May 11
May 11
اسم کانال را بِه گذاشته بودم به یادِ پیجی که در اینستاگرام داشتم و بریدههای کتابهایی که میخواندم، میگذاشتم. میخواستم اینجا هم همین کار را ادامه دهم که وقتش پیدا نشد.
مدتهاست دنبال اسمی هستم که به من و محتوایی که مینویسم بیاید و بالاخره به حُفره رسیدهام.
حالا خیالم راحتتر شده که این اسم و این عکس منم!
خلاصه گم نکنید ما را😅
#بِه_سابق
#حفره
May 11
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان در نوسان بود:
میآمد، میرفت.
میآمد، میرفت.
و من روی شنهای روشن بیابان
تصویر خواب کوتاهم را میکشیدم،
خوابی که گرمی دوزخ را نوشیده بود
و در هوایش زندگیام آب شد.
خوابی که چون پایان یافت
من به پایان خودم رسیدم.
من تصویر خوابم را میکشیدم
و چشمانم نوسان لنگر ساعت را در بهت خودش گم کرده بود.
چگونه میشد در رگهای بیفضای این تصویر
همه گرمی خواب دوشین را ریخت؟
تصویرم را کشیدم
چیزی گم شده بود.
روی خودم خم شدم:
حفرهای در هستی من دهان گشود.
سایه دارز لنگر ساعت
روی بیابان بیپایان در نوسان بود
و من کنار تصویر زنده خوابم بودم،
تصویری که رگهایش در ابدیت میتپید
و ریشه نگاهم در تار و پودش میسوخت.
اینبار
هنگامی که سایه لنگر ساعت
از روی تصویر جان گرفته من گذشت
بر شن های روشن بیابان چیزی نبود.
فریاد زدم:
تصویر را بازده!
و صدایم چون مشتی غبار فرو نشست.
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بیپایان در نوسان بود:
میآمد، میرفت.
میآمد، میرفت.
و نگاه انسانی به دنبالش میدوید.
#سهراب_سپهری
@hofreee
امروز توی کتابی به هرم نیازهای مزلو رسیدم و دوباره دلم برایش تنگ شد. برای خودش و نظریهاش و هرمش البته.
مزلو معتقد بود که ما پنج نیاز فطری داریم. فطری از آن بابت که آنها ارثی هستند اما میتوانند تحت تاثیر یادگیری و عوامل محیطی دیگر هم قرار بگیرند. ما از هنگام تولد به این نیازها مجهز هستیم و رفتارهایی که برای ارضایشان انجام میدهیم آموخته شده است. مزلو قویترین نیاز را که در کف هرم قرار گرفته، نیازهای فیزیولوژیک نامید. مثل نیاز به آب، غذا و میل جنسی. درصورتی که این نیازها تا اندازهای ارضا شوند، به نیاز بعدی یعنی نیازهای ایمنی میرسیم. مثل امنیت، نظم و ثبات. باز هم درصورت ارضای نسبی این نیاز به نیازهای تعلقپذیری و محبت میرسیم. درواقع همان اصطلاح معروفِ " شکم گرسنه عشق حالیش نمیشه! ". یعنی اگر نیازهای فیزیولوژیک و ایمنیمان تا حدی ارضا نشود به اینجا نمیرسیم.
مزلو نیاز چهارم را نیاز به احترام ( از جانب خود و دیگران) معرفی میکند. این یعنی ما دو نوع نیاز به احترام داریم. هم به شکل حرمت نفس و ارزش برای خودمان و هم نیاز داریم که از دیگران این احترام را دریافت کنیم. بعد از ارضا نسبی این نیاز به آخرینش و نوک هرم میرسیم یعنی نیاز به خودشکوفایی. منظور مزلو از خودشکوفایی یک نوع آرامش درونی است توام با کاملترین رشد شخصیت و استعدادها. هر فردی به نوک هرم مزلو نمیرسد و فقط آدمهای محدودی آنجا را میبینند. خودشکوفایی با اینکه در بالاترین سطح هرم قرار دارد ولی از لحاظ شدت ضعیفترینشان است. درواقع شدت نیازها از کف به نوک، کمتر و کمتر میشود. این نیازها اغلب به صورت همزمان در ما وجود ندارند و فقط یک نیاز در یک برهه بر شخصیت ما غالب است. بسته به اینکه کدام نیازمان ارضا شده باشد و در چه سطحی باشیم. مثلا کسی که در شغلش موفق است، دیگر توسط نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی برانگیخته نمیشود و حتی از آنها آگاه هم نیست! این فرد فقط توسط نیازهای بعدی یعنی احترام و خودشکوفایی برانگیخته میشود. مزلو ویژگیهایی مشترک هم برای این نیازها عنوان میکند که به نظرم توضیحشان وقتگیر باشد.
انتقادی که به نظریه مزلو وارد میکنند این است که این سلسله مراتب نیازها ممکن است برای اکثر افراد کاربرد داشته باشد اما استثناهای زیادی دارد. مثل افرادی که همه چیزشان را فدای آرمان خاصی میکنند. افرادی که به خاطر عقایدشان، از نیازهای فیزیولوژیک و ایمنیشان میزنند. آدمهایی که دست از اموال دنیاییشان میکشند و با اینکه قویترین نیاز مزلو را برآورده نکردند به خودشکوفایی میرسند. القصه که از این دست مثالها برای رد نظریهی مزلو زیاد است اما همچنان هرم نیازهای مزلو جزو نظریههای مهم و شناخته شده است.
#روانشناسی
#مزلو
#نیازها
#هرم_نیازهای_مزلو
@hofreee
دلتون نخواد!
عصر جمعهای بعد یه ناهار مَشتی لم دادیم زیر پنکه که داره قِر قِر میکنه!
اونم بعد اینکه صبحی، اِسی تو ایران ترقه بازی کرده✌️
ما همچین ملتی هستیم!🇮🇷
#دیگه_چهخبر
#قِرقِر
#ترقهبازی_یا_چی
#انتقام_زرشکین_اسی
@hofreee