هو
از احمد غزالی در مورد نیت نماز پرسیدن
گفت:کافر شدم زنار بستم الله اکبر
یعنی ازالوهیت نزول کردم و به عبودیت آمدم.
حسنات العارفین
هو
شیخ برکه رحمت الله تعالی می گوید:
هفتصد بار محمد صلی الله علیه وسلم را خواب دیدم،امروز معلوم شد که خود را می دیدم .
حسنات العارفین
هو
اهل سلوک می فرمایند که راه طریقت راهی است پر خون.
هر که درین راه قدم نهد،هر چه از اهل آن راه فرموده اند:بکند تا بدر حق برسد و تا بر دو دست آن در نگیرد هرگز گشاده نشود و تا به زبان اندوه نخورد،هرگز بار نیابد و تا به قدم سر نرود هرگز به منزل گاه عزت نرسد .
رساله قدسیه
حضرت خواجه محمد پارسا
هو
در دنیای "قضاوتها" تنها به این نکته توجه میشود که دیگران بر اساس نظر ما چگونهاند؟
فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد «احمق»
ما که جلوی دیگران میپیچیم «زرنگ»
کسی جواب تلفن ما را ندهد «بیمعرفت»
ما که جواب ندهیم «گرفتار»
فرد بلندتر از ما «دراز»
کوتاهتر از ما «کوتوله»
دنیای قضاوتها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزشهای خودمان...
#انتشاراتچابکاندیش
هو
و گفت: همه چیز اندر دو چیز یافتم؛ یکی مرا، و یکی نه مرا.
آن که مراست اگر بسیار از آن گریزم همی سوی من آید،و آن که نه مراست اگر بسی جهد کنم به جهد خویش هرگز در دنیا نیابم.
اندکی از دنیا تو را مشغول گرداند از بسیاری ِ آخرت.
#شیخ_فرید_الدین_عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیاء
هو
و گفت:سنگی دیدم در راهی افگنده و بر وی نوشته که:«إقْلَب وَ اقْرَأ»؛
برگردان و برخوان! برگردانیدم و برخواندم.بدان سنگ نوشته بود که:«چون تو عمل نکنی بدانچه می دانی،چگونه می طلبی آنچه نمی دانی؟»
#شیخ_فرید_الدین_عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیاء
#ذکر_ابراهیم_بن_ادهم
هدایت شده از اشعار صائب تبریزی
اختیاری هست اگر انسان عاجز را، چرا
نقش خود را هیچ کس دلخواه نتوانست کرد؟
#صائب_تبریزی
✍️ @saeb_org
هدایت شده از مَشارِقُ الأنْوار
ا﷽
❁ بدان که خوابیدن علماء از روی غلبهٔ خواب بعد از سهر طولانی همراه با قیام عبادی برای آنها مکاشفه و شهودی به همراه دارد. و قرب آنان به خدا و ورود آنان به ملکوت است .
❀ از خصایص ابدال این است که خوردن ایشان از روی نیاز است و خوابیدن ایشان از روی غلبهٔ خواب است و گفتارشان از روی ضرورت و ناچاری است...
📚ریاضت سالکین (ترجمه و شرح باب پنجاه و سوم فتوحات مکیه)
✍محی الدین ابن عربی قدس سره، ص ۵۶
•❈•══════┅┅
@An_Noor313
هو
در اواسط حال سالک ، پیر عشق و ولی الهی اگر مصلحت داند ، ذکر سالک را بدل به کلمه جلاله که "الله" است می فرماید. در اواخر احوال ذکر سالک را [مشایخ] مبدل به کلمه " هو " می نمایند ، و اغلب آن که این دو ذکر بیخود از قلب سالک بر زند ، آن وقت پیر عشق او را مأمور فرماید و در اوایل احوال شخص سالک می باید آنقدر ذکر مذکور را به لسان بگوید که مؤثر در قلب گردد ، تا ذکر قلبی شود و قلب بدون مشارکت زبان ذاکر گردد در حالت خواب و بیدار شدن از خواب ، و اگر کمال ذکر لسانی به این مرتبه رسید ، می باید مراقب شود قلب را به ذکر خفی قلبی و عزل نماید لسان را از ذکر تا آنکه قلب او مستغرق گردد در ذکر الهی و غایب شود سالک از حواس ظاهره خود ، و خلع نماید بدن را و مشاهده نماید ملکوت باطنیه را به بصیرت قلب خود و آیات قلبیه خود را مشاهده کند.
قوائم الأنوار و طوالع الأسرار ، خاتمة الکتاب ، صفحه ۷۰۳
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذَهَبی
@hou786
هدایت شده از پژوهشهای تاریخ اسلام
📜بحث های تاریخیِ بی فایده
🔹️شهید آیت الله مطهری، بر این باور است که در تاریخ خوانی، جنبه درس آموزی آن است که باید مورد هدف قرار گرفته و از آن استفاده شود. تحقیق درباره مسائلی که از آن نمی توان عبرت گرفت، بی فایده است؛ مثلا بحث وجدل درباره بهشتی بودن و نبودن شخصیت های تاریخی که کاری خدایی است به پژوهشگر تاریخ ارتباطی نداشته و به رشد و تعالی او هیچ کمکی نمی تواند بکند. به باور مرحوم مطهری، بسیاری از افراد در این زمینه لغزیده اند و به جای آن که در مسائل مهم و سودبخش تحقیق کنند، به بررسی مسائل بیهوده رو آورده و خود را به آن مشغول ساخته اند.
🏷شايد عنايت بيشتر در مِثل آيه «تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» به اين است كه شما فقط بايد از تاريخ گذشته درس بياموزيد، شما مسئول اعمال آنها از جنبه الهى نيستيد، امر آخرت آنها و مرحوم يا ملعون بودن آنها مربوط به كار خداست نه كار شما، هيچ وقت در اين جهت فكر نكنيد و جدل نكنيد كه آيا آنها ملعوناند يا مرحوم و وقت را صرف اين فكر نكنيد، اگر خدا صريحاً بيان كرده كه كرده و اگر نكرده كشف و تحقيق آن و استدلال و اقامه برهان بر آن مربوط به شما نيست. شما درباره آنچه مربوط به خود شماست فكر و تدبر كنيد كه فكر صحيح اين است. متأسفانه جامعه اسلامى از جمله مواردى كه لغزيد همان فكر كردن در مسائل بيهوده بود؛ از آن جمله راجع به وظايف الهى در عالم آخرت. اين سنخ مجهولات را موضوع تفكر خود قرار دادند.
📚یادداشت های استاد مطهری: 13، 249.
🏷ملّا را ديدند كه چوب بزرگى به دو دست گرفته و كلاهش را روى آن چوب گذاشته و به سرعت مىچرخاند و در اين حال ديدند كه شلوارش پايين افتاده و آنچه بنا نيست پيدا باشد، پيدا شده. گفتند: ملّا شلوارت را بالا بكش. گفت: ببينيد آخر فرصت دارم؟! از اين قبيل است، عمل بسيارى از مردم كه دائماً در تلاش هاى بيهوده هستند و بىجهت كارهايى براى خود درست كردهاند و وقتى و فراغتى براى خود باقى نگذاشتهاند؛ مانند حوزههاى روحانى و مشاغل درسى آنها در برابر وظايف اصلاحى آن ها.
📚 یادداشت های استاد مطهری: 15، 160.
🏠 @chsiqs