امام حسن علیه السلام.pdf
9.64M
📚 امام حسن علیهالسلام (برگرفته از الغدیر)
⏳تاریخ نشر: ۱۳۹۷ ه.ش
📄 تعداد صفحات: ۴۳۲
📣 زبان: فارسی
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#خطبةالوسیلة
فرازی از خطبه امیرالمومنین علیه السلام بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی علیه وآله
أَلَا وَ إِنِّی فِیکمْ أَیُّهَا النَّاسُ کَهَارُونَ فِی آلِ فِرْعَوْنَ وَ کَبَابِ حِطَّةٍ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ کَسَفِینَةِ نُوحٍ فِی قَوْمِ نُوحٍ إِنِّی النَّبَأُ الْعَظِیمُ وَ الصِّدِّیقُ الْأَکبَرُ وَ عَنْ قَلِیلٍ سَتَعْلَمُونَ مَا تُوعَدُونَ وَ هَلْ هِیَ إِلَّا کَلُعْقَةِ الْآکلِ وَ مَذْقَةِ الشَّارِبِ وَ خَفْقَةِ الْوَسْنَانِ ثُمَّ تُلْزِمُهُمُ الْمَعَرَّاتُ خِزْیاً فِی الدُّنْیا «وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ ... وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ» فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَنَکَّبَ مَحَجَّتَهُ وَ أَنْکرَ حُجَّتَهُ وَ خَالَفَ هُدَاتَهُ وَ حَادَّ عَنْ نُورِهِ وَ اقْتَحَمَ فِی ظُلَمِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْمَاءِ السَّرَابَ وَ بِالنَّعِیمِ الْعَذَابَ وَ بِالْفَوْزِ الشَّقَاءَ وَ بِالسَّرَّاءِ الضَّرَّاءَ وَ بِالسَّعَةِ الضَّنْک إِلَّا جَزَاءُ اقْتِرَافِهِ وَ سُوءُ خِلَافِهِ- فَلْیُوقِنُوا بِالْوَعْدِ عَلَى حَقِیقَتِهِ وَ لْیَسْتَیقِنُوا بِمَا یُوعَدُونَ یوْمَ تَأْتِی «الصَّیحَةَ بِالْحَقِ ذلِک یَوْمُ الْخُرُوجِ إِنَّا نَحْنُ نُحْیي وَ نُمِیتُ وَ إِلَینَا الْمَصِیرُ یَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً» إِلَى آخِرِ السُّورَةِ.
ای مردم من در میان شما مانند هارونم در میان فرعونیان، و چون دروازه «حطه» (که بنی اسرائیل مأمور شدند از آن بگذرند تا گناهشان بریزد) در میان بنی اسرائیل، و چون کشتی نوح هستم در میان قوم نوح، منم نبأ عظیم (خبر بزرگ) و صدیق اکبر (راستگوی بزرگ) و به زودی وعدههائی را که به شما داده شده خواهید دانست، و آیا جز این است که این دنیا جز انگشت لیس خورندهای است و مزه چش نوشنده و چرت زدن شخص خواب آلودی میباشد، و پس از آن گناهان هلاکت بار گریبانگیر آنها شده و موجب رسوائی دنیا و آخرتشان گردد و سپس به سختترین عذاب بازگردند، و خدا از کارهائی که میکنند غافل نیست. پس چیست سزای آن کس که از راه روشن خود منحرف گشته و حجت و دلیل روشنش را منکر شده و با هدایت خود مخالفت کرده، و از نور خود به یکسو شده و در تاریکی فرورفته و بجای آب سراب را گرفته و نعمت را بعذاب تبدیل کرده و بجای رستگاری به بدبختی گرائیده و خوشی را با دشواری و فراخی را با سختی عوض کرده، جز سزای ارتکاب گناهانش و بدی خلاف کاریش، پس باید یقین کنند به وعده خدا از روی حقیقت، و بدانچه وعده داده شدهاند قطع پیدا کنند «روزی که صیحه آسمانی را بحق بشنوند این روز بیرون شدن است، مائیم که زنده کنیم و بمیرانیم و سرانجام سوی ماست، روزی که زمین برای درآمدنشان شکافته شود و شتابان شوند …» تا آخر سوره (ق).
الکافی: جلد ۸
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#خطبامیرالمومنین #خطبهطالوتیه
امیرالمومنین علیه السلام بعد از خروج از مسجد فرمودند:
ثُمَّ خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَرَّ بِصِیرَةٍ فِیهَا نَحْوٌ مِنْ ثَلَاثِینَ شَاةً، فَقَالَ: وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ لِی رِجَالًا یَنْصَحُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَلِرَسُولِهِ بِعَدَدِ هَذِهِ الشِّیَاهِ لَأَزَلْتُ ابْنَ آکِلَةِ الذِّبَّانِ عَنْ مُلْکِهِ
راوی گوید: سپس آن حضرت از مسجد بیرون رفت و به یک چهاردیواری رسید که در آن حدود سی رأس گوسفند بود، فرمود: به خدا سوگند اگر برای من مردانی به عدد این گوسفندان بودند که برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند، هر آینه پسر زن مگسخوار را از فرمانروائی و ریاستش برمیداشتم.
الکافی: جلد هشتم
@heydarpakdel | امامتپژوهی
ریشهی همهی مصائب در بیان شیخ صدوق(۳۸۱هـ) به نقل از مرحوم ابن شهر آشوب (۵۸۸ هـ):
غصب خلافت از امیر المؤمنین
غصب میراث صدیقه طاهره
کشتن محسن بن علی علیهم السلام
✔️ وأوَّلُ مَا استُفتِحَ بِه مِنَ الظُّلمِ ما أخّر عليّا عليه السلام عَنِ الخِلافَةِ وغُصِبَت فاطمَةُ ميراثَ أبيها وَقتل المُحسِنِ في بَطنِ أمِّه.
📜 نسخهی خطی کتاب مثالب النواصب_ابن شهرآشوب، کتابت سال ۸۴۵ هـ.
این نسخه قدیمیترین نسخهی شناسایی شده از این کتاب است که در کتابخانه ناصریه_لکنهو(کتابخانهی خاندان صاحب عبقات) نگهداری میشود.
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#پاسخبهشبهه
1⃣
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله صلى الله عليه و آله: «إذا ظهرتِ البِدَع في اُمّتي، فليظهرِ العالمُ علمَه، فمن لم يفعل، فعليه لعنة الله» (الکافي 1: 54)
در زمانۀ غوغای هزاران بانگ ناموزون و نامیمون، فراواناند بیهودهگویان و یاوهدرایانی که هر رطب و یابسی به هم میبافند و در وادی گمراهی و بیراهی دیوانهوار مَرکب جهل و جهالت میتازند و برای درافتادن در درکات جحیم و نوشیدن از شراب حمیم، بر یکدیگر سبقت میگیرند و گوییا نمیدانند که درافتادن در هاویه و مُنسلِک شدن در اصحاب حامیه، واجب کفایی است و چون دیگران بدان درافتند و در آن مُنسلِک شوند، از گردن اینان ساقط است!
با این حال، شاید گفته شود که این از اختصاصات دنیا است و تا بوده همین بوده و همیشه و هر جا از گذشته تا امروز، غَبیّان و غاویانی بودهاند و هستند که در برابر حقیقت و واقعیت کَراند و گُنگاند و نابینا که فرمود: «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ» (البقرة: 18)، همانها که از چهارپایان گمراهتراند و با آن که قلب دارند و چشم دارند و گوش، نه میفهمند و نه میبینند و نه میشنوند که فرمود: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاَ يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَ يَسْمَعُونَ بِهَا أُولٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف: 179)
امّا حیرتم سوی خود میکشد که چرا در میانۀ این کارزار با ملحدان و مبتدعان، عالمان و دانیان مهر سکوت بر لب زدهاند و آیا خویش را مخاطب آن عتابهای شِداد و غِلاظ ائمّۀ دین و امنای ربّ العالمین نمیبینند و نمییابند؟!
آری، باطل در این خیال که اکسیر میکند آنگاه که عرصه را از عالمان و دانیان خالی بیند!
القصّة، روی این گفته و مقصود این نوشته با سرگشتۀ وادی حیرانی و استاد مکتبِ هچ مدانی، حسن آقامیری، است که لا یخفی حالُه عن الذکي، وجرَی الوادي فطمّ علی القرِيّ! و چون سابقۀ قصیر در حوزه دارد و توشۀ یسیر، خطرش از دیگران بیشتر و پیشتر است؛
آن خليع العذارِ گسسته مهاری که هر روز عَلمی از اَعلام جسارت به ساحت عُلیای دین و اولیای آن میافرازد و بر صفت «ضالّ» بودن بسنده نمیکند و به یاری و همراهی رسانه و فسانه، «مُضلّ» نیز هست!
بیپروای بیباکی که مرزهای دین و دیانت را سالهاست درنوردیده و گلگونۀ بىشرمى و غازۀ بىآزرمى بر چهره مالیده و مرّةً بعد اُولى و كرّةً بعد اُخرى یوماً فیوماً آیات الاهی و انبیا و اولیای ربّانی را به سخره میگیرد و تحریف میکند و مقلوب میسازد! آری، إذا ألقیتَ جلبابَ الحیاء فاصنع ما شئت! امثال چنین كسان را از امثال چنین فضائح چه پروا؟!
همو که هر چه میخواهد در هر چه میبیند و میشنود و میخواند، میگوید و نمیداند این گفتۀ جناب سعدی دربارۀ او و امثال او است:
به نطق آدمی بهتر است از دواب/ دواب از تو به، گر نگویی صواب!
این ضالِّ مضلّ از غايت وقاحت و بىشرمى و نهايت صفاقت و بىآزرمى کار را بدان جا رسانده که به ساحت علیای نوح نبی _علی نبیّنا و آله و علیه السلام_ آن پیامبر اولو العزم و عظیم الشأن الاهی، با آسودگی و بی پرده پوشی توهین میکند و افترا میزند و نه از عذاب خدای تعالی میهراسد و نه از تعقیب و بازخواست دادگاههای انقلاب و روحانیت!
به راستی حوزۀ علمیّه را چه شده که فردی چنین حقیر و ناچیز، به خود جرأت میدهد که به پیامبر عظیم الشأن الاهی چنین جسارت روا دارد و مع الأسف الشدید از زعمای قوم صدایی بلند نشود؟!
آیا جسارت و توهین به ساحت نوح نبی، جز جسارت و توهین به ساحت همۀ انبیا و اولیا از آدم تا خاتم علیهم سلام الله است که فرمود: «وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» (البقرة: 285)
به زعم کاسد و فهم ناقص خویش بر نوح علیه السلام خُرده میگیرد که چرا برای قوم خویش عذاب خواست و در میانۀ آن عذاب فراگیر، فرزند خویش را ندا داد که «يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَ لاَ تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ» (هود: 42)
هل هذا إلّا معاندة الحقّ واليقين، ومضادّة الصواب والدين، واتّباع غير سبيل المؤمنين، ومخالفة النبیین عليهم سلام الله في كل آنٍ وحين؟! ولقد حقّ أن يقال لهذا المفتون بالهوى المُختبِل: ما هكذا تورَد يا سعدُ الإبل!
بیچاره نمیفهمد و نمیداند که نوح علیه السلام 950 سال قوم خویش را شب و روز به خدا فراخواند:
@heydarpakdel | امامتپژوهی
2⃣
«قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ * يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لاَ يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهَاراً * فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلاَّ فِرَاراً * وَ إِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً * ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً * ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً * فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّاراً» (نوح: 2 – 10)
اما آن قوم لجوجِ عنود پس از این زمان دراز، خود از آن حضرت درخواست عذاب کردند و این گونه پاسخ گفتند:
«قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» (هود: 32)
و پس از این بود که خدای متعال ایشان را وعدۀ عذاب داد:
«وَ أُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ * وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَ لاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» (هود: 36 و 37)
اندکی تأمّل در این فقره «وَ لاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» آشکار میسازد که نوح علیه السلام حتّی پس از وعدۀ خدای متعال به عذاب آن قوم، باز برای مغفرت و آمرزش ایشان به درگاه الاهی تضرّع و زاری میکرد! و آن گاه که نشانههای عذاب آشکار شد، باز بسیاری را به سوار شدن بر کشتی فراخواند، و از آن میان فرزند خویش را، نه آن که آن فراخوان تنها منحصر به فرزندش باشد.
من نمیدانم که این ضالِّ مضلّ دربارۀ این فرمایش امیر المؤمنین علیه السلام چه میگوید، آن گاه که در میانۀ حرب صفّین، امام مجتبی علیه سلام الله را شتابان سوی میدان جنگ دید و فرمود:
«امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلاَمَ لاَ يَهُدَّنِي، فَإِنِّي أَنْفَسُ بِهَذَيْنِ _يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ عليهما السلام_ عَلَى الْمَوْتِ، لِئَلاَّ يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله»
«از سوی من این پسر را بازدارید که [با مرگ خود] مرا در هم نشکند، همانا که من مرگ را از این دو _یعنی حسن و حسین علیهما السلام_ دریغ میدارم [و بدان بخل میورزم]، تا با مرگشان نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله بریده نگردد.» (نهج البلاغة: خطبۀ 207)
هیچ دور نیست که شبیه همان جسارت و توهین به نوح علیه السلام را به امیر المؤمنین علیه السلام نیز روا دارد، چرا که بر بنیادِ آن فهم فاسد و ظنّ کاسد، جناب امیر کل امیر عليه سلام الملك القدير هم در میانۀ آن همه کشتۀ جنگ صفّین، تنها دلواپس و دلنگران فرزند خویش بود! نعوذ بالله من ذلک!
حسن آقامیری نشان داده که از دایرۀ جهل بسیط و جهل مرکّب پا را فراتر نهاده و عامدانه و متعصّبانه آیات روشن الاهی را تحریف میکند و بعد از مناظرات و مشاجرات پرشمار و پرتکرار، باز بر درازگوشِ تعصّب و جهل سوار است، که فرمود: «أبى اللهُ لصاحب البدعة بالتوبة! قيل: يا رسول الله، و كيف ذلك؟! قال: «إنّه قد اُشرِب قلبُه حُبَّها!» (الکافي 1: 54)
آری، امید به پوزشخواهی و هدایتپذیری چون اویی، چونان امید به ولوج جمل در سَمّ خیاط است و لن يُصلِح العطّارُ ما أفسده الدهرُ!
به ویژه که در این درازگوشسواری، تابعان و پیروانی نیز هبنّقهوار در پی او رواناند که الأشیاء بأمثالها ألیَق، وإلی أشکالها أقرب، وشبه الشيء إلیه منجذب، ونحوه دان ومقترب!
این کمین اگرچه قصد نداشت پرگویی کند، ولی چه کند که پاسخ ندادن به این ترّهات و طامّات، جاهل را در جهلش و متعصّب را در تعصّبش و مبتدع را در بدعتش جریتر و بیپرواتر کند:
اگرچه پیشِ خردمند خامشی ادب است/ به وقتِ مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیرۀ عقل است: دم فروبستن/ به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
حوزههای علمیّه به عنوان پاسداران و نگاهبانان باورهای دینی و دادگاه ویژۀ روحانیت به عنوان نمایندۀ مدّعی العموم باید هر چه زودتر به وظیفۀ شرعی و قانونی و اخلاقی خویش عمل کنند و به امثال این خنّاسان و ناکسان بیش از این مجال ندهند تا گونۀ دین و ایمان مردم به انامل ستیز و جهل و تعصّب بخراشند!
والسلام علی من اتّبع الهدی
طاهر عزیزوکیلی
طلبۀ حوزۀ علمیۀ قم
1403/6/19
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#تبیین_امامت #تفسیرامامعسکری
نظام موضوعات امامتی استخراج شده از تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام
بخش اول: ضرورت و شرایط امامت
گفتار اول: ضرورت امامت
جایگاه امامت
امامت و معارف دینی:
اصل بودن امامت
امامت و توحید
امامت و نبوت
گفتار دوم: شرایط و صفات امامت
نصب و اصطفاء
علم
عصمت
افضلیت
بخش دوم: مقام و مناصب امامت و طرق تعیین امام
گفتار اول: مقامات امامت:
مقامات در عالم انوار
مقامات در عالم ارواح
مقامات در عالم ذر و طینت
مقامات در دنیا
مقام در برزخ
مقام در قیامت
مقام در بهشت و دوزخ
گفتار دوم: مناصب امامت:
ولایت (تکوین و تشریع و...)
خلافت
وصایت
وراثت
حجیت
وزارت
افتراض طاعت
هدایت
حافظ دین
تعلیم و تربیت
شفاعت
گفتار سوم: طرق تعیین امام:
نص
نصب
معجزه
بخش سوم: امت در تفسیر
گفتار اول: شیعه
جایگاه شیعه
شیعه و محب امامت
وظایف شیعه:
۱. معرفت
۲. توسل
۳. ایمان و تصدیق
۴. تولی و تبری
۵. اطاعت
۶. تسلیم
۷. نصرت
۸. اقتدا
۹. اخذ علم
۱۰. محبت
۱۱. تقیه و حفظ
۱۲. تبلیغ و گسترش امامت
۱۱. تعظیم و تکریم
گفتار دوم: مخالفین امامت در تفسیر
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#مناظره #احتجاج
روزی گروهی از محبّین آل محمد صلی الله علیه وآله نزد امام حسن عسکری علیه السلام حاضر شده و گفتند:
ای فرزند رسول خدا، در همسایگی ما فردی از دشمنان اهل بیت زندگی میکند که پیوسته موجب آزار ما شده و در برتری خلفای سه گانه بر امیرالمؤمنین علیه السلام دلائلی ذکر میکند که ما در پاسخ آنها میمانیم.
امام علیه السلام فرمود: فردی را به سوی شما میفرستم تا او را مجاب کرده و دلائلش را باطل نماید، سپس یکی از شاگردانش را مأمور ساخت تا در مجلس بحث آنان با فرد مزبور حاضر شده و به گفتارشان گوش دهد، و هنگامی که او تقاضای سخن نمود، تا حد امکان در بطلان سخن و پوچی اعتقاد آن فرد کوشیده و کاملاً مجابش کند. او نیز از جای برخاسته و به همراه آنان در مجلس بحثشان حاضر گشته و به همان شیوه امام علیه السلام وارد بحث شده و او را به سختی شکست داده و مجاب نمود.
از این پیروزی، اصحاب و دوستان اهل بیت به قدری خوشحال شدند که جز خدا نداند، و به همان اندازه، مخالفین و معاندین محزون و شکسته گشتند. وقتی نزد امام بازگشتند فرمود: اهل آسمان به شکست و مغلوب شدن آن دشمن خدا، بیش از شما مسرور شدند، و ابلیس و یاران مستکبرش چندین برابر مخالفین، محزون و مغموم گشتند، و فرشتگان آسمانها و عرش و کرسی برای این شخص غالب، طلب رحمت و مغفرت نموده، و برای آن دشمن مخالف لعن و نفرین کردند، و خداوند همه را مستجاب فرمود.
۲۳۹- واجتمع قوم من الموالين والمحبين لآل رسول الله صلی الله علیه وآله بحضرة الحسن بن علي علهیما السلام، فقالوا يا ابن رسول الله إن لنا جارا من النصاب يؤذينا[۳۵۳] ويحتج علينا في تفضيل الأول والثاني والثالث علي أمير المؤمنين، ويورد علينا حججا لاندري كيف الجواب عنها والخروج منها فقال الحسن علیه السلام: أنا أبعث إليكم من يفحمه عنكم، ويصغر شأنه لديكم. فدعا برجل من تلامذته و قال مر بهؤلاء إذاكانوا مجتمعين يتكلمون فتسمع إليهم، فيستدعون منك الكلام فتكلم، وأفحم صاحبهم، واكسر عزته وفل حده و لاتبق له باقية. فذهب الرجل وحضر الموضع وحضروا، وكلم الرجل فأفحمه، وصيره لايدري في السماء هو، أو في الأرض [قالوا] ووقع علينا من الفرح والسرور ما لايعلمه إلا الله تعالي، و علي الرجل والمتعصبين له من الحزن والغم مثل مالحقنا من السرور. فلما رجعنا إلي الإمام قال لنا إن ألذي في السماوات من الفرح والطرب بكسر هذاالعدو لله كان أكثر مما كان بحضرتكم، و ألذي كان بحضرة إبليس وعتاة مردته من الشياطين من الحزن والغم أشد مما كان بحضرتهم. ولقد صلي علي هذا [العبد] الكاسر له ملائكة السماء والحجب والكرسي، وقابلها الله بالإجابة فأكرم إيابه، وعظم ثوابه. ولقد لعنت تلك الأملاك عدو الله المكسور، وقابلها الله بالإجابة فشدد حسابه وأطال عذابه.
📚الاحتجاج للطبرسی
📚التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام
@heydarpakdel | امامتپژوهی
شیخ حرّ عاملي در منظومه فی تواریخ النبی و الائمة در بخش تاریخ صدیقه طاهره سلام الله علیها به استجابت دعای آن حضرت اشاره کرده است:
فَانظُر إلى دُعائِهَا المُجابِ...
📚منظومه فی تواریخ النبی و الائمة ص٨٤
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#یزید
وقتی عبد المغیث حنبلی کتابی به نام فضایل یزید مینویسد، ابن جوزی کتابی در رد او مینویسد و نام آن را "الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید" می گذارد.
🔹آلوسی در روح المعانی ج۱۳ص۲۲۹ در مورد لعن یزید میگوید: اکثر علماء اهل سنت لعن یزید را جایز می دانند، مگر عدهی بسیار اندکی که نزدیک است گمراهی این عدهی قلیل از یزید نیز بیشتر باشد.
"یکاد یزید ضلاله علی ضلال یزید"
🔸در میان عوام اهل سنت هم این جمله معروف است که "العن یزید و لا تزید"
📚ترجمه الکامل ج ۱۱ ص ۲۶۷
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#وظایفامتنسبتبهامام #تقیه
تقیه صحیح
پرهیز از بدگمانی به شیعه
حضرت عسکری علیه السّلام فرمود:
مردی از اصحاب و از خواص شیعه بر موسی بن جعفر علیهما السّلام وارد شد و در حالی که پس از خلوت شدن مجلس از شدت ناراحتی میلرزید، عرض کرد: یا ابن رسول اللَّه! من راجع به فلانی که اظهار ارادت میکند و به حسب ظاهر معتقد به وصایت و امامت شما است. خیلی خائفم و میترسم برخوردش با شما نفاق آمیز باشد. حضرت فرمود: چطور؟ عرض کرد: چون من همین امروز در مجلس فلانی که از بزرگان بغداد است با او شرکت داشتم و صاحب خانه به او گفت: تو خیال میکنی و اعتقاد داری که موسی بن جعفر امام است، نه این خلیفه که بر مسند خلافت نشسته است؟
این دوست شما گفت: نه، من چنین نمی گویم، بلکه معتقدم که موسی بن جعفر غیر امام است و اگر معتقد نباشم که موسی بن جعفر غیر امام است، لعنت خدا و ملائکه و جمیع مردم بر من و بر کسی که معتقد به این عقیده نباشد! آن شخص بزرگ گفت: خدا به تو پاداش نیک دهد و خدا لعنت کند آن کسی را که در حق تو سخن چینی و سعایت کرده است. حضرت فرمود: مطلب از آن قرار نیست که تو خیال کرده ای، بلکه رفیقت از تو داناتر است. منظور او که گفته موسی غیر امام است، این است که موسی بن جعفر (که امام به حق است) غیر آن کسی است که تو خیال میکنی امام است (خلیفه) و او با این تعبیرش، اثبات امامت من و نفی امامت غیر مرا کرده است.
ای بنده خدا! این خیال باطل و توهم نفاق درباره آن شخص را از ذهن خود بیرون کن و به سوی خدا توبه نما. پس از توضیح حضرت، آن مرد مطلب را فهمید و البته اندوهناک شد و عرض کرد: یا بن رسول الله! من که مالی ندارم تا به وسیله آن، طرف را خشنود و راضی سازم، ولی نصف تمام اعمال خود را از عباداتم و درود بر شما خاندان و لعن بر دشمنان شما را به او میبخشم. حضرت فرمود: اکنون از آتش دوزخ نجات یافتی.
[الإحتجاج] بِالْإِسْنَادِ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَجُلٌ مِنْ خَوَاصِّ الشِّیعَةِ لِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام وَ هُوَ یَرْتَعِدُ بَعْدَ مَا خَلَا بِهِ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا أَخْوَفَنِی أَنْ یَکُونَ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ یُنَافِقُکَ فِی إِظْهَارِهِ وَ اعْتِقَادِ وَصِیَّتِکَ وَ إِمَامَتِکَ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام وَ کَیْفَ ذَاکَ قَالَ لِأَنِّی حَضَرْتُ مَعَهُ الْیَوْمَ فِی مَجْلِسِ فُلَانٍ رَجُلٍ مِنْ کِبَارِ أَهْلِ بَغْدَادَ فَقَالَ لَهُ صَاحِبُ الْمَجْلِسِ أَنْتَ تَزْعُمُ أَنَّ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ إِمَامٌ دُونَ هَذَا الْخَلِیفَةِ الْقَاعِدِ عَلَی سَرِیرِهِ قَالَ لَهُ صَاحِبُکَ هَذَا مَا أَقُولُ هَذَا بَلْ أَزْعُمُ أَنَّ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ غَیْرُ إِمَامٍ وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ أَعْتَقِدُ أَنَّهُ غَیْرُ إِمَامٍ فَعَلَیَّ وَ عَلَی مَنْ لَمْ یَعْتَقِدْ ذَلِکَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ قَالَ لَهُ صَاحِبُ الْمَجْلِسِ جَزَاکَ اللَّهُ خَیْراً وَ لَعَنَ مَنْ وَشَی بِکَ فَقَالَ لَهُ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ لَیْسَ کَمَا ظَنَنْتَ وَ لَکِنَّ صَاحِبَکَ أَفْقَهُ مِنْکَ إِنَّمَا قَالَ مُوسَی غَیْرُ إِمَامٍ أَیْ إِنَّ الَّذِی هُوَ غَیْرُ إِمَامٍ فَمُوسَی غَیْرُهُ فَهُوَ إِذاً إِمَامٌ فَإِنَّمَا أَثْبَتَ بِقَوْلِهِ هَذَا إِمَامَتِی وَ نَفَی إِمَامَةَ غَیْرِی یَا عَبْدَ اللَّهِ مَتَی یَزُولُ عَنْکَ هَذَا الَّذِی ظَنَنْتَهُ بِأَخِیکَ هَذَا مِنَ النِّفَاقِ تُبْ إِلَی اللَّهِ فَفَهِمَ الرَّجُلُ مَا قَالَهُ وَ اغْتَمَّ وَ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا لِی مَالٌ فَأُرْضِیَهُ بِهِ وَ لَکِنْ قَدْ وَهَبْتُ لَهُ شَطْرَ عَمَلِی کُلِّهِ مِنْ تَعَبُّدِی وَ صَلَاتِی عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ مِنْ لَعْنَتِی لِأَعْدَائِکُمْ قَالَ مُوسَی علیه السلام الْآنَ خَرَجْتَ مِنَ النَّارِ.
📚 الاحتجاج
#تقیه #بدگمانی
@heydarpakdel | امامتپژوهی
حوزههای ما تا زمانی که با علوم حدیثی که در خارج از مکتب اهل بیت علیهمالسلام تدریس میشود آشنایی نداشته باشند، کار دشواری در پیش رو خواهند داشت.
باید در حوزه، بحث درباره مصطلحات رایج گردد و تا زمانی که کتابهای حدیثی اهل سنت، آنگونه که هست، شناخته نشوند نمیتوان شاهد توفیق زیادی در برابر آنها بود، چرا که ادبیات شناخت مصادر و منابع، ادبیات خاصی است. کسانی که با حوزهها و اساتید آنها مواجه شدهاند میبینند که آنها علوم ما را از نظر علمی، در ارتباط با کتابهای خود بی قدر و بی مقدار میدانند چون میگویند شما کتابهای ما را نمیشناسید، احادیث ما را نمیشناسید، پس به چه مجوزی به کتاب ما استشهاد و استناد میکنید. باید با ادبیات و الفبایی خاص کتابهای اهل سنت را شناخت و باید فرق بین صحیح بخاری و مسلم را دانست... .
📚برگرفته از نشست آشنایی با مبانی و منابع حدیثی اهل سنت
@heydarpakdel | امامتپژوهی
4_6015107706707252789.pdf
953.4K
#درسنامه کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام
👈🏼 جلسهی اول
📚 مطالب مطرح شده:
۱. مقدّمهیاوّل: اهمیت یادگیری احاديث اهلبیت علیهمالسلام
_ مصداق ثقلین
_ روایات اهلبیت، همان روایت رسولخدا صلیاللهعلیهوآله
_ اهلبیت علیهمالسّلام حافظ دین
_ احیاء امر اهلبیت علیهمالسلام به نشر احادیث
۲. مقدّمهیدوم: درایت در روایات اهلبیت علیهمالسلام
_ معنای درایه
_ حدیث امامصادق علیهالسلام
_ دانش فقهالحدیث
۳. مقدّمهیسوم: شناختی اجمالی ازمرحومشیخصدوق
_ آثارشیخصدوق
۴. مقدّمهیچهارم: دربارهی کتاب عیوناخبارالرضاعلیهالسلام
_ احاديث/ترجمهها/شروح/در مدحکتاب/محتوایکتاب/انگیزه تألیف
۵. مقدّمهیپنجم: دربارهی دولت شیعی آلبویه ووزیرش صاحببنعباد
_ احیایشعائرشیعی/داشتنوزیرانشیعی/نامحاکمانشیعی/روابط با علمای شیعه
۶. مقدّمهیششم: کلمات علما دربارهی مرحومشیخصدوق
@heydarpakdel | امامتپژوهی
4_6019365002845098850.pdf
457.3K
#جزوه
خلاصه مبانی فکری سلفیه
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#عصمتامام
امیر المؤمنین علیهالسلام فرمودند:
إنّا أهلَ البَيتِ خَصَّنا الله بِالرَّحمَةِ والحِكمَةِ والنُّبُوَّةِ والعِصمة، مِنّا خاتَمُ الأنبياء…
📝 ما خاندانی هستیم که خداوند ما را بهرحمت و حکمت و نبوت و عصمت ممتاز داشته است، پیامبر خاتم از ماست.
📚 بحارالأنوار، علامهمجلسی، ج۳۶، ص۲۶۰
@heydarpakdel | امامتپژوهی
هدایت شده از علی عزیزپوریان بروجردی
پرونده امینی.mp3
694.2K
🌸 پس از حدود ۶۰ سال
👈 #علامه_امینی رحمه الله، در برابر کسانی که او را به تفرقهافکنی متهم کردند: پرونده امینی در تمام کره زمین روشن است!
💥 حاصل کلام #علامه_امینی🔻
1⃣ عدهای به من تهمت زدند که این آقا از نجف آمده تا خراسان را به هم بزند و اختلاف بیاندازد. اما همه بدانند که امروز امینی آمده تا خودش را معرفی کند.
2⃣ ای مردم! امینی، بطّال نبوده است! پرونده امینی در تمام کرۀ زمین روشن است. حتی نصرانی و یا آمریکایی و انگلیسی هم می داند که امینی فقط برای مولایش علی علیهالسلام عزّت قائل است و بس! این منم!
@alBorujerdi
#منابععامه
کتاب جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی طالب 1-2
شمس الدین الباعونی الشافعی ۸۷۱ ه.ق
این کتاب هفتاد و نه باب دارد. هر بابی به منقبتی و یا موضوعی خاص از حضرت اختصاص دارد و در قسمت آخر باب 76 به بیان دشمنی بنی عبد شمس و بنی امیه با حضرت و عوامل این دشمنی اختصاص دارد و در باب های آخر به قسمتی از زندگانی امام حسن و امام حسین علیهما السلام پرداخته است.
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#منابععامه
کتاب جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی طالب 1-2
شمس الدین الباعونی الشافعی ۸۷۱ ه.ق
این کتاب هفتاد و نه باب دارد. هر بابی به منقبتی و یا موضوعی خاص از حضرت اختصاص دارد و در قسمت آخر باب 76 به بیان دشمنی بنی عبد شمس و بنی امیه با حضرت و عوامل این دشمنی اختصاص دارد و در باب های آخر به قسمتی از زندگانی امام حسن و امام حسین علیهما السلام پرداخته است.
@heydarpakdel | امامتپژوهی
4_5769474098937730789.pdf
7.5M
#کتابخانه
ما و امام
وظایف شیعه در مقابل امام
بخش اول: اهمیت شناخت حق امام
بخش دوم: حق امام چیست؟
بخش سوم: حرمت امام
بخش چهارم: غربت امام و علل غیبت
بخش پنجم: تسلیم امر
بخش ششم: تسلیم فضل
بخش هفتم: تسلیم بلا
بخش هشتم: ظهور
بخش نهم: انتظار
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#عصمت
از وجوه مهم لزوم عصمت در امام اینست که او بالاترین و مقتدرترین نهاد تصمیم گیرنده بوده و هیچ کس توان نظارت بر اقدامات او را ندارد.
اگر مقتدرترین نهاد جامعه معصوم باشد، هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. بلکه مدیریت جامعه با تأیید الهی به بهترین شکل صورت میگیرد.
اما اگر این نهاد انحصاری قدرت در اختیار فرد عادی باشد، ممکن است به خطا یافتهها و تحلیلات خود برای مدیریت جامعه را بهترین راهکار بداند در حالیکه در واقع به ضرر دین و دنیای مردم باشد. در این صورت، آگاهترین و دلسوزترین متخصّصان هم چون مشروعیت سیاسی ندارند، فساد پیش آمده را نمیتوانند اصلاح کنند.
حتی اگر روی کاغذ، افرادی به عنوان ناظر بر فعالیت حاکم معرفی شوند، بدیهیست که آنان نیز داخل دائره قدرت قرار خواهند گرفت.
همچنین افراد ستم کشیده، هیچ پناهگاهی ندارند که از دست چنین حاکمی، به سویش شکایت برند.در حالیکه احادیث ما، نشان میدهد که نباید در جامعه اسلامی حق کسی خورده شود و او توان گرفتن حقّش را نداشته باشد، و اگر امّتی چنین باشند از رحمت خداوند دورند: «مَا قُدِّسَتْ أُمَّةٌ لَمْ يُؤْخَذْ لِضَعِيفِهَا مِنْ قَوِيِّهَا بِحَقِّهِ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ».
این وجوهیست که در روایات اشاره شده و متکلمین امامی بر آن تأکید ورزیدهاند.بیشترین تفصیل در این زمینه در کتاب الألفین توسط علامه حلی تبیین شده است.
@heydarpakdel | امامتپژوهی
#منابععامه
العنوان: تبصير أولي النهى ومعالم الهدى أو التبصير في معالم الدين
المؤلف: محمد بن جرير الطبري
الناشر: مكتبة الرشد ناشرون
بلد النشر: الرياض، السعودية
كتاب لابن جرير الطبري في العقيدة يجري فيه على منهج أهل السنة والجماعة
يتميز الكتاب ببراعة الطبري في إلزام المعتزلة على وفق أصولهم وأقوالهم على نحو "إن جوزتم كذا لزمكم أن تجوزوا كذا"
@heydarpakdel | امامتپژوهی