#السلام_علیکِ_یا_عقیلة_العرب_یا_زینب
#شب_چهارم
کربلا چشم به راه زینب
آمده وقت سپاه زینب
مثل خورشید به تابندگی اش
این دو هستند همه زندگی اش
می چکد عشق ز آه زینب
این دو طفل اند سپاه زینب
عشق را تا که تک و تنها دید
تکیه بر نیزه ی غربت را دید
گفت غم را به دلت راه مده
به لبت فرصت یک آه مده
دو نفر دل به هوایی داری
تو هنوز عشق فدایی داری
عهد و پیمان من از یادت رفت؟
نوجوانان من از یادت رفت؟
نوجوانند ولی دلداده
به حسین بن علی دلداده
پیش عباس سیاهی لشکر
هر دو قربان علیِ اکبر
هر دو تا حیدری و کرارند
از دلت کاش غمی بردارند
هر دو از عشق سبک بار شدند
جلوه ی جعفر طیار شدند
وای اگر پس بزنی هدیه ی من
تویی و آه من و گریه ی من
من و وابستگی غیری نیست
زندگی بی تو در آن خیری نیست
بهتر این است پس از تو مردن
پسر بی تو نمی خواهم من
جسم را فارغِ از جان می کرد
عشق را راهیِ میدان میکرد
باز در دل هیجان ها افتاد
نام حیدر به زبان ها افتاد
نفس کوفه شماره افتاد
پرچم شام دوباره افتاد
از هیاهوی دو آقازاده
ترس بر کوفه و شام افتاده
کینه اما ز علی اوج گرفت
تیرها سمت گلو موج گرفت
نیزه افتاد به جان هر دو
ضرب شد پیکر هر دو بر دو
سنگ ها پر زده بر دامن شان
نیزه ها کاشته شد در تن شان
تا حسین آن دو گل پر پر برد
زینب از خیمه تکان خورد نخورد
در دل عرش مقرّب شده است
اینچنین است که زینب شده است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
#السلام_علیک_یا_عقیلة_العرب
مرثیه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم
میرود دست به دامان برادر زینب
شده هر لحظه به قربان برادر زینب
غم تنها شدن از لحن برادر خوانده
می برد شمع وجودی که برایش مانده
دو گل خرمن جان نذر برادر آورد
تا پذیرد قسم حضرت مادر آورد
گفت بعد از تو وجودم به جهان اینهایند
این دو با عشق فدایی شدنت اینجایند
این دو از کودکی از عشق شما دم بزنند
کوفه را با رجز نام تو بر هم بزنند
عشق را از ادب درس من آموخته اند
عمری از خاطره ی مادرمان سوخته اند
انتقام است فقط در نظر این هر دو
یاد حیدر برسد از جگر این هر دو
حرف آتش بشود مثل حسن می سوزند
برسد خاک روی چادر من می سوزند
غیرتی آخته بر معجر مادر دارند
این دو جنگ آور من ارث ز حیدر دارند
هر دو یک کوچه غم از واژه ی سیلی دارند
اسم کوچه بشود صورت نیلی دارند
بگذار عشق من اینگونه به اثبات رسد
من نباشم که غباری به سر و پات رسد
تکیه بر نیزه غربت بزنی میمیرم
حرفی از این دو امانت بزنی میمیرم
به فدای سر تو حنجره ی این دو پسر
هم به دنبال تو آیند روی نی دو سپر
بپذیر از منِ مادر همه ی هستم را
رد نکن ای پسر فاطمه ام دستم را
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اثر_جدید
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
#السلام_علیک_یا_عقیلة_العرب
زینت پنج تن آل ولایت زینب
کربلا از قدمت یافت شرافت زینب
با تو در کرببلا عشق به پایان نرسید
ناجی مرحله ی سخت امامت زینب
عصمت از بردن نام تو به عصمت برسد
چیست عصمت به خدا خاک سرایت زینب
امتحانی ز ازل بود که الله گرفت
با شهادت ز حسین و به اسارت زینب
ما کجا شرح یکی از همه اوصاف شما
شرح اوصاف تو باشد به قیامت زینب
سایه انداخته بر دین نخی از چادر تو
مریم از درس تو آموخت نجابت زینب
کوفه در عمر خودش مثل تو زن دید؟ ندید
آفرین بر جگر کوه بلاغت زینب
مثل چشمان پر از خون تو در عصر دهم
که چنان رفته به دنبال زیارت، زینب؟
یافتی در دل آن دشت به خون آکنده
آن پراکنده تن غرق جراحت زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
اشعار مربوط به حضرت زینب سلام الله علیها👇👇👇
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
این نفس ها فدای هر نفسش
من بمیرم برای هر نفسش
با نفس هاش خون زند بیرون
از تنش روی صفحه ی هامون
به کدامین گناه کشته شود؟
اینقدر بی پناه کشته شود؟
یک نفر یک سپاه عدالت نیست
عمه بگذر ز من که مهلت نیست
او که امید لحظه هایم بود
هم عمو هم پدر برایم بود
نفسش در تلاطم افتاده
زیر شمشیر مردم افتاده
زخم هایش ستاره باران است
نه یکی نه دو تا هزاران است
بدنش نیزه زار گردیده
زیر پا چند دست چرخیده
پنجه ای می رسد به گیسویش
خنجری می رود به پهلویش
سهمش از هر کرانه شمشیر است
از زمین نیزه از هوا تیر است
من یتیمم ولی جگر دارم
غیرت از حضرت پدر دارم
می شوم چون پسر، عمویم را
پیش کش میکنم گلویم را
آمدم من ولی نگو دیر است
چقدر قتله گاه دلگیر است
سنگ ها وحشیانه می بارند
با عمویم چه دشمنی دارند؟
صبر کن مهربان که در راهم
تو نباشی نفس نمی خواهم
ای که دست تو بوده مأمن من
دست بی تو وبال گردن من
قتله گاهت شبیه کوچه و من
سپرت می شوم به جای حسن
قامتم مثل قاسمت گر نیست
از علی اصغرت که کمتر نیست
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی
https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
پرچم سبز افتخار حسن
نور در نور یادگار حسن
روح بی باک ذولفقار حسن
مردِ رزمِ جملْ شکار حسن
چون پدر از سقیفه بی زار است
یازده ساله مرد پیکار است
عزت مجتبی ست عبدلله
روح قالو بلاست عبدلله
سپر نیزه هاست عبدلله
غرق خون خداست عبدلله
از لبش یا حسین می بارد
دست از این عشق بر نمی دارد
ناگهان دید کربلا لرزید
عمو افتاد خیمه ها لرزید
دست عمه که بی هوا لرزید
تن فرزند مجتبی لرزید
عمو از صدر زین غریب افتاد
گیر یک عده نا نجیب افتاد
خسته از زخم ها عمویش شد
نیزه ای تشنه ی گلویش شد
هر چه شمشیر روبه رویش شد
وای من پنجه پنجه مویش شد
داد زد لا اُفارِقُ عَمي
تا ابد لا اُفارِقُ عَمي
گفت بر نسل خویش می نازم
جملی از دوباره می سازم
نیزه ها، من هنوز سربازم
دست ها را سپر می اندازم
تا عمو لحظه ای بیاساید
یا ز گودال پا شود شاید
سنگ ها بگذرید از سر او
نیزه ها پاشوید از بر او
جای سالم بود به پیکر او؟
رفته از حال،عمه خواهر او
بدنش را به خاک ها نکشید
رمقی نیست در تنش بروید
من یتیمم پسر نمی خواهی؟
من که هستم سپر نمی خواهی؟
دست من را مگر نمی خواهی؟
عکسی از پشت در نمی خواهی؟
پدرم بغض های خود را برد
حسرت کوچه را فقط می خورد
استخوان های دست وا اُمّا
لحظه اي كه شكست وا اُمّا
تنش از هم گسست وا اُمّا
حرمله حاضرست وا اُمّا
هدف تیر سهمگین گردید
با عمو نقش بر زمین گردید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_حسین_علیه_السلام
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی
ایتا
https://eitaa.com/hkordy
تلگرام
https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
مرثیه حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
ماه را در ته گودال به خون غلتان دید
تیرها دور سر غربت او چرخان دید
دید از چشم و دل سوخته اش خون جاری ست
خون مظلومی او در دل هامون جاری ست
نه علی اکبر و عباس و نه عابس مانده
عمو از زخم سنان خسته و بی حس مانده
تیغ ها راه گلویش همگی سد کردند
نیزه ها با تن تنهای عمو بد کردند
شانه اش دید که آماج بلا گردیده
چند باری ست تنش روی زمین چرخیده
رفت با ناله ی لا اُفارقِ از عمویش
تا که با دست سپر گشته به راه گلویش
آفتاب است که بر زخم تنش می تابد
هر که با هر چه که می خواست عمو را میزد
متل یک رود پر احساس به دریا افتاد
دست او پیش نگاه غم مولا افتاد
حرمله باز مهیای شکاری تازه ست
روضه اش روضه ی بازِ غمِ بی اندازه ست
ذبح شد در بغل ذبح عظیمِ الله
سخت شد لحظه ی ذبحش به اباعبدلله
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اثر_جدید
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
1_11103003068.mp3
35.8M
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
پرچم سبز افتخار حسن
سید مهدی میرداماد
شاعر #حسن_کردی
زمزمه حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
عمه ببین عموم توو خاک و خون افتاد
نمی تونه پاشه از زخمای زیاد
یه عده گرگ هار تنش رو می درن
اونو به هر طرف رو خاکا می کشن
از جوشنش خون جاریه
تیر سه پر چه کاریه
ببین سنان دور سرش
تو فکر نیزه داریه
۲
یه شمشیری داره سمت گلوش میاد
یه نیزه ای داره از روبروش میاد
اون چکمه پوش زشت چی میخواد از بهشت
پا می زاره روی صفحه ی سرنوشت
با پا روی تنش اومد
بدم میاد من از لگد
مثل کوچه ی فاطمه
هر کی رسید عمو رو زد
۳
به یاد کوچه و یاد بابام حسن
جلوی صورتت سپر شه دست من
دست خودم نبود ناله ی وا اما
کاشکی یادت نیاد غصه ی کوچه ها
ضلع شکسته یادته
دستای بسته یادته
یه مادری با نو گلش
در خون نشسته یادته
#زمزمه
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اثر_جدید
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#شب_ششم
از رجز های تو در دشت تلاطم شده است
سایه ی هر چه حرامی ز حرم گم شده است
خاک پای تو شراب ست شراب ست شراب
نرسیده است به پابوسی پای تو رکاب
جلوه ات نیم حسین است و حسن نیم دگر
شده ای جمع ابالفضل و علیِ اکبر
آمدی تا که حسن خوب تماشا بشود
قامت عایشه خواهان زمین تا بشود
می چکد از دهنت شهد عسل قاسم جان
بده بر زندگی یک ذره محل قاسم جان
کوفه لرزید زمان رجز شبگیرت
می چکد خون خوارج ز دم شمشیرت
از علی پر شده ایمان چنان کوه شما
عمه می میرد از این قامت مجروح شما
سنگ ها یاد مدینه به تنت می بارند
نیزه ها خوب هوای بدنت را دارند
پنجه ای دست به گیسوی کمندت کرده
از سبک وزنی تو نیزه بلندت کرده
مانده بر پیرهنت نقش سم مرکب ها
نخ نما شد بدن بی زره ات واویلا
باز کن زخمی من چشم به رویم قاسم
پا مکش بر جگرم پاره گلویم قاسم
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy