#جمعههایانتظار
✨در جمعه های حسرت دیدار آسمان
هر جمعه کار دل شده الغوثُ الاَمان...
✨این هفته نیز منتظر جمعه مانده ام
چشم انتظار جمعه موعود مهربان...
✨هر صبح جمعه با نوسانات این دلم
می گریم از فراق تو ای ماه بی نشان...
✨بین دعای ندبه به آهنگ انتظار
دارم توقّع فرج صاحب الزّمان...
✨حتما اگر وظیفه خود را عمل کنیم
از پشت ابرهای جدایی شود عیان...
✨ترک گناه باشد و انجام واجبات
رمز عبور دیدن روی امامِ جان...
🌱🌸🌿🌱🌸🌿🌸🌱
سلام بروی ماهتون
صبح آدینه تون بخیر و خوشی
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#دریاچه_نورماس_گیلان
نورماس نام یکی از آبگیرهای طبیعی گیلان واقع در روستای سرسبز «کلاچ خندان» شهرستان شفت میباشد. وجود چشم اندازی بینظیر و طبیعتی بکر در اطراف این آبگیر، عاشقان طبیعت را به سمت خود جذب مینماید.
#گیلان
#ایران_زیبا🇮🇷
#گردشگری_مجازی😍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💢 فعالیت غولهای اینترنتی از امروز در اروپا محدود میشود
🔺غولهای اینترنتی جهان از جمله گوگل، یوتیوب، آمازون، فیس بوک، اینستاگرام، ایکس (تویتر سابق) و تیک تاک از امروز (جمعه سوم شهریور) در قالب محدودیتهایی که کمیسیون اروپا مقرر کرده است، در این قاره فعالیت خواهند کرد.
🔺این شرکتها که هرکدام افزون بر ۴۵ میلیون کاربر فعال در اتحادیه اروپا دارند، تحت نظارت کمیسیون اروپا، مشمول تعهدات جدیدی برای مبارزه با اطلاعات نادرست، نفرت آنلاین، پورنوگرافی کودکان و جعل هستند.
🔺قانون جدید همچنین در حوزه تبلیغات، هدف قرار دادن افراد زیر سن قانونی یا انتشار تبلیغات بر اساس دادههای حساسی همچون مذهب و گرایش جنسی را ممنوع میکند.
🖤 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#تلنگر
💢هیچ کس انتخاب نکرده که با چه قیافه ای،در چه خانواده ای و در چه شرایطی به دنیا بیاید.
‼️هیچ کس را به خاطر هیچ چیزش تحقیر یا مسخره نکنیم.
درباره دیگران قضاوت نکنیم .
💯همان اندازه که به یک دکتر ،مهندس و..احترام میگذاریم ،به یک کادگر،مستخدم و ...احترام بگذاریم
خودمان را از هیچ کس برتر نبینیم ،خاکی باشیم، ما وجودمان از گل ساخته شده،پس همیشه خاکی باشیم تا بوی ناب آدمیزاد بدهیم.
صورت زیبا روزی پیر
پوست خوب روزی چروک
اندامی خوب روزی خمیده
و موی زیبا روزی سفید خواهد شد..
🔰تنها قلب زیباست که زیبا خواهد ماند
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
«𝑀𝑎𝑘𝑒 𝑆𝑢𝑟𝑒 𝑢 𝐷𝑜𝑛'𝑡 𝑁𝑒𝑒𝑑 𝑀𝑒
𝐴𝑛𝑦𝑚𝑜𝑟𝑒 𝐵𝑒𝑓𝑜𝑟𝑒 𝑌𝑜𝑢 𝑀𝑖𝑠𝑡𝑟𝑒𝑎𝑡 𝑀𝑒»
قبل اینکه باهام بد رفتار کنی
مطمعن شو که دیگ بهم نیاز نداری...!
#تیکه
Join > https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
•𝕄𝕐 𝕋𝔼𝔸ℝ𝔽𝕌𝕃 𝔼𝕐𝔼𝕊
𝕎𝔸ℕ𝕋 𝕋𝕆 𝕊𝔼𝔼 𝕐𝕆𝕌
شـوقِدیدارتودارد،دیدهیگریــانِمَن 🥺🫀
#عاشقونهتایم🫂❤️💍
Join > https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یک_حس_خوب
«تیمچه دخترانه»
تیمچه امین الدوله
📅۲۶مرداد۱۴۰۲
🧕گروههای دخترانه جواهرانه و ایراندخت
موکبهای فرهنگی
غرفه ویژه شهدایی : شهدای زن کاشان
شوخی حلال:ضرب المثلهای کاشانی
الفت قلوب:خیرین ازدواج آسان فرزند آوری
سودوکوی کاشان:آشنایی بااماکن تاریخی کاشان
نامجاشناسی:شناخت مشاهیر کاشان
سوق(بازار):آشنایی باتاریخچه بازار کاشان وبازار شام در حرکت تبیینی حضرت زینب(س)
شهرفرنگ:آشنایی با تاریخچه پوشش و۰۰
دستهای آسمانی: مشاوره ازدواج پیشگیری از طلاق مشاوره تحصیلی وشغلی ۰۰۰با همکاری مرکز مشاوره مهر کاشان
🖤 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#دخترانههایم
تو صاحب نوارنی ترین سیاه جهانی... ♥️
قدر خودت را بدان 🧕🏻🇮🇷
تهیه کننده: خانم قهاری
#ریحانهخلقت
#یار
🖤 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_هشتاد_و_یکم
درستکار– بیاین این طرف .
با دستش به طرف خودش اشاره کرد .
پتو رو همونجا گذاشتم و با ترس رفتم پشت سرش سنگر گرفتم .
با دست هدایتم کرد به سمت مرد مجروح .
خودش هم در حالی که نگاهش رو در امتداد محیط باز دورمون
می گردوند آروم به سمتمون اومد .
منم با ترس اطراف رو می پاییدم .
آروم گفت .
درستکار – حواستون به پشت سرمون باشه .
با این حرف ترس تو بدنم بیشتر رسوخ کرد .
سریع برگشتم به سمت مخالف .
چیزي نبود .
با ترسی آشکار که صدام رو مرتعش کرده بود گفتم .
من – هیچی نیست .
درستکار – خدا کنه تعدادشون زیاد نباشه .
با ترس چرخیدم به سمتش .
من – تعداد چی ؟
درستکار – نمی دونم زوزه ي گرگه یا شغال .
از ترس حالت تهوع گرفتم . گرگ ؟
از ترس چنگ زدم به پشت لباسش .
تکون بدي خورد .
درستکار – چی شده ؟
با لرز گفتم .
من – می ترسم .
آروم گفت .
درستکار– اگر یکی دوتا باشن نگرانی نداره . فکر کنم بتونیم با این کلت جونمون رو نجات بدیم .
به کلت تو دستش خیره شدم .
تیراندازي بلد بود ؟
حتما دیگه .
مطمئناً سربازي رفته بود .
ولی به اینکه بتونه با یه
تیر حیوون رو از پا در بیاره شک داشتم .
خودم رو بهش نزدیک کردم .
و تقریباً چسبیده بهش گفتم .
من – اگه بیشتر بودن چی ؟
عین برق گرفته ها تکون بدي خورد و ازم فاصله گرفت .
برگشت به سمتم .
نفسش رو رها کرد .
سرش رو به حالت تأسف تکون داد .
درستکار_ معلوم نیست چی پیش بیاد .
شما هم که اصلا رعایت نمی کنین .
اخمی کردم .
تو اون حالت ترس ، توقع داشت فکر بهشت و جهنمش باشم !
من – الان بهشت و جهنم مهمتره یا جونمون ؟
درستکار – هر دو .
از حرص صورتم رو به سمت مخالف چرخوندم .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem