eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
493 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
147 ویدیو
94 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet زهرا ملک‌ثابت نویسنده داستان و ادبیات دراماتیک کتاب‌ها: قهوه یزدی دعوت‌نامه ویژه فیلم کوتاه: کاغذ، باد، بازی دبیر استانی جشنواره‌های هنری مدرسه عاشق هنر
مشاهده در ایتا
دانلود
. دوست جدیدی هم گفتند یادگرفتن داستانک سخته چون تعداد کلمه محدود میشه. + بله، تائید می‌کنم و در آموزش امروز بیشتر توضیح میدم. .
. آموزش "داستانک" یا "داستان کوچک" بعد از مطالعه مطلب زیر منتظر نظرات یا سوالات شما هستم 😊 @zisabet .
نکاتی در مورد "داستانک" یا "داستان کوچک" نکته اول: استاد عباسلو لفظ "داستانک" را نمی‌پسندند و روی کلمه "داستان کوچک" تاکید دارند. ایشان خلافِ نظر برخی، تعداد کلمات را به‌عنوان تنها معیار اینکه اثری در قالب داستان کوچک باشد، قبول ندارند. ممکن است اثری زیر ۵۰۰ کلمه باشد ولی ایشان براساس معیارهایی آن‌ را داستان کوتاه می‌دانند. نکته دوم: از نظر من تا زمانی که نویسنده چند داستان‌ کوتاه کلاسیک ننوشته، نمی‌تواند داستان کوچک بنویسد. در داستانک یا داستان کوچک، دستِ نویسنده برای توضیح و تشریح، باز نیست و زواید را باید حذف کند. حالا این را مقایسه کنید با نویسندگانِ تازه‌کار که پر از حرف‌های نزده هستند. کسانی که ۲۰، ۳۰، ۴۰ سال از سن‌شان گدشته و شنیده نشده‌اند. حالا آن‌ها حرفهای زیادی دارند اما در مقابل تکنیک پائینی هم دارند. داستانک کوچک، قالبی تکنیکی است و گاهی حرفهای عمیق و فلسفی در این قالب زده می‌شود. نکته سوم: در داستان کوچک، واژگان فوق‌العاده اهمیت پیدا می‌کند. باید کلمات را آن‌قدر حذف کرد، جایگزین کرد، جملات را صیقل داد و در چینش آن‌ها وقت صرف کرد تا به مطلوب رسید. پس کسی که داستان کوچک می‌نویسید باید علاوه بر تکنیک و مهارت فنّی، مطالعه داستانی زیادی هم داشته‌باشد. نکته چهارم: نوشتن داستان کوچک وقت زیادی می‌‌برد بااینکه کوچک است. و تا اینجا که متوجه شدیم نویسنده داستان کوچک باید مطالعه داستانی و تکنیک بالا داشته‌باشد. امّا نکته مهم دیگر خلاقیت و نوآوری است. نویسنده باید حرف جدید یا نگاه جدید است. در دنیایی که حرفهای زیادی زده شده و زده می‌شود، داستان کوچک باید حرف خیلی جدیدی بزند. پس نویسنده داستان کوچک باید ذهنی هوشیار و مطالعات عمومی گسترده داشته‌باشد. نکته پنجم: گاهی همه نکات تکنیکی رعایت شده و نویسنده در داستان کوچک، خلاقیت به خرج داده اما داستان، عام‌پسند نیست. کلمه عام با عوام متفاوت است.‌ ممکن است فردی در شغل خودش ماهر و متخصص و باسواد باشد. در اینجا خاص‌پسندی منظور در ادبیات داستانی است. حتی افرادی هستند که نویسنده‌اند یا در امور فرهنگی و هنری فعالیت دارند ولی در ادبیات عام‌پسند هستند و بالعکس شاید در این رشته فعالیت چندانی ندارد اما در مطالعه ادبی خاص‌پسند باشند. درحال حاضر این قالب بیشتر خاص‌پسند است. زمان لازم است تا ظرفیت‌ها و فرصت‌هایش بیشتر شناسانده شود. _ نمونه داستان کوچک از خودم قبل از بازنویسی: ابر تقدیر بودم.‌ از قضا پنجره باز بود. آمدم تا ببینمت. نبودی. ذره ذره باران شدم. _ همان داستان بعد از بازنویسی باتوجه به اصول و تکنیک‌های دوره استاد عباسلو: یادداشت:    ابرِ تقدیرم.‌ پنجره‌ات باز بود، آمدم تا ببینمت که باران... نکات و نقد استاد عباسلو به (داستان کوچک یادداشت): "پایان‌بندی خیلی‌خوب است و در این داستان؛ از این نوع پایان‌بندی بجا و صحیح استفاده‌شده. مخاطب در فرایند داستان درگیر می‌شود و سپیدگذاری را پر می‌کند. معمولاً آدم سراغ تقدیر می‌رود ولی حالا تقدیر سراغ آدم آمده و جریان کُنش معکوس شده پس در اینجا نوعی نوآوری ایجادشده. حرف احساسی دارد. احساس تجربه‌شده برای مخاطبان، شکل جدید پیدا کرده. همه نکات اساسی را دارد. شخصیت، کنش، موقعیت، نتیجه دارد. گشایش و پایان بندی خوبی دارد. فقط می‌ماند میزان جذابیت برای مخاطب که شاید مخاطب عام نپسندد." ✍️ زهرا ملک‌ثابت 🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
#آموزشی نکاتی در مورد "داستانک" یا "داستان کوچک" نکته اول: استاد عباسلو لفظ "داستانک" را نمی‌پسندن
. خیلی بازخوردهای خوبی گرفتم و چندنفر آثارشان را فرستادند برای نقد ولی... گاهی متن شما، توصیف یک صحنه است و داستان کوچک حساب نیست. گاهی هم به علت گنگی و نارسایی؛ به توضیح و تشریح بیشتر در اثرتان نیاز دارید و آنچه شما با کلمات کم محدود کردید کافی نیست، حتی لازم است قالب داستان کوتاه را انتخاب کنید. ✍️ زهرا ملک‌ثابت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. یکی از دوستان نویسنده‌ام یک داستانی می‌نوشت که شخصیت‌هاش به سبک لاتی حرف می‌زدند. بعد توی پروسه نوشتن داستانش با ما هم لاتی حرف می‌زد 😁😅 .
. برای خودمم پیش اومده، یکبار که داشتم صحنه‌‌ی ترسناکی را می‌نوشتم و خیلی غرق در داستان شده‌بودم، یکنفر خیلی عادی و طبیعی صدام کرد ولی من با جیغ بلند از جام پریدم 😃😂 .
. برای شما اتفاق مشابه افتاده؟ برای حرفه‌هنر از دنیای نویسندگی تعریف کنید و به این آیدی بفرستید لطفا 😊 @zisabet .
. یه بارم یه سیال ذهن نوشتم سر کلاس داستان نویسی اینقدر تو ذهن و خاطراتم چرخیده بودم و خاطره فوت پدربزرگم زنده شده بود که سرکلاس موقع خوندش بی اراده زدم زیر گریه و... .
. آخر یه داستان که نوشته بودم یه پسری بعد ۲۵ سال برادرش و همبازیشو میبینه اونقدر تحت تاثیر بودم و جفتشونو دوست داشتم اشک میریختم و مینوشتم😅 .
مرضیه قاسمی: سلام. راستش من خيلي اين چالش رو دوست داشتم اما خب خاطره ي خاصي ندارم اگه داشته باشم هم اونقدر غمگين هست كه گفتنش لطفي نداره. ولي يه چيزي كه براي خودم عجيبه اين بود چند وقت پيش رفته بودم يه مراسمي يكي از اشناهاي قديمي را ديدم به همراه دخترش. بعد از احوال پرسي، دختركوچولو به مامانش گفت اين همون خانمه كه گفته بودي نويسنده است داستان مي نويسه... واقعا كه حسي اون لحظه پيدا كردم قابل توصيف نيست. اين كه من يه نسبت با ادبيات دارم و ديگران منو اينطور ميشناسن. براي خودم شگفت انگيز بود كه من هنوز شادي هاي كوچكي دارم تا خودم رو به زندگي پيوند بزنم بخش یک تجربه اینجاست و می‌تونید با سایر تجربه‌ها آشنا بشید https://eitaa.com/herfeyehonar/2560 .
. هنرمند: سید محمدحسین موسوی عضو گروه حرفه‌هنر 🔻🔻🔻🔻🔻 کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
. با عینک بد بینی از چاله به چاه افتاد. نویسنده: اسحاق فتاحی عضو گروه حرفه‌هنر 🔻🔻🔻🔻🔻 کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
. یادداشتی بر رمان "عزرائیل" نوشته نیما اکبرخانی یک رمان جاسوسی_جنایی و با هیجان‌ که شخصیت‌های جالبی دارد. شخصیت علیزاده تداعی‌گر شخصیت داش آکل در داستان داش آکل از صادق هدایت است و همچنین شخصیت لئون در فیلم لئون: حرفه‌ای. گاهی جزئیات زیاد است. گاهی دیالوگ‌ها به شخصیت داستانی چسبانده شده‌بود. گاهی جزئیاتی که منِ مخاطب می‌خواستم نبود، مثلا خریدن لباس و اسباب‌بازی توسط علیزاده برای دختربچه. و مثلا خیلی سریع از روی صحنه درگیری و دستگیری در کافه عربی لواسان گذشته. شباهت اسامی و فامیلها گاهی آزاردهنده می‌شد. با همه اینها رمانی جذاب بود و جزء معدود رمان‌های ایرانی که دوست داشتم. این رمان، نگاه انتقادی هم دارد و به‌ برخی رذایل اخلاقی جامعه ایرانی را هم پرداخت کرده. مسائل آشنائی مثل حسادت و زیرآب‌زنی در محیط کار تا ترفند کوچک انگاری شخص و... درواقع این‌ رمان، ارزش مطالعه اجتماعی دارد. ✍️ زهرا ملک‌ثابت 🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar .
. https://eitaa.com/herfeyehonar/4488 جهت آشنایی بیشتر با حرفه‌هنر روی لینک بالا بزنید. 🪴 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صد حیف که آن رفت 😁😉 داخل گوگل سرچ می‌کنم تا تاریخ دقیق اعمال اُم‌داوود امسال را پیدا کنم. باید با همه وجود باورکنم و حظّ ببرم. هنوز سرِسال نشده، از مراسم پارسال حاجت گرفته‌‌ام. پارسال اینقدر گریه‌کردم و اشک ریختم که تقریباً برای همه در مجلس سوال شده‌بود که چه مشکل بزرگ یا حاجت مهمی دارم. چیزی شبیه به معجزه شده یا نتیجه آه و سوز مظلوم باعث آن شده؟! چقدر بابت جلوگیری از رشد و فعالیت‌های اجتماعی‌ام آسیب خوردم و ضربه دیدم! چقدر از بعضی مسئولان و مدیران جوان بابت بداخلاقی و تندخویی و بی‌اعتنائی ضربه خوردم! چقدر از رفتار میانسالانشان که از این تندخوهای افراطی حمایت کرده‌اند، شُک‌زده شدم! چقدر بابت مشکلات مالی صدمه دیدم و مشکلات مالی به کسالت و نااُمیدی منجر شد! آنقدر گریه کردم و صورت سرخ‌شده‌ام گواهی داده که چقدر از سرِ مظلومیت و از اعماق وجودم نفرین کرده‌ام! اثر دارد... اثر دارد... هنوز به سال نرسیده خیلی‌هایشان تودیع شده‌اند. بعضی‌ها همین روزها تودیع می‌شوند. بعضی‌هایشان بازنشسته شده‌اند. بعضی‌ها هم طبیعتاً محدود می‌شوند. فقط به تلاش و نیست، چیزهای دیگری هم در این عالم هست 🪽😇🪽 ✍️ زهرا ملک‌ثابت .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 • مسجد سید اصفهان عکاس: محمدحسین شاکرین عضو گروه حرفه‌هنر _____________ 📸 @Quds_Graphic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"زندگی زیر سایه‌ی جنگ" - به نظرم کافیه - خسته شدی؟ - خسته! نه داغون شدم تا کی باید بین شما دوتا پا در میونی کنم؟ - از اول خودت رو انداختی وسط نه من نه قرمز هیچکدوممون بهت نگفتیم اینکار رو کن. - چون فکر می‌کردم می‌تونم برای شما کاری کنم تو همش عجله و همه ازت خوششون میاد اون قرمز هم گوشه گیر و افسرده شده کسی دوستش نداره چون باعث ترافیک و اعصاب خورد کردن میشه ولی خب زورش بیشتره همه صدم رو گذاشتم تا شماها به تعادل برسید و دوست های خوبی باشید ولی نشد. میرم جایی که بتونم مفید باشم‌. - حالا کجا میری؟ - نمی‌دونم شاید پیش خورشید، زردی خورشید رو دوست دارن. - ولی اونجا مثل این چراغ راهنمایی نیستش‌ها خیلی گرمه - خب می‌رم پیش بیابون گیاه‌های اونجا همه زرد هستند به رنگ زرد احتیاج دارند. - اونجا هم پر از خار هست و تمام بدنت همیشه زخمیه. - خب می‌رم، می‌رم. کمی فکر کرد و آخر گفت: - مرده شور هم تو هم رنگ قرمز هردو ببرن و اینگونه بود که رنگ زرد نتوانست دعوای آن دو دوست قدیمی را حل کند و جایی برود. او ناچار بود همه‌ی عمرش را در یک جنگ ابدی بین آنها سپری کند. نویسنده: سپنتا بحیرایی عضو گروه حرفه‌هنر 🔻🔻🔻🔻 کانال حرفه‌هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱. از میزان فعالیت گروه حرفه‌هنر راضی‌ام. با حذف و ترک افراد غیرفعال اتفاقاً میزان فعالیت گروه بیشتر شده. کاملاً یادم مانده که یکی از اساتید مدیریت می‌گفتند: "لامپ سوخته را باید عوض کرد" توضیحشان این بود که وقتی فردی در گروه فعالیت نمی‌کند، منظم نیست، حاضر به همراهی در برنامه‌ها نیست، بعد از کلی گفتگو بازهم همکاری لازم را نمی‌کند و انرژی گروه را هم می‌گیرد، آنوقت دیگر تعلل جایز نیست. محترمانه خواستم بروند و بعد از آن در پی‌وی با من بحث نکنند. ۲. در تصاویر چند مورد نظر مثبت و گاهی شاد و شوخ به آثار دیگر اعضا می‌‌بینید. دوتا از پایه‌های گروه از همان ابتدای تشکیل بر اساس همدلی و شوخی/ طنز بوده و هست. البته که آموزشها و نقدهای جدی هم سرجایش است و همه قبول داریم نقد برای رشد و پیشرفت است. اگرچه کسی که اثرش نقد شده، حق دفاع بعد از نقد و نپذیرفتن را هم دارد. آموزش هنر و فعالیت هنری رُکن حرفه‌هنر و ما است. ✍️ زهرا ملک‌ثابت ۲۲/آبان .