eitaa logo
مباحث مهدویت ونقد احمداسماعیل (دجال بصره)
4.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
839 ویدیو
106 فایل
کانال مباحث مهدویت درروبیکا https://rubika.ir/joinc/IJAJBGE0TBFSYRHTOKXJVBUEPQBZOXHU کانال مباحث مهدویت در تلگرام https://t.me/+B5k0TWG6LR0yOGY0
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ همچنین با توجه به ابتدای کلام امام صادق علیه السلام که فرمودند: «پس از خدا بترسید: فَاتَّقُوا اللَّهَ» روشن می شود نگاه آن حضرت تنها به احادیثی است که مستقیماً درباره عقاید یا احکام دین سخن می گوید، در نتیجه صدها و صدها روایت طبّی، هزاران روایت تاریخی، و هر آنچه که به طور مستقیم جزء مسائل دین نیست، از حیطه این معیار خارج است؛ خوب معیار سنجش اعتبار آن احادیث چه می باشد؟ نیز از این حدیث به وضوح دانسته می شود که صرف مخالف نبودن حدیث با قرآن یا سنت، دلیل اعتبار آن نیست، چون امام صادق و امام رضا علیهما السلام موافقت و عدم مخالفت را با هم به عنوان معیار معرفی کرده اند و فرمودند: «حدیثی بر ما قبول نکنید الا آنچه موافق قرآن و سنت باشد ... حدیثی که مخالف سخن پروردگار ما و سنت پیامبر ماست را بر ما قبول نکنید» و: «احادیث مخالف قرآن را بر ما نپذیرید چون ما اگر حدیث می گوییم موافق قرآن و موافق سنت می گوییم»، یعنی نه تنها مخالف نباشد که موافق هم باشد. ممکن است بپرسید: چرا در این حدیث هیچ سخنی از وثاقت راوی به میان نیامده است؟ پاسخ اینست که: چون راویان احادیث مورد نظر این دو امام علیهما السلام ثقه بوده اند. توضیح آنکه: سخن امام صادق و امام رضا علیهما السلام درباره روایاتی است که در کتب اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام است نه روایات سمعی؛ کُتبی که اینقدر در جامعه شیعه رواج داشته و مورد اعتنا بوده که امام صادق علیه السلام با خطاب عمومی از شیعه می خواهند هر حدیثی را از پدرشان نپذیرند و امام رضا علیه السلام تصریح می نمایند که آن احادیث جعلی به واسطه وجودشان در آن کتابها همچنان در شیعه باقی مانده است. و علت این بقا و رواج نمی تواند جز این باشد که نویسندگان آن کتب کاملاً مورد وثوق و اعتماد بوده اند که کتب شان توانسته چنین جایگاهی در شیعه پیدا کند. در نتیجه وقتی کسی به کتاب های آن راویان ثقه مراجعه می کرد احادیثی که مغیره و یاران ابو الخطاب در آنها جعل کرده بودند را تشخیص نمی داد، لذا امام علیه السلام ورای بحث وثاقت، معیاری را مطرح کرده اند که حتی اگر سند هم معتبر بود، بدون وجود آن معیار، حدیث مردود می شود. و به عبارت ساده: این روایت معیار وثاقت راوی را رد نمی کند و ممکن است مرادش این باشد که اگر راوی ثقه، حدیثی مخالف قرآن نقل کرد باطل است نه اینکه اگر راوی غیر ثقه حدیثی موافق قرآن نقل کرد حتماً صحیح می باشد. البته باید دانست که همین روایت با همین سند در همان مصدر بگونه دیگری نیز ثبت شده که کلاً فاقد بحث موافقت و مخالفت است: «عَنْهُ‏[4] عَنْ يُونُسَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ، أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏: كَانَ الْمُغِيرَةُ بْنُ سَعِيدٍ يَتَعَمَّدُ الْكَذِبَ عَلَى أَبِي، وَ يَأْخُذُ كُتُبَ‏ أَصْحَابِهِ‏ وَ كَانَ أَصْحَابُهُ الْمُسْتَتِرُونَ بِأَصْحَابِ أَبِي يَأْخُذُونَ الْكُتُبَ مِنْ أَصْحَابِ أَبِي فَيَدْفَعُونَهَا إِلَى الْمُغِيرَةِ فَكَانَ يَدُسُّ فِيهَا الْكُفْرَ وَ الزَّنْدَقَةَ وَ يُسْنِدُهَا إِلَى أَبِي ثُمَّ يَدْفَعُهَا إِلَى أَصْحَابِهِ فَيَأْمُرُهُمْ أَنْ يُثْبِتُوهَا[5] فِي الشِّيعَةِ، فَكُلُّ مَا كَانَ فِي كُتُبِ أَصْحَابِ أَبِي مِنَ الْغُلُوِّ فَذَاكَ مَا دَسَّهُ‏ الْمُغِيرَةُ بْنُ سَعِيدٍ فِي كُتُبِهِمْ»[6]: (مغیرة بن سعید از عمد بر پدرم دروغ می بست و کتب اصحاب پدرم را می گرفت و یارانش نیز که در میان اصحاب پدرم مخفی بودند کتابها را از اصحاب پدرم می گرفتند و به مغیره می دادند و او در آنها کفر و بی خدایی وارد کرده و به پدرم سند می داد سپس کتابها را به اصحابش داده و امرشان می کرد آنها را در میان شیعه پخش کنند، پس هر چه در کتب اصحاب پدرم از غلو هست چیزهایی است که مغیرة بن سعید در کتب آنها وارد کرده است). خوب همانگونه که می بینید در این ثبت اصلاً سخنی از معیار موافقت و مخالفت وجود ندارد و تنها همین قدر گفته شده که احادیث مشتمل بر غلو در کتب اصحاب امام باقر علیه السلام جعلی می باشد. از طرفی موضوع این نسخه، تنها احادیث مربوط به اعتقاد است همچنانکه انحراف اصلی ابو الخطاب نیز اعتقادی بود، لذا از ضمیمه این ثبت با ثبت قبلی، معیار موافقت و مخالفت با قرآن، تنها نسبت به احادیث اعتقادی ثابت می شود نه بیشتر، که این مطابق منطق نیز هست. زیرا همانطور که قبلاً تذکر دادیم، عمده مسائلی که در روایات بیان شده اصلاً در ظاهر قرآن وجود ندارد و به عنوان مثال: تعداد فروعات احکام نزدیک به 50000 می باشد در حالیکه در قرآن طبق نظر مشهور فقط 500 آیه درباره احکام سخن گفته است. ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ 👇👇👇👇👇(۲)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ حدیث (2) «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا لَمْ‏ يُوَافِقْ‏ مِنَ‏ الْحَدِيثِ‏ الْقُرْآنَ‏ فَهُوَ زُخْرُفٌ»[7]: (امام صادق علیه السلام: هر چه از حدیث موافق قرآن نباشد جعلی است). بررسی: راوی این حدیث ایوب بن راشد است که هیچ توثیقی ندارد و از نظر دلالت هم، فقط معیار حدیث باطل را بیان می کند و نمی گوید هر چه موافق قرآن بود باطل نیست، و چون از جعلی بودن حدیث سخن می گوید، روشن می شود مرادش از عدم موافقت، مخالفت صریح با قرآن است چون صرف موافق بودن حدیثی با قرآن ثابت نمی کند که مضمومنش جعلی نیست خصوصاً اگر منظور از موافقت را صرف عدم مخالفت بدانیم. همچنانکه روایات متعددی توسط اهل سنت در ثواب قرائت سوره های قرآن نقل شده که بسیاری از آنها جعلی می باشد اما مخالفتی با قرآن ندارند، زیرا ثواب دادن بر اساس فضل است. ولی به هر حال، این روایت نیز منکر معیار وثاقت نیست و می شود منظورش، مرحله ی بعد از وثاقت راوی باشد، یعنی ابتدا به مورد اعتماد بودن راوی نگاه می شود، اگر مورد اعتماد نبود که هیچ، اما اگر مورد اعتماد بود مضمون حدیثش بررسی می گردد، اگر مخالف صریح قرآن بود جعلی است. و عدم ذکر مرحله اول از این جهت است که نپذیرفتن سخن فرد غیر قابل اعتماد، کاری عقلایی بوده که در آن زمان نیز جریان داشته، لذا نیازی به تذکر دادن نبوده است. حدیث (3) «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:‏ كُلُ‏ شَيْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى‏ الْكِتَابِ‏ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ»[8]: (امام صادق علیه السلام: همه چیز باید به کتاب و سنت برگردانده شود و هر حدیثی موافق کتاب خدا نبود جعلی است). بررسی: سند این روایت معتبر است اما از نظر محتوا قرآن و سنت را به ضمیمه هم به عنوان معیار می داند: «إِلَى‏ الْكِتَابِ‏ وَ السُّنَّةِ»، و مرادش از عدم موافقت، مخالفت صریح است به همان بیانی که در حدیث قبلی گذشت، همچنانکه مخالف معیار وثاقت نیست به همان بیانی که گذشت. [1] . أى سأل عن يونس. [2] . رجال الکشی ص224 رقم401 [3] . قید "ثابت" را از این جهت افزوده ام که تا صدور سنت ثابت نشود نمی تواند معیار اثبات دیگر روایات قرار گیرد. همچنانکه امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: «الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ‏ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَة». نهج البلاغة ص434. نیز ملا رفیع الدین می نگارد: «المراد بسنة رسول الله الأحاديث المضبوطة بينهم في كتبهم المعروضة على الأئمة عليهم السلام‏». الذريعة إلى حافظ الشريعة ج‏1 ص92 [4] . أى عن محمد بن عيسى. [5] . فی البحار و غیره: «يبثوها»: و الظاهر أنه الصحیح. [6] . رجال الکشی ص225 ح402 [7] . الکافی ج1 ص69 ح4 [8] . الکافی ج1 ص69 ح3 ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ (۳)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮                        ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع: فقط برای یکی؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام شما می گویید راه شناخت امام زمان صیحه است. آیا این روش برای شناخت امامان دیگر شیعه هم قابل استناد می باشد؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم بله تمام امامان علیهم السلام دارای نص ظاهر بوده اند فقط مصداقش برای حضرت مهدی علیه السلام فرق می کند. توضیح آنکه: حضرت مهدی علیه السلام با همه امامان فرق دارند زیرا هیچکدام از آنها ولادت مخفی و غیبت نداشته اند و کاملاً شکل و شخصیتشان برای مردم مشخص یا قابل شناخت بوده لذا نص ظاهر حجت قبلی برای مردم مسلمان جهت امامت ایشان کفایت می کرد. اما حضرت مهدی علیه السلام نیز هر چند دارای نص ظاهر از طرف پدر در برابر چهل نفر از بزرگان شیعه بودند ولی چون نه در جامعه دیده شده بودند و هم غیبت شان به درازا کشیده، و نیز چون برای برپایی حکومت عدل جهانی در کل دنیا تشریف می آورند خود خداوند نص ظاهر ایشان را به هنگام ظهور برای کل جهان بر عهده گرفته اند. ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮                        ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع: تناقض ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام علیکم سوال ما می گویم که شیطان در ماه رمضان با زنجیر بسته است و خلاصه کسی را نمی تواند گمراه کند، در حالیکه طبق روایات، صیحه آسمانی توسط جبرئيل در شب بیست و سوم ماه رمضان شنیده می شود و در پایان روز ندایی از شیطان عده ای را‌گمراه می کند. راه حل تناقض این دو روایت چیست؟ یک روایت میگوید شیطان به زنجیر بسته است و کسی را گمراه نمی تواند و دیگری می گوید ندایی از شیطان برای گمراهی انسان ها در ماه رمضان. ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم هیچ روایتی نگفته شیطان‌ کسی را در رمضان‌ گمراه نمی کند و حتی اگر هم‌ گفته بود این همه روزه خوار که جلوی چشم هستند و این همه غیبت کن و تهمت زن و دروغگو و دزد و... در ماه رمضان، روشن می کرد که حقیقت چیست. آنچه در روایت آمده صرفاً دست بسته بودن شیطان است که یک تعبیر ادبی است و در فارسی هم کاربرد دارد و می گوییم دستم بسته است. و مقصود این هست که وقتی شخص روزه می گیرد حالت دوری از گناه و نزدیک شدن به خدا پیدا می کند پس گاهی کلاً توبه می کند و عوض می شود و گاهی سعی می کند کمتر گناه کند، و اینگونه دست و پای شیطان بسته است. ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
4_5938360764296335246.ogg
زمان: حجم: 12.71M
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ ╣◆کنفرانس ستیزه ╣◆جلسه ۱۳ ╣◆ادامه گفتار دوم: ستیزه با علم ╣◆سخن دوم : علم رجال ◆بررسی احادیث موافقت ◆حدیث (۴) ◆حدیث (۵) ◆حدیث (۶) ◆حدیث (۷) ✎سیّـدمھ‌دےمج‌ـتھ‌دسیستانے ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ حدیث (4) «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... إِذَا جَاءَكُمْ‏ عَنَّا حَدِيثٌ‏ فَوَجَدْتُمْ عَلَيْهِ شَاهِداً أَوْ شَاهِدَيْنِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ إِلَّا فَقِفُوا عِنْدَهُ ثُمَّ رُدُّوهُ إِلَيْنَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكُمْ‏»[1]: (مردی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که خطاب به گروهی که عازم رفتن به عراق بودند فرمودند: اگر حدیثی از ما به شما رسید و یک یا دو شاهد از کتاب خدا بر آن یافتید بدان عمل نمایید و الا نسبت به آن توقف نموده و به خود ما عرضه اش کنید تا برایتان روشن شود). بررسی: سند حدیث به جهت ارسال، نامعتبر است اما از نظر محتوا، منافاتی با معیار بودن وثاقت راوی ندارد، زیرا ممکن است در صدد بیان معیاری حاکم بر وثاقت راوی باشد بدین معنی که شرط وثاقت راوی برای قبول روایت کافی نیست و باید حدیث، شاهدی از کتاب خدا نیز داشته باشد. و به عبارت دیگر: اگر عادلی برای شما حدیثی آورد آن را بر قرآن عرضه کرده و در صورت موافق بودن بدان عمل کنید، چون خبر فاسق که اعتباری ندارد. و با این بیان می توان مراد از موافقت را صرف عدم مخالفت دانست زیرا وقتی راوی حدیث ثقه بود و حدیثش نیز مخالف قرآن نبود معمولاً انسان بر صدور آن از معصوم اطمینان می کند. و موید این برداشت آنست که در این حدیث نامی از موافقت قرآن برده نشده و به صرف وجود شاهد اکتفا گشته است. البته ابهامی در مضمون آن هست که اگر وجود یک شاهد برای قبول حدیث کفایت می کند چرا در ادامه، وجود دو شاهد را هم مطرح کرده اند: «شَاهِداً أَوْ شَاهِدَيْنِ»؟ لذا احتمال دارد که تردید از جانب راوی باشد و در این صورت، قدر متیقن، وجود دو شاهد خواهد بود و این کار را بسیار سخت می کند که برای هر حدیث، دو شاهد قرآنی پیدا کنیم. غیر از اینکه مگر هر چه شاهد قرآنی داشت دلیل صدورش از معصوم است؟ قبلاً پاسخ دادیم که چنین نیست. از همه مهمتر، در این حدیث تصریح شده که حتی اگر حدیث شاهدی از قرآن نداشت، آن را رد نکنید بلکه توقف نمایید تا بتوانید در دیدار بعدی از امام بپرسید. و این بیان، با روایات قبلی سازگاری ندارد که می گفت حدیث غیر موافق قرآن جعلی است، زیرا چگونه می شود حدیثی هیچ شاهدی از قرآن نداشته باشد و با این حال باز هم از معصوم صادر شده باشد؟ مگر اینکه گفته شود: خیلی چیزها اصلاً در ظاهر قرآن وجود ندارد تا بتواند شاهد بر مضمون حدیث قرار بگیرد. اما این سخن، به نوعی اعتراف به کامل نبودن معیار موافقت و مخالفت قرآن می باشد؛ همچنانکه قبلاً توضیحش گذشت. حدیث (5) «أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ، عَنْ‏ أَبِيهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: ... انْظُرُوا أَمْرَنَا وَ مَا جَاءَكُمْ عَنَّا، فَإِنْ‏ وَجَدْتُمُوهُ‏ لِلْقُرْآنِ‏ مُوَافِقاً فَخُذُوا بِهِ، وَ إِنْ لَمْ تَجِدُوهُ مُوَافِقاً فَرُدُّوهُ، وَ إِنِ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ عَلَيْكُمْ فِيهِ فَقِفُوا عِنْدَهُ وَ رُدُّوهُ إِلَيْنَا حَتَّى نَشْرَحَ لَكُمْ مِنْ ذَلِكَ مَا شُرِحَ لَنَا»[2]: (امام باقر علیه السلام: به امر ما و چیزی که از ما به شما می رسد نگاه کنید، پس اگر آن را موافق قرآن یافتید بدان عمل نمایید و اگر موافق نیافتید ردش کنید، و اگر تشخیص آن بر شما مشتبه شد نسبت به آن توقف نموده و به ما ارجاعش دهید تا برایتان به گونه ای شرحش دهیم که برای خودمان شرح داده شده است). بررسی: سند این روایت به خاطر عَمر بن شمر نامعتبر است و عجیب آنکه راوی آن، شیخ مفید - به یک واسطه - از شیخ کلینی است، اما نه شیخ مفید آن را در آثار مکتوبِ بر جای مانده از خودش ثبت نموده و نه شیخ کلینی. ولی به هر حال، از نظر محتوا مخالف روایت قبل است چون می گوید: اگر حدیث را موافق قرآن نیافتید ردش کنید، با اینکه در حدیث قبلی می گفت: اگر هیچ شاهدی هم در قرآن بر آن نیافتید ردش نکنید. ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ 👇👇👇👇👇(۱)
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ از طرفی نکته مهمی را بیان می کند که: همیشه اینطور نیست که با مراجعه به قرآن روشن شود مضمون حدیث موافق آن هست یا نیست و چه بسا تشخیص آن بر ما مشتبه می شود: «وَ إِنِ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ عَلَيْكُمْ فِيهِ فَقِفُوا عِنْدَهُ وَ رُدُّوهُ إِلَيْنَا»، خوب در چنین صورتی چه باید کرد؟ حدیث می گوید صبر کنید تا به محضر امام برسید و ایشان برای شما آن را توضیح دهد، لکن ما که در زمان غیبت امام علیه السلام به سر می بریم و دسترسی به ایشان نداریم پس تکلیف مردم عصر غیبت نسبت به احادیثی که بر ایشان مشتبه می باشد چیست؟ غیر از اینکه دیگر ائمه علیهم السلام نیز همیشه در دسترس نبوده اند، و همین سوال روشن می کند معیار موافقت و مخالفت قرآن، معیار تام و کاملی نیست و همه خلأهای اعتبار سنجی حدیث را پر نمی کند. حدیث (6) «عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏: لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ‏ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ ص»[3]: (امام باقر و صادق علیهما السلام: حدیثی را بر ما تصدیق نکن مگر موافق کتاب خدا و سنت پیامبرش باشد). بررسی: این روایت کلاً بدون سند ثبت شده ولی از نظر محتوا، منافاتی با شرط وثاقت راوی ندارد زیرا ممکن است مرادش این باشد که علاوه بر وثاقت سند، باید محتوایش هم موافق دین باشد. همچنانکه قرآن را به تنهایی معیار نمی داند و در کنارش سنت ثابت پیامبر را هم جزء معیار معرفی می کند که می رساند: همه چیز در ظاهر قرآن نیست تا بتوان با عرضه هر حدیثی بر آن، صحت و بطلانش را تشخیص داد. حدیث (7) «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:‏ إِنَّ عَلَى كُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ عَلَى كُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ»[4]: (امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله: بر هر مطلب حقّی حقیقتی وجود دارد و بر هر مطلب درستی نوری هست پس هر چه موافق کتاب خدا بود بدان عمل کنید و هر چه مخالف قرآن بود کنارش بگذارید). بررسی: سند حدیث به علت وجود نوفلی و سکونی نامعتبر می باشد (هر چند حدیث آن دو طبق مبنای موثوقی قابل پذیرش است)، اما از نظر محتوا تصریح می کند: حدیث مخالف قرآن باطل است[5]، که می رساند: مرادش از مخالفت، مخالفت صریح با قرآن می باشد و به قرینه مقابله، روشن می شود مقصودش از موافقت نیز، موافقت صریح و واضح است، نه صرف عدم مخالفت؛ بلکه قبلاً توضیح دادیم که اصلاً صرف عدم مخالفت، نمی رساند این حدیث از معصوم صادر شده است. و حال که موافقت صریح ملاک قرار داده شده، این ملاک تنها شامل درصد بسیار کمی از احادیث می شود زیرا همانگونه که توضیح دادیم: نسبت به اکثر مطالبی که در روایات آمده، بیانی در ظاهر قرآن وجود ندارد. البته باید توجه داشت مراد از موافقتِ صریح این نیست که دقیقاً همان چیزی که در حدیث آمده، در قرآن هم آمده باشد، زیرا در این صورت دیگر نیازی به حدیث باقی نمی ماند[6]، بلکه مثلاً اگر قرآن فرموده ربا حرام است روایت هم عذاب شدیدی برای ربا معرفی کند. [1] . الکافی ج2 ص222 ح4 [2] . أمالی الطوسی ص231-232 ح2 [3] . تفسیر العیاشی ج1 ص9 ح6؛ و متن مطابق وسائل الشیعه ج27 ص123 ح47 آورده شده است. [4] . الکافی ج1 ص69 ح1 [5] . اینکه می گویم: "باطل است"، با توجه به نگاه حدیث به زمان حضور امام می باشد زیرا در زمان حضور وی، ما مکلف به احکام واقعی هستیم لذا وقتی امام می فرماید مخالف قرآن را کنار بگذار، می رساند که واقعی نیست. بر خلاف اینکه نگاه حدیث به زمان غیبت امام باشد، زیرا در زمان غیبت ما مکلف به احکام ظاهری هستیم پس امر به کنار گذاشتن حدیث مخالف، نمی رساند که آن باطل است. [6] . إرشاد العقول إلی مباحث الأصول ج3 ص209 ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ••ᚙ (۲)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮                        ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع: تعصب در مهدویت ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام اگر ما بخواهیم با تعصب به قضیه مهدویت بنگریم ممکنه روزیکه یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود ظهور بکنه ما با ایشون هم تضاد داشته باشیم. به هر حال امام قائم قرآن را تفسیر به رای خواهند کرد ممکنه خیلی از قوانین الهی تغییر بکنند چون این کتابی که در دست ماست تا زمانی که معصوم نباشه تفسیر آن برای ما غیر ممکن هست. ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم ۱. نمی دانم مرادتان از تعصب در قضیه مهدویت چیست که نتیجه‌ی آن را احتمال تضاد با حضرت مهدی علیه السلام دانستید! قضیه مهدویت، اینقدر در کلام اهل بیت علیهم السلام روشن است که جز فریبکار خدشه ای در آن ندارد و من الآن خلاصه آنچه به تواتر و فوق تواتر برای شیعه ثابت شده را خدمتتان بیان می کنم: اسلام یک مهدی موعود بیشتر ندارد که هم ایشان قائم موعود این امت بلکه همه امتهاست. ایشان فرزند بلافصل امام عسکری علیه السلام و تک پسر بلکه تک فرزند آن حضرت است که پس از شهادت پدر بزرگوارشان به عنوان آخرین امام، به امامت رسیده اند. آن حضرت دو غیبت کوتاه و بلند داشته اند و همینک در غیبت بلند به سر می برند و در این غیبت زنده و سالم بر روی زمین باقی می مانند تا پس از رخداد علائم محتوم، قیام نمایند. ۲. تقابل شیعه با حضرت مهدی علیه السلام تصویری است که جریان احمد برای شما ساخته است و الا طبق روایات، تنها کسانی که به مقابله با حضرت مهدی علیه السلام معرفی شده اند طرفداران عثمان و تعدادی از زیدیه بتریه هستند. ۳. اینکه قائم علیه السلام قرآن را تفسیر به رای می کند تهمتی آشکار بر ساحت امامت است. امام هرگز رای خود را در شریعت دخالت نمی دهد و آنچه هست رای خداست که به وراثت و غیر وراثت به امام رسیده است. و اگر مرادتان آوردن تفسیری غیر از چیزی است که ما فعلاً می دانیم، بر فرض قبول، این بعد از اثبات جهانی قائمیت رخ خواهد داد، نه اینکه متکبر جاهلی چون علی محمد باب و مدعی فعلی، مشتی خزعبل را به عنوان تفسیر حقیقی قرآن و دلیل بر قائمیت خویش به افراد ساده لوح ارائه دهند و مصداق انسان خاسر را العیاذ بالله العلی العظيم شخص امیر المومنین علیه السلام بدانند. ۴. اینکه ممکن است خیلی از قوانین الهی تغییر کند خلاف حدیث مجمع علیه است که حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة. ۵. اینکه کتاب حاضر، غیر قابل تفسیر برای ماست چون معصوم حاضر نیست، پس یازده معصوم قبلی چه می کردند و دهها هزار حدیثی که برای ما در تفسیر قرآن و بیان احکام و اعتقاد به یادگار گذاشته اند چیست؟! مکتبی که چنین درباره اش تصور کنند که هباء منثور است! توصیه می کنم به جای گوش سپردن به اینگونه حرف های عوامانه، به سخنان عالمانه گوش سپارید که بر مبنای عقلانیت و شریعت صحیح به منصه ظهور رسیده است. ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹