eitaa logo
هیئت جامع دختران حاج قاسم
1.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
935 ویدیو
21 فایل
﷽ 🌷بزرگترین تشکل دخترانه ی کاشان🌷 دبیرخانه تشکل های دخترانه دانش آموزی و دانشجویی باشگاه مخاطبین و ارتباط با ما : @h_d_hajghasem_120 تبادل و تبلیغ: @haj_Qasim_1398
مشاهده در ایتا
دانلود
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| روز دهم   طلوع خورشید را دیدیم و از کوه آمدیم پایین. من ساعت اول کلاس نداشتم. با شاهرخ راهی بیمارستان شدم. پرستارها تا شاهرخ را دیدند گفتند: - از دیروز تا حالا چند بار چشمانش را باز کرده و تو را خواسته. شاهرخ صورتش خندان این خبر که نشد هیچ، برگشت سمت من و با بهت اسمم را زمزمه کرد: - فرهاد! بی‌خود امیدوارش نکردم. چشم بستم و باز کردم و دستش را گرفتم. با هم رفتیم سمت اتاق. شاهرخی که با فشار دستان من راه آمده بود، به در اتاق که رسید خودش پا تند کرد و رفت پایین تخت. خم شد و کف پای مادرش را بوسید. من چشمم به صفحۀ مانیتور بود و خطوطی که به بالا و پایین کشیده می‌شد؛ با هر بار بوسه، ضربان قلب مادر کم و زیاد می‌شد. کند و تند... بغضم را قورت نمی‌دهم و می‌گذارم اشک شود و از گوشۀ چشمم راه بگیرد! قدیم‌ها زیاد به خدا شاکی می‌شدم، چرا و اما و اگر می‌کردم. اما بعد از همۀ این جریانات، همۀ شب‌ها و روزهایی که در قبرستان نشستم و دیدم جسد جوان و پیر را می‌آورند، راحت خاکش می‌کنند و می‌روند؛ تازه فهمیدم ناتوان‌تر از انسان در عالم وجود ندارد. راحت تمام می‌شود و دیگر هیچ! یک روز مثل آب گندیده در رحم مادرت از خون تغذیه می‌کنی و به بدبختی به دنیا می‌آیی. یک روز هم با سختی دل از این دنیا باید بکنی و به راحتی خاکت می‌کنند، بدون هیچ‌کدام از دارایی‌هایی که با حرص جمع کرده‌ای! وقتی که ان‌قدر ضعیف و محتاجم دیگر برای خدایی که صاحب عالم است و مبنای تعاملش با من از اول محبت بوده که نباید شاخ و شانه بکشم. شاخم را شکسته بود تمام اتفاقات این مدت و ترجیح می‌دادم در کنار خدا بمانم تا روبرویی با مالکی که هیچ عایدم نمی‌کند جز نداری و بی‌کسی!! ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین @heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| شاهرخ هنوز دارد دل به تپش‌های منظم و نامنظم مادرش نجوا می‌کند و می‌بوسد که مادر چشم باز کرد. اول من دیدم چشمانی که پلک‌ها را به زحمت باز کرد تا تصویری از صاحب صدا را ببیند و با خندۀ پر گریه شاهرخ را صدا زدم. شاهرخ چنان با دیدن چشمان روشن شده خوشحال شد که کودک گمشده‌ای از دیدن مادرش. نگاهشان که به هم تلاقی کرد، فقط صدای بلندش در تمام اتاق پیچید: - مادر خودمی، خسته شدی از بس‌که خوابیدی، بلند شو خودم نوکرتم به علی! من به ابالفضل گفتم دلت رو راضی کنه خودم رو زنده می‌کنم پای عَلَمش. ببین مادر من از حرم اومدم، ببین بوی امام رضا می‌دم! به قرآن. نوکرتم! مادر را می‌بوسید و زبان می‌ریخت. لبخند شیرین مادرش را خودم دیدم. سر که برگرداندم پرستار و دکتر هم داشتند اشکشان را پاک می‌کردند. فکر کردم ماندنم در بیمارستان دیگر ضرورتی ندارد؛ البته دلم برای مادر خودم تنگ شده بود. شاید هم داشتم می‌رفتم تا ببینم من هم کسی را دارم تا با او معامله کنم سر زندگیم و این‌همه رها و آزاد مثل فرفره دور خودم نچرخم و آخرش هم بیفتم و محتاج بمانم تا بلکه یکی بیاید و محض تفریح خودش دوباره من را بچرخاند و شاید چند دوری هم به خاطر او بچرخم. خاک بر سر من که آزادی را این‌طور دیده بودم و باز هم می‌خواستم همین‌طور بگذرانم. به تقلید از زندگی دیگرانی که خودشان هم از زندگی چیزی نفهمیدند؛ آزادی برای خوش‌گذرانی! این همۀ چیزی است که استادهای غرب‌زدۀ ما یادمان می‌دهند، مجلات و روزنامه‌ها تبلیغش می‌کنند، حتی تمام رمان‌هایی که خوانده‌ام هم همین بود و تمام. اصلاً نویسندگان بزرگ ادبیات ایران را که به عنوان شاهکارنویس به ما معرفی می‌کنند همه‌شان غرب‌زده یا کمونیست بودند. یکی‌اش همین صادق هدایت که پوچ‌گرایانه نوشته و آخرش هم خودش را کشته است. او و دوستانش الگوی من دانشجو شده‌اند. خاک بر سر همۀ کسانی‌که خود قوی‌مان را نمی‌بینند و هرچه غربی‌ها تلقین کنند به خوردمان می‌دهند. حالا می‌فهمم که کنسرتی که به خاطرش از من رأی جمع کردند هم، فقط یک ذره از خوش‌گذرانی من را تأمین کرد و... اما زندگی ذره نیست؛ لایه‌های مختلف است که اگر بخواهی از میان آن‌ها به سلامت و خوشی رد بشوی باید آزادی را در سایۀ خدا تأمین کنی تا لایه لایه نپوسی و دیگران را هم راهی بیمارستان نکنی! این مدل زندگی که آمریکا تقدیم ما کرد آزادی که نداشت هیچ، شدیم یک میمون مقلد که همه‌اش دنبال این است که چه بپوشد، چه بخورد، چه بکند... ذهن و دل اسیر تبلیغات است و سرمایه‌داران کمپانی‌ها! آن‌وقت در آمریکا بالاترین آمار خودکشی، بالاترین آمار زندانی، بالاترین آمار تجاوز و خشونت علیه زن، بالاترین... این‌ها همان مطالبی بود که سخنران گفت و من و دانشجوهایی که کلیپش را دیدیم مسخره کردیم. صرف نمی‌کرد قبول کنیم؛ چون خودمان داشتیم در همین آزادی می‌لولیدیم. حالا که دارم از بیمارستان بیرون می‌روم چه‌قدر ذهنم دارد بازیابی می‌کند. از دیروز کسی انگار پیچ و خم‌های ذهنم را تمیز کرده است. پر از فاضلاب شبهه و طعنه و تبلیغ و جفنگیات بود. چند لحظه می‌ایستم تا نفس عمیقی بکشم. هنوز چند قدم مانده‌ از در بیمارستان بزرگ شهر بیرون بروم که کسی بلند صدایم می‌کند... ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران ایران زمین @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 آنقدر درمیزنم این خانه را تا که بینم روی صاحب خانه مولاجان اینقدر اَین الحسن اَین الحسین میگوییم اینقدر اَین بقیه الله میگوییم تاخداشما روبرای مابرساند فرج مولا صلواتــــــ 🍃💕🍃💕 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای+روز+یازدهم+رمضان.mp3
1.37M
🤲   بسم الله الرحمن الرحیم. اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین. خدایا، در این ماه نیکی را پسندیده من گردان و نادرستی ها و نافرمانی ها را مورد کراهت من قرار ده و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان، به یاری ات ای فریادرس دادخواهان. 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
«سیزده بدر در اسلام» 🍃🍃 آیت الله مکارم شیرازی : 🌱 اگر مراسم به عنوان خارج شدن از شهر🚗 و فضای آلوده آن و پناه بردن به دل طبیعت 🌳 و استفاده از هوای پاکیزه آن و تفریح و استراحت سالم برای شروع مجدد به کار با انرژی و توان کافی باشد، بدون آنکه اعتقاد به نحسی سیزده و رسم بت پرستی محرک این تفریح باشد، امری پسندیده خواهد بود . 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
‍🌾🌿🌾سیزده هم آمد ... 🌾🌿🌾 ازخدا ميخوام : 🌾🌿🌾 غم هاتون گره خورده باشه 🌾🌿🌾 به هرچي شاديه😊 🌾🌿🌾 درداتون گره خورده باشه 🌾🌿🌾 به هرچي سلامتيه💪 🌾🌿🌾 لحظاتتون گره خورده باشه 🌾🌿🌾 به هرچي موفقيته 🌾🌿🌾 دلاتون گره خورده باشه 🌾🌿🌾 به هرچي عشقه❤ 🌾🌿🌾 جيباتون گره خورده باشه 🌾🌿🌾 به هرچي پوله💲 🌾🌿🌾 گره بخوره 🌾🌿🌾 يه گره كور... 🌾🌿🌾 سیزده بدر مبارک .❤️💛🧡 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
کجا گم میشه اخه 😂 ‌ ╭┈──────「😂💛」 ‌ ╰─┈➤ @heyatjame_dokhtranhajgasem
به این زولبیا و بامیه ها دل نبندین😍 سالی یه ماه رمضون میان و میرن 😁 عشق واقعی تی تاپ و نوشابه است 😂 ‌ ╭┈──────「😂💛」 ‌ ╰─┈➤ @heyatjame_dokhtranhajgasem
واقعیت اینه که هرچی برنامه‌ریزی کنی و سعی کنی بیشتر از لحظه لحظه زندگیت استفاده کنی بیشتر میخوابی🤦‍♂😐🤨 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹💐 آموزش درست کردن این دسته گل زیبا با کاغذ کشی و ببینید😍 عالیه⁦👌 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| پرستار بخش بود. همان پرستاری که خبر چشم به راهی داده بود اولی که وارد شدیم، خبر چشم به راهی مادر شاهرخ را. - بیایید. تو رو خدا! همراهش می‌دوم تا بالا. تا پشت در اتاقی که با خنده از آن بیرون آمده بودم و حالا فریادهای شاهرخ را از پشت در می‌شنیدم. وقتی می‌‌رسم که دیر شده‌ و داشتند تمام تلاششان را می‌کردند برای احیا. شاهرخ دیوانه را در آغوش می‌گیرم. زورش زیادتر از حد معمول است. من بلد نیستم نگهش دارم، آدم لحظات سخت نیستم، مانده بودم چه‌کنم که دلم توسل کرد به مهدی! همۀ دوستانش گفته بودند که کنار او، آرامش معنا پیدا می‌کند و حالا این‌جاست که نیازمند مدد او بودیم؛ من و شاهرخ. به دلم که یاد او می‌آید بر زبانم ذکر اذان جاری می‌شود. کنار گوش شاهرخ زمزمۀ بزرگی خدا را شروع می‌کنم و شتابی که باید به سمتش داشته باشیم تا شتاب مرگ ما را به خاک نینداخته! اذان می‌گفتم و شاهرخ زار می‌زد، اذان می‌گفتم و او روی زمین زانو می‌زد، اذان می‌گفتم و... اشهد ان محمد رسول الله بودم که آرام گرفت و سرگذاشت روی شانه‌ام به گریه. مثل رودخانه‌ای آرام اشک می‌ریزد و از خروش می‌افتد. گذاشتند دقایقی کنار بدن مادرش روضه می‌خواند، زمزمه می‌کند و اشک می‌ریزد. نیازی به حضور من نیست. همۀ ما از کودکی روضه زیاد شنیده‌ایم. شاید ادا دربیاوریم و چهار تا حرف بی‌جا هم بگوییم که چقدر روضه و عزاداری؟ اما باطنا از خدا ممنونیم که با این زمزمه‌ها بزرگمان کرد و روزی آرامش دلمان را در همین زمزمه‌ها گذاشت. در اوج غصه‌ها هم غصۀ اباعبدالله‌الحسین آرام‌بخش‌تر از هر آرام‌بخشی دل را صلابت و رأفت و عظمت و اقتدار می‌بخشد. شاهرخ روضۀ مادرمان فاطمه را هم زمزمه می‌کند. من خیلی نمی‌توانم روضه‌های فاطمیه را شرکت کنم. به غیرتم بر می‌خورد وقتی می‌شنوم یکی که نه، چهل نامرد وسط کوچه جلوی چشمان امیرالمومنین همسرش، دختر پیامبر، مادر من را زده‌اند. از همان کودکی هم که همراه مادرم می‌رفتم روضه تا به این‌جا می‌رسید می‌زدم بیرون. بارها نقشه کشیده بودم که بروم و انتقام سیلی را بگیرم. شاید به دوستان دانشگاهی جرأت نداشتم بگویم اما این‌جا به قلم و کاغذ که می‌توانم بگویم: مادر داشتن یک حس خوب است. منظورم مادران دنیایی نیست. منظورم فاطمه‌زهراست. مادری او فراتر از حس‌های عام است. یک حجم عظیم توان روحی را در انسان با مادری فاطمه می‌توانی در خودت پیدا کنی. منظورم این است که وقتی خدا او را کارگزار خودش برای بشریت گذاشته است، پس صاحب همۀ دارایی‌های خداست. حالا کنار تمام این دارایی‌ها حکم خاصی که خدا به او داده را هم اضافه کن؛ مادری. خود مادر بودن یک دارایی است که تنها از میان چهارده معصوم، او دارد و همه را مدیون جان پرمحبتش می‌کند. خدا فاطمه را گذاشته برای دل نازک انسان که هر وقت از بودن در دنیا، از سختی‌های دنیا دل‌تنگ شد، نام فاطمه را بیاورد و آرام شود.  این را پیامبر یادمان داده که هر وقت دل‌تنگ بهشت می‌شد عطر فاطمه آرامش می‌کرد. همین است که من نمی‌توانم در روضه‌های فاطمیه دوام بیاورم؛ مادرم که اصل حیات من است و رگ غیرت و بهانۀ زندگیم را حرمت شکسته‌اند! ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران ایران زمین @heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| متن‌هایی که نوشتم همه را از مهدی یاد گرفته بودم. از دوستانش شنیدم و ساعت‌ها با معنایش زندگی کردم و دروغ نیست که بگویم گریستم! من گنج داشتم و مثل بدبخت‌ها در این دنیا زندگی کرده بودم. سرمایه‌داری بودم که قید سرمایه‌ام را زده بودم و در پی اندک متاع دنیا خودم را به خاک نشانده بودم! کنار جنازۀ مادر شاهرخ نمی‌مانم. کارهای بیمارستان را که می‌کنم، شاهرخ را می‌برم خانه‌مان. مادر برای شاهرخ گل‌گاوزبان و بهار نارنج دم می‌کند. می‌خورانمش تا بخوابد. کمی دراز می‌کشد اما دوباره می‌نشیند. چشمان پر خونش را می‌چرخاند دور اتاق و می‌رود سراغ برگه‌های من. می‌گذارد مقابلم، خودکار را می‌دهد دستم و با صدای گرفته‌اش می‌گوید: - از مهدی ننوشتی امروز. بنویس تا آروم بشم. تکیه می‌دهد به دیوار و سرش را آرام آرام می‌کوبد به همان دیوار و چشم می‌بندد. برای آنکه آرامش کنم نه، برای دل خودم نه؛ چون صبح نوشته‌ام ناقص مانده بود و باید از مهدی می‌نوشتم، پس نوشتم. • • • اما بعد؛ «ما هیچوقت ندیدیم مهدی ناامید باشد. چون با خدا بود. خدا هم یک لحظه تنهایش نمی‌گذاشت.» روی قلۀ کوه می‌نشینیم و یادمان می‌آید که دوست مهدی این جمله را هم گفته بود. از اتوبوس که پیاده شدیم نرفتیم خانه. سحر بود و راه افتادیم سمت کوهمان. آمدیم قله. شاهرخ چند دور دور خودش می‌چرخد و می‌گوید: - بلدی اذان بگویی؟ بلد بودم و از این کارها نکرده بودم. اما شاهرخ دلش می‌خواهد. بلند نمی‌شوم. مقابلم می‌نشیند و می‌گوید: - دوست دارم صدای اذان گفتن مهدی را بشنوم! دیگر اصلا بلند نمی‌شوم. مهدی با خدا رفیق بود. رفیق شفیق. صدای اذانش هم اگر دل نشین بود چون هر کلامی روح دارد. صدای مهدی روح داشت؛ روح خدا. یک روح‌هایی هستند که صفای خاصی دارند، خیلی بی‌غل‌وغش هستند. دست‌فرمان زندگی‌شان دست خالق است. خالق هم، مخترع است و هرچه راهنمایی کرده برای چرخش چرخ بدن و روح است، انجام می‌دهند، سالم هستند، سالم. هرجا هم که باشند، پیک سلامتی می‌شوند. نیت و فکر، عمل و حرفشان یک سیر دارد. عمرشان طولانی یا کوتاه، مهم نیست. ثمر دارند، ثمر. هیچ‌وقت نبوده که اذان بوده باشد و مهدی ایستاده نباشد و صدایش را فضای اطراف در خود نکشد. اگر بوده، زمان، در اختیارش بوده است. و اذان در زمان خودش سلام بلند بالای خداست برای بندگانی که از دوری او خسته‌اند. صدای سلام و دعوت خدا، لبخند را بر لب‌های مشتاق می‌نشاند و پاها خودشان به شوق دیدار در صف می‌ایستند و دستان به نشانۀ آشنایی با تنها الهۀ، عالم بالا می‌رود و الله اکبر. تکیه بر رب‌العالمینی که قدرتمندتر از او، مهربان‌تر از او، دلخواه‌تر از او و دست‌گیرتر از او وجود نداشته و ندارد... من این‌ها را بلد نبودم، کسی انگار درونم زمزمه کرد و نوشتم. دفترم را می‌گذارم کناری، قلمم را هم و صدای گریۀ من و او بلند می‌شود. خودم هم متحیرم؛ از ناتوانی که این همه عمر داشته‌ام در دوری از رب‌العالمینی که مهربان‌تر از مادر است و من نخواستم که این مهربان را داشته باشم و او در تمام سال‌های تکبر پنهان من، من را در آغوش نعمت و محبت خودش پرورانده و هیچ نگفته، نه به خودم و نه به غیر خودم. آبروداریش بی‌همتاست!... ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران ایران زمین @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام... 🌱 سلام بر تو ای مولایی که صفای آمدنت، زمستان دلها را بهار خواهد کرد و طراوت مهربانیت روزگار را نو. 🌱سلام برتو و بر بهار آمدنت 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
دعای+روز+دوازدهم+رمضان.mp3
1.47M
🤲   بسم الله الرحمن الرحیم. اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین. خدایا، مرا در این ماه به پوشش و پاک دامنی زینت ده و به لباس قناعت و اکتفا به اندازه حاجت بپوشان و بر عدالت و انصاف وادارم نما و مرا در این ماه از هرچه می‌ترسم ایمنی ده، به نگهداری ات ای نگهدارنده هراسندگان. 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
42.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری کوتاه ::: سرود ( بَناتُ الْحیدَر ) گروه سرود دخترانه بِنْتُ الْهُدیٰ بازدید از خانه ی تاریخی طباطبائی ها به همراه اجرای سرود چهارشنبه ۹ فروردین ماه خانه تاریخی طباطبائی کاشان تهیه کننده :: زهرا باغستانی دستیاران تهیه :: زهرا زراعتکار عاطفه عسگری _________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
⁨•💛🕊• دلخوشم‌باتواگرازدورصحبت‌میکنم باسلامی،هرکجاباشم‌زیارت‌میکنم..! 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
دلانه✨ بھ قول شهیدمحسن‌حججی ؛ یه وقتایی دل کندن از یه سرۍ چیزای خوب باعث میشه یه چیزای بهتری به دست بیاریم ..! • • ما برای رسیدن به امام زمان عجل‌الله از چی دل کندیم؟؟! از کدوم دلبستگی ای که مانع‌مون میشه؟!‌…🚶🏿‍♀💔 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
🏆 رقابت 1⃣: 1⃣خبرنگار افتخاری : عکس یا عکس نوشته دلنوشته و سلفی و... بهمراه یک یا دو خط روایت خبر در هر برنامه و یادمان بهمراه اسم خبرنگار ارسال به همین گروه جهت بارگزاری در کانال هیأت ✅واما اسامی برگزیدگان شرکت در مسابقه عکس نوشته........ ۱)خانم یاسمن آقاحسینی ۲)خانم راضیه غلامرضا زاده ۳)خانم کوثر رجبی 🎁هدایا به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام تقدیم عزیزان می شود. __ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem