4_5850638634255909912.pdf
34.5M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «الصحیح من مقتل سید الشهداء و اصحابه»
@TarikhEslam
4_6023959501160318347.pdf
17.98M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «شهادتنامه امام حسین(ع)» ترجمه کتاب «الصحیح من مقتل سید الشهداء و اصحابه»
@TarikhEslam
🔸 امام زمان(ع) کسی را دیندار نمیکند؛ از بردگی رها میکند
🔘 دعوای دین سر آزادی و رهایی است، نه سرِ ارتباط ما با خدا؛ ارتباط قلبی با خدا که اجباری نمیشود!
🔘 دعوای دین سر بردگیِ غیرخدا است؛ یعنی تو نباید اسیر و بردۀ کسی بشوی، باید رها باشی
🔘 خیلی از الزامات بروکراسی باید برداشته شود تا مردم به رهایی برسند
یکی از بخشهای ادبیات اصیل دین ما که مهجور است «ادبیات آزادی» است. چرا میگوییم مهجور است، چون خیلیها نمیدانند که اصلاً آزادی مال دین است و فلسفۀ بندگی خدا چیزی جز رهایی از بندگی غیر خدا نیست.
دین اصلاً و ابداً سر ارتباط تو با خدا، با تو دعوا ندارد، فقط سر این دعوا است که میفرماید «بردۀ کسی دیگر نشو! رها شو!» وقتی از غیرخدا رها شدی، آنوقت مطمئناً به سوی خدا میروی.
خدا از پیغمبر میخواد که فقط این بندگانم را رها کن، آنها خودشان به سمت من میآیند. دعوای دین سر رهایی است، سر چیز دیگری دعوا ندارد.
این اصلاً عاقلانه نیست که بگوییم «دین میگوید باید ارتباط خودت را با خدا قوی کنی، زودباش! تو باید عاشق خدا بشوی!» به زور که نمیشود عاشق شد! ارتباط قلبی انسان با خدا که با زور و اجبار درست نمیشود، باید از دلش شکوفه بزند!
پس دین چه میگوید؟ دین میگوید من فقط میخواهم تو را رها کنم. امام زمان(ع) که کسی را دیندار نمیکند؛ از بردگی نجات میدهد، همین!
وقتی آزادی و رهایی در دین ما این جایگاه را دارد، چرا باید یک کسانی در مقابل این دین، شعار آزادی بدهند؟ حتماً یک اشتباه و سوءتفاهم بزرگ اتفاق است و دلیلش این است که ما دین را به عنوان عامل رهاییبخش انسانها معرفی نکردهایم.
دعوای دین سرِ آزادسازی انسانها است نه سر ارتباط با خدا، اصلاً ارتباط با خدا که دعوا بردار نیست، موعظهبردار هم نیست، تلقینبردار هم نیست! ارتباط تو با خدا از سرِ عشق و عاطفه است و با احساس امنیت است، فقط دیگران نباید تو را اذیت کنند و اجازه بدهند تو خودت رشد کنی.
خداوند میفرماید: «لا اِکْراهَ فِی الدّین» (بقره، ۲۵۶) در ارتباط تو با خدا که اکراهی نسیت، پس دعوا سر چیست؟ دعوا سر بردگی غیرخدا است، سر اینکه تو نباید غیرخدا را بندگی کنی.
بعضیها میگویند حکومت اسلامی نباید به زور مردم را بهشت ببرد. در واقع باید گفت: حکومت اسلامی فقط باید جلوی به جهنم بردن مردم را بگیرد و نگذارد کسی به زور، مردم را سمت جهنم ببرد، همین!
فلسفۀ قیام امام حسین(ع) هم آزادی و رهایی بود. گفت ای مردم، میخواهم شما را آزاد کنم، اگر رهایی و آزادی را نمیخواهید من برمیگردم... ولی آنها نگذاشتند و کار به جنگ کشیده شد.
ادبیات دین، اصلش باید بحث آزادی باشد؛ هم آزادی یک فرد و هم آزادی یک ملت. آزادی یک ملت لازمهاش مدیریت ولایی است، چون فقط مدیریت ولایی است که میتواند کاری بکند که خوبهای یک ملت بجوشند و بالا بیایند. این روش را هم نمیتواند دیکتاتور مآبانه انجام بدهد بلکه باید در فضای باز و آزاد انجام بدهد.
هم پیغمبر(ص) هم أمیرالمؤمنین(ع) میخواستند این آزادی را به مردم بدهند که گُلهای این مردم شکفته بشود و رو بیاید. لذا به هر دوی این بزرگواران، گفتند که شما مدیریت بلد نیستید! چون فکر میکردند که مدیریت یعنی زورگویی!
امروز هم بسیاری از این الزامات بروکراسی در جامعه-از جمله در ساختارهای آموزشی و اداری- باید برداشته شود تا مردم مزۀ آزادی را بچشند، نمیشود که از خدا و پیغمبر حرف بزنیم ولی مدل زندگی ما اسارتبارانه باشد!
اگر ساختارهای ادارههای ما با بروکراسی مارکس وبری اداره میشود، در واقع این ساختارها اسلامی نیست؛ چون بر مبنای بردهکشی است نه آزادسازی! هرچند مدیرانش نماز بخوانند و ظاهر اسلامی داشته باشند.
تا وقتی در دانشگاهها و مراکز آموزشی ما اصل بر نمره و نظارت و امتحان و... باشد، از این دانشگاهها زیاد نظریهپرداز علمی بیرون نمیآید، چون با این روشهای موجود، خلاقیت افراد از بین میرود.
مشکل ما این است که دینداری و تقوا را به رهایی تفسیر نکردهایم و به تصویر هم نکشیدهایم. این مسائلی که در سطح خیابانهای شهر میبینید به خاطر این است که دین به درستی معرفی نشده و الا اگر میگفتیم که اصل دین، رهایی و آزادی است، بسیاری از مسائل حل شده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اگر امام حسین، مسیحی بود 🚩
نزار فرانسيس شاعر مسيحى لبنانى:
اگر حسين از ما بود!
#امام_حسین
#محرم
8⃣5⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #امام_حسین_علیه_السلام اشعاری از بی وفایی دنیا با خود زمزمه می کند!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅امام سجاد(ع) می فرماید :
📋《إِنِّي لَجَالِسٌ فِي تِلْكَ الْعَشِيَّةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِنْدِي عَمَّتِي زَيْنَبُ تُمَرِّضُنِي إِذِ اعْتَزَلَ أَبِي فِي خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ جُوَيْنٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيْفَهُ وَ يُصْلِحُهُ》
♦️من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، جون غلام ابوذر شمشير پدرم را تیز مي كرد و او را براى جنگ آماده مي ساخت، پدرم در اين هنگام، این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ،
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ،
وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي》
♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی.
همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زندهای رهروی ناگزیر این راه است.
📋《فَأَعَادَهَا مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَرَفْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ》
♦️پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
@TarikhEslam
9⃣5⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #امام_حسین_علیه_السلام به خواهرش #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها دلداری می دهد!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅امام سجاد(ع) می فرماید :
📋《إِنِّي لَجَالِسٌ فِي تِلْكَ الْعَشِيَّةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِنْدِي عَمَّتِي زَيْنَبُ تُمَرِّضُنِي إِذِ اعْتَزَلَ أَبِي فِي خِبَاءٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ جُوَيْنٌ مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيْفَهُ وَ يُصْلِحُهُ》
♦️من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، جون غلام ابوذر شمشير پدرم را تیز مي كرد و او را براى جنگ آماده مي ساخت، پدرم در اين هنگام، این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ،
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ،
وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي》
♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی.
همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زندهای رهروی ناگزیر این راه است.
📋《فَأَعَادَهَا مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمْتُهَا وَ عَرَفْتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ فَرَدَدْتُهَا وَ لَزِمْتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمْتُ أَنَّ الْبَلَاءَ قَدْ نَزَلَ》
♦️پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
@TarikhEslam
0⃣6⃣شب دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، اصحاب و یاران #امام_حسین_علیه_السلام به مناجات و عبادت پروردگار خود مشغولند!👇
✅در مقاتل در مورد احوالات یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا آمده است؛
📋《لَهُمْ [رِجَالٌ] کَدَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ》
♦️در بین یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا، افرادی بودند که چنان غرق عبادت بودند که زمزمی مناجاتشان، مانند صدای زنبوران عسل، از اردوگاه امام حسین(ع) به گوش میرسید.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
📚منبع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۵۷
@TarikhEslam
1⃣6⃣روز دهم محرم «عاشورا» سال ۶۱ هجری قمری، سپاه دشمن و سپاه #امام_حسین_علیه_السلام آرایش نظامی به خود می گیرند!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅شیخ مفید می نویسد :
📋《وَ أَصْبَحَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) فَعَبَّأَ أَصْحَابَهُ بَعْدَ صَلاَةِ اَلْغَدَاةِ وَ كَانَ مَعَهُ اِثْنَانِ وَ ثَلاَثُونَ فَارِساً وَ أَرْبَعُونَ رَاجِلاً》
♦️امام حسین(ع) صبح عاشورا بعد از ادای نماز صبح، لشکر خویش را که متشکل از ۳۲ نفر سواره و ۴۰ نفر پیاده بود،[البته اقوال دیگری درباره تعداد افراد امام حسین(ع) وجود دارد) چنین آراست :
📋《فَجَعَلَ زُهَيْرَ بْنَ اَلْقَيْنِ فِي مَيْمَنَةِ أَصْحَابِهِ وَ حَبِيبَ بْنَ مُظَاهِرٍ فِي مَيْسَرَةِ أَصْحَابِهِ وَ أَعْطَى رَايَتَهُ اَلْعَبَّاسَ أَخَاهُ وَ جَعَلُوا اَلْبُيُوتَ فِي ظُهُورِهِمْ وَ أَمَرَ بِحَطَبٍ وَ قَصَبٍ كَانَ مِنْ وَرَاءِ اَلْبُيُوتِ أَنْ يُتْرَكَ فِي خَنْدَقٍ كَانَ قَدْ حُفِرَ هُنَاكَ وَ أَنْ يُحْرَقَ بِالنَّارِ مَخَافَةَ أَنْ يَأْتُوهُمْ مِنْ وَرَائِهِمْ》
♦️زهیر بن قین را بر جناح راست(میمنه) و حبیب بن مظاهر را بر جناح چپ(میسره) گماشت.
پرچم را به برادرش حضرت عباس بن علی(ع) سپرد و خیمهگاه را پشت سر قرار داد.
حضرت(ع) دستور داد تا هیزمها و نیهایی که در پشت خیمهگاه بود، داخل کانالی که قبلاً آماده کرده بودند بریزند و هنگام نبرد آن را آتش بزنند تا دشمن نتواند از پشت سر حمله کند و فقط از یک سمت با دشمن بجنگند.
⚔آرایش سپاه عمر سعد :
شیخ مفید در ادامه می نویسد :
📋《وَ أَصْبَحَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِي ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ هُوَ يَوْمُ اَلْجُمُعَةِ وَ قِيلَ يَوْمُ اَلسَّبْتِ فَعَبَّأَ أَصْحَابَهُ وَ خَرَجَ فِيمَنْ مَعَهُ مِنَ اَلنَّاسِ نَحْوَ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ كَانَ عَلَى مَيْمَنَتِهِ عَمْرُو بْنُ اَلْحَجَّاجِ وَ عَلَى مَيْسَرَتِهِ شِمْرُ بْنُ ذِي اَلْجَوْشَنِ وَ عَلَى اَلْخَيْلِ عُرْوَةُ بْنُ قَيْسٍ وَ عَلَى اَلرَّجَّالَةِ شَبَثُ بْنُ رِبْعِيٍّ وَ أَعْطَى اَلرَّايَةَ دُرَيْداً مَوْلاَهُ》
♦️عمر بن سعد نیز بعد نماز صبح لشکر خود را چنین آراست :
عمرو بن حجاج زبیدی را بر جناح راست و شمر بن ذیالجوشن را بر جناح چپ گماشت.
فرماندهی سوارکاران را به عزرة بن قیس احمسی و فرماندهی پیادگان لشکر خود را به شبث بن ربعی واگذار کرد و پرچم را به دست غلام خویش «دُرید» داد و خود در قلب لشکر قرار گرفت.
و امام سجاد(علیه السلام) می فرماید :
پدرم در صبح روز عاشورا دست خود را بالا برد و فرمود :
📋《اَللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي كُلِّ كَرْبٍ وَ رَجَائِي فِي كُلِّ شِدَّةٍ وَ أَنْتَ لِي فِي كُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِي ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ كَمْ مِنْ هَمٍّ يَضْعُفُ فِيهِ اَلْفُؤَادُ وَ تَقِلُّ فِيهِ اَلْحِيلَةُ وَ يَخْذُلُ فِيهِ اَلصَّدِيقُ وَ يَشْمَتُ فِيهِ اَلْعَدُوُّ أَنْزَلْتُهُ بِكَ وَ شَكَوْتُهُ إِلَيْكَ رَغْبَةً مِنِّي إِلَيْكَ عَمَّنْ سِوَاكَ فَفَرَّجْتَهُ وَ كَشَفْتَهُ وَ أَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ صَاحِبُ كُلِّ حَسَنَةٍ وَ مُنْتَهَى كُلِّ رَغْبَةٍ》
♦️پروردگارا! تو تكيه گاه من در هر غم و اندوه و اميد من در هر سختى هستی.
و تو در هر مشكلى که برايم پيش آيد مورد اعتماد و چاره ساز من بودی.
چه بسا اندوهى كه دلها در آن سست شود و تدبير در آن اندك شود، دوست در آن خوار گردد، و دشمن در آن شاد شود، من آن را به درگاه تو آوردم و شكوۀ آن پيش تو كردم، به خاطر آنكه از جز تو چشم انتظاری ندارم و تو آن اندوه را از من برطرف ساز و گشايش عنایت کن، پس توئى صاحب اختيار هر نعمت و دارندۀ هر نيكى و پايان هر آرزو و اميدى.(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شيخ مفید، ج۲، ص۹۵
@TarikhEslam