صَلاةُ الجَماعَةِ
۰,۱۰۸۷۱.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن صَلَّى الخَمسَ في جَماعَةٍ فَظُنُّوا بهِ خَيرا . ۱
۰,۱۰۸۷۲.الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لَيَحضُرُنَّ مَعَنا صلاتَنا جَماعَةً، أو لَيَتَحَوَّلُنَّ عنّا و لا يُجاوِرُونا و لا نُجاوِرُهُم. ۲
۰,۱۰۸۷۳.الإمامُ الباقرُ عليه السلام : إنَّ الجُهَنِيَّ أتَى النبيَّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، إنّي أكُونُ في البادِيَةِ و مَعي أهلِي و وُلدِي و غِلْمَتِي، فَاُؤَذِّنُ و اُقِيمُ و اُصَلِّي بهِم أ فَجَماعَةٌ نحنُ ؟ فقالَ : نَعَم .
فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، إنَّ الغِلْمَةَ يَتبَعُونَ قَطرَ السَّحابِ فَأبقى أنا و أهلي و وُلدي، فَاُؤَذِّنُ و اُقِيمُ و اُصَلِّي بهِم أ فجَماعَةٌ نحنُ ؟ فقالَ : نَعَم . فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، فإنَّ وُلدِي يَتَفَرَّقُونَ في الماشِيَةِ فَأبقى أنا و أهلِي، فَاُؤَذِّنُ و اُقِيمُ و اُصَلِّي بهِم أ فجَماعَةٌ نحنُ ؟ فقالَ : نَعَم . فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، إنَّ المَرأةَ تَذهَبُ في مَصلَحَتِها فَأبقى أنا وَحدِي، فَاُؤَذِّنُ و اُقِيمُ أ فجَماعَةٌ أنا؟ فقالَ : نَعَم ،المُؤمِنُ وَحدَهُ جَماعَةٌ . ۳
۲۲۷۵
نماز جماعت
۰,۱۰۸۷۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه نمازهاى پنج گانه را با جماعت بخواند ، به او گمان نيك بريد .
۰,۱۰۸۷۲.امام على عليه السلام : يا در نماز جماعتِ ما حاضر مى شوند، يا از ما دور شوند و در مجاورت هم نباشيم .
۰,۱۰۸۷۳.امام باقر عليه السلام : جُهَنى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد : اى رسول خدا! من در صحرا با زن و فرزندان و غلامانم به سر مى برم و [موقع نماز] اذان مى گويم و مى ايستم و با آنها نماز مى گزارم ، آيا نماز ما جماعت است؟ فرمود : آرى . عرض كرد : اى رسول خدا! [گاهى اوقات ]غلامانم در پى آوردن آب مى روند و من مى مانم و زن و فرزندانم . پس [موقع نماز ]اذان مى گويم و مى ايستم و با آنها نماز مى گزارم ، آيا نماز ما جماعت به حساب مى آيد؟ فرمود : آرى . جُهَنى عرض كرد : اى رسول خدا! [گاهى اوقات] فرزندانم در پى احشام مى روند و من و همسرم تنها مى مانيم . پس [وقت نماز] اذان مى گويم و مى ايستم و با او نماز مى خوانم، آيا جماعت حساب مى شود؟ فرمود : آرى . عرض كرد : اى رسول خدا صلى الله عليه و آله گاهى زن نيز
دنبال كارهايش مى رود و من تنها مى مانم و اذان مى گويم و مى ايستم و نماز مى خوانم، آيا نماز من تنها جماعت است؟ حضرت فرمود : آرى ، مؤمن به تنهايى نيز جماعت است .
۱.الكافي : ۳/۳۷۱/۳ .
#دنیا
#حب
محبت دنیوی سه خصلت بد بوجود می آورد
1779 - قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىٌّ عليه السلام: حُبُّ الدُّنْيا يُفْسِدُ الْعَقْلَ، وَ يُصِمُّ الْقَلْبَ عَنْ سَماعِ الْحِكْمَةِ، وَ يُوجِبُ أَلِيمَ الْعِقابِ.
محبّت و علاقهى به دنيا: 1 - عقل را فاسد مى سازد 2 - قلب را از شنيدن حكمت كر مى كند 3 - و موجب مجازات دردناك مى گردد.
کتاب احادیث الطلاب ص 497
#علم
#ادب
#انسان
1781 - وَ قالَ امیر المومنین علی عليه السلام: يا مُؤْمِنُ: إِنَّ هذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ، ثَمَنُ نَفْسِكَ فَاجْتَهِدْ فِى تَعَلُّمِها، فَمَا يَزِيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ أَدَبِكَ يَزِيدُ فِى ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ، فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدِى إِلى رَبِّكَ، وَ بِالْأَدَبِ تُحْسِنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ، وَ بِأَدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوجِبُ الْعَبْدُ وَلايَتَهُ وَ قُرْبَهُ، فَاقْبَلِ النَّصِيحَةَ كَىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ.
اى مومن: همانا اين علم و ادب قيمت توست پس در يادگيرى آنها بكوش و هرچه علم و ادبت زياد مى شود قيمت و ارزشت زياد مى شود و يقيناً با علم به سوى پروردگارت هدايت مى شوى و با ادب خدمت به پروردگارت را نيكو انجام مى دهى و بواسطه ادب خدمتگزارى، انسان مستوجب نزديكى و دوستى خدا مى شود پس نصيحت پذير باش تا از عذاب نجات پيدا كنى.
کتاب احادیث الطلاب ص 497
#امام_کاظم
#علم
#انسان
3119 - قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عليه السلام: يا هِشامُ لَوْ كانَ فِى يَدِكَ جَوْزَةٌ، وَ قالَ النَّاسُ (فِى يَدِكَ) لُؤْلُؤَةٌ، ما كانَ يَنْفَعُكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَ نَّها جَوْزَةٌ، وَ لَوْ كانَ فِى يَدِكَ لُؤْلُؤَةٌ، وَ قالَ النَّاسُ: اِنَّها جَوْزَةٌ ما ضَرَّكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَ نَّها لُؤْلُؤَةٌ
اى هشام! اگر گردوئى در دست تو باشد و همه مردم بگويند مرواريد است نفعى به حال تو ندارد در حالى كه تو مى دانى كه گردو است، و اگر مرواريدى در دست تو باشد و مردم بگويند گردو است، به تو زيانى نمى رساند در حالى كه تو مى دانى كه مرواريد است.(يعنى مدح و ذم افراد نبايد در شخصيت تو ودین تو اثر بگذارد بلکه آنچه به تو نفعمیرساند واقع است )
کتاب احادیث الطلاب ص 904
#حق
#واقع
🔵 علی بن یقطین و نارضایتی امام کاظم علیه السلام
روزی یکی از مومنین به نام ابراهیم جمال خواست نزد وزیر هارون الرشید – یعنی؛ علی بن یقطین – برود؛ و لیکن علی بن یقطین از پذیرش و ملاقات با ابراهیم امتناع ورزید.
پس از آن، ایام ذی الحجه فرا رسید و علی بن یقطین جهت انجام مناسک حج، عازم مدینه منوره و مکه معظمه گردید.
هنگامی که به مدینه رسید، خواست به زیارت و ملاقات حضرت ابوالحسن، امام موسی کاظم (ع) شرفیاب شود، همین که جلوی منزل حضرت رسید و اجازه ورود خواست، امام (ع) از پذیرش و ملاقات با او امتناع ورزید. روز دوم نیز علی بن یقطین آمد و اجازه ورود خواست؛ ولی حضرت باز هم نپذیرفت. پس به غلام حضرت گفت: به مولایم بگو که من از علاقه مندان مخلص شما هستم و این همه راه را برای زیارت شما آمده ام، گناه و خلاف من چیست، که مرا نمیپذیری؟ هنگامی که غلام، گفته علی بن یقطین را برای امام کاظم (ع) بازگو کرد، آن حضرت برایش چنین پیغام فرستاد: چون ملاقات با ابراهیم جمال – شتر چران – را نپذیرفتی، و تو دل او را شکستی و ناامیدش کردی و او از تو آزرده خاطر بازگشت.
و باید بدانی که خداوند هم اعمال تو را مقبول درگاهش قرار نخواهد داد؛ مگر آن که ابراهیم جمال از تو راضی و خوشنود گردد. علی بن یقطین به غلام گفت: به مولایم بگو: در این موقعیت چگونه ابراهیم را پیدا کنم؟ من در شهر مدینه هستم و او در شهر کوفه میباشد. و حضرت فرمود: هنگامی که شب فرا رسید، بدون آن که کسی مطلع شود، تنها به قبرستان بقیع برو، آن جا شتری آماده است، سوار آن شو و به کوفه برو.
علی بن یقطین طبق فرمان حضرت، شبانه وارد قبرستان بقیع شد و سوار بر شتر گردید و عازم کوفه شد؛ و در یک لحظه با طی الارض به شهر کوفه رسید و خود را جلوی درب منزل ابراهیم جمال دید، پس درب منزل را کوبید و گفت، من علی بن یقطین هستم.
ابراهیم جمال از درون خانه گفت: علی بن یقطین را با من چه کار است؟ و برای چه این جا آمده است؟! علی بن یقطین پاسخ داد: موضوع بسیار مهم است، و آن قدر اصرار ورزید تا آن که ابراهیم آمد و درب منزل را گشود و علی وارد منزل شد. همین که علی بن یقطین وارد منزل ابراهیم گشت، اظهار داشت: امام و مولایم، حضرت موسی بن جعفر (ع) از ملاقات با من خودداری نمود؛ مگر آن که تو از من راضی شوی و مرا مورد عفو و بخشش خود قرار بدهی.
ابراهیم ساربان گفت: خداوند از تو راضی باشد، علی پاسخ داد: رضایت خداوند نیز در خوشنودی تو است، و سپس افزود: اگر تو از من ناراحت نیستی و میخواهی خوشحال برگردم، باید پای خود را بر صورت من بگذاری. و با اصرار فراوان ابراهیم تقاضای او را پذیرفت؛ و آن گاه علی روی زمین خوابید و ابراهیم پای خود را روی صورت او گذاشت؛ سپس جانب دیگر صورتش بر خاک نهاد و گفت: طرف دیگر صورتم را نیز پایمال کن. و چون ابراهیم پای خود را بر صورت علی بن یقطین نهاد، علی به طور مکرر میگفت: خدایا، تو شاهد و گواه باش. پس از آن، از حضور ابراهیم خداحافظی نمود و چون به مدینه رسید و جلوی منزل امام موسی کاظم (ع) آمد، حضرت او را پذیرفت و به درون منزل راه یافت [۱] .
——————————————————
منابع:
[۱] الثاقب فی المناقب: ص ۴۵۸، ح ۳۸۶، عیون المعجزات: ص ۱۰۳،س ۲۰، بحار الانوار: ج ۴۸، ص ۸۵، ح105
#امام_کاظم
#حدیث_داستانی
#اجتماعی
رسول خداصلی الله علیه و آله:
آگاه باشید که نماز، سفره مهمانى خداوند در زمین است که آن را براى شایستگان رحمتش، پنج مرتبه در هر روز، پهن مى کند.مستدرک الوسائل/ج3/ص16
#نماز
#امام_کاظم
#عرفان_عملی
#خاص
نصایح امام موسی کاظم به فرزندش
3170 - وَ قَالَ موسی بن جعفر عليه السلام: لِبَعْضِ وُلْدِهِ: يا بُنَىَّ إِيَّاكَ أَنْ يَراكَ اللَّهُ فى مَعْصِيَةٍ نَهاكَ عَنْها، وَ إِيَّاكَ أَنْ يَفْقِدَكَ اللَّهُ عِنْدَ طاعَةٍ أَمَرَكَ بِها، وَ عَلَيْكَ بِالْجِدِّ، وَ لا تُخْرِجَنَّ نَفْسَكَ مِنَ التَّقْصِيرِ فى عِبادَةِ اللَّهِ وَ طاعَتِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ لا يُعْبَدُ حَقَّ عِبادَتِهِ، وَ إِيَّاكَ وَ الْمِزاحَ، فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِنُورِ إِيمانِكَ، وَ يَسْتَخِفُّ مُرُوَّتِكَ وَ إِيَّاكَ وَ الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ، فَإِنَّهُما يَمْنَعانِ حَظَّكَ مِنَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.
آن حضرت به يكى از فرزندانش فرمود: اى پسر جان: مبادا خدا تو را در معصيتى كه از آن تو را نهى كرده ببيند، يا در طاعتى كه بدان تو را امر كرده نيابد، و بر تو باد كه هميشه سعى و تلاش كنى و هيچ وقت خود را در عبادت و اطاعت خدا بى تقصير نشمارى، زيرا كه خدا را نمى توان آنطورى كه حق اوست عبادت كرد، و بپرهيز از مزاح (و شوخى هاى زياد) زيرا كه آن نور ايمانت را مى برد و مردانگى تو را سبك مى سازد و از ملامت و كسالت بپرهيز كه تو را از بهره و نصيب دنيا و آخرت باز مى دارد.
کتاب احادیث الطلاب ص 916
#حدیث_داستانی
#مرگ
#دنیا
علی علیه السلام وارد بازار بصره شد، دید مردم سرگرم خرید و فروشند، بر غفلت مردم سخت گریست. سپس فرمود:
ای بندگان دنیا! روزها برای معامله های خود قسم یاد می کنید، شب ها در بستر می خوابید، در شبانه روز از آخرت غافلید، پس چه وقت برای آخرت خود توشه بر می گیرید، و در امر معاد فکر می کنید.
مردی به حضرت گفت: چه کنیم به تأمین مخارج زندگی نیازمندیم.
حضرت فرمود: تأمین زندگی از راه حلال آدمی را از آخرت باز نمی دارد، و چنانچه قصد احتکار و جمع آوری دنیا داشته باشی، هرگز عذرت پذیرفته نیست.
مرد گریه کنان برگشت و رفت.
حضرت او را صدا زد و فرمود: برگرد بیشتر توضیح بدهم.
آن مرد برگشت. امام علیه السلام فرمود:
بدان ای بنده خدا! هرکس در این جهان برای آخرت تلاش کند پاداشش در آن دنیا بر او پرداخت می گردد، و هرکس در دنیا فقط برای دنیا کار کند در فکر آخرت نباشد، مزدش در جهان آخرت آتش جهنم خواهد بود.
سپس این آیه را خواند:
و اما من طغی و اثر الحیاة الدنیا فان الجحیم هی الماوی:
هر کس از حکم خدا سرکش و طاغی شد، و زندگی دنیا را برگزید، دوزخ جایگاه اوست
#پزشکی
خوردن مویز و آثار شگفت آن
1784 - قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىٌّ عليه السلام: أَكْلُ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ زَبِيبَةً حَمْراءَ فِى كُلِّ يَوْمٍ عَلَى الرِّيقِ، يَدْفَعُ جَمِيعَ الْأَمْراضِ إِلاَّ مَرَضَ الْمَوْتِ.
خوردن 21 عدد مويز (انگور سياه خشك شده) هر روز ناشتا از همهى بيماريها بجز مرگ جلوگيرى مى كند.
کتاب احادیث الطلاب ص 498
✨﷽✨
🔴مرگ راحت نشانه خوب بودن انسان نیست
✍امام رضا (ع) میفرمایند: حضرت موسی بن جعفر (ع) برای عیادت مردی كه در سكرات مرگ بود، رفتند. اطرافیان پرسیدند: یابن رسول الله! دوست داریم احوال این محتضر را كه مصاحب ماست بدانیم!
حضرت فرمود: مرگ مانند دستگاه تصفیه است، و مؤمنین را از گناهانی كه نمودهاند تصفیه و پاك میكند؛ بطوریكه آخرین دردی كه آنها تحمّل میكنند، كفّارۀ آخرین گناهی است كه در آنها باقی مانده است.
و كافران را تصفیه میكند از حسناتی كه در دنیا أحیاناً انجام دادهاند؛ بطوریكه آخرین لذّت و راحتی كه در دنیا به آنها میرسد، پاداش وجزای آخرین كار نیكی است كه بجای آوردهاند.
👈و امّا حال این رفیقتان كه در سكرات است مانند كسی كه گناهان او را غربال كرده باشند، از گناه بیرون آمده و پاك و پاكیزه شده است.
و الان صلاحیت پیدا كرده كه با ما أهل بیت در سرای ابدی همنشین باشد.
📕معانی الاخبار ص ۲۸۹
#حدیث_داستانی
#مرگ
#گناه