eitaa logo
حدیث (کلامکم نور)
61 دنبال‌کننده
61 عکس
2 ویدیو
9 فایل
کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَی وَ فِعلِکَم الخَیر.... نشر معارف ودرر کلام اهل بیت سلام الله علیهم
مشاهده در ایتا
دانلود
قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اَيُّهَا النّاسُ! اِنَّ اللّه َ جَلَّ ذِكْرُهُ ماخَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذا عَبَدُوهُ اسْتَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ماسِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبى أَنْتَ وَاُمّي فَما مَعْرِفَةُ اللّه ِ؟ قالَ: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طاعَتُهُ.» [علل الشرايع، ص 9.] امام حسين عليه السلام فرمود: اى مردم! همانا خداى بزرگ بندگان را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند، وقتى او را شناختند او را پرستش خواهند كرد، هنگامى كه او را پرستش كردند از بندگى غير او بى نياز مى شوند. مردى گفت: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، شناخت خدا چيست؟ فرمود: عبارتست از شناخت مردم هر زمان امامشان را، آن امامى كه اطاعت او بر آنها واجب است.
قالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلّىٍ عليه السلام: مَنْ عَرَفَ حَقَّ اَبَوَيْهِ الْأفْضَلَيْنِ: مُحَمَّدٍ وَعَلّىٍ وَاَطاعَهـُما حَقَّ طاعـَتِهِ، قيـلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ في اَىِّ جِنانٍ شِئْتَ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 590، ح589.] امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه حق دو پدر برتر (از پدر طبيعى) خود يعنى حضرت محمّد صلي الله عليه و آله و على عليه السلام را بشناسد و آنها را آنطور كه شايسته است اطاعت كند به او گفته مى شود: در هر جاى بهشت كه دوست دارى فرود آى و جاى بگير.
قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: مَنْ دَمَعَتْ عَيْناهُ فينا دَمْعَةً بِقَطْرَةٍ اَعْطاهُ اللّه ُ تَعالى الْجَـنَّةَ. [ينابيع المودة، ص 228.] امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه چشمانش قطره اى اشك براى ما بريزد، خــداوند بهشت را بـه او عطا خواهـد كـرد.
 قالَ رَجُلٌ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلىٍّ عليه السلام: يا ابْنَ رَسُولِ اللّه ِ أَنَا مِنْ شيعَتِكُمْ، قالَ: اتَّـقِ اللّه َ وَ لا تَدّْعِيَنَّ شَيْئاً يَقُولُ اللّه ُ لَكَ كَذِبْتَ وَفَجَرْتَ فِى دَعْواكَ، إِنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ، وَلكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مَوالِيكُمْ وَمُحِبّيكُمْ. [بحارالانوار، ج 68، ص 156.] مردى به امام حسين عليه السلام گفت: اى فرزند رسول خدا من از شيعيان شمايم، فرمود: از خدا بترس! چيزى را ادّعا نكن كه خدا بگويدت دروغ گفتى و ادّعاى گزافى كردى، شيعيان ما كسانى اند كه دلهايشان از هر نوع غلّ و غشّ و دغلكارى پاك باشد، ولى تو بگو: من از دوستان و علاقه مندان شمايم
قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لَيْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ يَخافُ الْمَوْتَ، ما أَهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَاِحْياءِ الْحَقِّ، لَيْسَ الْمَوْتُ في سَبيلِ الْعِزِّ اِلاّ حَياةً خالِدَةً وَلَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّالْمَوْتَ الَّذى لاحَياةَ مَعَهُ، اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَكْثَرِ مِنْ قَتْلى؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فيسَبيلِ اللّه ِ، وَلكِنَّكُمْ لاتَقْدِروُنَ عَلى هَدْمِ مَجْدى وَمَحْوِ عِزّى وَشَرَفى. [كلمات الامام الحسين عليه السلام، 360، ح 348] امام حسين عليه السلامفرمود: جايگاه من جايگاه كسى كه از مرگ بترسد نيست مرگ در راه عزّت و احياى حقّ چقدر پيش من آسان است، مرگ در راه عزّت چيزى جز حيات جاودانه نيست و زندگى با ذلّت جز مرگ و نيستى كه هيچ حياتى همراه ندارد نيست، آيا مرا با مرگ مى ترسانيد. آيا بيش از كشتن من مى توانيد؟ آفرين به مرگ در راه خدا، ولى شما نمى توانيد شكوه مرا نابود كنيد و عزّت و شرافتم را از بين ببريد
قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ، لَمْ يَكُنْ فِيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ: اَلْعَقْلُ، وَالدّينُ وَالْأَدَبُ، وَالْحَياءُ، وَحُسْنُ الْخُلْقِ. [حياة الامام الحسين عليه السلام، ج 1، ص 181.] امام حسين عليه السلام فرمود: پنـج چيز است اگر در انسـان نباشد، در او بهـره زيادى نخـواهد بود: ۱ـ عقل ۲ ـ دين ۳ ـ ادب ۴ ـ حيا ۵ ـ خوش اخلاقى.
قالَ لَهُ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِرْجِعْ اِلَيْهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلى غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنّا الْعَشِيَّةَ لَعَلَّنا نُصَلّى لِرَبِّنَا الْلَّيْلَةَ وَنَدْعُوَهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ، فَهُوَ يَعْلَمُ اَنِّى قَدْ كُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ كِتابِهِ وَكَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، حديث 392، ح 379.] امام حسين عليه السلام(شب عاشورا كه لشكر عمرسعد خواست حمله را آغاز كند به برادرش ابوالفضل) فرمود: به طرف آنها برو، اگر توانستى آنرا تا فردا تأخير بينداز و حمله آنها را امشب از ما دفع كن تا اينكه امشب براى پروردگارمان نماز بخوانيم و دعا كنيم و استغفار كنيم، زيرا خـدا مى داند كه نماز براى او و تـلاوت قرآن و دعاى زياد و استغفار را دوست دارم.
قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِفْعَلْ خَمْسَةَ أشْياءَ وَاذْنِبْ ماشِئْتَ، فَأَوَّلُ ذلِكَ: لا تَأْكُلْ رِزْقَ اللّه ِ وَاذْنِبْ ماشِئْتَ، وَالثّانى: اُخْرُجْ مِنْ وِلايَةِ اللّه ِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَالثالِثُ:اُطْلُبْ مَوْضِعاً لايَراكَ اللّه ُ وَاذْنِبْ ماشِئْتَ، وَالرّابِعُ: اِذا جاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَالْخامِسُ: اِذا اَدْخلَكَ مالِكٌ فى النّارِ فَلا تَدْخُلْ فِى النّارِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ح 559] مردى آمد خدمت امام حسين عليه السلام و گفت مردى گناهكارم و نمى توانم از گناه خودارى كنم مرا موعظه كن. امام عليه السلام در پاسخ فرمود: پنج كار انجام بده بعد هر چه خواستى گناه كن: ۱ ـ روزى خدا را نخور هر چه مى خواهى گناه كن؛ ۲ ـ از حكومت و سرپرستى خدا خارج شو، هر چه دلت مى خواهد انجام ده؛ ۳ ـ جايى را انتخـاب كن كه خـدا تـو را نبيند بعـد هر چه مى خواهى گناه مرتكب شو؛ ۴ ـ زمانى كه عزرائيل آمد روح ترا از بدنت بگيرد او را از خودت دور كن هر چه خواستى انجام بده؛ ۵ ـ وقتى كه مالك جهنم خواست تو را وارد آتش كند وارد نشو بعد هرگناهى كه مى خواهى انجام ده
ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) وَ الْحَسَنُ (علیه السلام) وَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) عَلَی سُورٍ بَیْنَ الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ یَعْرِفُونَ الْمُحِبِّینَ لَهُمْ بِبَیَاضِ الْوُجُوهِ وَ الْمُبْغِضِینَ لَهُمْ بِسَوَادِ الْوُجُوهِ. ابن‌عبّاس ( پیامبر اکرم (و امیرالمؤمنین (و فاطمه (و حسن و حسین (هستند که در فاصله‌ی بین بهشت و جهنّم قرار دارند دوستان خود را از چهره‌های درخشان و دشمنان را از چهره‌های سیاه می‌شناسند.
۴۶۹ - حُسن نیت مهم‌ترین عامل توفیق الهی و وَفِّقني لِطاعَةِ مَن سَدَّدَني، و مُتابَعَةِ مَن أرشَدَني.[۱] التَّوْفِيقُ‌ من الله: توجيه الأسباب نحو مطلوب الخير.[۲] توفیق الهی یعنی فراهم شدن اسباب برای انجام کار خیر. همچنین به این نکته اشاره شد که انجام کاری بدون توفیق الهی امکان‌پذیر نخواهد بود. در روایتی از امام باقر (علیه السّلام) در تفسیر «لا حول و لا قوّة إلّا بالله» آمده است: مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِيَةِ اللَّهِ إلّا بِعَونِ اللَّهِ، و لا قُوَّةَ لَنا على‌طاعَةِ اللَّهِ إلّا بِتَوفيقِ اللَّهِ عَزَّوجلَّ.[۳] معنايش اين است كه ما قدرت روى گرداندن از معصيت خدا نداريم، مگر به يارى خدا، و قوّت و توانايى بر طاعت خدا نداريم، مگر با توفيق خداوند عزّوجلّ. پس رعایت تقوا که همان ترک معصیت و اطاعت است، جز با توفیق الهی امکان‌پذیر نمی‌باشد. اما سؤال اصلی این است که چرا خدا به عده‌ای توفیق می‌دهد و به عده‌ای نمی‌دهد؟ در پاسخ می‌گوییم: قطعاً کار خدا بدون حکمت و گزاف نیست. بنا بر این، اینکه خدا به برخی توفیق می‌دهد عواملی دارد و اینکه از برخی سلب توفیق می‌کند به خاطر موانعی است که موجب آن می‌شود. مهم‌ترین عامل توفیق که در روایات متعددی آمده است، حُسن نیت است. اگر انسان نیتش، نیت صادقانه‌ای باشد و بخواهد برای خدا کار کند، کمک الهی به مدد او می‌آید . طبق نقل امیر المؤمنین (علیه السّلام) می‌فرماید: على‌ قَدرِ النِّيَّةِ تَكونُ مِن اللَّهِ العَطِيَّةُ.[۴] دهِش خداوند به هركس، به اندازه نيّت اوست. پس عنایت و توفیق الهی به اندازه حسن نیت انسان است. همچنین می‌فرماید: مَن‌ حَسُنَت نِيَّتُهُ ‌أمَدَّهُ التَّوفيقُ.[۵] هركه نيّتش خوب باشد، توفيق يار او شود [و به او امداد رساند]. در روایت از امام صادق (علیه السّلام) نیز چنین نقل شده است: إنّما قَدَّرَ اللَّهُ عَونَ العِبادِ على‌ قَدرِ نِيّاتِهِم، فمَن صَحَّت نِيَّتُهُ تَمَّ عَونُ اللَّهِ لَهُ، ومَن قَصُرَت نِيَّتُهُ قَصُرَ عَنهُ العَونُ بقَدرِ الّذي قَصُرَ.[۶] در حقيقت، خداوند يارى خود به بندگان را به اندازه نيّت‌هاى آنان قرار داده است. پس هركه نيّتش درست باشد، يارى‌خدا به او كامل‌رسد و هركه نيّتش كاستى داشته باشد، يارى خدا نيز به همان اندازه كاستى نيّت او، از وى كاسته شود. [۱] الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰. [۲] مجمع البحرين، طریحی، ج‌۵، ص۲۴۷. [۳] التوحيد، شیخ صدوق، ص۲۴۲، ح۳. [۴] غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح۶۱۹۳. [۵] غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح۹۱۸۶. [۶] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۷۰، ص۲۱۱.
🔅امیرالمؤمنین علی علیه السلام: أَصْنافُ السُّـكْرِ أَرْبَعَةٌ: سُكْرُ الشـَّبـابِ وَسُكْرُ الْمالِ وَسُكْرُ النَّوْمِ وَسُكْرُ الْمُلْكِ. مستى چهار قسم است: ۱ ـ مستى جـوانى ۲ ـ مستى ثــروت ۳ ـ مستى خـواب ۴ ـ مستى رياست. 📚 تحف العقول، ص ١٢۶