eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
989 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
کاری رو انجام بده که بقیه دوست ندارن انجامش بدن، اینجوری چیزایی رو به دست میاری که دیگران هرگز نخواهند داشت.👍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
شازده کوچولو پرسید : چیکار کنم دوستام تنهام نزارن؟ روباه جواب داد : اول مطمئن شو اینا که میگی دوستت هستن، بعد ...! 📙 🖌️ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 و لبخندی بهش زدم. سری تكون داد و از زیر چشم نگاهي به شوهرش انداخت. دوباره به من نگاه کرد و در حالي که نگاهش بین من و محمدمهدی در چرخش بود گفت: -من این حرف رو قبلا ً از یه نفر شنیدم. و باز به محمدمهدی خیره شد . وقتي دید محمدمهدی حرفي نمي زنه رو بهش گفت: -یادته ؟ محمدمهدی نگاه گذرایي بهش انداخت: -کي ؟ -آقا امیرمهدی . یادته ؟ محمدمهدی بدون اینكه حواسش رو از خیابون و ماشین هاش بگیره گفت: _نه . کِي ؟ -اون شبي بود که رفته بودیم خونه ی حاج عمو ! فكر کنم سیزده رجب بود. نرگس پرسید: -سیزده رجب امسال ؟ مائده برگشت به سمتش: -آره . امسال روز عید هم شیریني و شربت دادین . ما شبش اومدیم خونه تون . آخه خونه ی خاله م مهمون بودیم. نرگس سری تكون داد: -یادم افتاد. و رو به من ادامه داد: -سیزده رجب امسال شما هم خونه ی ما اومدین . یادته ؟ سری تكون دادم . مگه مي شد یادم رفته باشه بعد از اون همه گشتن دنبال امیرمهدی چه روزی برای بار دوم دیدمش گفتم: -آره . تو مولودی با هم آشنا شدیم به اصرار مامان طاهره اومدیم خونه تون . مائده رو به محمدمهدی گفت: -یادت افتاد ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 مائده رو به محمدمهدی گفت: -یادت افتاد ؟ لبخندی روی لبای محمدمهدی شكل گرفت و سرش رو تكون داد: -بله .... اون شب هم امیرمهدی گفت داره رو ابرا سیر مي کنه! صدای خنده ی آروم مائده تو ماشین پیچید. نرگس کمي به جلو خم شد و از محمدمهدی پرسید: -امیرمهدی از چي انقدر خوشحال بود ؟ محمدمهدی با همون لبخند جواب داد: -اومدیم خونه تون بعد از دست دادن باهاش گفتم خوبي ؟ ....اول گفت نه .. بعد گفت نمي دونم . ولي مي دونم دارم رو ابرا سیر مي کنم ... گفتم چي شده ؟ .. گفت اگه بگم باور ميکني ؟ .. گفتم آره .... گفت یادته از دختری گفتم که تو کوه دیدمش ؟ .. من امروز بازم دیدمش . همینجا تو خونه مون . همین امروزی که از خدا خواستم فكرش رو از سرم بیرون کنه . خدا همین امروز به جای این کار آوردش جلوی چشمام. نرگس لبخندی زد و دوباره تكیه داد: -اصلا انگار خدا این دوتا رو واقعا ً برای هم آفریده. و چقدر از حرف نرگس لذت بردم. تو اون لحظه اصلا ً به وضعیت امیرمهدی فكر نكردم . مهم این بود که یه روزی امیرمهدی از دیدنم تو آسمون سیر مي کرده . یه روزی با دیدنم دلش زیر و رو شده. خدا چه بازی هایي که برامون رو نكرده بود ! من نا امید و امیرمهدی پُر خواهش برای ندیدنم رو چه زیرکانه سر راه هم قرار داده بود. *** تو اتاقم در حال خوندن قرآن بودم. به نیت سلامتي امیرمهدی هر روز بیست آیه مي خوندم تا یه ختم کامل انجام بدم. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 تو اتاقم در حال خوندن قرآن بودم. به نیت سالمتي امیرمهدی هر روز بیست آیه مي خوندم تا یه ختم کامل انجام بدم. قرار بود تا یه ساعت دیگه یه سر بریم خونه‌ی مادربزرگم . شب عید بود و همه خونه ی مادربزرگم جمع بودن . منم داشتم تند تند قرانم رو مي خوندم که بعدش دوش بگیرم و آماده بشم. روز عید روز تولدم بود و خیلي دلم ميخواست یه کار خاص انجام بدم . یه کاری که اگر چشمای امیرمهدی باز بود باعث مي شد لبخند مهمون بهشت لبهاش بشه و تحسینم کنه. اما هر چي فكر کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم . آخر سر هم به این نتیجه رسیدم من اصلا ً برای کارهای خاص آفریده نشدم ، وگرنه حتماً چیزی به ذهنم ميرسید. بابا در حال اصلاح صورتش بود و مامان هم در حال اتوی مانتوش . که تلفن خونه به صدا در اومد . مامان از داخل اتاقش صدام کرد تا من جواب تلفن رو بدم. قران به دست گوشي رو برداشتم و "بفرماییدی "گفتم. صدای آزاردهنده ای تو گوشي پیچید: -سلام. بي اختیار نگاهم به سمت ساعت رفت و با دیدنش تو گوشي گفتم: -از کجا زنگ مي زني ؟ -تو چیكار داری ؟ گوش کن زیاد وقت ندارم. یعني اگر زندان روی پویا تأثیر مي ذاشت و درستش مي کرد باید اسمم رو عوض ميکردم . این بشر اصلا ً درست بشو نبود. نفس پر حرصي کشیدم: -بفرمایید _این چرت و پرتا چي بود به اسم پیغام برام فرستادی ؟ گرهي بین ابروهام افتاد: من - واقعیتي که باید مي فهمیدی! پویا –مثلا ً با شهادت دادن چي رو مي خوای ثابت کني ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 من - واقعیتي که باید مي فهمیدی! پویا –مثلا ً با شهادت دادن چي رو مي خوای ثابت کني ؟ من –اینكه مثل تو بي انصاف نیستم . حق و نا حق سرم مي شه. پویا –جدی ؟ .. پس چرا یادت نبود تو حق مني ؟ من –در این مورد قبلا ً حرف زدیم . من آدمم . ملك یا شي نبودم که مال شخص خاصي باشم. پویا –وقتي مي گم یه چیزی مال منه .. دیگه مال منه . هیچي هم حالیم نیست . فهمیدی ؟ من –تو کلا با آدما مشكل داری . انگار همه آفریده شدن تا تو راحت و بي دغدغه زندگي کني . اگر از کسي هم خوشت نیاد ، هر بلایي دلت مي خواد سرش میاری. پویا –بهت گفته بودم نمي ذارم تو و شوهرت به هم برسین این دکتره رو هم بهش اخطار دادم ، خودش بي کله بازی در آورد و دور برداشت. وای .. وای ... پویا اصلا ً حرف تو گوشش نميرفت . فقط منم مي زد. من –خیلي خودخواهي ! فكر مي کني دیگران بنده ی تو هستن و هر بلایي دلت بخواد ميتوني سرشون بیاری ؟ پویا –دیگي که برای من نجوشه مي خوام سر سگ توش بجوشه . فهمیدی ؟ پر حرص گفتم: من –تو جهنمم برات زیاده. صدای پوزخندش تو گوشي پیچید: پویا –هه .. فعلا که عشقِ تو ، پاش جلوی درِ جهنم گیر کرده! من –امیرمهدی من فرشته ست . جای فرشته هام تو بهشته . در ضمن شوهر من لایق دوست داشتنه . مثل تو نیست که دم از عشق بزنه ولي هیچي از عاشقي حالیش نباشه . یه ادم عاشق راضي نمي شه خار به پای معشوقش بره چه برسه به اینكه همه ی آروزهاش رو به مسلخ بكشه 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚🌸 خـط‌⚡️میزنـم‌..! یڪی‌یڪی‌دلـ♥️ خواسته‌‌‌های غیـراز ظھورت را خسران‌زده‌ام‌ اگرجـز شما ازاجابت‌خانه‌ی‌ "ارباب"چیزی‌طلب‌ڪنم⁉️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اللھم‌ عجݪ‌ الولیڪ‌ اݪفࢪج‌‌‌ السلام‌علیڪ‌یابقیھ‌اللہ ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖   ســلااام و درودهــا رفقای جان☺️🌸 🌞صبح اول هفته زیباتـــون گرم به آفتابــ پرمهــر عالمتــاب ان‌شاءالله که شروع هفته آغاز خوبی‌ها و زیباتر و مفیدتر از هر روزتون باشه🌱 https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
..࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: " انرژی و تاثیر همنشینی با یک دوست خوب رو هیچـوقت دست کم نگـــــــیر " . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰 امام صادق «علیه السلام»⇩: " به راستى كه مؤمن با برادر مـؤمنش آرامش پيدا مى ‏كند، چنان كه تشنه، بـا آب خـــــــنك آرامـــــش مـــــى‏ يابــــد " 🥰 شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم از نتیجه ی قرعه کشی مبارکتون باشه😍❤️‍🔥 زودی بیاید پیوی برای تحویل جایزه😍🎁 @h_d_hajghasem_120 🌱https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem🌱