هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: آیا تقلید در عقائد جایز نیست؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام از استاد درس خارج، آقای گنجی شنیدم برخی تقلید در عقائد را جایز شمرده اند؛ می شود در این باره توضیح دهید.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
اصول دین بر دو قسم است:
عقلی
نقلی
عقلی فقط با عقل قابل اثبات می باشد و نمی شود گفت خدا هست چون خودش گفته، خدا عادل است چون خودش گفته، این آقا پیامبر است چون خودش گفته.
پس اصل توحید: وجود و یکتایی خدا، عدل و نبوت، فقط با عقل ثابت می شود.
اما دو اصل دیگر یعنی امامت و معاد، نقلی است.
یعنی این پیامبر صلی الله علیه و آله است که باید تناسخ را رد کند تا نوبت به معاد برسد و باز اوست که باید بگوید معاد جسمانی است یا روحانی یا برزخی.
همچنانکه این پیامبر است که باید حکومت شورایی و اجماعی را نفی کند تا نوبت به نصب امامت و بیان تعداد و معرفی مصداق برسد و چنین نیست که اگر پیامبر در این باره سکوت کند عقل ما به صورت مستقل مساله امامت را با همانجایگاه و معاد را اثبات نماید.
در مورد اصول عقلی، بسیاری از شیعه و سنی قائلند تقلید جایز نیست زیرا همه در اصلِ داشتن عقل برابرند پس بستری برای تقلید باقی نمی ماند همچنانکه قرآن تقلید در عقاید را نهی کرده است.
لازمه این حرف اینست که تمام عوام الناس از روستایی و شهری که برای اعتقاد به توحید و عدل و نبوت استدلالی ندارند و در عین حال، به اینها یقین دارند، مسلمان نباشند که علامه حلی به همین تصریح کرده است و تقلید علم آور را باطل دانسته اند.
در برابر این تفکر، افرادی چون محقق لاهیجی به جای دید فلسفی، دید عرفی را ملاک قرار داده و گفته اند در متن دین، تبعیت از علم و اطمینان ملاک قرار داده شده نه لزوماً استدلال، و دین اسلام تمام معتقدان به خود را مسلمان می داند نه اینکه عموم افراد جامعه اسلام را از دایره اسلام خارج انگارد.
و آیات نهی از تقلید را درباره تقلید کورکورانه می دانند. یعنی جایی که فرد به راحتی می فهمد مطلبی که دارد تقلید می کند باطل می باشد و نیز برایش روشن است آنها که مورد تبعیت قرار گرفته اند هم نه بهره ای از علم دارند نه بهره ای از فهم و نه بهره ای از شخصیت و انسانیت.
اینکه تو سنگهای بی جان و بی شعور را مدبران عالم بدانی و پرستش کنی چون مشتی افراد بی سواد و بی شخصیت بدان پایبند بوده اند هیچ وجهی ندارد.
چنین تقلیدی است که در قرآن مورد نهی قرار گرفته.
و الا اگر شما نه به روستا و درب طویله که به هر شهری مراجعه کنید و از اقشار مختلف مردم بپرسید چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را پیامبر می دانید، چه جوابی دارند بدهند؟
فوقش بگویند چون معجزهی قرآن را آورده؟
خوب آیا یک نفرشان می تواند معجزه بودن قرآن را اثبات کند؟
فوقش بگویند چون هیچکس نتوانسته مثل قرآن بیاورد؟
خوب همین را از کجا می گویند؟ آیا تاریخ ۱۴۵۰ ساله اسلام و تمام مدعیان دروغین را خوانده اند و دیده اند کسی سوره ای مثل قرآن نیاورده و نیز آورده های مدعیان دروغین را بررسی کرده اند و خودشان تشخیص داده اند که آنها مثل قرآن نبوده؟
خیر بلکه صرفاً از عالمان متخصصی شنیده اند که یقین به علم و تقوای آنها داشته اند و این یعنی تقلید از روی علم.
حال اگر کسی تعصب به خرج داد و گفت این نامش تقلید نیست بلکه مراجعه به متخصص است، می گوییم: ما سر اسم دعوایی نداریم سر واقعیت گفتگو می کنیم. هر چند که در قرآن هم اسم تقلید مورد نهی قرار نگرفته بلکه عمل تقلید کورکورانه نهی شده.
آنچه گفتم درباره اصول عقلی بود و اما اصول نقلی که واضح تر است.
مردم از کجا بدانند پیامبر صلی الله علیه و آله امام نصب کرده و مصداق معرفی نموده و تعداد گفته؟
می گویید روایاتش متواتر است؟
خوب خود متواتر یعنی چه؟
می گویید اسنادش معتبر است؟
خوب اسناد یعنی چه؟ معتبر یعنی چه؟
معنای اینها را فقط کسانی که اهل مطالعه و تحقیق هستند می دانند آن هم فقط معنا نه قدرت اتخاذ مبنا در تواتر و در اعتبار سند و غیره.
پس مردم در اینجا نیز صرفاً از عالمانی پیروی کرده اند که به علم و راستگویی آنها یقین داشته اند.
و این دقیقاً همان مطلبی است که در حدیث تفسیر منسوب درباره تفاوت تقلید یهودیان از علما و شیعه از علمایشان مطرح شده و اتفاقاً موضوع اصلی آن تقلید در عقاید است.
و با همین نگاه است که ما پیروان مستضعف دیگر فِرق اسلامی را که خودشان توانایی تشخیص حق از باطل را ندارند مسلمان می دانیم مگر فرقه هایی که بطلان آنها برای هر مسلمان و غیر مسلمانی واضح است و کسی در پیروی از آنها معذور نیست مثل خوارج و نواصب و دواعش.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع : حجاب در حکومت مهدوی.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد.
آیا بعد از ظهور امام عصر و تشڪیل حڪومت اسلامی حجاب اجباری خواهد بود؟
تحمیل ڪردن چنین مسائلی به مردم در منش اهلبیت نیست.
بلکه طبق روایات، بعد از تشڪیل حڪومت اسلامی بقیه ادیان مجبور نیستن حتماً مسلمان شوند پس میتوانند بر دین خود باقی بمانند و می دانیم که در دین های دیگر حجاب نبوده، از طرفی اجباری نبودن حجاب هم چالش برانگیزه. ممنون میشم پاسخ بدین.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہـــدےمجـــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم.
(1) اینڪه بعد از تشڪیل حڪومت اسلامی جهانی توسط حضرت مهدی علیه السلام، ادیان دیگر هم باقی می مانند ثابت نیست و عده ای با استناد به برخی روایات، منڪر این مساله هستند و بنده حقیر هم قائل به همین می باشم، زیرا حضرت مهدی علیه السلام با اظهار معجزات بزرگ و رجعت نقبای موسی و حضرت عیسی علیهما السلام و غیره، حجت را بر همگان تمام می نمایند.
(2) اینڪه حجاب در ادیان دیگر نبوده خلاف واقع است و در این باره تحقیقات خوبی منتشر شده است، و طبق تصریح روایات، حضرت مهدی علیه السلام تورات و انجیل اصلی و دیگر ڪتب آسمانی را اظهار می ڪنند ڪه در آنها بحث حجاب مطرح شده و پیروان ادیان نیز به صحت این ڪتب معترف شده و لا جرم پایبند به احڪامش خواهند شد.
(3) با چشم پوشی از دو نڪته قبل، حاڪم اسلامی این حق را دارد ڪه پیروان دیگر ادیان را که تحت سلطه حڪومت اسلامی، از امنیت و عدالت و امڪانات آن بهره می برند ملزم به رعایت احڪام اجتماعی اسلام از جمله: رعایت حجاب نماید.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: سندِ کدام؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
استاد ببخشید از ۹ روایتی که تصریح به خروج یمانی از یمن داره کدامش به لحاظ سندی و محتوایی محکم تر از بقیه است؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
برای ما واضح است که عنوان یمانی یعنی از اهل یمن لذا هر روایتی از یمانی سخن گفته اما مکان خروجش را نگفته، مشخص است که خروجش از یمن می باشد، زیرا آنچه مهم است کجایی بودن او نیست بلکه محل خروجش هست تا بدین واسطه شناخته شود. و آن ۹ حدیث هم به کمک این احادیث آمده و هر ابهامی را برطرف می کنند.
با این توضیح، با توجه به وجود حداقل بیست حدیث درباره یمانی، می توان ادعا کرد خروج او از یمن متواتر است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: حدیث سیزده وصی!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد منظور این حدیث چیست؟
أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَنَا فَبَعَثَنِي رَسُولاً وَ نَبِيّاً وَ الْآخَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَهُ أَخاً وَ خَلِيلاً وَ وَزِيراً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً أَلاَ وَ إِنَّهُ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي مَنْ وَالاَهُ وَالاَهُ اللهُ وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَاهُ اللهُ لاَ يُحِبُّهُ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُهُ إِلاَّ كَافِرٌ هُوَ زِرُّ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ سَكَنِهَا وَ هُوَ كَلِمَةُ اللهِ التَّقْوَى وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ -... وَ اللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكٰافِرُونَ أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ نَظْرَةً ثَانِيَةً فَاخْتَارَ بَعْدَنَا اِثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَجَعَلَهُمْ خِيَارَ أُمَّتِي وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
چهار نکته بیان می کنم:
۱. محقق کتاب در مقدمه ج۱ ص۱۸۱ ذکر کرده که در بعضی نسخه ها بعدی دارد نه بعدنا، یعنی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفر هستند.
۲. محقق کتاب ذکر کرده که عین همین حدیث در شماره ۱۴ ج۲ ص۶۸۶-۶۸۷ اینگونه ثبت شده:
ان الله نظر نظرة ثالثة فاختار منهم بعدی اثنی عشر وصیا من اهل بیتی و هم خیار امتی... اول الائمة علیّ خیرهم ثم ابنی الحسن ثم ابنی الحسین ثم تسعة من ولد الحسین.
۳. کسی که نصوص کتاب سلیم بر تعداد ائمه علیهم السلام را از اول تا آخر مطالعه کند کاملاً برایش روشن می شود که کل کتاب بر تعداد دوازده امام و وصی تاکید دارد نه بیشتر، پس اگر بعضی متن های آن خلاف این را رساند مشخص است به خاطر خطای نسخه برداران درست ثبت نشده است.
۴. بر فرض که همین متن صحیح باشد، جمله اول درباره انتخاب حضرت علی علیه السلام به عنوان وصی در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله سخن می گوید و جمله دوم درباره انتخاب دوازده نفر به عنوان وصی بعد از وفات ایشان.
و الحمد لله رب العالمین
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: حدیث سیزده وصی!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد منظور این حدیث چیست؟
أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَنَا فَبَعَثَنِي رَسُولاً وَ نَبِيّاً وَ الْآخَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَهُ أَخاً وَ خَلِيلاً وَ وَزِيراً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً أَلاَ وَ إِنَّهُ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي مَنْ وَالاَهُ وَالاَهُ اللهُ وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَاهُ اللهُ لاَ يُحِبُّهُ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُهُ إِلاَّ كَافِرٌ هُوَ زِرُّ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ سَكَنِهَا وَ هُوَ كَلِمَةُ اللهِ التَّقْوَى وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ -... وَ اللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكٰافِرُونَ أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ نَظْرَةً ثَانِيَةً فَاخْتَارَ بَعْدَنَا اِثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَجَعَلَهُمْ خِيَارَ أُمَّتِي وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
چهار نکته بیان می کنم:
۱. محقق کتاب در مقدمه ج۱ ص۱۸۱ ذکر کرده که در بعضی نسخه ها بعدی دارد نه بعدنا، یعنی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفر هستند.
۲. محقق کتاب ذکر کرده که عین همین حدیث در شماره ۱۴ ج۲ ص۶۸۶-۶۸۷ اینگونه ثبت شده:
ان الله نظر نظرة ثالثة فاختار منهم بعدی اثنی عشر وصیا من اهل بیتی و هم خیار امتی... اول الائمة علیّ خیرهم ثم ابنی الحسن ثم ابنی الحسین ثم تسعة من ولد الحسین.
۳. کسی که نصوص کتاب سلیم بر تعداد ائمه علیهم السلام را از اول تا آخر مطالعه کند کاملاً برایش روشن می شود که کل کتاب بر تعداد دوازده امام و وصی تاکید دارد نه بیشتر، پس اگر بعضی متن های آن خلاف این را رساند مشخص است به خاطر خطای نسخه برداران درست ثبت نشده است.
۴. بر فرض که همین متن صحیح باشد، جمله اول درباره انتخاب حضرت علی علیه السلام به عنوان وصی در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله سخن می گوید و جمله دوم درباره انتخاب دوازده نفر به عنوان وصی بعد از وفات ایشان.
و الحمد لله رب العالمین
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: ابن صاحب الوصیات
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
وقتتون بخیر
ببخشید استاد در مورد این روايت توضیح میفرمایید
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ج ۲، ص ۳۷۶
اَلْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كَأَنِّي بِرَايَاتٍ مِنْ مِصْرَ مُقْبِلاَتٍ خُضْرٍ مُصَبَّغَاتٍ حَتَّى تَأْتِيَ الشَّامَاتِ فَتُهْدَى إِلَى ابْنِ صَاحِبِ الْوَصِيَّاتِ.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
۱. سند این حدیث اینگونه است: فضل از معمر بن خلاد، حال آنکه حتی در یک مورد دیگر، چنین سندی نیافتم. بماند که در کتاب کشف الغمه ج۲ ص۴۶۱ و مختصر کفایة المهتدی ص۲۱۷ به جای معمر بن خلاد آمده: میمون بن خلاد که مجهول علی الاطلاق بوده و نامش در سند هیچ حدیث دیگری یافت نشد.
۲. تک تک عبارات متن روایت را نیز نگاه کردم، در هیچ کتاب دیگری از هیچ امامی چنین مطلبی نقل نشده و به ظاهرش با روایات قطعی سفیانی در تعارض است. زیرا شامات تحت اختیار سفیانی می باشد و این حضرت مهدی علیه السلام هستند که شامات را از سفیانی می گیرند و کسی شامات را به ایشان هدیه نمی دهد.
۳. این حدیث طور دیگری هم ثبت شده و در کتاب الزام الناصب ج۲ ص۱۲۳ آمده: ابن صاحب العصیات نه وصیات، که به هر معنایی باشد ربطی به ادعاهای احمد بصری ندارد.
۴. حال اگر از انفراد سند و انفراد متن و تناقض با روایات سفیانی و وجود ثبت دیگر بگذریم، تعبیر ابن صاحب الوصیات بر حضرت مهدی علیه السلام منطبق است زیرا امام عسکری علیه السلام دارای وصیت پیامبر و ده امام قبل از خودند که می شوند صاحب الوصیات، و حضرت مهدی علیه السلام فرزند صاحب الوصیاتاند. و این همان چیزی است که ناقل آن، شیخ مفید، و نیز علامه اربلی در کشف الغمه و علامه بیاضی در صراط المستقیم فهمیدهاند و الا ذیل این عنوان حاشیه می زدند که مراد فلان است.
۵. در یوم الخلاص ص۵۹۹ برداشت دیگری از این تعبیر کرده و گفته مراد از ابن صاحب الوصیات، سفیانی است: صاحب الوصیات هو ابوسفیان. زیرا ابوسفیان پس از به حکومت رسیدن عثمان، به بنی امیه وصیت کرد: حال که حکومت در دست شما افتاده، آن را مانند توپ بین هم پاس دهید و نگذارید از دستان شما بیرون رود، و بنی امیه به یکدیگر این وصیت را می کردند، و سفیانی از نسل ابوسفیان است، پس می شود فرزند صاحب وصیت ها.
در پایان اين نکته را تذکر می دهم که پس از تشکیل حکومت اسماعیلیان در مصر و ادعای ظهور قائم در بین آنها در اواخر قرن سوم و نیز اعتقاد به فرزندان قائم، روایات متعددی بر اساس اعتقاد خود جعل نموده و در ممالک اسلامی نشر دادند. لذا هر روایتی که دارای انفراد سند و انفراد محتوا بود و از حرکت مصر در ارتباط با قائم سخن می گفت، در معرض اتهام جعلی بودن قرار دارد. بنابراین احتمالش هست مراد از پرچم های مصر در این حدیث، اشاره به حرکتی از اسماعیلی های مصر در برهه ای از زمان باشد و ابن صاحب نیز فرزند قائم آنهاست.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّـدمہــدےمجـتہـدسیسـتانے:
↶↶
➤۱. طریق خاصه دروغ است، بلکه شیخ طوسی گفته: جهت خاصه (الغيبة للطوسي ص137)، و «جهت خاصه» یعنی روایاتی که به نقل از امامان معصوم علیهم السلام می باشد؛ هر چند در اسناد آن راویان سُنی هم وجود داشته باشد. تفصیل مطلب در کتاب "شکست وصیت"
➤ ۲. آنچه درباره ابن عبدون گفتید دروغ محض است زیرا او هیچ توثیقی ندارد و فقط چون استادِ نجاشی بوده و آیت الله خوئی همه اساتید نجاشی را ثقه می دانند وی را ثقه دانسته اند: هو ثقة، لأنه من مشايخ النجاشي (معجم رجال الحدیث ج2 ص143). بماند که اصلاً نام او در سند وصیت نیامده، و قطعی نیست که مراد از جماعت، ابن عبدون باشد.
حال بر فرض محال که گفته بودند ابن عبدون صحیح الحدیث است، مراد تمام سلسله سند و یا محتوای تمام احادیثش نیست، چون ما هیچ کسی را نداریم که تمام احادیثی که نقل می کند از نظر سلسله سند و محتوا صحیح باشد، حتی شیخ طوسی اینگونه نیست چه برسد به ابن عبدون.
✺◆••⊰⇩⇩⇩⊱••━═━━═━ا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
•✵•✵••✵•✵•✵•✵•✵•✵•
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋سیّـدمهـدےمجـتهـدسیســتانے:
سلام الله علی من إتبع الهدی.
ما هیچ عنادی با هیچ کسی نداریم و هیچ سودی هم از عناد نمی بریم و تهمتِ عناد، تهمتی دو سویه است که ما هم به راحتی می توانیم حواله شما کنیم.
ولی ما شما را متهم به عناد با تشیع نمی کنیم و فقط می گوییم فریب یک مدعی را خورده اید.
پس توصیه می کنم اخلاق را رعایت کنید.
و اما پاسخ صحبتهای شما:
➣ ۱. سخن تان: "اگر خاتم الاوصیاء بودن امام زمان صحیح باشد" یعنی چه؟ خوب است خودتان دو حدیث در این باره آورده اید.
از طرفی این مساله هیچ تعارضی با رجعت ندارد، چون در رجعت، اوصیای قبلی باز می گردند نه اوصیای جدید.
عجیب است که اعتراف به تواتر روایات رجعت کرده اید حال آنکه احمد بصری به کل منکر رجعت زمینی است.
•✵•✵•⇩⇩⇩⇩⇩⇩•✵•✵•
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: مثل خودتان!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم و رحمه الله
یمانیها درباره صلوات اختراعی خود که فاقد ذکر حضرت فاطمه علیها السلام است چنین توجیه می کنند که در صلوات ضراب اصفهانی فقط مهدیین به صلوات اضافه شدن، مثل شما شیعهها که و عجل فرجهم اضافه کردید.
چه پاسخی دارد؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
صلوات ضراب موضوعش صلوات بر امامانست برای همین حضرت فاطمه علیها السلام را نام نبرده.
از طرفی و عجل فرجهم در روایات آمده و ما اضافه نکردیم.
اما
الائمة و المهدیین که این جریان اضافه کرده اند، از نظر نقش ترکیبی، عطف بیان برای کلمه آل محمد است یعنی روشن می کند که مقصود از آل محمد کیست که چون گفته الائمة و المهدیین، شامل حضرت فاطمه علیها السلام نمی شود.
پس آنها هیچ راه توجیهی ندارند و باید بپذیرند که حضرت فاطمه علیها السلام را از صلوات، کنار گذاشته اند، و چه دلیلی بر بطلان آنها از این آشکارتر؟
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: وصی قبل از حجت
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد جواب این متن چیست؟
طبق نصّ صریح قرآن، این هارون(ع) است که قبل از موسی(ع) در مصر مبعوث شد:
«وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ* قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلا يَتَّقُونَ* قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ* وَيَضِيقُ صَدْرِی وَلا يَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ»(1)
(و پروردگارت موسی را ندا داد که: ای موسی، به سوی آن مردم ستمکار برو: قوم فرعون، آیا نمیخواهند پرهیزگار شوند؟ گفت: ای پروردگار من، میترسم که دروغگویم بخوانند و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود. هارون را رسالت ده).
این آیات بیان میدارد که موسی(ع) از خدا خواست که هارون را رسالت بدهد یعنی همان طور که او را مطلع گردانیده بود، هارون را نیز باخبر سازد. دعوت، با هارون(ع) آغاز شد و او مردم را برای استقبال از موسی(ع) آماده نمود:
«قَالَ كَلّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ»(2)
(گفت: هرگز، آیات مرا هر دو نزد آنها ببرید، ما نیز با شما هستیم و گوش فرا میدهیم) .
این آیه گویای آن است که خداوند درخواست حضرت موسی(ع) را اجابت فرمود؛ در ضمن، آیه بیان میدارد کسی که به طور مستقیم با مردم روبهرو شد، هارون بوده است.
«فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى»(3)
(ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم).
در این آیه، هارون، اول ذکر شده است؛ زیرا او بود که با آنها مواجه گشت. هارون، وصیّ موسی بود که قبل از حضرت موسی, در سرزمین رسالت که همان مصر است، مبعوث گشت؛ حتی با وجود حضور موسی(ع)، سخنگویی و روبهرو شدن، از آنِ او بود؛ زیرا موسی(ع) چنین چیزی را طلب کرده بود. با همهی این تفاصیل، هارون(ع) محجوج به موسی(ع) بود و فقط با دستور موسی(ع) سخن میگفت:
«وَيَضِيقُ صَدْرِی وَلا يَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ»
(و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود؛ هارون را رسالت ده).
موسی خواهان چه بود؟ متکلّم چه کسی بود؟ او خواهان این بود که هارون(ع) متکلّم باشد. خداوند نیز اجابت فرمود؛ حتی ساحران نیز در ایمان خود، هارون(ع) را قبل از موسی(ع) نام بردند؛ آیا به چنین چیزی دقت کرده بودی؟:
«فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ»
(ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم).
اکنون روشن شد که ممکن است وصی قبل از حجتی که به آن محجوج است و از سوی او می آید (مانند موسی و هارون) مبعوث گردد؟
اگر بگویند امام مهدی(ع) مرفوع است، عیسی(ع) و اوصیاء آن حضرت را برایشان مثال می زنیم.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
این آیات هیچ ارتباطی به فرستاده شدن وصی قبل از حجت ندارد و وصایت هارون علیه السلام سال ها پس از نبوت او و به هنگام میقات مطرح شد.
موسی علیه السلام در آیه اول از خدا می خواهد که او را پیامبر نکند و برادرش هارون را پیامبر نماید: لا ینطلق لسانی فارسل الی هارون.
اینکه دعوت با هارون علیه السلام آغاز شده از آیه دوم بر نمی آید بلکه تصریح می کند: فاذهبا... با هم بروید.
از آیه سوم چنین بر نمی آید که هارون علیه السلام وصی موسی علیه السلام بوده و از این جهت اول ذکر شده، و می تواند دلیل اول ذکر شدن اول توسط ساحران، سن بیشتر او باشد زیرا هارون علیه السلام بزرگتر بوده است.
اینکه موسی علیه السلام خواهان چه بود در خود قرآن آمده و نیازی به بافتن های ذهن ما نیست.
ایشان در مرحله اول عذرخواهی کرده و برادر را به جای خود معرفی کردند و در مرحله دوم، برادر را به عنوان کمک کار و یاور و وزیر خود خواستند و بحثی از وصایت نبوده است.
اکنون روشن شد که این خطوط و سطور، جز تفسیر به رای قرآن چیزی نیست و هرگز بر ادعای اینان دلالتی ندارد.
و اما جملهی اگر بگویند امام مهدی مرفوع است...!!! انگار نه انگار که این افسانه را خود آنها ساخته اند نه ما، پس هیچ شیعه ای نمی گوید امامش مرفوع است تا نوبت به مثال عیسی علیه السلام و اوصیایش برسد هر چند که این مثال هم غلط است زیرا حضرت عیسی علیه السلام رسالتش را کرد و چون مدتش تمام شد وصی قرار داد و رفت و دیگر هم هیچگاه برای رسالت بر نمی گردد. پس رفع ایشان هیچ ارتباطی به وصی قبل از حجت ندارد.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: یمانی، اهل یَمن؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام آقای سید مهدی عزیز،
آیا روایت یا سند معتبری داریم که گفته باشه یمانی باید متولد یمن باشه؟ ممنون میشم بگین چرا باید یمانی متولد یمن باشه.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
یمانی اسم منسوب به یَمن است و به فردی گفته می شود که اهل یَمن باشد، همچنانکه خروج او از یَمن دانسته شده، و نیز در نقلی از اولاد زید معرفی گشته که عموماً در یمن هستند. و از کنار هم گذاشتن این سه مقوله، آنچه در ذهن قوت می گیرد اینست که خودش متولد یَمن هست نه فقط پدر یا پدربزرگش.
و حتی اگر متولد یمن هم نباشد باید اینقدر ارتباطش با یَمن نزدیک و تنگاتنگ باشد که کاملاً به عنوان یَمنی شناخته شده و نیز اینقدر نفوذ در یَمن داشته باشد که بتواند از یمن خروج کند.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: چرا احمد، یمانی نیست؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
در یمانی حقیقی و راستگو چه نشانه ای هست که در سید احمد الحسن جمع نشده.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
احمد که نه سید هست نه لقب الحسن داشته است، ولی به هر حال:
یمانی ظهور و دعوت ندارد بلکه فقط خروج دارد، ولی احمد ظهور و دعوت و غیبت دارد.
یمانی از اولا زید معرفی شده ولی احمد مدعیست از اولاد امام زمان علیه السلام می باشد.
یمانی اسمش بالایش هست: یمانی یعنی اهل یمن، ولی احمد اهل بصره است و به عمرش یمن را ندیده.
یمانی همزمان با سفیانی است ولی احمد بیست سال است که آمده و خبری از سفیانی نیست.
یمانی گفته شده به صاحب ما دعوت می کند ولی احمد به خودش دعوت می کند و خودش را امام عصر و امام زمان می داند و می گوید حضرت مهدی علیه السلام رفته به آسمان!!!
یمانی ولایت امیر المومنین علیه السلام را دارد اما احمد مصداق انسان خاسر در سوره عصر که از الذین آمنوا استثنا شده را شخص امیر المومنین علیه السلام می داند.
حال شما بفرمایید چه ربطی بین احمد بصری و یمانی وجود دارد؟
بماند که او ادعاهایی بسیار بزرگ تر از یمانی بودن دارد و آن وصایت و خلافت و امامت است. اینکه ما آن ادعاها را رها کنیم و سر یمانی بودن و نبودنش بحث نماییم ابداً منطقی نیست.
کسی که دروغ بودن ادعایش نسبت به امامت ثابت باشد، کذب ادعای یمانی بودنش نیاز به دلیل ندارد.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹