eitaa logo
هیئت جامع دختران حاج قاسم
1.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
708 ویدیو
21 فایل
﷽ 🌷بزرگترین تشکل دخترانه ی کاشان🌷 دبیرخانه تشکل های دخترانه دانش آموزی و دانشجویی باشگاه مخاطبین و ارتباط با ما : @h_d_hajghasem_120 تبادل و تبلیغ: @haj_Qasim_1398
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚🌸 🍀 انتظار می‌کشیم آن‌چنان که پرنده پرواز را شب روز را و سکوت فریاد را ... انتظار می‌کشیم آنچنان که خفتگان‌بیداری را و بیداران ظهور را ... پدر مهربانمان تو را چون جان خسته به خواب چون کام تشنه به آب انتظار می‌کشیم ای وعده‌ی تضمین شده‌ی خدا السَّلامُ عَلَیک َ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ سلام دوستان خوبم🤚صبحتون بخیر روزتون مهدوی الهی حال دلتون قشنگ روزهای عمرتون شادو خوشرنگ ساعتهای شادیتون طولانی و زندگیتون پر ازعطر خداوندی ان شاءالله ☺️ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاقیت دانش‌آموزان مشهدی 💢 نامه به سه زبان، خطاب به 🔰 دانش‌آموزان مشهدی به نمایندگی‌ از همه‌ی دانش‌آموزان ایرانی در نامه‌ای خطاب به جوانان غزه به سه زبان زنده‌ی دنیا اعلام کردند تا روز رهایی در کنار شما هستیم. 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
ممنون از اونایی که جواب دادن خب دخترا سعی میکنم تا فردا حتما پیام هاتون رو داخل کانال بزارم شماها یکم انرژی بدین به ما ☺️ ما تعداد پارت ها رو زیاد کنیم💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 . با محرم شدن این همه دوري دیگه وجود نداشت . این همه کنترل نگاه ، این همه سردي دستاي من و له له زدن براي یه نفس ؛ داشتن ذره اي از هرم گرماي دستاش . برام مثل خواب بود محرم بودن با امیرمهدي . محرمیتی که دل هر دومون قبولش داشت و بی تابش بود . محرمیتی که با رضایت خونواده هامون بود . محرمیتی که نشون دهنده ي تعلق ما به هم بود نه از سر اجبار وبراي زنده موندن . مثل محرمیتمون تو کوه . اون لحظه براي من بهترین چیز ، محرم بودن با مردي بود که از مهرش لبریز بودم . چقدر براي این لحظه ها من دعا کرده بودم . چقدر حسرت داشتن چنین روزایی رو خورده بودم . چقدر دل بریده بودم و چقدر با امید دل بسته بودم ! و نمی دونستم محرم بودن با امیرمهدي یعنی چی ، که اگر میدونستم ؛ یه لحظه رو هم از دست نمی دادم . قدمی جلو رفتم . و حرف دلم رو زدم . من – چرا انقدر دیر ؟ چنان با حسرت گفتم که براي لحظه اي ، باز هم نسیم نگاهش ؛ گذرا ، صورتم رو نوازش کرد . نفس عمیقش رو آروم و با طمأنینه بیرون داد . امیرمهدي – این هفته که شهادته و شباي احیا . هفته ي دیگه هم من تو بانک خیلی سرم شلوغه و نمی تونم با خیال راحت به این مراسما برسم . روز عید هم اسباب کشی داریم . می مونه براي بعد از اسباب کشی . متعجب پرسیدم . من – اسباب کشی ؟ سري تکون داد و لبخندي زد . امیرمهدي – خونه رو فروختیم . من – چرا ؟ بعد از مکث چند ثانیه اي جواب داد . امیرمهدي – وام گرفته بودم که اگر بشه با فروش ماشینم و یه مقدار پولی که دارم یه خونه ي نقلی بخرم که بابا پیشنهاد دادن با فروش خونه و گذاشتن همون وام ، یه خونه ي دو طبقه بخریم که طبقه ي دومش مال ما باشه . اینجوري دیگه ماشین رو نمی فروشم . و با پولی که دارم می تونیم یه عروسی جمع و جور بگیریم . با تردید پرسید . امیرمهدي – مشکلی که ندارین با این جور عروسی و زندگی کنار مادر شوهر و پدر شوهر ؟ نمی دونست که جهنمم با حضورش براي من بهشته و پر از دلخوشی . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 . امیرمهدي – مشکلی که ندارین با این جور عروسی و زندگی کنار مادر شوهر و پدر شوهر ؟ نمی دونست که جهنمم با حضورش براي من بهشته و پر از دلخوشی . نمی دونست که من به خاطرش حاضرم هر چیزي رو تحمل کنم . نمی دونست من رو چنان بنده ي محبتش کرده که حاضر نیستم این بندگی رو رها کنم . نمی دونست که این سوال رو پرسید . قدمی به طرفش برداشتم . براي قرص شدن دلش با اطمینان گفتم . من – با تو حاضرم ته دنیا هم زندگی کنم . گاهی وقتا واژه ها هم کم هستن براي بیان احساسات آدم . حتی اگر دست و پا و نگاه آدم هم بیان کمک ، بازهم حق مطلب ادا نمی شه گاهی باید با زبونی غیر از زبون واژه ها حرف زد . گاهی باید به جاي حرف زدن ، عمل کرد . و من به خودم قول دادم عمل کنم به چیزي که گفتم ، به چیزي که تو اندیشه م جولان می داد . حتی اگر سخت بود ، و گاهی خارج از حد توانم . شاید اینجوري می تونستم جواب این همه خوبی امیرمهدي رو بدم . اما حرفی که زد باعث شد بفهمم ، هر کاري هم بکنم باز هم چند پله ازش عقب ترم . لبخندي زد و گفت . امیرمهدي – ممنونم بابت این همه خوبی . و من رو گذاشت تو بهت اینکه اگر من خوب بودم پس امیرمهدي چی بود ؟ حیف نبود اگر به خودم لقب خوب بودن رو می دادم ؟ قطعا بی انصافی بود وقتی کسی مثل امیرمهدي تو دنیا وجود داشت ، آدماي دیگه " خوب بودن " رو دنبال خودشون یدك میکشیدن . کاش خدا آدمایی مثل امیرمهدي رو از ادماي دیگه جدا و بالا ي تپه اي قرار می داد ، و خوبیشون رو براي همه عیان می کرد تا ادماي دیگه یاد بگیرن خوب بودن رو . اروم من رو از دنیاي تفکر جدا کرد . امیرمهدي – حالا حرف بزنیم ؟ چشم رو هم گذاشتم . من – بزنیم . دوباره به سمت نیمکت دیگه اي رفتیم و نشستیم . ولی اینبار هر دو بیش از اندازه مصمم بودیم و محکم. محکم براي ایستادن روي حرفامون . خیلی جدي شروع کرد به گفتن . و لحنش باعث شد خوب گوش کنم . امیرمهدي – من حرفام رو می زنم . هر جا که موافق نبودین ؛ بگین تا یه فکر دیگه بکنیم . باشه ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 خیلی جدي شروع کرد به گفتن . و لحنش باعث شد خوب گوش کنم . امیرمهدي – من حرفام رو می زنم . هر جا که موافق نبودین ؛ بگین تا یه فکر دیگه بکنیم . باشه ؟ سري تکون دادم . من – باشه . امیرمهدي – در مورد رفت و آمد با خونواده ها که دیگه مشکلی ندارین ؟ سري تکون دادم . من – نه . فقط عروسیاي مختلط چی ؟ امیرمهدي – اون رو بذارین به وقت خودش . گاهی اتفاقاي غیر قابل پیش بینی باعث میشه آدم تو لحظه تصمیم خاصی بگیره . فقط از الان بگم که ممکنه به بعضی از این عروسیا نریم . سخت بود قبولش ، اما بودن با امیرمهدي به این سختیا می ارزید من – باشه . امیرمهدي – مطمئن باشین دلم نمی خواد هیچ چیزي رو بهتون تحمیل کنم. اگر قرار باشه بر نرفتنمون حتما دلیلش رو می گم . در مورد کراوات هم بگم که هیچ قولی نمیدم . باور کنین ازش خوشم نمیاد و ممکنه گاهی به خاطر شما ازش استفاده کنم . البته گاهی ؛ نه همیشه . اما قول می دم شب عروسیمون براي عکساي آتلیه ازش استفاده کنم . بیشتر از این قولی نمی تونم بدم . من – همینم کافیه . امیرمهدي – من با جوراب نازك و لباس تنگ هیچ جوري کنار نمیام . تو مهمونیاي زنونه هر جور دوست دارین لباس بپوشین ولی جایی که مرد نامحرم هست .. پریدم وسط حرفش . من – اینم قبوله . مشکلی باهاش ندارم . فقط رنگ لباسم ؟ امیرمهدي – رنگش خیلی تو چشم نباشه ، قرمز و صورتی و رنگاي این مدلی نباشه . سرش رو کج کرد و با لحن خواهشانه اضافه کرد . امیرمهدي – سفیدم نباشه . خندیدم . من – باشه . سفیدم نباشه امیرمهدی – ممنونم . فکر نمیکردم رنگ لباس رو به این راحتی قبول کنین ! اگر از دلم خبر داشت اینجوري نمی گفت . امیرمهدي – با کفش پاشنه دارتون مشکلی ندارم . فقط خواهشا صداي تق تقش رو کنترل کنین . من – حواسم هست . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 . امیرمهدي – با کفش پاشنه دارتون مشکلی ندارم . فقط خواهشا صداي تق تقش رو کنترل کنین . من – حواسم هست . امیرمهدي – در مورد آهنگ هم بگم ، اونقدري تو خونه نیستم که براي گوش دادن به آهنگ مورد علاقه تون دچار مشکل بشین . فقط قول بدین آهنگی که گوش می کنین ارزش داشته باشه که براش وقت بذارین . وقتی هم من خونه هستم از شنیدن آهنگ هایی که خواننده ش زنه صرف نظر کنین . نفس عمیقی کشیدم . خودم رو براي سخت تر از این چیزا آماده کرده بودم . تو هر چیزي سعی کرده بود تا اونجا که می تونه با چیزهایی که دوست داشتم کنار بیاد . من – با اینم مشکلی ندارم . امیرمهدي – با مد هم مشکلی ندارم تا زمانی که خارج از عرف یه ادم متشخص نباشه . هر وقت می خواین رو مد لباس بخرین اول ببینین اون لباس شخصیت شما رو چه جوري نشون می ده . اگر وقار و متانتی که شایسته‌ي یه زن ایرانیه رو به نمایش می ذاره ، اونوقت انتخابش بکنین . این حرفش یعنی باید قید بعضی چیزها رو بزنم . البته من باید به اینجور لباس پوشیدن ها عادت می کردم . چون براي رفتن به خونه ي اقوامش نمیتونستم مثل قبل انتخاب هاي آزادانه اي داشته باشم و خواه ناخواه انتخاب هام محدود می شد . پس قبول حرفش چندان سخت نبود . من – اینم قبول دارم . امیرمهدي – در مورد بلند خندیدن و بلند حرف زدن و شیطونی کردنم باید بگم که تو خونه و حریم محرم ها اشکالی نداره . ولی ترجیح می دم شیطنت هاتون فقط براي خودم باشه . می دونم خودخواهیه . ولی .. سکوت کرد . منم سکوت کردم تا حرفش رو کامل کنه . امیرمهدي – آخه با شیطنت .. باز هم حرفش رو خورد . بلند شد ایستاد و پشت به من سریع گفت . امیرمهدي – با شیطنت خیلی به چشم آدم خواستنی می شین. انقدرسریع گفت که یه لحظه شک کردم به چیزي که شنیدم . ولی وقتی اومد و دوباره کنارم نشست با حرفیکه زد ، فهمیدم درست شنیدم . امیرمهدي – هیچ وقت از دخترایی که از این شیطنت ها می کردن خوشم نمی اومد . اما نمی دونم چرا هرحرف و حرکت شما برام شیرین بود . لبخندي زد 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📲⃟🍯 تو مثلِ عطرِ باران دلربایے.. نشاطِ رنگِ رخسارم ڪجایے؟ |↫ 🤲 حُبُّ المـهـ❤️ـدی هُویَّتُنا... ࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ سلام بر قلب مهربون شما عزیزای دل✋ ☀️صبح قشنگ پاییزیتون مملو از آرامش الهی باشه👌 روزتون سرشار از خوبیها....☺️ 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این تنگه در فاصله بیست کیلومتری شمال غرب بیضا سپیدان واقع‌شده که به دلیل آب‌وهوای خوشش هرساله میزبانی برای گردشگران بسیاری بشمار می‌رود. این تفرجگاه در کنار روستای امامزاده اسماعیل قرار دارد، روستایی که در دل خود امامزاده‌ای با همین نام را جای‌داده است. 🇮🇷 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ اعتماد کن به خدا ✔️ یک سری اتفاقا ما از نظر خودمون خیر می بینیم ولی چند روز و چند ماه و شاید سال ها بعد حکمت خدارو ببینیم ... ✔️ اولش گله میکنیم که چرااااا من ؟؟؟؟ من که تو این دنیا به کسی بدی نکردم ولی چرا باید روند زندگی من اینجوری میرفت جلو ؟ ✔️ باور کن رفیق من خدا چیزایی رو می بینه که من و شما نمی بینیم خدا خودش میفرماد: « إِنِّی مَعَکمْ » همیشه باهات هستم ... ✔️ رفیق جان وقتی چترت خـــــداست بزار بارون سرنوشت هر چه میخواد واست بباره ... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ 🌱@heyatjame_dokhtranhajgasem
✅ دورهمی مدیران گروه های دخترانه کاشان 📌با موضوع : خلاقیت و نو آوری در مدیریت گروههای دخترانه 🔰شنبه ۲۰ آبان/ ساعت ۱۶:۰۰ 🔰مکان : زورخــــانه خـــــلاق پهــــلوان سعیـــــــد 📌کاشان، بلوار قطب راوندی، روبروی پارک مدنی __________________ ⭕️جهت کسب اطلاعات بیشتر لینک زیر مراجعه فرمایید: https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم سوگند جوزقی فرزند آقای سلمان جوزقی 🥈کسب مقام دومی مسابقات قهرمانی کاراته کشوری در استان اصفهان 🙏تبریک ویژه به خانم جوزقی و خانواده محترم وجامعه ورزشی حسنارود و عرض خداقوت به مربی کارکشته ی ایشان سرکارخانم افضلی .... 🍁https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
✅ دورهمی مدیران گروه های دخترانه کاشان 📌با موضوع : خلاقیت و نو آوری در مدیریت گروههای دخترانه 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem