چہتڪـلیفسنگینـےاست:
بلاتڪلیـفۍ . . .
-وقتےکہنمیدانممنـتظرتماندم،
یافقطخودرابہانتظارزدهامآقا...!🥀
#اللھمعجللولیڪالفرج♥️
___________________________________
🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
مردمهروقتکارتونجاییگیرکرد:
امام زمانتونروصدا کنیدیاخودشمیاد،
یایکیرومیفرستهکهکارتونروراهبندازه:)🤍
#شهیدتورجیزاده🌱
#شهیدانه
_______________________________
🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
وقتی معلم میگه بیا پای تخته😟😂
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
چندتا از «ترین» ها :
بزرگترین دلگرمی: تشویق
موثرترین داروی خواب آور: آرامش فکر
قوی ترین نیرو در زندگی: عشق
زشت ترین ویژگی شخصیت: خودخواهی
بزرگ ترین سرمایه طبیعی انسان: جوانی
مخرب ترین عادت: نگرانی
بزرگ ترین لذت: بخشش
بزرگترین فقدان: فقدان اعتماد به نفس
رضایت بخش ترین کار: کمک به دیگران
خطرناک ترین مردمان: شایع پراکنان
عجیب ترین کامپیوتر دنیا: مغز
بدترین فقر : یأس
مهلک ترین سلاح: زبان
پرقدرت ترین جمله : من می توانم
بی ارزش ترین احساس: ترحم به خود
زیبا ترین آرایش: لبخند
با ارزش ترین ثروت: عزت نفس
قوی ترین کانال ارتباطی: عبادت
مسری ترین روحیه : اشتیاق.❤️
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
✅از چشم خدا افتادهایم یا خیر؟
✍یکی از علما میگفت اگر میخواهی ببینی از چشم خدا افتادهای یا نه، یک راه بیشتر ندارد...
هروقت دیدی گناه میکنی و بعد غصه میخوری، بدان که از چشم خدا نیفتادهای.
اما اگر گناه میکنی و میگویی: مهم نیست؛ بترس که خط دورت کشیده شده باشد.
#تلنگر
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_هفتم
.
دوباره کنار نرگس و رضوانی که از لحن حرف زدنم فهمیده بود
یه چیزیم هست و سکوت کرده بود ، راه افتادم
با حرص به ویترین ها نگاه می کردم . امیرمهدي هم باز با فاصله ازمون میومد .
دلم می خواست برگردم و با تشر بهش بگم " خوب اگر نزدیک ما راه بري چی می شه ؟ خلاف شرع که نمیکنی !
" انگار بیشتر حرصم از دست امیرمهدي بود ! خودم هم نمی دونستم .
شالم کمی عقب رفت .
ولی حوصله نداشتم درستش کنم .
گذاشتم یه مقدار موهام هوا بخوره .
همون موقع حس کردم کسی نزدیک بهم راه میره .
به هواي دیدن امیرمهدي برگشتم که با همون پسر مواجه شدم .
لبخند شیطونی زد و سیم کارتی رو گرفت طرفم .
پسر – بنداز تو گوشیت .
دوقلوي سیم کارت خودمه .
بهت زنگ می زنم حرف بزنیم .
ایستادم و نگاهی به سر تا پاش کردم .
یه پارچه فشن بود .
از شلوارش که خیلی پایین تر از کمرش قرار
داشت و خشتکش تا نزدیک زانوش میومد
بگیر تا تی شرت قرمز رنگ تنگ و کوتاهش که باعث می شد نوار باریکی از بدنش ، تو فاصله ي پایین تیشرت تا کمر شلوار
پیدا باشه . موهاش هم که دیگه جاي خود داشت وصورتش که با اون ریش و سبیل مدل دار ، شر و شیطون به
نظر می رسید .
ازش خوشم نیومد .
اخمی کردم .
من – تو اول خشتکت رو بکش بالا بعد دنبال صاحب براي سیمکارت اضافه ت بگرد .
ابرو هاي برداشته ش رو بالا برد .
پسر – جوش نزن .
اینا مده .
اگه وقت داري بریم کافی شاپ اگر
نه که این رو بگیر .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_هشتم
.
پسر – جوش نزن .
اینا مده .
اگه وقت داري بریم کافی شاپ اگر
نه که این رو بگیر .
و با ابرو و تکون سرش به سیم کارت تو دستش که جلوم گرفته
بود اشاره کرد .
نگاهم افتاد به گردنبند تو گردنش .
نفهمیدم طلا سفیده یا نقره .
شاید هم بدل .
نگاه از گردنبندش گرفتم .
من – نیست خیلی تو دل برویی فکر می کنی ازت خوشم اومده !
پسر – هستم .
تو با ما راه بیا خودت می بینی چقدر ماهم .
اومدم جوابش رو بدم که کسی پشتم قرار گرفت .
شونه ش با فاصله ي کمی از شونه م قرار گرفت و بعد صداي امیرمهدي رو
شنیدم .
امیرمهدي – بریم .
سرم رو چرخوندم و نگاهش کردم .
با نوع ایستادنش داشت به رفتن هدایتم
می کرد .
نگاهش به رو به رو بود و
نه من رو نگاه می کرد و نه اون پسر رو .
ولی حالت صورتش نشون می داد عصبیه . خشک بود و جدي .
حتی لحن گفتارش هم بی نهایت جدي بود . چیزي که تا به حال ازش ندیده بودم .
بی هیچ حرفی راه افتادم .
امیرمهدي عصبی بود و من نگران .
دقیقه اي بیشتر نگذشت که با حرفش نگرانیم بیشتر شد و لحن
تهدیدگرش حالم رو گرفت .
امیرمهدي – دلم می خواد یه بار دیگه کارتون رو تکرار کنین !
آروم گفت ولی حس کردم رضوان و نرگس هم شنیدن . چون
گرماي دستی رو روي دستم حس کردم ...
ناخودآگاه برگشتم و نگاهی به صورت عصبانیش انداختم .
عصبانی براي یه لحظه ش بود .
پر حرص نفس می کشید .
طلبکار گفتم .
من – مگه چیکار کردم ؟
ابروهاش به شدت در هم گره خورد .
امیرمهدي – خودتون بهتر می دونین !
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem