کس در هر عرصه‌ای که فعالیت می‌کند، وار کار کند و رضایت خداوند را ملاک اصلی کارهای خودش قرار دهد، کاری که استادِ انجام دادنش بود. 🌷 🌹 @hemmat_hadi
🌷 💠 شمر و شلمچه!! 🔸 از آن درشت های بمی بود که گلوله های فرانسوی صد بمب هم به او کار نمی کرد. مثل برق بلا 🔹شنیدن و دیدن این که شده، مثل این بود که بگویند، آتش، آتش گرفته یا تیر، تیر خورده. مگر کسی می کرد که او از پا درآمده باشد. 🔸هرکس می دید، می گفت: «شما دیگر چرا؟»، «آدم قحطی بود؟»، «حیف تیر، حیف ترکش» کنایه از این که تیر و ترکش نصیب کسانی می شود که حسابشان پاک باشد. 🔹واقعاً داشتند که افراد خلاف، چیزیشان نمی شود. یکی از بچه ها که همراهش آمده بود، گفت: « این حرف ها نیست، هم که بیاید، تیر می خورد، چه برسد به این!؟» بلند شد که با دنبالش کند، که بچه ها جلویش را گرفتند. 😁 ♥️ @hemmat_hadi
🌷 💠▫️نفربر نیروهای در مسیر برگشت روی یک تله موزاییکی رفته بود. راننده درجا شدو یکی از همراهانش دست و پایش را از دست داد. 💠▫️بلافاصله نیروهای داعشی شروع به تیراندازی کردند. هیچ کس جرئت نزدیک شدن نداشت. خود دست به کار شد و زیر آتش سنگین دشمن به‌سمت ماشین رفت و را بیرون کشید و عقب برد. 💠▫️فردای آن روز مرتضی را ناراحت دیدم. جلو رفتم و جریان را پرسیدم. گفت: "در مسیر برگشت، که مجروح شده بود از من خواست. 💠▫️چون شدیدی داشت قبول نکردم و به او آب ندادم."، گفتم: "خب، اینکه ناراحتی ندارد کار درستی انجام دادی."، گفت: "امروز خبر دادند در بیمارستان شده است. کاش به او آب می‌دادم". 🌷 🌹 @hemmat_hadi
🌷 💠نحوه شهادت به روایت 🔰امین در سوریه به عنوان و انفجارات آمده بود. قرار نبود که در عملیات با نیروها وارد عمل شود اما با اصرارهای قبول کردند که او هم شرکت کند. 🔰به منطقه که اعزام شدیم در حین یکی از نیروها تیری به پایش اصابت کرد. امین مشغول بود تا او را به عقب بیاورد. 🔰در اوج درگیری متوجه شدیم که تعداد نیروهای بیشتر شده است. امین در حالی که از کوله پشتیاش که همراهش بود را خارج میکرد، دشمن با رگبار به سمتش شلیک کرد💥 و امین به رسید. 🔰من هم که شده بودم خودم را به امین رساندم و سرم را بر گذاشتم. از فرط خستگی سرم را بر سینه اش گذاشتم و چند ساعت خوابیدم. 🔰منطقه که آرام شد و دشمن عقب نشینی کرد، به سمتمان آمدند. پیکر امین بعد از سه روز به و از آنجا به دمشق منتقل شد🌷. 🌷 ❤️ @hemmat_hadi
🔰سه‌شنبه بود. من به جلسه #قرآن رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من #زنگ زدند. پرسیدند خانه‌ای؟ گفتم نه. 🔰بعد گفتند بروید #خانه کارتان داریم. 🔰فهمیدم از #دوستان هادی هستند و صحبت‌شان درمورد #هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند. 🔰من #سریع برگشتم. چند نفر از بچه های #مسجد آمدند و گفتند هادی #مجروح شده. 🔰من اول #حرف‌شان را باور کردم؛ گفتم حضرت #ابوالفضل(ع) و امام #حسین(ع) کمک می‌کنند، عیبی ندارد. اما رفته رفته حرف #عوض شد. بعد از دو سه ساعت، #همسایه‌ها آمدند و #مادر دو تن از #شهدای محل مرا در #آغوش گرفتند وگفتند هادی به #شهادت رسیده. #شهید_هادی_ذالفقاری🌷 💟 @hemmat_hadi
🌷ابراهیم ؛ مهمان نواز تر از کردها 🌿از کرمانشاه به جبهه آمده بودم و شدم. دستم از کار افتاد و ناچار شدم برای مداوا به بیایم. 🌸ابراهیم در این وضعیت مرا تنها نگذاشت و به همراهم به تهران آمد و چند روز در آن ها بودم و به خانواده ابراهیم مخصوصا مادر ایشان خیلی زحمت دادم. 💐ابراهیم با موتور من را به همه جا می برد و پی گیر درمانم بود. بعد از این به دوستانم گفتم که من در تهران فردی را دیدم که از ما کردها هم مهمان نوازتر است. 📚سلام بر ابراهیم 🌻راوی: سردار امیر نوحی 🌷 ❤️ @hemmat_hadi
فقط یک آرزو دارم....!!! گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک #آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به #گلوم» #تعجب کردیم بعد گفت: «یک صحنه از #عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر» والفجر یک بود که #مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد بردنش خورده بود به گلوش. وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش #خون می آمد. می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر #شهادت. #شهید_برونسی ❤️ @hemmat_hadi
🌷ابراهیم ؛ مهمان نواز تر از کردها 🌿از کرمانشاه به جبهه آمده بودم و شدم. دستم از کار افتاد و ناچار شدم برای مداوا به بیایم. 🌸ابراهیم در این وضعیت مرا تنها نگذاشت و به همراهم به تهران آمد و چند روز در آن ها بودم و به خانواده ابراهیم مخصوصا مادر ایشان خیلی زحمت دادم. 💐ابراهیم با موتور من را به همه جا می برد و پی گیر درمانم بود. بعد از این به دوستانم گفتم که من در تهران فردی را دیدم که از ما کردها هم مهمان نوازتر است. 📚سلام بر ابراهیم 🌻راوی: سردار امیر نوحی 🌷 ❤️ @hemmat_hadi
توی عملیات شد ، تیر به ناحیه سر اصابت ڪرد. شرایط درگیری بہ نحوے بود ڪه راهے برای عقب کشیدن نبود بجز اینکہ پیکر پاکش رو روی زمین ‌بکشیم ‌و آروم‌آروم ‌بیایم ‌عقب... رضا زنده بود و پیڪرش و خاک کشیده مےشد چاره‌اے ‌نبود. اگر این ڪار و نمےڪردیم لال مےافتاد دست تڪفیریها... رضا توی عشــق به حضرت رقیه (س) سوخت، پیڪرش تو مسیر شام‌ روی ‌سنگ ‌و خار ڪشیده ‌شد مثل ڪاروان اسراے اهل بیت (ع) ، رضا زنـده مـوند و زخم این سنگ و خار رو تحمل‌ کرد و بعد روحش پرکشید و آسمونے شد. فرمانـده ‌مےگفت : ‌این ‌ڪه رضا روی زمین ڪشیده شد همون‌ مسیر ورود اهل بیت السلام به ‌شام‌ هست .... راوی : همرزم شهیــد کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
🌾فک کن بری به همه بگی فردا میرم پیش بی بی بری تو صحن پرچم یا سربند کلنا عباسک یا 🌾بری تو حرم روبه روی ضریح دست تو بزاری رو با زبون بی زبونی بگی خانوم جات اینجاست اونجا چیکار میکنین بگی خانوم اجازه میدی،برم کنم از حرمتون 🌾بعد،یه ،یه لباس نظامی،یه کلاشینکف، یه کلت،یه بیابون،بیابون نه پشتت یه گنبدانگار داره نگات میکنه 🌾خانوم نگات میکنه میکنی کنارته بهت افتخار میکنه بهت میزنه یه نگاه به پشت سرت به یا عباس میندازی 🌾میگی تا اسم شما رو گنبد هست مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه خم شی بند پوتینتو سفت میکنی سفت میکنی اسلحه رو سفت میچسبی، میگیری میگی یا عباس 🌾بعد از اینکه چندتا حرومی رو به رسوندی؛ببینی یه ضربه خورده به قلبت 🌾 شروع میکنه به سوختن،از خون دستت میفهمی شدی میگی بی بی ببخشید ،دیگه توان ندارمدوستات جمع شن دورت نفسات به شمارش بیوفته؛چشمات تار ببینه بی بی بیاد بالا سرت برا خون زیادی ازت بره.دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه امابگی پاهامو بذارین زمین بلند کنین 🌾بی بی اومده میخوام بهش بدم چند دقیقه بعد ببندی چند روز بعد به خانوادت خبر بدن شدی 💢 بحق بی بی زینب کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi