#بدعت #ذکر #جذب_جن
🚫 جعل و تحریفِ عبادات و شرعیّات
✍🏻 علّامه مجلسی رحمه الله:
«در هر شرعى آنچه صاحب آن شرع خبر داده به جا بايد آورد و به عقل ناقص خود اختراع عبادتها و بدعتها نمىبايد كرد كه آن موجب ضلالت و گمراهى است، و فریب شيطان را نمىبايد خورد كه:
"اين عبادت مرا خوشتر مى آيد، و اين روش عمل كردن مرا بيشتر به خدا نزديك مى كند."
زيرا كه قُرب و بُعد به خداوند مفهومی نيست كه امثال ما مردم كه عقلهاى معيوب به هزار نقص، و مخلوط با صدهزار شهوت داريم، توانيم فهميد؛ بلكه عقول انبياء و اوصياء به اين مسئله مىتوانند رسيد. چنانچه كشيش نصرانى را گمان اين است كه به آن عبادت و رياضتى كه مىكشد او را قُرب حاصل مىشود، و حال آن كه هر چند عبادت به آن طريقه مىكند، كفر و عنادش بيشتر مىشود و از خداوند دورتر مىگردد.
✅ و بدان كه بدعت عبارت از آن است كه يك امرى در دين حرام كنند كه خداوند حرام نكرده باشد، يا امرى را كه خداوند حرام كرده باشد حلال كنند، يا امرى را مكروه كنند كه خداوند مكروه نكرده باشد، يا امرى را واجب گردانند كه خداوند واجب نكرده باشد، يا امرى را مستحب قرار دهند كه خداوند مستحب قرار نداده باشد، اگرچه به اعتبار يك خصوصيتى باشد.
مثل آن كه خداوند فرموده است كه نماز در همه وقت مستحب است. اگر كسى به اين عنوان نماز بخواند كه چون همه وقت سنّت است و اين يك وقتى است از آن وقتها، پس من در اين وقت نماز مىخوانم، ثواب دارد، ولی اگر به سلیقه خود دو ركعت نماز در وقت غروب آفتاب به جای آورَد به عنوان اين كه در خصوص اين وقت خداوند اين نماز را از من طلبيده است، بدعت مى شود و حرام است، چنانچه عمر بن خطّاب در خصوص اول صبح شش ركعت مقرّر ساخت كه در اين وقت مىبايد خواند به عنوان سنّت، و به اين جهت بدعت و حرام شد و ائمه صلوات الله عليهم از آن نهى فرمودند...
و همچنين كلمه "لا اله الا الله" را همه وقت گفتن سنّت است و بهترين اذكار است. اگر كسى چنين قرار دهد كه بعد از نماز صبح پانصد مرتبه سنّت است، و خصوص اين عدد را در خصوص اين وقت از جانب شارع مقرّر داند، يا خود قرار دهد و اين خصوصيت را عبادت داند، بدعت است.
و بدعت در دين بدترين معاصى است.
و امتياز شيعه از سُنّى هميشه اين بوده است كه شيعه به فرموده ائمه خود عمل مىنمودهاند، و سُنّيان چون دست از متابعت ايشان برداشته بودند به عقلهاى سخيف خود بدعتها در دين مىكردند و به آن عمل مىنمودند، و ائمه ما صلوات الله عليهم ايشان را به اين مذمّت مىفرمودند.»
📙 عین الحیات، نشر علمیه اسلامیه، ص ٣٩۵
@herz_asemani
#بدعت #شیطانی
📢 توبه بدعتگذار قبول نیست
🔶 علامه مجلسی رحمه الله مینویسد:
✍🏻 شيخ صدوق رحمه الله، به سند صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه:
شخصى بود در زمان سابق، طلب دنيا از حلال كرد به دستش نيامد، و از حرام نيز طلب كرد، او را ميسر نشد. پس شيطان به نزد او آمد و او را وسوسه كرد كه: مىخواهى تو را به يك چيزى دلالت كنم كه اگر آن را انجام دهی دنياى تو بسيار شود و جمعى كثير تابع تو شوند⁉️ گفت: آرى.
شيطان گفت: دین و آئینی اختراع كن و مردم را به سوى آن دين بخوان. او نیز چنين كرد. خلق بسياری او را متابعت كردند و مال بسياری جمع کرد. بعد از مدتى به فكر خود افتاد كه: چكار بود كه كردم! دينى اختراع كردم و مردم را گمراه كردم. توبه من قبول نخواهد شد تا آنها را كه گمراه كردهام برنگردانم. نزد هريك كه مىآمد و مىگفت كه "دين من بدعت و باطل بود، توبه کنید."
در جواب گفتند كه: "دروغ مىگويی، دين تو حق بود و حالا شك کردهای در دين." و هيچ يك برنگشتند. چون ديد كه ايشان بر نمىگردند، رفت و زنجيرى در گردن خود بست و سرش را بر ميخى بست، و با خود قرار داد كه اين را نگشايد تا خدا توبهاش را قبول كند. پس خداوند متعال وحى فرمود به پيغمبرى كه در آن زمان بود كه: بگو به آن صاحب بدعت كه به عزت و جلالم سوگند كه اگر آنقدر مرا بخوانى كه بندهايت از هم بپاشد، دعاى تو را مستجاب نكنم و توبه تو را قبول نكنم، مگر زنده كنى آنهايى را كه بر دين تو مُردهاند و از آن دين برگردانى.‼️
📜 عین الحیاة، نشر إسلاميه، ص ۳۹۹
✅ بدیهی است که زنده کردن مُردگان توسط آن بدعتگذار، کنایه از محال بودن است و امر محال محقق نخواهد شد، در نتیجه توبهای شکل نمیگیرد.
@herz_asemani
#ذکر #آداب #چله_نشینی
💥 آیا روایاتِ "چهل روز خلوص عمل" به "چله نشینی" مربوط است ⁉️
✍🏻 علامه مجلسی رحمه الله مینویسد:
«... طبق روایات، ترك طعامهاى مقوى نمودن كه بدن و عقل ضعيف شود خوب نيست؛ زيرا كه بدن آلت و مَطيه نفس است در جميع اعمال، و در تحصيل هر كمال، و بدن كه ضعيف شد نفس معطل مىشود.
بايد عقل را ضعيف و سخيف نكنند به ترك حيوانی (ترک گوشت) و مثل آنها.
زيرا كه مدار تميزِ امور بر عقل است، و عقل كه ضعيف شد زود فريب اهل باطل را مىخورند، چنانچه در احاديث ترك گوشت، اشعار به اين مطلب است.
ظاهرا كه شيطان اين عبارت "ترك گوشت و حيوانى" را كه مخالف طريقه شرع است از براى همين براى بعضى از اهل بدعتِ صوفيه مقرر ساخته است، كه
چون چهل روز در سوراخى نشستند و عقل قوى را ضعيف كردند، اوهام و خيالات بر عقل ايشان مستولى مىشود، و از راه وهم چيزهایی در خيال ايشان بهم مىرسد، از بابت كسى كه به مرض سرسام مبتلا باشد، و به اعتبار ضعف عقل گمان مىكنند كه كمالى حاصل گشته است، و آنچه پير به ايشان گفته است چون پيوسته در آن سوراخ تاريك همين معنى در نظرشان هست، به تدريج به ازدياد قوت و همى و ضعف عقل، حالى ايشان مىشود و بيرون كه آمدند اگر پير گويد كه ديشب پنج مرتبه به عرش رفتم، تصديقش كنند بدون بينه و برهان. و اينها همه از ضعف عقل است.
🔻و بدان كه حديثى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه: "هرکس در چهل صباح عمل خود را براى خداوند خالص گرداند، خداوند چشمه هاى حكمت را از دلش بر زبانش جارى گرداند." و در حديث ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه:
"هرکس ايمان را از براى خداوند چهل روز خالص گرداند (يا چنين فرمود كه: هرکس نيكو خداوند را ياد كند در چهل روز) خداوند او را زاهد گرداند در دنيا، و او را به درد و دواى دنيا بينا گرداند، و حكمت را در دل او جا دهد، و زبان او را به حكمت گويا گرداند." بعد از آن، حضرت آيهاى خواندند كه ترجمهاش اين است: " آنان كه گوساله را خداى خود كردند، عنقريب به ايشان خواهد رسيد غضبى از جانب پروردگار ايشان و خوارى در زندگانى دنيا. و چنين جزا مى دهيم جماعتى را كه افترا بر خداوند مىبندند."
پس فرمود كه: هر صاحب بدعتى را كه مى بينى البته ذليل و خوار است. و هركس كه افترا بر خداوند متعال و رسول و اهل بيت علیهم السلام میبندد البته ذليل و بیمقدار است.
🔹و صاحبان بدعت از روى جهالت اين دو حديث را حجت خود كردهاند در برابر اهل حق، و نمىدانند كه اين هيچ دخلى به مطلب ايشان ندارد. زيرا كه چنانچه در اول كتاب دانستى، اخلاص عمل آن است كه از شوايب ريا عمل را پاك گرداند، و سعى كند كه آنچه از او صادر شود از عمال و افعال و اقوال او، همه موافق رضاى الهى باشد، و نيت او در آن عملها مشوب به غرضهاى فاسد نباشد، بلكه عملهاى مُباحش را همه به نيت عبادت كند.
👈🏻 مثل آن كه اگر به بيت الخلاء رود، با خود نيت را خالص كند و براى اين برود كه در وقت عبادت پاكيزه باشد و عبادت را با حضور قلب كند؛ و به اين نيت آن عمل عبادت مىشود اگر در نيت صادق باشد. و اگر به بازار رود براى اين رود كه خدای تعالی فرموده است كه به بازار روم و طلبِ روزى بكنم؛ براى فرمودهٔ خداوند متعال مىروم. و همچنين در جميع كارها. و اخلاص از براى خداوند وقتى مىشود كه كارى را كه خداوند متعال فرموده باشد، از براى خدا بكند. و اگرنه،
اگر كسى بدعتى را از براى خداوند بكند خدای تعالی از او و از كار او بيزار است. پس اول بايد دانست كه كدام كار را خداوند مىخواهد، و بعد آن كار را از براى خداوند كرد.
پس لفظ چهل روز به چه كارِ آن صاحب بدعت مىآيد⁉️ چه، ظاهر است كه اگر كسى چهل روز ورزش كُشتى بكند داخل اين حديث نخواهد بود. و حضرت در آخر حديث دويم كه مذمت بدعت فرموده اند اشعار به اين معنى نمودهاند.»
📙عین الحيات، نشر قدیانی، ص ۴۴٣
@herz_asemani
4_5902014590669031636.mp3
9.13M
#صوت #ذکر #چله_نشینی #بدعت
❌ آیا چله نشینی و چله گرفتن، مطابق با روایات و سیره معصومین علیهم السلام میباشد يا خير؟!
@herz_asemani
#چله_نشینی #صوفیه #بدعت #آداب
🔍 بررسی جوانب مختلف چلّه نشینی
چله نشینی از مواردی است که بسیار مورد توجّه طوایف مختلف واقع شده است. عُرَفاء و زهّاد و صوفیه و مرتاضان و عالِمان، هرکدام به نحوی به این مسئله رغبت و تمایل نشان دادهاند و حتی به دیگران نیز توصیه نمودهاند.
حال باید دید که این مسئله در معارف دینی ما تأیید شده یا خیر؟
➖ یکی از روایاتی که برای “کشف و شهود” به آن استناد میشود، روایت معروف نبوی است:
«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ.»
"کسی که چهل روز اعمالش را برای خداوند متعال خالص کند، خداوند متعال چشمههای حکمت را از قلبش بر زبانش جاری میکند."
اصل این روایتِ نبوی در منابع عامّه آمده؛ امّا در منابع شیعه نیز نقل شده:
... وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ.
📘 عيون أخبار الرضا عليه السّلام، ج ٢ ص ۶٩
اما این روایت را میتوان در کافیِ شریف بهتر فهم نمود:
بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ عُيَيْنَةَ عَنِ السِّنْدِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا أَخْلَصَ الْعَبْدُ الْإِيمَانَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ يَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الدُّنْيَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِكْمَةَ فِي قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ ثُمَّ تَلَا- إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ فَلَا تَرَى صَاحِبَ بِدْعَةٍ إِلَّا ذَلِيلًا وَ مُفْتَرِياً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى رَسُولِهِ ص وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ ص إِلَّا ذَلِيلًا.
✍🏻 امام باقر عليه السّلام فرمودند:
هيچ بندهای چهل روز ايمانش را به خداوند متعال خالص نگرداند –
يا فرمودند:
هيچ بندهای ذكر خداوند متعال را در چهل روز نيكو انجام ندهد – جز آنكه خداى عز و جل او را نسبت به دنيا زاهد سازد و درد و داروى دنيا را به او بنمايد، پس حكمت را در دلش ثابت كند و زبانش را به آن گويا سازد؛ سپس تلاوت فرمودند: «كسانى كه گوساله پرستيدند، بزودى خشم پروردگارشان با ذلّت در زندگى دنيا به آنها برسد، افتراء زنندگان را اينگونه جزا میدهيم.» از اين روی هيچ بدعتگزارى را نبينى، جز اينكه ذليل است و هيچ افترا زنندهای به خداوند متعال و پيغمبر و اهل بيتش صلوات اللّٰه عليهم را نبينى جز اينكه ذليل است.
📚 الکافی، ط_الاسلامیه، ج ٢ ص ١۶
👈صوفیه معتقدند این دست روایات دلالت میکند که انسان باید ابتدا چلّهنشینی کند و سپس بعد از چهل روز کشف و شهود رخ خواهد داد؛
برخی نیز چلّه را قید نکرده و چهل روز عبادت را مهم دانسته که بعد از آن کشف و شهود میشود؛
برخی از صوفیه نیز در این مسأله به چهل روز خلوتِ حضرت موسی علیه السلام که به دستور خداوند متعال بود، استناد میکنند. بعنوان نمونه ابن عربی (فتوحات، طبع چهار جلدی، ٢/١٠)، عزیزالدین نسَفی (کشف الحقایق، ص ٢٩٥) و باخرزی (أورادالأحباب، ص ٢٩١) به این نکته تصریح نموده اند.
حافظ نیز بر همین مبنا اشعاری را سروده:
شنيدم رهروى در سرزمينى
همى گفت اين معمّا با قرينى
كه اى صوفى شراب آنگه شود صاف
كه در شيشه بماند اربعينى.
آقای حسن زاده آملی نیز در این باره بحثی دارد و آنجا به تمسّکِ ابن عربیِ صوفی سُنّی و ملاصدرا، به چلّهها اشاره کرده است و میگوید آنها نیز از آن بهرهها بردهاند: ( عیون مسائل النفس، ص ٦٧ )
ادامه در مطلب بعد
@herz_asemani
↪️ ادامه از مطلب قبل
➖تبیین علّامه مجلسی درباره روایت اخلاص عمل در چهل روز
علامه مجلسی رحمه الله در شرح خود بر کافیِ شریف، ذیل روایت مذکور مینویسد:
«منظور از اخلاص ایمانِ خالص و پاک داشتنِ ایمان از آثار زیانبارِ شرک و ریا و سایر معاصی و گناهان است، و اینکه در تمام کارها و اعمال خود، انگیزهای به جز خداوند متعال نداشته باشد؛
و اینکه مدّت تمرین و مراقبت را چهل روز قرار داده است، شاید از این جهت باشد که خداوند متعال انتقال و تحوّل از حالی به حال دیگر را در اصل خلقت و آفرینش انسان، در مدت چهل روز مقرّر فرموده، نظیر انتقال از حالت نطفه به عَلَقه و از علقه به مُضغه و از حالت مضغه بودن به استخوانبندی و از این حالت به حالت پوشش گوشت بر استخوانها؛ لذا پذیرش توبه شرابخوار، آنچنان که در حدیث آمده پس از انقضای مدّت چهل روز است؛
و زهد در چیزی، به معنای رها کردن و مایل نبودن به آن چیز است؛ و دردهای دنیا همان صفات زشت و انجام گناه است و آنچه که باعث دوری از ساحت قدس ربوبی میگردد؛ و دوا و درمان هم یعنی ریاضتهای شرعی و تحمّل مشکلات و جِدیّت و کوشش در مخالفت با نَفْس و اندیشه یا تفکر صحیح، و به طور کلی آنچه باعث ترک معصیت و دوری از گناهان میشود؛ یا مقصود از درد و مرض، بیماریهای قلب است که در نتیجه علاقه مفرط به دنیا پیدا میشود و درمان آنهم مراقبت کامل است به آنچه که قلب را از این گونه علایق رها گرداند. و گفته شده که درمان دنیوی، همان مقدار نیاز و درد مقدار بیش از نیاز است، یا اینکه درد، شیفتگی قلب به دنیا و درمان رهاسازی قلب است از این شیفتگی. یا منظور دنیای مضرّ و زیان آور در امر آخرت است و آنچه که موجب سود اخروی گردد، یعنی اطاعت و معصیت و فرمانبری و سرکشی باشد. و مقصود از حکمت، آن علوم و دانشهای واقعی است که انسان را هر چه بیشتر در طریق حق و حقیقت تثبیت کند و اصل و ریشه و سرچشمه چنین علومی، شناخت امام و پیروی از اوست.
👈🏻 و اما تناسب تلاوت “آیه عِجل” ( که اشاره به گوساله پرستان دارد) توسّط حضرت در این حدیث، به وجوهی توجیه شده است:
اول آن چیزی است که به نظر ما رسیده و آن اینکه
چون حضرت باقر علیه السّلام فواید و نتایج اخلاص چهل روزی را بیان فرمودند و از طرفی گروهی از صوفیه بدعتهایی را درباره این مطلب – که ربطی به دین ندارد – به عنوان وظیفه دینی و ریاضت شرعی انجام میدهند، نظیر چلّه نشینی با آن کیفیت و خصوصیت بیاساس، حضرت با خواندن این آیه خواستند از این رقَم بدعتها و تحکیمِ نظریات شخصی جلوگیری کنند و بگویند این بیانات شامل این گونه کارهای بی اصل نمیشود؛ و این آیه میفهماند که هر صاحب بدعتی که با رأی و نظر خود احکام و دستورهایی را اختراع کرده و بر خداوند متعال و رسولش حکم و دستوری را به دروغ نسبت بدهد، در دنیا و آخرت گرفتار ذلّت و بدبختی خواهد شد.
چون خداوند متعال میفرماید: «وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ.»
به عبارت دیگر ارزشِ عمل و صحّتِ عبادت به دو چیز بستگی دارد:
با سنّت و دستور شرعی منطبق باشد؛ خالص و پاک و فقط برای رضای خداوند متعال انجام شود؛
و حضرت با بیانات اوّلیه خود به جهت دوم پرداخت و با خواندن این آیه، قسمت اول را بیان کرد، زیرا پرستش گوساله که به دعوت سامری عملی شد و او میگفت: «هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی» { این گوساله خدای شما و خدای موسی است} بدعت محض بود. 👇🏻
👆🏻 وجه دوم: گفته شده که مقصود از تلاوت آیه در ذیل این حدیث، این بوده که حضرت هشدار دهد هرکس عبادت خود را برای خداوند متعال خالص نماید و جدیّت و کوشش او در عبادت با موازین و دستور سنّت تطبیق داشته باشد، خداوند او را به عیوب دنیا بینا میکند، در نتیجه نسبت به دنیا بی اعتنا میشود و در اثر همین حالت زهد واقعی و مناعت طبع، در نظر مردم بزرگ و با عزت میگردد، زیرا ذلّت دنیوی و سقوط از نظر مردم، در اثر دلبستگی به دنیا و حرص به آن است.
ولی آنکس که عبادتش بر پایه هوا و هوس است، خداوند دیدهٔ قلب او را از تشخیص معایب و مفاسد دنیا کور میگرداند و در اثر رغبت و توجه به دنیا، دچار ذلت میگردد و از نظر مردم بی ارزش خواهد شد.
بنابراین افرادی که در عبادت بدعتهایی را اختراع کرده اند، همیشه خوار و ذلیل و بی مقدارند. لذا خداوند درباره گوساله پرستان آن طور فرموده است.
وجه سوم: اینکه ، تلاوت و خواندن این آیه از این جهت است که توجه دهد افرادی که در عبادتشان اخلاص نداشته باشند، مشمول این آیه هستند و غضب الهی شامل حال آنان خواهد شد. چون قبلا معلوم شد هر قلبی که در آن شکّ و شرکی باشد، از درجه اعتبار ساقط است و شک و شرک هر دو بدعت و افتراء بر خدا و رسول است. این آیه بر فرض که درباره گروهی نازل شده باشد، شأن نزول موجب اختصاص این حکم به آن گروه نمی شود و این وعید و غضب، هر کسی را که مانند آنها باشد شامل میگردد.
وجه چهارمی نیز در نظر ما هست و آن اینکه اخلاصی که در این حدیث هست، اختصاص به خلوص عمل از ریا ندارد، بلکه منظور اخلاص ایمان و عمل از ریا و از بدعت و از هر چه که مانع از قبول باشد است. بنابراین حضرت آیه شریفه را برای یکی از اقسام آن (خلوص از بدعت) تلاوت فرموده است.»
📚 مرآة العقول، ج ٨ ص ٨٧
🔹نتیجه تا اینجا:
طبق روایات فراوان و همانطور که علامه مجلسی رحمهالله فهمیده، منظور از “حکمت” علمی است که با آن حقایق ایمان شناخته میشود، که مهمترینِ آن شناخت امام معصوم است؛
از طرفی روایت مذکور دلالت دارد که “اخلاص” یعنی عبادت فقط برای خداوند متعال باید باشد نه برای ریا و شهرت و امثالهم؛
👈و “ایمان واقعی” متوقّف بر شناخت امام معصوم و عمل به سنّت است، نه عبادت از روی بدعت و برای غیرِ خداوند متعال؛
سپس طبق این اخلاص و ایمان واقعی اگر کسی چهل روز اعمالش را برای خداوند متعال خالص کند، عيوب دنیا و شرّ و خیرِ آن برای او آشکار میشود و توجّهش به آخرت جلب میشود و در نتیجه از گناه فاصله گرفته و نسبت به دنیا و مادّیات زاهد میشود و تقوای الهی پیشه میکند؛ پیشتر نیز طبق روایت، زهد را تعریف کردیم که یعنی عدم دلبستگی به دنیا و لذات و لوازم آن.
حال با توجه به این نکات، میپرسیم:
کسانی که برای کسب قدرتهای روحی مشغول عبادت میشوند، آیا با اخلاص تنافی ندارد؟
اینجا هدف از عبادت کسب قدرت است یا خداوند متعال⁉️
آیا شرطِ پذیرش عبادات این نیست که بر پایه سنت و خالی از بدعت باشد؟!
آیا چلهنشینی در سنت آمده؟!
آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهمالسلام اهل این عمل بودهاند؟
پیشتر هم بیان شد که در دین اسلام و مذهب شیعه، با عزلتنشینی و ترکِ زندگی و جلوس در مکانی برای چلهنشینی و رهبانیت مخالفت شده است؛
لذا چگونه با اشتغال به بدعت، چشمههای حکمت جاری میشود ⁉️
چگونه با انکار ولایتِ حجّة الله امام معصوم، عبادت پذیرفته میشود و حکمت جاری میشود ⁉️
ادامه دارد ...
@herz_asemani
↪️ پیرو مطالب قبل
➖ دیدگاه شیخ جواد خراسانی ره، درباره چلّه نشینی
یکی از عالمانِ خدومِ شیعه که تا حدودی گمنام است “مرحوم شیخ جواد خراسانی” میباشد. ایشان یکی از بهترین نقدها را بر حافظ نوشته و مبانی صوفیه را به خوبی و ماهرانه به چالش کشیده و نقد کرده است؛ نامبرده در بحثی پیرامون اعتکاف، به "چلّهنشینی" صوفیه إشکال کرده و مینویسد:
✍🏻 «صوفيه خود رامسلمان مىدانند و با وجود دستوراتی که در اسلام برای عبادت در خلوت و جلوت آمده، براى خود بنام خلوت برای عبادت «چلّه» را بدعت كردهاند؛ از يك چلّه تا چهل چلّه و بيشتر، آن هم با كيفيّت و آدابى كه خود جعل كردهاند!
و در حقيقت تعجّب نه از ايشان است و اين گفته هم نه براى تذكّر ايشان است، زيرا كه از اهل بدعت و كسانى كه در مقابل اسلام و تشيّع فرقه ساختند و خود را مجزّى نمودهاند، چيزى جز بدعت انتظار نمىرود، بلكه تعجّب از كسانى است كه خود را از آنها نمىدانند و ايشان را بزرگ مىگمارند و اهل رياضت و صاحب مقامات مىشمارند، با اينكه رياضات ايشان جز همين كه او را چلّه نام كردهاند نيست و مقاماتى كه براى خود ادّعا مىكنند جز از راه همين رياضات و چلّه های مجعوله نيست. چگونه با بدعت و اعمال جعلى انسان داراى كمالات و مقامات مىشود؟ معاذ الله، اينها نيست جز امدادات شيطان «وَ إِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ _ أعراف / ٢٠٢» و نيست جز الهامات شياطين «انَّ الشَّياطين لَيُوحون إلى أوْلِيائِهم _ أنعام / ١٢١»
اگر فى قلوبهم مرض نيست، چه احتياجى به چلّه داشتند؟ با مشروعيت اعتكاف چرا بروند در خانقاه يا خانههاى خود خلوت كنند و مسجد و جماعت را در چهل روز يا زيادتر ترك كنند؟
اگر منظورشان ترك هواى نفس است، متروكات اعتكاف را ترك كنند، چرا گوشت نمیخورند که ترکِ آن نهی شده؟ روزه بگيرند بجاى ترك گوشت؛ چرا ذكر از قطب و مرشد بگيرند؟ عبادتى كه در شرع گفته شده عمل كنند؛
مگر آن چه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله گفته و خود عمل نموده، آنها كشف و شهود و مقامات نمىآورد؟
ولی آنچه اهل بدعت و صاحبات دُكّان كه نام آنها را “اقطاب و بزرگان” گذاشتهاند، عمل كرده و گفتهاند انسان را به اين مقامات عاليات مىرساند!؟
🔻 اگر كسى هزاران سال از غير دربی كه محمّد صلّى اللّه عليه و اله و آل محمّد علیهم السّلام باز كردهاند برود، به جائى نخواهد رسيد جز خذلان، و چيزى نخواهد ديد جز نوميدى؛ «فأتوا البُيوت مِن أبوابِها.»
بحث ما با صوفيه بسيار است، نه تنها در چلّه و رياضات است، بلكه از مبدأ گرفته تا معاد ما را با آنها بحث است و بناى اين رساله بر طرح بحث با ايشان نيست و صحبت چلّه هم در اينجا بالمناسبه آمد. واقعا چه شبيه است ادعاهاى ايشان با اين مثَل معروف که گويند: به شتر گفتند: از كجا مىآئى؟ گفت: از حمام! گفتند: راست است از پاهاى سفيد و نظيفت پيداست!
این جماعت مىگويند ما اهل كشفيم، أسرار بر ما كشف شده، اهل وصليم، به حقيقت واصل شديم، اهل شهوديم، همه عوالم و حقايق بر ما شهود گشته؛ واقعا راست مىگويند، از پاهاى تر و تميزشان پيداست، آرى از مكاشفاتى كه براى خود نقل مىكنند در ايام چلّه و اشعارى كه بر زبانشان در آن ايام جارى مىشود و از غزلهاى عاشقانهاى كه بعد مىسرايند و از عشقشان به غنا و موسيقى پيدا است كه چه چيز بر آنها كشف شده و چه چيز را شهود كردهاند و با كه عشقبازى كرده و مىكنند...»
📜 اعتکاف در اسلام، ص ٧٧
إدامه دارد ...
@herz_asemani
↪️ پیرو مطالب قبل
➖کلام شیخ حُرّ عامِلی (ره) درباره چلّه نشینی
ایشان در بخشی از کتابش در ردّ تصوّف، برای ابطالِ “چلّهنشینی” مینویسد:
" در اين باب به بيان ابطال چلّهنشينى زمستانى صوفيان و رياضتها و نخوردن گوشت و ديگر اختراعات آنان خواهيم پرداخت و دوازده دليل بر بطلان اين عمل دلالت دارد:
➖ دليلى قطعى بر صحّت و مشروعيّت اين رياضت آنگونه كه آنها مدّعىاند، وجود ندارد.
➖ اين رياضت، بدعتى آشكار و روشن و وارد كردن چيزى كه در دين نبوده به دين به شمار مىآيد و بسيارى از صوفيان بدان اقرار و اعتراف دارند و دلايل عقلى و كنكاش و بررسى هردو، بر اين مطلب گواهند و بخواست خداوند متعال، روايات دالّ بر حرمت بدعت خواهند آمد.
👈🏻 ضرورت مذهب ايجاب مىكند اين رياضت فاقد مشروعيّت باشد و اين موضوع يكى از روشنترين ضروريّات مذهب است و هيچيك از شيعيان در عصر ائمّه عليهم السّلام دست به چنين كارى نزدهاند و بيشتر صوفيان به آن اعتراف داشته و به هيچوجه منكر نيستند كه چنين شيوهاى اخيراً ميان برخی از شيعه پديدار شده است، بلكه در سابق نيز از ناحيۀ برخى سُنّیان بين آنان رايج و معمول شده؛ و ترديدى نيست اگر اين رياضت از مشروعيّتى برخوردار بود و نوعى عبادت و پرستش به شمار مىرفت چنانكه يادآورى شد، آثار آن نظير ساير احكام بلكه احكام جزئى پايينتر از آن، پديدار مىگشت. گذشته از اين، احاديثى كه درمورد پايه و اركان و اصول اديان و تعداد واجبات و عبادات وارد شده، امورى غير از موارد ياد شده را نفى مىكند و رياضت ياد شده در شمار اين عبادات نيست، بلكه در برخى روايات به گونهاى صريح، تعداد عبادات مشخّص شده كه اين خود، دليل بر نفى اختراعات و امور ساختگى صوفيه است، چنانكه در گذشته بيان شد و در مباحث بعدى نيز يادآورى خواهد شد.
🔸 علماى شيعه همه بر عدم مشروعيّت و عدم جواز اين رياضت اتّفاقنظر دارند،
به همين دليل هيچيك از علماى متقدّم و متأخّر آنان تا دورانهاى نه چندان دور، چنين كارى انجام نداده بلكه به صراحت در مقام انكار آن برآمدهاند، همانگونه كه معصومين عليهم السّلام چنين كردهاند. بنابراين، معصومين عليهم السّلام نيز در اين اجماع داخلند و بدين ترتيب، چگونه مىتوان از اين اجماع خارج شد⁉️ تحقيق و بررسى در اين موضوع، خود گواه بر اين است كه رياضتِ ياد شده
در گذشته و كنون از ساخته و پرداختههاى دشمنان دين اسلام نظير مسيحيّت و كفّار هند و صوفيان سُنّی است
و به خواست خداوند متعال، رواياتى كه همسانى با دشمنان خداوند و پيمودن راه و رسم آنان را روا نمىداند، يادآورى خواهد شد.
🔸با تحقيق و بررسى پيرامون شيوه و رفتار پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و أئمّه عليهم السّلام روشن مىشود كه
آن بزرگواران هيچگاه دست به انجام چنين امورى نزده بلكه آن را فوقالعاده مورد اعتراض قرار مىدادهاند، چنانكه به خواست خداوند متعال، يادآورى خواهد شد. با اين وصف، چگونه رواست با شيوه و رفتار خاندان عصمت و طهارت به مخالفت برخاست ⁉️
🔸صوفيان، مسأله رياضت را مقدمه و وسيلۀ كشف و شهود و ساقط شدن تكاليف قرار دادهاند تا چه رسد به مقدمۀ آنها؛ اگر كسى بگويد: صوفيان، اين رياضت را وسيلهاى براى دستيابى به صفاى دل و مهربانى قرار مىدهند، بايد گفت: پاسخ به اين موضوع به مطالبى كه قبلا يادآور شديم، برمىگردد. در آنجا بيان داشتيم با ورود نهى در اين خصوص، رجحان چنين رياضتى شرعاً به ثبوت نرسيده است. اگر اين عمل به خودى خود، كارى پسنديده تلقّى مىشد دستيابى بدان تنها به انجام محرّمات جايز مىگشت. بنابراين، با ورود نهى از انجام چنين رياضت و انحصار علل و اسباب آن در محرّمات الهى، بطلانش آشكار است و جمعى از علماى دين به بيان بطلان اين رياضت پرداخته و يادآور شدهاند كه:
اگر مسلمان بر انجام عبادات دينى خود مراقبت داشته باشد، ثمرهاش صفاى فكر و انديشه و خرد و دستيابى به معارف الهى خواهد بود.
آيات شريفۀ قرآن بر نفى چنين رياضتى دلالت دارند. نظير فرمودۀ خداى متعال:
“يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ”
اى ايمانآورندگان، چيزهاى پاكيزهاى را كه خداوند برايتان حلال كرده است، حرام نكنيد و از حدّ و مرز، پا فراتر منَهيد زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد.
و “کلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيِّباً” از نعمتهاى حلال و پاكيزهاى كه خداوند به شما روزى داده است، تناول كنيد.
“قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ” بگو چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزىهاى پاكيزه را حرام كرده است؟
ادامه دارد ...
@herz_asemani
👆🏻 ادامه از مطلب قبل
ائمّه اطهار عليهم السّلام در بسيارى از روايات براى جلوگيرى از ملالت نفْس، فرمان به ميانهروى در انجام عبادات داده و از افراط و زيادهروى در انجام آنها نهى نمودهاند، در صورتى كه مشروعيّت اين عبادات كاملا محرز و مشخص است تا چه رسد به موضوع مورد بحث ما (چلّهنشینی که بدعت است) كه با چگونگى و حكم آن آشنا شديد و احاديث متعدّد و معروفى كه بدان اشاره شد در اصول كافى كلينى _ رحمه الله _ و ديگر كتب، روايت شده است.
🔹 استحباب نشستن طولانى بر سر سفره و پذيرفتن دعوت مؤمن و خوراندن غذا و غذا خوردن همراه با برادران مسلمان، در روايات ائمّه معصومين عليهم السّلام وارد شده و در آن روايات آمده است: «انّ ابن آدم أجوَف، لابُّد له مِن طعام.» یعنی بدن آدميان، ميانتهی است و ناگزير بايد غذا تناول كنند؛ و ديگر موضوعاتى كه در روايات «اطعمه و اشربه» «در کتاب الكافى» و «محاسن» و ديگر كتب روايى آمده است. بدين ترتيب، بخوبى روشن است كه روايات ياد شده با مبناى صوفيّه در اين باب، منافات دارد و رواياتى كه در نكوهش غذا خوردن پس از سير شدن و پرخورى وارد شده، هيچگونه اشارهاى به خواستۀ موردنظر صوفيان ندارد، زيرا افراط و تفريط هردو، نكوهيده است. بنابراين، خارج از موضوع بحثاند. روايات زيادى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ائمّه عليهم السّلام رسيده كه صريحاً دست ردّ بر سينۀ صوفىها نهاده و اعمال و كردار آنان را مورد اعتراض قرار داده است...
➖ بر اينگونه رياضت، مفاسد زيادى مترتّب است و مشخص است عملى كه يك مفسده بر آن مترتب باشد، بايد ترك شود تا چه رسد به عملى كه مفاسد فراوانى بر آن مترتّب است.
يكى از آن مفاسد اعتقاد به مشروعيّت، بلكه به رجحان موضوعى است كه داراى مشروعيّت نيست و آن را عبادت مىدانند، در صورتى كه در روايات وارده از ائمّه عليهم السّلام نازلترين مراتب شِرك اين است كه سنگريزهای را هسته بخوانى و هسته را سنگريزه و آن گاه آن را باور داشته باشى، اين حديث را كلينى و ديگران روايت كردهاند.
👈انجام اين رياضت موجب مىشود انسان از به دست آوردن علم و دانش و گفت و گو با علما و دانشمندان دست بردارد و سرانجام اين كار، جهل و نابخردى است كه قبلا بر روايات وارده درمورد آن، آگاهى يافتيد.
🔺لازمۀ رياضت كشيدن به اين معنا
👈 ادعاى كشف و شهود و وصول و كرامات دروغين و مسائلى از اين قبيل است.
بعضى از آنچه يادآورى شد بطور كلّى يا بيشتر مربوط به پيروان و مريدان و برخى به سران آنها ارتباط دارد.
📙 الاثناعشریه، دارالکتب العلمیه، ص ٩٨_ ١٠٥
ادامه دارد ...
@herz_asemani
↪️ ادامه از مطالب قبل
➖تحلیلی دیگر از علامه مجلسی رحمه الله درباره چلّه نشینی
ایشان می نویسد:
«طبق روایات، ترك کردن طعامهاى مُقوّى كه بدن و عقل ضعيف شود خوب نيست؛ زيرا كه بدن مَرکب روح است در جميع أعمال و در تحصيل هر كمال، و بدن كه ضعيف شد روح اذیّت مىشود. بايد عقل را ضعيف و سخيف نكنند به ترك حيوانی ( ترک گوشت ) و مثل آن. زيرا كه مدار تميیزِ امور بر عقل است،
و عقل كه ضعيف شد زود فريب اهل باطل را مىخورند، چنانچه در احاديث ترك گوشت، إشعار به اين مطلب است. ظاهرا كه شيطان اين “ترك گوشت و حيوانى” را كه مخالف طريقه شرع است از براى همين براى بعضى از اهل بدعتِ صوفيه مقرر ساخته است، كه چون چهل روز در سوراخى نشستند و عقل قوى را ضعيف كردند، اوهام و خيالات بر عقل ايشان مستولى مىشود، و از راه وَهم چيزهایی در خيال ايشان شکل میگیرد، از بابت كسى كه به مرض سرسام مبتلا باشد، و به اعتبار ضعف عقل گمان مىكنند كه كمالى حاصل گشته است، و آنچه پير به ايشان گفته است چون پيوسته در آن سوراخ تاريك همين معنى در نظرشان هست، به تدريج به ازدياد قُوّت وهمى و ضعف عقل، حالى به ايشان منتقل مىشود و بيرون كه آمدند اگر پير گويد كه ديشب پنج مرتبه به عرش رفتم، تصديقش كنند بدون بَيّنه و برهان. و اينها همه از ضعف عقل است.
👈🏻 و بدان كه حديثى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه: “هرکس در چهل صباح عمل خود را براى خداوند متعال خالص گرداند، خداوند چشمه هاى حكمت را از دلش بر زبانش جارى گرداند.” و در حديث ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه:
“هرکس ايمان را از براى خداوند چهل روز خالص گرداند (يا چنين فرمودند كه: هرکس نيكو خداوند را ياد كند در چهل روز) خداوند او را زاهد گرداند در دنيا، و او را به درد و دواى دنيا بينا گرداند، و حكمت را در دل او جا دهد، و زبان او را به حكمت گويا گرداند” بعد از آن، حضرت آيهاى خواندند كه ترجمهاش اين است: ”آنان كه گوساله را خداى خود كردند، عن قريب به ايشان خواهد رسيد غضبى از جانب پروردگار ايشان و خوارى در زندگانى دنيا. و چنين جزا مىدهيم جماعتى را كه إفترا بر خداوند مىبندند.”
پس فرمودند كه:
هر صاحب بدعتى را كه مى بينى البته ذليل و خوار است. و هر كس كه إفتراء بر خداوند متعال و رسول و اهل بيت علیهم السّلام میبندد البته ذليل و بیمقدار است. و صاحبان بدعت از روی جهالت اين دو حديث را حجّت خود كردهاند در برابر اهل حقّ، و نمىدانند كه اين هيچ دخلى به مقصود ايشان ( چلّهنشینی ) ندارد.
زیرا اخلاصِ عمل آن است كه عمل را از ریا پاك گرداند، و سعى كند كه آنچه از او صادر شود از اعمال و افعال و اقوال او، همه موافق رضاى الهى باشد، و نيّت او در آن عملها آلوده به غرضهاى فاسد نباشد، بلكه عملهاى مُباحش را همه به نيّت عبادت كند. مثل آن كه اگر به بيت الخلاء رود، با خود نيّت را خالص كند و براى اين برود كه در وقت عبادت پاكيزه باشد و عبادت را با حضور قلب كند، و به اين نيّت، آن عمل عبادت مىشود. اگر در نيّت صادق باشد. و اگر به بازار رود براى اين رود كه خدای تعالی فرموده است كه به بازار روم و طلبِ روزى بكنم؛ براى فرمودهٔ خدا مىروم. و همچنين در جميع كارها. و اخلاص از براى خداوند وقتى مىشود كه كارى را كه خداوند متعال فرموده باشد، از براى خدا بكند. وگرنه، اگر كسى بدعتى را از براى خداوند انجام دهد، خدای تعالی از او و از كار او بيزار است. 👈پس اول بايد دانست كه كدام كار را خداوند مىخواهد، و بعد آن كار را از براى خداوند انجام داد.
پس لفظ چهل روز به چه كار آن صاحب بدعت مىآيد ⁉️
ظاهر است كه اگر كسى چهل روز ورزش كُشتى بكند داخل اين حديث نخواهد بود. و حضرت در آخر حديث دوم كه مذمّت بدعت فرمودهاند، إشعار به اين معنى نمودهاند.»
📘 عین الحيات، نشر قدیانی، ص ۴۴٣
@herz_asemani
↪️ پیرو مطالب قبل
دکتر ضیایی از محقّقین صاحب اثر، گزارشی جالب توجه از چلّهنشینی آورده؛ ایشان مینویسد:
«وجود مفاهيم و اصطلاحات مشترك بين "تصوّف و اوپانيشادها" (متونِ عرفانیِ فرقهای از هندوها) و اديان هندى، مؤیدِ اشتراکِ معارفِ تصوّف و اوپانیشادها است؛
👈🏻 مثلاً چلّهنشينى، رياضتِ صوفيانه و اعتكافِ چهل روزهٔ عُرَفا در كوه يا مكانى مقدّس نيز برخاسته از كمالِ عدد چهل در سنّت عددى اساطير و مجموعهٔ اوپانيشاد است. در تشرّفات آيينى، تحميل شكنجه و رياضتى است كه در نوآموز موجب تغيير روحى محسوسى مىشود. به عنوان نمونه در اوپانيشاد مىخوانيم:
و طريق چلّه در مشغولى اين است كه در جايى كه آرام باشد و خاطر متردّد نگردد و ترسى و بيمى و نجاستى در آنجا نباشد. بر زمين هموارى كاه را فرش كرده بنشيند و از استقامت دل بر گِرد خود حصار بكشد ...»
📔 بودیسم و صوفیسم، ص ٩٧
✅ این همان سوءاستفاده و مصادره به مطلوب از عدد چهل است که در مطالب قبل ذکر شد.
ادامه دارد ...
@herz_asemani