هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
البته دست خیانتکار مدعی، انتهای حدیث را هم حذف نموده که من آن را نیز می آورم:
«ابو الجارود می گوید: عقل من این قسمت را نفهمید، لذا کمی مکث کردم سپس پرسیدم: فدایتان شوم چه چیزی به قائم می فهماند که خدای عز و جل کی راضی می شود؟
فرمودند: ابو الجارود؛ خدا به مادر موسی وحی کرد و قائم برتر از مادر موسی است، و خدا به زنبور عسل وحی کرد و قائم برتر از زنبور عسل است. و من متوجه شدم و امام فرمودند: عقلت کشید؟ گفتم: بله.
بعد فرمودند: قائم (علیه السلام) 309 سال پادشاهی می کند همانگونه که اصحاب کهف 309 سال در غارشان ماندند، زمین را پر از عدل و داد می نماید همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است، خدا برای او شرق و غرب را فتح می کند، آنقدر از مردم کشته می شوند که جز دین محمد (صلی الله علیه و آله) دیده نشود، او به روش سلیمان پسر داود (علیهما السلام) رفتار می کند، او خورشید و ماه را می خواند و آن دو اجابتش می کنند، زمین در زیر پای وی پیچیده می شود، خدا به او وحی می کند و او به فرمان خدا عمل می نماید».[3]
احمد بصری و یارانش می گویند مراد از قائم در این حدیث همان مهدی اول به نام احمد است که مثلاً همین جناب مدعی می باشد، چون وی سه بار در نجف مردم را دعوت کرد! این در حالیست که این حدیث تصریح می کند:
الف: قائم (چون روز چهارم شد به پرده های کعبه می آویزد): «إِذَا كَانَ الْيَوْمُ الرَّابِعُ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ»؛
ب: اولین کسانی که با او بیعت می کنند (313 نفر از مردم) اند: «يُبَايِعُهُ مِنَ النَّاسِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا»؛
ج: (او به مدینه می رود): «يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ» و (وارد مسجد النبی می شود و دیوار را می شکند): «يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَيَنْقُضُ الْحَائِطَ»؛
د: او در شهر مدینه (1500 قریشی را می کشد که همگی فرزند زنا هستند): «فَيَقْتُلُ أَلْفاً وَ خَمْسَمِائَةٍ قُرَشِيّاً لَيْسَ فِيهِمْ إِلَّا فَرْخُ زَنْيَةٍ».
هـ: او: (آن دو را با جسدی تر و تازه بیرون می کشد و با آن دو سخن می گوید و آن دو جواب می دهند): «ثُمَّ يُخْرِجُ الْأَزْرَقَ وَ زُرَيْقَ غَضَّيْنِ طَرِيَّيْنِ، يُكَلِّمُهُمَا فَيُجِيبَانِهِ»؛
و: او (آن دو را با همان هیزمی آتش می زند که برای سوزاندن علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) جمع کرده بودند): «ثُمَّ يُحْرِقُهُمَا بِالْحَطَبِ الَّذِي جَمَعَاهُ لِيُحْرِقَا بِهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)»؛
ز: قائم در خود مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله (500 نفر از اهل باطل را می کشد): «فَيَقْتُلُ مِنْهُمْ خَمْسَمِائَةِ مُرْتَابٍ فِي جَوْفِ الْمَسْجِدِ».
ح: قائم (قصر مدینه را خراب می کند): «وَ يَهْدِمُ قَصْرَ الْمَدِينَةِ».
خوب جناب مدعی تا اینجای حدیث را حذف کرده زیرا حتی یکی از این چیزهایی که گفته شد منطبق بر او نبوده و نخواهد بود، اما این قسمت حدیث را ذکر کرده که می گوید:
الف: (قائم به سوی کوفه می رود): «وَ يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ»، اما از کجا به آنجا می رود؟ از مدینه، همانطور که حدیث گفته، ولی این مدعی اصلاً در عمرش مدینه را ندیده و اصلاً در مدینه نبوده که بخواهد از آن به کوفه بیاید و نیز هیچکدام از آن کارهایی که در مورد قائم ذکر شد را در مدینه انجام نداده است.
ب: (از آنجا 16000 نفر از بُتریه مسلح به سلاح خارج می شوند در حالیکه قاریان قرآن و فقهای دین هستند): «فَيَخْرُجُ مِنْهَا سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفاً مِنَ الْبُتْرِيَّةِ، شَاكِينَ فِي السِّلَاحِ، قُرَّاءَ الْقُرْآنِ، فُقَهَاءَ فِي الدِّينِ»، این جمله همان شاهد مثال مدعی برای اثبات اینست که فقهای عصر حاضر همگی فاسق و فاجر و کافرند! در حالیکه شما می بینید:
اولاً این 16000 نفر جزء بُتریه معرفی شده اند نه شیعیان، و بُتریه فرقه ای از زیدی مذهبان هستند که بین خلافت دو غاصب اول و امامت چهار یا پنج امام اول علیهم السلام جمع بسته اند و فقهشان هم مطابق فقه ابو حنیفه است[4]،
ثانیاً وجود آن 16000 نفر در زمان خروج قائم دانسته شده نه غیبت ایشان و نه حتی ظهور ایشان، پس ربط بین این حدیث و فقهای شیعه در عصر حاضر چیست؟!!
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
👇👇👇👇👇(۲)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
پیروان مدعی جهت فرار از این اشکال ادعا می کنند که مراد از بُتریه فرقه ای از زیدیه نیستند چون آنها در یمن می باشند نه کوفه، بلکه مراد کسی است که امام دوازدهم را ابتر و بی فرزند می داند پس منظور همین فقهای فعلی هستند! اما آنها نمی دانند که وقتی جناب مدعی در کوفه ظهور کرد در آن حتی 100 فقیه هم نبود چه برسد به 16000 فقیه و همینک هم یک دهم آن عدد فقیه در کوفه وجود ندارد.
به علاوه، صرف اینکه الآن بتریه در یمن هستند دلیل نمی شود که تا بعد از ظهور امام زمان علیه السلام در یمن باقی می مانند بلکه ممکن است این جماعت به همراه یمانی برای دفع لشکر سفیانی به عراق آمده باشند و تا هنگام خروج امام زمان علیه السلام در کوفه بمانند. بلکه اصلاً در روایتی تصریح شده که این جماعتِ اصحاب قرآن، زیدی مذهب هستند و به همراه سید حسنی برای دفع سفیانی به کوفه آمده اند اما پس از بیعت حسنی با امام زمان علیه السلام سر به شورش می گذارند و همگی کشته می شوند:
«فَيُقْبِلُ الْحَسَنِيُّ ... حَتَّى يَرِدَ الْكُوفَةَ ... فَيَخْرُجُ الْحَسَنِيُّ فِي أَمْرٍ عَظِيمٍ بَيْنَ يَدَيْهِ أَرْبَعَةُ آلَافِ رَجُلٍ وَ فِي أَعْنَاقِهِمُ الْمَصَاحِفُ وَ عَلَى ظُهُورِهِمُ الْمُسُوحُ الشَّعَرُ يُقَالُ لَهُمُ الزَّيْدِيَّة ُ... فَيَقُولُ الْحَسَنِيُّ اللهُ أَكْبَرُ مُدَّ يَدَكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ حَتَّى أُبَايِعَكَ فَيَمُدُّ يَدَهُ فَيُبَايِعُهُ وَ يُبَايِعُهُ سَائِرُ عَسْكَرِ الْحَسَنِيِّ إِلَّا الْأَرْبَعَةَ آلَافٍ أَصْحَابِ الْمَصَاحِفِ وَ الْمُسُوحِ الشَّعَرِ الْمَعْرُوفِينَ بِالزَّيدِيَّةِ فَيَقُولُونَ مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ عَظِيمٌ فَتَخْتَلِطُ الْعَسْكَرَانِ وَ يُقْبِلُ الْمَهْدِيُّ عَلَى الطَّائِفَةِ الْمُنْحَرِفَةِ فَيَعِظُهُمْ وَ يدعيهم [يَدْعُوهُمْ] ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَلَمْ يَزْدَادُوا إِلَّا طُغْيَاناً وَ كُفْراً فَيَأْمُرُ بِقَتْلِهِمْ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ قَدْ ذُبِحُوا عَلَى مَصَاحِفِهِم».[5]
ج: این حدیث تصریح می کند: (همه آنها می گویند: ای پسر فاطمه برگرد، ما به تو نیازی نداریم): «كُلّهُمْ يَقُولُونَ: يَا ابْنَ فَاطِمَةَ، ارْجِعْ لَا حَاجَةَ لَنَا فِيكَ»، در حالیکه ما جماعت شیعه اصلاً منکر این هستیم که احمد بصری سید و از فرزندان فاطمه علیها السلام باشد، چون عشیره او در بصره کاملاً شناخته شده هستند و خفایی در نسب آنها نسبت به اینکه سید نیستند وجود ندارد. در این صورت چگونه آن 16000 فقیه شیعه به این مدعی خواهند گفت: (ای پسر فاطمه): «يَا ابْنَ فَاطِمَةَ»؟!!
د: این حدیث تصریح می کند: (قائم (علیه السلام) 309 سال پادشاهی می کند همانگونه که اصحاب کهف 309 سال در غارشان ماندند): «الْقَائِمَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) لَيَمْلِكُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ تِسْعَ سِنِينَ، كَمَا لَبِثَ أَصْحَابُ الْكَهْفِ فِي كَهْفِهِمْ»، در حالیکه یاران احمد بصری برای اثبات قائم بودن او به حدیثی استناد می کنند که تصریح دارد قائم 120 سال عمر می کند: «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي يُعَمَّرُ عُمُرَ الْخَلِيلِ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ يُدْرَى بِهِ ثُمَّ يَغِيبُ غَيْبَةً فِي الدَّهْرِ وَ يَظْهَرُ فِي صُورَةِ شَابٍّ مُوفِقٍ ابْنِ اثْنَتَيْنِ وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً حَتَّى تَرْجِعَ عَنْهُ طَائِفَةٌ مِنَ النَّاسِ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً».[6]
و ما بالاخره نفهمیدیم این مدعیِ قائمیت چه قدر عمر می کند و چقدر پادشاهی؟!!!
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
👇👇👇👇👇(۳)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
هـ: این حدیث تصریح می کند: (خدا برای او شرق و غرب را فتح می کند): «يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَيْهِ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا»، و: (او به روش سلیمان پسر داود (علیهما السلام) رفتار می کند): «يَسِيرُ بِسِيرَةِ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)»، و: (او خورشید و ماه را می خواند و آن دو اجابتش می کنند): «يَدْعُو الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ فَيُجِيبَانِهِ»، و: (زمین در زیر پای او پیچیده می شود): «تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ»، و مدعی خودش یقین دارد که تا وقتی دنیا باقی است حتی یکی از این کارها را هم نمی تواند انجام دهد!
اینها همه به کنار، یکی از راه های فهم صحت روایت، تطبیق محتوای آن با واقعیت خارجی است. مثلاً اگر یک روایت با سند صحیح بگوید هر خوابی مومن می بیند صادقه است، خوب ما که از بیرون می دانیم همه خوابهای مومن صادقه نیست و اتفاقاً خواب صادقه خیلی کم پیش می آید. در نتیجه یا باید اطلاق روایت را کنار بگذاریم و بگوییم منظور همه خوابهای مومن نبوده، یا باید در موضوع تصرف کنیم و بگوییم منظور هر مومنی نیست بلکه خالص ترین مومنان مرادند، و یا باید روایت را کنار بگذاریم چون با واقعیت بیرون تطبیق ندارد.
در مورد علما نیز همین گونه است. شیعه دهها هزار عالِم در اقصی نقاط جهان دارد و زندگی خیلی از اینها پیش روی ماست و می بینیم که چگونه زاهدانه و متقیانه زندگی می کنند. پس چطور می شود نسبت به همه آنها حکم کنیم که فاسق و کذابند فقط بخاطر اینکه چند حدیث در مذمت علما آمده است؟! نه، بلکه باید واقعیت خارجی را از نزدیک دید تا فهمید مراد آن احادیث چه بوده؟ آیا فقهای اهل سنت بعد از خروج و اثبات قائمیت نبوده اند؟
توضیح آنکه: طبق روایات فراوان، قائم آل محمد امام دوازدهم علیه السلام است که بین ظهور تا قیامش فقط سه ماه و اندی فاصله می باشد لذا عموم مردم ایشان را بعد از خروج و ثابت شدن قائمیت شان می شناسند، در نتیجه فقهایی که بعد از اثبات قائمیت او با وی به مخالفت بر می خیزند فاسق و کذابند. حال آیا این علما و فقها از شیعه اند؟
حتی یک حدیث در این باره نداریم بلکه دو حدیث آوردیم که سخن از فقهای زیدیه و بتریه می زد، و حدیث دیگری سخن از کسانی می زند که شعارشان خوانخواهی عثمان است[7]، و با توجه به این احادیث در می یابیم مراد فقها و علمای شیعه نیست چون آنها پیوسته حامی و حافظ مذهب شیعه و منتظر قائم موعود علیه السلام بوده اند.
[1] . دلائل الإمامة ص455-456
[2] . عقائد الإسلام ص301
[3] . دلائل الإمامة ص455-456
[4] . فرق الشیعة ص13
[5] . الهداية الكبرى ص403-404
[6] . الغيبة للنعماني ص189 ح44
[7] . الغیبة للطوسی ص475
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
(۴)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: حدیث سیزده وصی!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد منظور این حدیث چیست؟
أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَنَا فَبَعَثَنِي رَسُولاً وَ نَبِيّاً وَ الْآخَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَهُ أَخاً وَ خَلِيلاً وَ وَزِيراً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً أَلاَ وَ إِنَّهُ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي مَنْ وَالاَهُ وَالاَهُ اللهُ وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَاهُ اللهُ لاَ يُحِبُّهُ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُهُ إِلاَّ كَافِرٌ هُوَ زِرُّ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ سَكَنِهَا وَ هُوَ كَلِمَةُ اللهِ التَّقْوَى وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ -... وَ اللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكٰافِرُونَ أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ نَظْرَةً ثَانِيَةً فَاخْتَارَ بَعْدَنَا اِثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَجَعَلَهُمْ خِيَارَ أُمَّتِي وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
چهار نکته بیان می کنم:
۱. محقق کتاب در مقدمه ج۱ ص۱۸۱ ذکر کرده که در بعضی نسخه ها بعدی دارد نه بعدنا، یعنی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفر هستند.
۲. محقق کتاب ذکر کرده که عین همین حدیث در شماره ۱۴ ج۲ ص۶۸۶-۶۸۷ اینگونه ثبت شده:
ان الله نظر نظرة ثالثة فاختار منهم بعدی اثنی عشر وصیا من اهل بیتی و هم خیار امتی... اول الائمة علیّ خیرهم ثم ابنی الحسن ثم ابنی الحسین ثم تسعة من ولد الحسین.
۳. کسی که نصوص کتاب سلیم بر تعداد ائمه علیهم السلام را از اول تا آخر مطالعه کند کاملاً برایش روشن می شود که کل کتاب بر تعداد دوازده امام و وصی تاکید دارد نه بیشتر، پس اگر بعضی متن های آن خلاف این را رساند مشخص است به خاطر خطای نسخه برداران درست ثبت نشده است.
۴. بر فرض که همین متن صحیح باشد، جمله اول درباره انتخاب حضرت علی علیه السلام به عنوان وصی در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله سخن می گوید و جمله دوم درباره انتخاب دوازده نفر به عنوان وصی بعد از وفات ایشان.
و الحمد لله رب العالمین
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
audio_2024-06-29_17-51-40.ogg
15.45M
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
╣◆کنفرانس ستیزه
╣◆جلسه ۲۶
╣◆ادامه گفتار سوم: ستیزه با علما
╣◆سخن دوم: جایگاه علمای آخر الزمان
◆حدیث دوم
◆حدیث سوم
◆حدیث چهارم
◆حدیث پنجم
◆حدیث ششم
✎سیّـدمھدےمجـتھدسیستانے
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
حدیث دوم) پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به عبد الله بن مسعود: «ای فرزند مسعود زمانی بر مردم بیاید كه: صبر كننده بر دينش چون کسی است که آتش در دست گرفته، مگر كسى گرگ باشد و گر نه گرگها مىخورندش. ای پسر مسعود، علماء و فقهای آنها خائن و فاجرند آنها بدترين خلق خدايند، و همچنين پيروان ايشان و كسانى كه به نزد آنها مى روند، و از ايشان جواب مى گيرند و به آنها محبت مى ورزند و با آنها مجالست و مشورت مى نمايند آنها بدترین خلق خدا هستند که داخل جهنم شان می کند... آنها از من بیزارند و من هم از آنها بیزار هستم... ایشان ذلیل ترین امتم در دنیای شان هستند؛ قسم به کسی که مرا به حق مبعوث نمود یقیناً خدا آنها را به زمین فرو خواهد برد و به شکل بوزینه و خوک مسخشان خواهد نمود. پس پيغمبر به گريه افتاد و ما از گريه اش به گريه افتاديم، پرسيديم: يا رسول الله چرا مى گرييد؟ فرمود: دلم بر اشقياء مي سوزد كه خداوند مي فرمايد: "آن هنگام كه ناله و فريادشان را بشنوى و نتوانند فرار کنند بلكه دستگير شوند" یعنی علماء و فقها».[1]
احمد بصری به این حدیث که کلاً بدون هیچ سندی ثبت شده، تحت عنوان فقهای آخر الزمان تمسک کرده تا فسق و فجور و کفر همه فقهای عصر حاضر را ثابت کند![2]
غافل از آنکه:
اولاً در این حدیث هیچ اشاره ای به آخر الزمان نشده و ممکن است دوره بنی امیه یا بنی عباس یا یکی از دوره های سیاه گذشته را در نظر داشته است.
ثانیاً ممکن است مراد فقهای درباری باشند که دینشان را به دنیای شان فروخته و مطابق میل خلیفه فتوا می دادند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام می کردند نه فقهای شیعه که پیوسته بیزار از دستگاه خلافت و بری از صفات فقهای آنها بوده اند.
ثالثاً در این حدیث چیزهایی بیان شده که اصلاً منطبق بر فقهای شیعه نیست یا برای شان اتفاق نیفتاده، مثل اینکه گفته آنها ذلیل ترین افراد امت در دنیا هستند حال آنکه فقهای شیعه عزیزترین شخص در میان جامعه شیعه می باشند، یا گفته آنها از پیامبر بیزارند حال آنکه همانها تنها مبلّغ و مروج و مسبب عشق و علاقه شیعه به پیامبر و خاندان ایشان می باشند، یا گفته آنها خسف و مسخ می شوند در حالیکه برای هیچکدام از آنها چنین چیزی رخ نداده است.
اما فهم احمد بصری از این مطالب قاصر است چون او به دنبال این نیست که از احادیث صحیح برای اثبات عقاید صحیح استفاده کند بلکه به دنبال اینست که برای حرف های باطل خود مویداتی از اینگونه روایاتِ بدون سند یافت کند، هر چند سند و محتوای حدیث قابل قبول نباشد.
حدیث سوم) امام صادق علیه السلام: «قائم در پيكار خود با چيزى مواجه می شود كه رسول خدا با آن روبرو نگرديد، رسول خدا در حالى به سوى مردم آمد كه آنها بتهاى سنگى و چوبهاى تراشيده را پرستش مى كردند، ولى قائم، عليه او خروج مى كنند و كتاب خدا را بر ضد وی تأويل مى برند و به استناد همان تأويل با او می جنگند».[3]
مدعی مذکور به این حدیث مرسل برای ادعای باطل خویش استدلال نموده[4]، غافل از آنکه در این حدیث هیچ سخنی از فقها خصوصاً فقهای شیعه ذکر نشده، بلکه طبق اولین حدیثی که آوردیم کسانیکه با او می جنگند از فرقه های منحرف می باشند.
حدیث چهارم) امیر المومنین علیه السلام خطاب به مالک بن ضمره: «اى مالك بن ضمره چگونه خواهى بود هنگامى كه شيعه، اين چنين - و انگشتهايش را در ميان يكديگر كرد و درهم و برهم نمود - با هم اختلاف كنند؟ عرض كرد: يا امير المومنين در چنين زمانی خيرى وجود نخواهد داشت. فرمود: اى مالك همه خير در آن هنگام است، در آن هنگام قائم ما قيام مي كند و هفتاد نفر را كه بر خدا و رسول دروغ مى بندند پيش مي كِشد و آنها را مي كُشد سپس خداوند همه آنان را بر محور يك امر گرد مى آورد».[5]
و ما هر چه فکر می کنیم کیفیت استدلال احمد بصری به این حدیث مجهول[6] را متوجه نمی شویم! اینکه قائم علیه السلام هفتاد نفر از دروغ زنان به خدا و رسول خدا را می کشد چه ارتباطی با این دارد که همه فقهای شیعه در آخر الزمان فاسق و فاجر و کافرند؟! آیا نمی شود تمام آن هفتاد نفرِ دروغزن از فرقه های باطلی باشند که منکر ولایت امیر المومنین بوده و به دروغ ادعا دارند خدا و پیامبر، خلیفه ای برای هدایت امت تعیین نکرده اند؟
حدیث پنجم) ابن عباس گوید: «رسول خدا فرمود: چون به سوی پروردگار به معراج برده شدم ... گفتم: خدایا و سرورم این کی خواهد بود؟ خداى عز و جل به من وحى كرد: آنگاه كه دانش برداشته شود و نادانى آشكار گردد، قاريان فراوان باشند و عمل به قرآن كم گردد، كشتار زياد شود و فقهای هدایتگر كم شوند و فقهای گمراهی و خائنين بسيار شوند ...».[7]
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
👇👇👇👇👇(۱)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
این مدعی دروغین به این سخن مرفوعِ مجهول که از اهل بیت نرسیده، تحت عنوان فقهای آخر الزمان استناد نموده[8]، غافل از آنکه طبق تصریح حدیث مذکور، اینگونه نیست که در آن زمان هیچ فقیهی هدایتگر نباشد بلکه: «فقهای هدایتگر كم شوند»، و ما جماعت شیعه تابع همان فقهای هدایتگر هستیم.
حدیث ششم) امام باقر علیه السلام: «در آخر الزمان گروهی خواهند بود که در میان آنها عده ای ریاکار تبعیت می شوند، همانها که اظهار زهد و عبادت می کنند در حالیکه کم سن و نادانند، امر به معروف و نهی از منکر را واجب نمی دانند مگر جایی که ایمن از ضرر (غیر رافع تکلیف)[9] باشند، پیوسته برای خودشان دنبال فرار از تکلیف و عذرتراشی هستند، دنبال لغزشهای علما و خرابی عملشان می باشند، در صورتی به نماز و روزه رو می آورند که در جان و مال ضرری متوجهشان نباشد و الا اگر نماز و سایر اعمالشان ضرری به اموال و بدنهای شان بزند حتماً آنها را کنار می گذارند همانگونه که بالاترین و شریف ترین واجبات را رها نمودند: امر به معروف و نهی از منکر واجبی عظیم است که به واسطه آن واجبات (دیگر) اقامه می شود. در این هنگام است که خشم خدا عز و جل بر آنها کامل می شود و با عِقابش آنها را در بر می گیرد پس نیکان در سرزمین بدها و کوچکان در خانه بزرگان هلاک می گردند».[10]
مدعی بصری به این حدیث مرسلِ مجهول استناد جسته[11] و آن را اینگونه ترجمه نموده: "از لغزشهای علما و فساد عمل آنان پیروی می کنند"[12]، در حالیکه اصلاً نفهمیده این روایت چه می گوید! این روایت می گوید: عده ای ریاکارِ منافقِ بی خردِ فراری از تکالیف، دنبال این راه می افتند که اشتباهاتی از علما پیدا کنند[13] و با تمسک به آن، عمل فاسد خود را انجام دهند، مثل اینکه همه علما گفته اند دختر 9 ساله مکلف می شود و یکی به اشتباه گفته 13 ساله مکلف می شوند و آنها بروند از همو پیروی کنند تا بتوانند با دختران زیر سیزده سال راحت باشند! درست مثل کسانی که دنبال آیات متشابه می روند تا با تفسیر باطل از آنها، برای عمل فاسد خود توجیه بیاورند.
و این برداشت کاملاً با اوصاف چنین افرادی سازگار است، زیرا کسی که طبق تصریح این حدیث، ریاکار و بی خرد و فراری از تکلیف و دنبال عذرتراشی است، از تقلید و علما هم فراری می باشد و هیچوقت نمی رود از علما تقلید کند بلکه خودش در زمره کسانی قرار می گیرد که مخالف علمایند.
نیز برداشت دیگری هم شده و آن اینکه: دنبال اشتباهات علما می گردند تا با به رخ کشیدن آنها در چشم مردم، ایشان را فاسد العمل معرفی کنند و مردم را از گرد آنها پراکنده نمایند.
البته در بسیاری از نسخه ها به جای «عملشان» آمده: «علمشان»[14] که در این صورت معنا این می شود: دنبال اشتباهات علما می گردند تا علم آنها را فاسد جلوه دهند[15]. یعنی از آنجا که هیچ عالمی معصوم نیست و ممکن است اشتباهات علمی داشته باشد، عده ای از خدا بی خبر، برای اینکه به گمان خویش، آبروی علما را ببرند و مردم را از گرد ایشان پراکنده کنند در میان کتب و سخنرانی آنها دنبال اشتباهات ایشان می گردند تا با جمع آوری آنها و ترویج شان در میان مردم، چنین جلوه دهند که علمای شما بی سواد و نادان اند؛ درست عین کاری که پیروان احمد بصری انجام می دهند.
در نتیجه این حدیث نه تنها به نفع احمد نیست که کاملاً بر ضد او می باشد.
[1] . مکارم الأخلاق 450-451
[2] . عقائد الإسلام ص311-301
[3]. الغیبة للنعمانی ص297 ح3
[4] . عقائد الإسلام ص299
[5] . الغیبة للنعمانی ص206 ح11
[6] . عقائد الإسلام ص298-299
[7] . کمال الدین ج1 ص252
[8] . عقائد الإسلام ص298
[9] . الوافی ج15 ص170
[10] . الکافی ج5 ص55-56 ح1
[11] . عقائد الإسلام ص297
[12] . عقاید اسلام، ترجمه مکتب نجف، ص296
[13] . مرآة العقول ج18 ص400
[14] . الکافی (ط – دار الحدیث) ج9 ص482 هامش 8
[15] . ملاذ الأخیار ج9 ص477
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
(۲)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
audio_2024-06-29_17-52-39.ogg
13.85M
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
╣◆کنفرانس ستیزه
╣◆جلسه ۲۷
╣◆ادامه گفتار سوم: ستیزه با علما
╣◆سخن دوم: جایگاه علمای آخر الزمان
◆حدیث هفتم
◆حدیث هشتم
◆حدیث نهم
◆حدیث دهم
✎سیّـدمھدےمجـتھدسیستانے
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
حدیث هفتم) حضرت علی علیه علیه السلام: «به زودی بعد از من زمانی بر شما فرا رسد که در آن زمان چیزی مخفی تر از حقّ و آشکارتر از باطل و نیز چیزی بیشتر از دروغ بستن بر خدای متعال و پیامبرش نباشد، نزد مردم آن دوران کالایی بی ارزشتر از کتاب خدا نیست اگر آنطور که باید تلاوت شود، و باز چیزی پرفروش تر و گران قیمت تر از کتاب خدا نیست اگر از مواضعش تحریف شود. در میان بندگان و سرزمین ها چیزی ناشناخته تر از معروف (احکام الهی) و شناخته شده تر از منکر (زشتی ها و گناهان) وجود ندارد و در آن شهرها هیچ کار هرزه ای زشت تر و هیچ کیفری زجرآورتر از هدایت به هنگام گمراهی در آن زمان نیست، چونکه حاملان کتاب خدا آن را کناری انداخته اند و حافظانش آن را به فراموشی سپرده اند تا جایی که هواهای دل، آنها را به دنبال خود کشاند و این روش را از پدران به ارث بردند و به دروغ و از روی تکذیب، دست به تحریف کتاب خدا زدند و آن را به قیمت ناچیزی فروختند و نسبت به آن بی رغبت بودند.
در آن زمان کتاب خدا و اهل کتاب خدا مطرود و رانده شده اند و هر دو رفیقان یک راهند که کسی پناهشان ندهد و چه خوب رفیقانی هستند، خوشا به آن دو و آنچه انجام می دهند.
در آن زمان کتاب خدا و اهل کتاب خدا به ظاهر در میان مردم هستند ولی در واقع در میان آنها و با آنها نبوده و همراه شان نیستند چون گمراهی با هدایت همراهی نمی کند هر چند یک جا جمع شوند، این قوم بر جدایی اجتماع کرده اند و از جماعت پراکنده شده اند. کسانی متولی امرشان و امر دینشان شده اند که در میان آنها به مکر و منکر و رشوه و قتل رفتار می کنند گویی ایشان امامان کتابند نه اینکه کتاب امام آنها باشد، نزد آنها چیزی از حقّ جز نامش باقی نمانده، از کتاب خدا چیزی جز خط و نوشته اش نمی شناسند، می بینی کسی به خاطر آنچه از حکمت های قرآن شنیده داخل دین می شود اما هنوز درست ننشسته از دین خارج می گردد و از دین یک پادشاه به دین پادشاه دیگر در می آید و از ولایت یک پادشاه به ولایت دیگری و از طاعت یک پادشاه به دیگری و از تعهدات یک پادشاه به تعهدات پادشاه دیگر ...».[1]
اما عجیب اینکه در این حدیث نه حرفی از آخر الزمان زده شده و نه سخنی از فقها به میان آمده، بلکه با توجه به اینکه حضرت می فرمایند: «به زودی بعد از من زمانی بر شما فرا رسد ...» روشن است زمانی طولانی را در نظر ندارند، برای همین علامه مجلسی در شرح آن نوشته: «یعنی زمان بنی امیه و بنی عباس که لعنت خدا بر ایشان باد».[2]
با این وجود، چگونه احمد بصری به این حدیث برای اثبات کفر و فسق فقهای آخر الزمان استناد کرده است؟[3]
همچنانکه فرموده: «در آن زمان کتاب خدا و اهل کتاب خدا مطرود و رانده شده اند» و اهل کتاب خدا، یا اهل بیت علیهم السلام اند و علامه مجلسی در شرح آن نگاشته: «یعنی ائمه علیهم السلام»[4]، که در این صورت ربطی به آخر الزمان و فقهای آن دوران ندارد، و یا فقها هستند که این عبارت در مدح آنان سخن می گوید نه مذمتشان.
بله شاید کسی از جمله ی: «کسانی متولی امرشان و امر دینشان شده اند که در میان آنها به مکر و منکر و رشوه و قتل رفتار می کنند» گمان کند منظور فقها هستند، اما بر فرض هم مرادش فقها باشد، با توجه به دو قرینه ای که بیان شد، فقهای آن دوران مراد بوده نه این دوران، غیر از اینکه با توجه به کلمه "قتل" که در دست حاکمان بوده نه فقها و نیز اینکه می گوید امر دنیا و دین هر دو در دست چنان افرادی می باشد، روشن می شود مرادش خلفای ظالم هستند که به عنوان خلیفه رسول خدا و امیر مومنان، متولی امور دنیا و امور دین مردم بودند.
حدیث هشتم) رسول خدا صلی الله علیه و آله: «به زودی زمانی بر مردم فرا رسد که از قرآن جز نوشته اش و از اسلام جز نامش باقی نماند که به آن (مسلمان) نامیده شوند در حالیکه دورترین مردم از اسلامند، مساجد آنها آباد اما از جهت هدایت خراب است، فقهای آن زمان بدترین فقهای زیر آسمان هستند، فتنه از آنها خارج شده و به همانها باز می گردد».[5]
احمد بصری به این حدیث هم تمسک کرده[6]، در حالیکه در آن هیچ سخنی پیرامون آخر الزمان نیست و با توجه به اینکه فرموده: «به زودی زمانی بر مردم فرا رسد که ...» مشخص است زمان طولانی پس از خود را قصد نکرده اند، لذا نگاه روایت به همان زمان دوران بنی امیه و بنی عباس می باشد که فقهای درباری، همانچه مطابق میل خلیفه بود به عنوان دین خدا به مردم ارائه می دادند و به راستی «بدترین فقهای زیر آسمان» می بودند.
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
👇👇👇👇👇(۱)