سلام به خوشبویی عطر نعنا
#فنجان_خاطره
قسمت دوم
مجوعه داستان "عطر نعنا " اولین مجموعه داستان گروه حرفه داستان بود که جمعآوری شد و جهت چاپ ارسال شد ولی دومین مجموعه داستانی ما بود که منتشر شد.
تمام داستانهای این مجموعه اجتماعی هستند و با محوریت مسائل و دیدگاه زنان به جامعه نوشته شدهاند.
داستانهای این مجموعه جدای از ارزش ادبی و هنری از جنبه جامعهشناختی هم قابل بررسیاند.
همه نویسندگان این کتاب از طریق جلسات حضوری داستانخوانی حرفهداستان یا از طریق فضای مجازی این گروه باهم آشنا شدیم.
خانمها رضایی، فلاحی، پارسائیان و امینیان که نویسندگان این مجلد هستند در کتاب فرفره سیفالی هم داستانشان منتشرشده.
من و خانمها پدر و سلمانی، در این مجموعه داستان داریم که گزیدههای آن را در کانال حرفهداستان خواندید.
خانم پدر که از همان ابتدای تشکیل گروه ادبی حرفه داستان همراه و یاریگر بودند .
خانم سلمانی هم که یک دهه هشتادی عزیز هستند و امیدِ آینده ما. جسارت و قلم ایشون قابل تحسین هست و آیندهشون به شرط داشتن پشتکار، درخشان 👏🌱
یکی از درسهایی که خودم از پیشکسوتان و اساتید عرصه داستاننویسی و فیلمنامهنویسی گرفتم این بوده که حامی و مشوق نسل بعدی باشیم.
برخی از پیشکسوتان و اساتید معظم در کانال هستند که لطف و حمایتهاشون شامل حال ما بوده و هست و از این طریق فرصتی پیش اومد تا ازشون تشکر کرده و آرزوی عاقبت بخیری کنم.
عقیده دارم ما هم باید همین روش و سلوک را برای نسل بعدی پیش بگیریم.
چاپ دو کتاب "فرفره سیفالی" و "عطر نعنا" با طرح جلدهای جذاب و داستانهای دوست داشتنیشون نمونهای از کار گروهیِ حرفه داستان هست. 😊📚
همچنان این روند ادامه داره اگرچه کارگروهی با خوشیها و کاستیهایی همراه هست.
تاکنون بیش از پانزده بانوی نویسنده از استان یزد در طرح چندنویسندگی مشارکت کردهاند.
برای آشنایی بیشتر با کتاب مشترک #عطر_نعنا و خواندن قسمتهایی از داستانها روی این لینک بزنید
https://eitaa.com/herfeyedastan/61
باطراوت باشید 😊
زهرا ملکثابت
مدیر گروه ادبیحرفهداستان
@zisabet
@zisabet
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#حرفه_داستان #عطر_نعنا #خاطره #کتاب_چندنویسندگی #کار_گروهی
#قسمت_دوم
گروه ادبی " حرفهداستان "
@herfeyedastan
@herfeyedastan
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
سلام و سپاس
#فنجان_خاطره
☕️قسمت سوم
سپاس و تشکر را در این قسمت تقدیم میکنم به همه حرفه داستانیها.
هم به خاطر داستانهای پُرمحتوا و هم به خاطر تلاششون برای رشد و بهترشدن.🍎
تشکر ویژه میکنم به خاطر همراهی با حرفهداستان که اگر امید دادنها و همدلی اعضای گروه نبود، حرفه داستان جوانه نمیزد 🌱
روزهای خوب و روزهای سختی را در کنارهم سپری کردیم ولی کنار نکشیدیم موقع سختیها.
این نکته مهمی هست برای یک گروه و فعالیت گروهی.
یک یادآوری کوتاهی میکنم از جلسات داستانخوانی استان یزد.
اگر قرار بود کنار بکشیم از این راه همون جلسه اول از محافل داستانخوانی، این کار را کرده بودیم.
شاید الان که ریشه دواندیم قضیه فرق کنه ولی اون موقع تازه اعلام موجودیت کرده بودیم.
برای جلسه اول حسابی دعوت کردیم و آرزوها داشتیم ولی ناگهان به خاطر تداخل با یک برنامه استانی که از وجودش مطلع نبودیم، تمام برنامهها و آرزوهای ما نقش بر آب شد.
حالا اون برنامه استانی چی بود؟
اختتامیه یک جشنواره داستان کوتاه استانی بود که ما کلی پیشنهاد و درخواست داده بودیم برای اجرای این جشنواره استانی.
از گروه حرفه داستان نه تنها هیچکس برای مشارکت اجرایی در این جشنواره دعوت نشد حتی از تاریخ اختتامیه هم بیخبر بودیم. در نهایت جوایز زیادی به نویسندگان ملی و غیریزدی از این جشنواره استانی رسید.
حالا تصور کنید در همچین شرایطی بودیم از لحاظ فشارهای روانی و اولین جلسه ما هم به خاطر این رویداد کم رونق شد.
اما با توکل به خدا و توسل به معصومین، همچنان با انگیزه و قوی ادامه دادیم تا رسیدیم به اینجایی که هستیم. همینقدر درخشان ☀️
من و خانم نجمهسادات موسوی دبیران محفل داستانخوانی استان یزد بودیم.
این محافل در کتابخانه مرکزی یزد برگزار شده و اینجا میخوام از مدیر کتابخانه مرکزی یزد، آقای زکیپور هم تشکر کنم که سالنی را برای این کار تحت اختیار گروه حرفهداستان قراردادند.
البته مشکلات دیگری هم در این مسیر بود مثل وضعیت قرمز کرونا و مسائل نیمه دوم سال هزار و چهارصد و یک که منجر به تعطیلی جلسات داستان خوانی شد.
با این حال این محافل پر از خیر و برکت بود. داستانهای زیبایی که خوانده شد ، نقدهای دقیق و مفیدی که در محیطی صمیمی و بیریا انجام شد و کتابهایی که با امضای نویسندگان اثر به دیگر نویسندگان و علاقه مندان به کتاب در محفل داستانخوانی یزد اهدا شد.
مهمتر از همه نسلها و سلیقههای مختلف بود که درکنارهم نشستیم و از تجارب و نقطه نظرات همدیگه بهره بردیم.
امیدوارم بازهم شرایطی مهیّا بشه که جلسات حضوری داستان خوانی را بتونیم برگزار کنیم.
ان شاالله 🥰
پایدار باشید
زهرا ملکثابت
مدیر گروه ادبی حرفه داستان
@zisabet
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#کار_گروهی #محفل_داستان #گروه_ادبی
#قسمت_سوم #خاطره #حرفه_داستان
@herfeyedastan
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
🔍 بررسی خاطرهنویسی هُنری و غیرهُنری باتوجه به مولفههای آفرینشهای ادبی:
فعالیتی از گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
نرگس جودکی:
خاطره نویسی گونه ای از ادبیات است که مکان و زمان، شخصیت پردازی موضوع و لحن در آن مهم است.خاطر نویسی بر توصیف استوار است و فرق اساسی اش با داستان نبود تخیل است.
زندگی نامه هایی ماندگار می شوند که شخص علاوه به نقل حوادث شخصی به حوادث سیاسی و اجتماعی جامعه اش هم بپردازد.
زهرا ملک ثابت:
یکی از تفاوتهای داستاننویسی با خاطره نویسی این است که، حتما تا پایان باید تغییری رخ دهد در داستان.
در خاطره نویسی صرفا رویدادها به صورت پشت سرهم و ترتیب زمانی ذکر میشوند. حتما باید مکان و زمان واقعی و مشخص باشد و حق هیچگونه تخیلی برای نویسنده وجود ندارد.
البته به نظر میرسد خاطره نویسی هم انواعی دارد.
در خاطره نویسی صرف یا خاطرهنویسی محض، نویسنده نظرات خودش را دخیل نمیکند.
مثل خاطرهنویسی برای شهدا و خانواده شهدا، یا روایت نویسی درباره یک حادثه نویسنده نمیتواند نظرات شخصی و برداشت خودش را دخیل کند.
حتما باید نثر معیار و معمولی وجود داشتهباشد.
در واقع این گونه آثار شبیه به کارهایی است که خبرنگارها میکنند.
یعنی ابتدا مصاحبه میگیرند. بعد مصاحبههای شفاهی را پیدا میکنند و سپس آنها را با نثر معیار و عادی به صورت منظم و ویراسته شده مینویسند.
برخی از این نویسندگان سالی یک یا دو کتاب تولید میکنند.
این آثار به هیچ وجه آثار هنری نیست زیرا آفرینش ادبی در آن صورت نگرفته است.
ولی زندگینامههایی مثل
تاریخ بیهقی از ابوالفضل بیهقی
روزها از دکتر محمدعلی اسلامی ( جلد ۱ و ۲)
آثار هنری با آفرینش ادبی محسوب میشوند.این دو اثر خودزندگینامه هستند. نویسندگان نظرات و برداشت شخصیشان در مورد مسائل و رویدادها را بیان میکنند. لحن و زبان و سبک هنری دارند.
حتی در کتاب روزها گاهی اسامی عوض شدهاند.
این دو اثر جزو آثار ماندگار محسوب میشوند و
نوع هنری تلقی میشود.
📍اگر هنوز هم برای عدهای فعالیتهای حرفهداستان مشخص نیست، برای حرفهداستان اهداف معلوم و مسیر روشن است.
۲۴/ مرداد/ ۱۴۰۲
😊😊😊😊😊😊
@herfeyedastan
😊😊😊😊😊😊
#گروه_ادبی_حرفه_داستان #آموزشی
#خاطره #خاطره_نویسی #داستان_نویسی
#آفرینش_ادبی #ادبیات_فاخر
.
بعد از مراسم اعمال اُمداوود، رفتیم روضه.
پای منبر طوری خندیدم که فکر کنم ملائک روی همه اشکهای امروزم خط قرمر کشیدن😐
سخنران داشتند قصهای از زمان حاج شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکردند و اینکه فردی به ایشان التماس دعا میگه، ایشان هم به اون فرد میگن که باید خواهرت و خواهرزادههای یتیمت را راضی کنی چون توی مضیقه مالی بودند و تو بیخیال بودی و این حرفها...
بعد اون آقا هم نادم و پشیمان میره خونه خواهرش واسه حلالیت و بچههای خواهرش را میبره بیرون و براشون پیتزا و چیپس و پفک میخره🙄
من بچه بودم و هنوز مثل ۹۹ درصد جمعیت ایران، پیتزا ندیده بودم. خاله کوچیکهام برای اولین بار پیتزا خورده بود بعد میخواست واسه من تعریف کنه پیتزا چه شکلیه
یه بشقاب میوه خوری گرفتهبود دستش و میگفت این شکلی و این اندازهایه 😂
آخه زمان مرحوم رجبعلی پیتزا کجا بود؟!
🤣🤣🤣🤣
✍️ زهرا ملکثابت
#طنز
#خاطره