#سلام_صبحتبخیرمولایمن🤚
سپیده،
همان جذبهی نگاه نافذ
و مهربان شماست که
زمین را روشن میکند
و خورشید،
انگشتانهای از نور بی بدیل حضورتان
که جهان را جان میبخشد ...
... و من هرصبح
به امید پرواز
در آسمان یاد شماست که
بال میگشایم
و در هوای نام شماست
که چشم میگشایم ...
... من به امید دیدار شماست
که زندهام ...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آبشار_چکان
آبشار چکان در جنوب غربی الیگودرز و در دامنهی کوههای زاگرس و ارتفاعات درهی چکان واقع شده است. این آبشار حدودا 141 کیلومتر با خرم آباد فاصله دارد. این آبشار زیبا دارای 30 متر ارتفاع و عرض تاج آن تقریبا چهار متر است و در دل طبیعت بکر و زیبای لرستان واقع شده است
#لرستان
#ایران_زیبا🇮🇷
#گردشگری_مجازی😍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
دخترای قد کوتاه و کوچولو وقتی عصبانی میشن :
╭┈──────「😂💛」
╰─┈➤ @heyatjame_dokhtranhajgasem
We don't grow when things are
easy, we grow when we face
challenges.
وقتی همه چی آسونه رشد نمیکنیم
وقتی با چالشها روبرو میشیم رشد میکنیم. 🔥
#انگیزشی
Join > @heyatjame_dokhtranhajgasem
🌸 🌸 #ایده_خلاقیت
با چسبوندن تیکه های چوب به لیوان یک جاشمعی زیبا بسازید 🕯🕯
#ببین_و_بساز
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
❤️🧡💛💚💙💜
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_هفتاد_و_هفتم
تو عبادت می کنی چون عاشقشی بدون اینکه توقع پاداش داشته باشی و اون پاداش میده بدون اینکه ازت طاعت بیشتري بخواد .
عشق واقعی بین زن و شوهر
هم همینه .
باید هرکاري می کنی بدون چشم
داشت باشه .
مبهوت حرفاش بودم .
قشنگ حرف می زد .
از عشقی می گفت که هر کسی رو براي
داشتنش وسوسه می کرد .
ولی من خیلی با اون چیزي که می گفت غریب بودم .
من دلم می خواست پویا هر کاري می کنه براي من باشه .
براي خوش اومد من، و اصلا به خودش
فکر نکنه.
دست به هر کاري بزنه .
من – خوب این که می شه فراموش کردن خودمون .
لبخندي زد .
درستکار – درسته .
زن و مرد هر دو از خودگذشتگی می کنن
براي هم .
این خیلی قشنگه .
و تازه این بُعد روحانی قضیه ست .
بُعد جسمانی ازدواجم براي اینه که ما تو
جهان مادي داریم زندگی می کنیم .
جسم داریم وباید علاوه بر روحمون جسم هم به آرامش برسه .
من – و بچه ؟
لبخندش عمیق شد .
درستکار – بچه قراره تجلی عشق جسمانی زن و مرد باشه .
پوزخندي زدم .
من – و اونایی که بچه دار نمی شن ؟
درستکار – خدا خودش می دونه تجلی هر عشقی رو تو چی قرار
بده .
خودش گفته به بعضی دختر می دیم و به
بعضی پسر .
به بعضی هر دو رو می دیم و به بعضی هیچکدوم .
اگر بهش ایمان داشته باشیم هیچوقت نمیگیم چرا دختر دادي چرا پسر دادي یا چرا بچه ندادي .
من – یعنی اگر یه روز زنت بچه دار نشه ناراحت نمی شی ؟
سري تکون داد .
درستکار – نه .
چون مطمئنم حکمتی داره که عقل من به عنوان یه انسان نمی تونه درك کنه .
من – پس حس پدر شدن چی ؟
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_هفتاد_و_هشتم
من – یعنی اگر یه روز زنت بچه دار نشه ناراحت نمی شی ؟
سري تکون داد .
درستکار – نه .
چون مطمئنم حکمتی داره که عقل من به عنوان یه انسان نمی تونه درك کنه .
من – پس حس پدر شدن چی ؟
درستکار – می شه با محبت به بچه اي که پدر و مادر نداره ، این
حس رو به منتها رسوند .
نمی دونستم باید چی بگم !
انگار چیزي وجود نداشت که این بشر رو ناراحت کنه !
یا شاید من اینجوري تصور می کردم .
براي هر مشکلی یه تصور داشت که انتهاش ختم می شد به خدا و اذنش .
از حرفاش حس خاصی داشتم .
مثل آدمی بودم که داره به زندگی
با چشماي شخص دیگه اي نگاه می کنه .
جور دیگه اي نگاه می کنه .
هر حرفش رو با دیدگاه هاي خودم مقایسه می کردم .
پویا رو جلو چشمم تجسم می کردم و با عیار حرفایی که شنیدم براش ارزش تعیین
می کردم .
از هر راهی می رفتم به بن بستی می رسیدم که نشون دهنده ي این بود که من براي انتخابم بُعد دیگه اي رو
در نظر گرفتم در حالی که با تموم حرفاي درستکار موافق بودم .
درستکار – من دوست ندارم همسرم از چیزایی که دوست داره به
خاطر ازدواج با من بگذره .
دلم می خواد همسرم مثل مادرم باشه .
اخمی کردم .
اصلا از این حرفش خوشم نیومد .
بچه ننه !
من – خوب پس برو با مادرت ازدواج کن دیگه ؛ زن می خواي
چیکار ؟
ابرویی بالا انداخت .
درستکار – همه ي خانوما انقدر زود جبهه می گیرن ؟
طلبکارانه گفتم .
من – ایراد از ما نیست از شما مرداست .
لبخندي زد .
درستکار – من که حرف بدي نزدم !
من – نه .
حرف بدي نبود .
فقط یه گواه علنی بود بر بچه ننه
بدون مردا !
درستکار – مادر من فرشته ست .
حق دارم ...
پریدم وسط حرفش .
من – پس احتمالا مادر من خون آشامه .
خیلی جدي جواب داد .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_هفتاد_و_نهم
درستکار – من که حرف بدي نزدم !
من – نه .
حرف بدي نبود .
فقط یه گواه علنی بود بر بچه ننه
بدون مردا !
درستکار – مادر من فرشته ست .
حق دارم ...
پریدم وسط حرفش .
من – پس احتمالا مادر من خون آشامه .
خیلی جدي جواب داد .
درستکار_ من اصلا همچین جسارتی نکردم . همه ي دختر خانوما هم
احترامشون واجبه .
وقتی ازدواج می کنن و
نقش همسري می گیرن احترامشون بیشتر می شه و وقتی مادر میشن احترامشون دو چندان و بر همه واجب .
هیچکس حق نداره در هر جایگاهی به یک مادر توهین کنه .
نفس عمیقی کشید .
درستکار – چرا انقدر زود بهتون بر
می خوره ؟
من – بر نمی خوره .
این یه واقعیته که هیچ زنی دوست نداره
مالک قلب همسرش ، مادر شوهرش باشه .
درستکار – مالک ؟
مالک قلب هر آدمی خودشه .
عشق به مادر و همسر ساکن قلب آدمه .
منظور من از اینکه
گفتم همسرم مثل مادرم باشه این بود که مثل مادرم فرشته باشه و
به اندازه ي مادرم بهم عشق بده .
این انتظار زیادي نیست .
خوب این بعد حرفش بد نبود .
در ضمن انقدر با عشق اسم مادرش رو می آورد که ناخودآگاه آدم
دلش می خواست مادرش رو ببینه و مطمئن
بشه به فرشته بودنش .
بلند شد .
رفت سمت مرد مجروح .
دستش رو روي قفسه ي سینه ش گذاشت .
وقتی مطمئن شد هنوز زنده ست پتوش رو تا نزدیک به سرش بالا کشید .
بعد هم برگشت سرجاش نشست و پتو رو کامل دور خودش پیچید .
کنجکاو پرسیدم .
من – مادرتون شاغل هستن ؟
حس کردم شاید مادرش شاغله و به خاطر کم دیدن مادرش تو
بچگی هر محبتش صد برابر به یادش مونده .
درستکار – نه .
مادرم خانه دار هستن .
پدرم هم شغل پدربزرگم
رو ادامه دادن . سنگ بري .
یه خواهر هم دارم
به اسم نرگس که خیلی دوسش دارم .
اونم خیلی بهم وابسته ست و
من همیشه نگرانم که وقتی ازدواج کردم
میتونه با همسرم کنار بیاد یا نه !
همیشه هم یکی از دعاهام اینه
که خدا قبل از ازدواجم مهر همسرم رو به دلش بندازه .
از حرفش لبخندي رو لبم نشست .
یاد مهرداد افتادم .
من و مهرداد هم خیلی همدیگه رو دوست داشتیم ناخودآگاه گفتم .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_هشتادم
_... همیشه هم یکی از دعاهام اینه
که خدا قبل از ازدواجم مهر همسرم رو به دلش بندازه .
از حرفش لبخندي رو لبم نشست .
یاد مهرداد افتادم .
من و مهرداد هم خیلی همدیگه رو دوست داشتیم
ناخودآگاه گفتم .
من – مثل من و مهرداد !
نگاهی به آسمونی که کم کم داشت از سیاهی در می اومد انداختم .
چقدر زود داشت سپیده می زد .
درستکار – مهرداد ؟
من – آره .
مهرداد برادرم .
چند روز پیش عروسیش بود .
الانم با همسرش ماه عسله .
درستکار – مادر شما چی ؟
شاغل هستن ؟
دوباره یاد مامان و نگرانی براي فشار خون ارثیش باعث شد آهی بکشم .
من – نه .
مامان منم خونه داره .
البته قبل از به دنیا اومدن مهرداد
معلم بود ولی وقتی مهرداد به دنیا اومد به
خاطر مهرداد و مریضی مادر بزرگم کارش رو کنار گذاشت .
درستکار – پدرتون ؟
من – حسابدار یه شرکت داروییه .
سری تکون داد .
درستکار – معلومه خیلی خونواده تون رو دوست دارین که
اینجور از دوریشون آه می کشین .
من – راستش نگرانشونم .
مادرم فشار خون داره و با هر فشار
عصبی حالش بد می شه .
خیلی بهم تأکید داشت
تنها سفر نکنم ولی من گوش نکردم .
ابرویی بالا انداخت .
درستکار – تنها اومدین سفر ؟
من – آره .
قرار بود تو کیش برم خونه ي یکی از دوستانمون .
شما چی ؟
همسفر نداشتین ؟
درستکار – چرا یه همسفر داشتم .
یکی از دوستان قدیمی .
قرار بود تو عروسی دوست مشترکمون شرکت کنیم
که قسمت نشد .
متعجب گفتم .
من – دوستتون چی شد ؟
سري به حالت تأسف تکون داد .
درستکار – عمرش به دنیا نبود .
خیلی دلم سوخت .
چه سرنوشتی داشت دوستش .
می خواست بره عروسی دوستش که عمرش قد نداد .
چه سرنوشت بدي !
نگاهی به آسمون انداخت .
درستکار – اینجا خورشید زود طلوع می کنه .
منم دوباره به آسمون نگاه کردم .
و این کارم همزمان شد با صداي زوزه هاي وحشتناکی که تقریباً
بلند بود و کمی نزدیک .................
هر دو سریع بلند شدیم .
ترس تو وجودم لونه کرد .
اطراف نه خیلی روشن بود و نه خیلی تاریک .
با ترس نگاه می کردم .
صداي زوزه ها نزدیک می شد و ترس من هم هر لحظه بیشتر .
دلم نمی خواست قبول کنم ممکنه حیوون درنده اي نزدیکمون بشه .
لرز بدي پیدا کرده بودم .
بغض کردم .
درستکار – بیاین این طرف .
با دستش به طرف خودش اشاره کرد .
پتو رو همونجا گذاشتم و با ترس رفتم پشت سرش سنگر گرفتم .
با دست هدایتم کرد به سمت مرد مجروح .
خودش هم در حالی که نگاهش رو در امتداد محیط باز دورمون
می گردوند آروم به سمتمون اومد .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#جمعههایانتظار
✨در جمعه های حسرت دیدار آسمان
هر جمعه کار دل شده الغوثُ الاَمان...
✨این هفته نیز منتظر جمعه مانده ام
چشم انتظار جمعه موعود مهربان...
✨هر صبح جمعه با نوسانات این دلم
می گریم از فراق تو ای ماه بی نشان...
✨بین دعای ندبه به آهنگ انتظار
دارم توقّع فرج صاحب الزّمان...
✨حتما اگر وظیفه خود را عمل کنیم
از پشت ابرهای جدایی شود عیان...
✨ترک گناه باشد و انجام واجبات
رمز عبور دیدن روی امامِ جان...
🌱🌸🌿🌱🌸🌿🌸🌱
سلام بروی ماهتون
صبح آدینه تون بخیر و خوشی
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#دریاچه_نورماس_گیلان
نورماس نام یکی از آبگیرهای طبیعی گیلان واقع در روستای سرسبز «کلاچ خندان» شهرستان شفت میباشد. وجود چشم اندازی بینظیر و طبیعتی بکر در اطراف این آبگیر، عاشقان طبیعت را به سمت خود جذب مینماید.
#گیلان
#ایران_زیبا🇮🇷
#گردشگری_مجازی😍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💢 فعالیت غولهای اینترنتی از امروز در اروپا محدود میشود
🔺غولهای اینترنتی جهان از جمله گوگل، یوتیوب، آمازون، فیس بوک، اینستاگرام، ایکس (تویتر سابق) و تیک تاک از امروز (جمعه سوم شهریور) در قالب محدودیتهایی که کمیسیون اروپا مقرر کرده است، در این قاره فعالیت خواهند کرد.
🔺این شرکتها که هرکدام افزون بر ۴۵ میلیون کاربر فعال در اتحادیه اروپا دارند، تحت نظارت کمیسیون اروپا، مشمول تعهدات جدیدی برای مبارزه با اطلاعات نادرست، نفرت آنلاین، پورنوگرافی کودکان و جعل هستند.
🔺قانون جدید همچنین در حوزه تبلیغات، هدف قرار دادن افراد زیر سن قانونی یا انتشار تبلیغات بر اساس دادههای حساسی همچون مذهب و گرایش جنسی را ممنوع میکند.
🖤 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#تلنگر
💢هیچ کس انتخاب نکرده که با چه قیافه ای،در چه خانواده ای و در چه شرایطی به دنیا بیاید.
‼️هیچ کس را به خاطر هیچ چیزش تحقیر یا مسخره نکنیم.
درباره دیگران قضاوت نکنیم .
💯همان اندازه که به یک دکتر ،مهندس و..احترام میگذاریم ،به یک کادگر،مستخدم و ...احترام بگذاریم
خودمان را از هیچ کس برتر نبینیم ،خاکی باشیم، ما وجودمان از گل ساخته شده،پس همیشه خاکی باشیم تا بوی ناب آدمیزاد بدهیم.
صورت زیبا روزی پیر
پوست خوب روزی چروک
اندامی خوب روزی خمیده
و موی زیبا روزی سفید خواهد شد..
🔰تنها قلب زیباست که زیبا خواهد ماند
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
«𝑀𝑎𝑘𝑒 𝑆𝑢𝑟𝑒 𝑢 𝐷𝑜𝑛'𝑡 𝑁𝑒𝑒𝑑 𝑀𝑒
𝐴𝑛𝑦𝑚𝑜𝑟𝑒 𝐵𝑒𝑓𝑜𝑟𝑒 𝑌𝑜𝑢 𝑀𝑖𝑠𝑡𝑟𝑒𝑎𝑡 𝑀𝑒»
قبل اینکه باهام بد رفتار کنی
مطمعن شو که دیگ بهم نیاز نداری...!
#تیکه
Join > https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem