۱۹ مرداد ۱۴۰۲
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
💢💢هم اکنون دوره مقدماتی مدیران گروه های دخترانه شهرستان کاشان
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آموزش جعبه هدیه
#ببین_و_بساز
#خلاقیت
#زنگ_هنر
══◄••❀••►═══
╚❀https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
پیاز، معجزهای برای قند خون و پوکی استخوان 👌
طبق تحقیقات ؛ مصرف ۳٫۵ انس پیاز خام به طور روزانه، سطح قند خون را در افرادی با دیابت نوع دوم کاهش میدهد. همچنین پیاز بر افراد مبتلا به دیابت نوع یک نیز موثر است.
پیازها تراکم استخوان را به ویژه در زنان یائسه افزایش میدهند. همچنین پیاز به کاهش خطر ابتلا به پوکی استخوان نیز کمک میکند.
#پیام_سلامت
🖤 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سی_و_یکم
اگر آتیش میگرفت و من قبلش نمیتونستم خودم رو از اون بین بیرون بکشم حتما میسوختم.
تصورش هم سخت بود چه برسه که من این مرگ دردناك رو تو یه قدمیم می دیدم .
باید خودم رو نجات می دادم .
لرز بدي تو جونم نشست .
نمی خواستم اونجوري بمیرم .
بایدخودم رو نجات می دادم .
به هر نحوي که شده .
دوباره دستم رو بالا آوردم و فشاري به صندلی دادم .
اگر می تونستم دست دیگه م که از کتف بین صندلی گیر افتاده بود رو هم تکون بدم و با هر دو دست به صندلی فشار بیارم شاید
زودتر نجات پیدا می کردم .
ولی افسوس که این کار شدنی نبود .
دوباره و دوباره فشار دادم .
نه .
نمی شد .
براي لحظه اي بی اختیار ، مثل تموم آدم هایی که وقت گرفتاري یاد خدا می افتن و زمان خوشی ازش غافلن ؛ خدا رو بلند صدا کردم .
من – خدایا . به دادم برس . آه . ه . ه . ه ..........
و فشار دیگه اي به صندلی دادم .
در همون حین تو فضاي آهنی باقی مونده از اون غول آهنی صداي مردونه اي پیچید .
- کسی زنده ست ؟ ....
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سی_و_دوم
_کسی زندهست؟
احساس کردم اشتباه شنیدم .
شاید توهم زده بودم که صداي کسی
میاد .
براي همین با تردید بلند گفتم .
من – کمک .......
و گوش هام رو تیز کردم براي شنیدن صداي آدمی که می تونست
برام نوید زندگی دوباره باشه .
- شما کجایین ؟
باز هم همون تن صداي مردونه و آروم که نشون می داد اون شخص باید کمی دورتر از من باشه .
صداش نشون می داد باید یه مرد جوان باشه .
تو لحن صداش کمی درد
بود یا بهتر بود بگم انگار حس گرفتار بودن رو به آدم القا می کرد
نمی دونم چرا حس کردم باید یکی از مسافرایی باشه که زنده مونده .
هر چی بود باید می گفتم بیاد کمکم .
حالم داشت از اون بو و تصویر رو به روم به هم می خورد .
خوشحال بودم از اینکه تنها نیستم .
با صداي بلند گفتم .
من – می شه بیاین کمکم .
من اینجا گیر کردم .
جوابم رو داد .
- منم گیر کردم . صندلی افتاده روي پام .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
۱۹ مرداد ۱۴۰۲