هو
تو مکن تهدید از کُشتَن که من
تشنهٔ زارم به خون خویشتن
عاشقان را هر زمانی مُردنیست
مُردنِ عشاق خود یک نوع نیست
#مثنویمعنوی #جلالالدینمحمدبلخی #مولانا #خداوندگار
هو
با عشق روان شد از عدم مرکب ما
روشن ز شراب وصل دائم شب ما
زان می که حرام نیست در مذهب ما
تا صبح عدم خشک نیابی لب ما
#مولاناجانم
هو
فَکَم مِن مُستَعجِلِِ بِمَا إن أدرَکَهُ وَدَّ أنّهُ لَم یُدرِکهُ.
بسا کسی که چیزی را به شتاب می طلبد؛ وچون به آن رسد، آرزو کند که ای کاش هرگز نرسیده بود.
"مولا علی بن ابیطالب "
هو
لو صحَّ مِنک الهَوَی أُرْشِدتَ لِلْحِیَل
اگر در عشق صادق باشی، خود عشق گوید که چه کنی تا به معشوق برسی.
📘 فتوحات مکیّه، باب ۱۷۸
@IbnAarabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هو
پیرِ میخانه چه خوش گفت به دُردیکشِ خویش
که مگو حالِ دلِ سوخته با خامی چند
#استادمحمدرضاشجریان
#استادمحمدرضالطفی
#حافظ
هو
شیخ عبدالکریم مُدرسی: شنیدهام مرحوم شیخ مرتضی انصاری رضوان الله تعالی علیه مدت هفت سال زحمت کشید و بسیار دعا خواند و از حق تعالی طلبید که به او ذکری تلقین شود که به آن متوسل شود؛ آخرالامر حضرت مولی علیه السلام یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را در رویای صادقه دید که به او فرمودند، بخواند:
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ».
کشف الهدایه و مفتاح الولایه
@yarekhaksar
هو
و گفت: رسول، عَلَیهِ السّلام، درویشی اختیار کرد. با سخاوت و خُلقِ نیکو بود، بیخیانت بود، وا دیدار بود، راهنمایِ خَلق بود، بیطمع بود، شرّ و خیر از خدای دید، وا خلقَش غَش نبود، اسیرِ وقت نبود، هرچه از آن خلق ترسند نترسید، هرچه خلق بدان امید دارند او نداشت، به هیچ غرّه نبود. این جمله صفتِ جوانمردان است. رسول عَلیهِ الصَّلٰوةُ وَ السّلام، دریایی بود بیحدّ که اگر قطرهای از آن بیرون آید همه آفریده غرق شود.
ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی
تذکرةالاولیاء
@yarekhaksar
هو
به ثبوت پیوسته که پیش از وفات سید کاینات به سه روز جبرئیل نازل گشته گفت: ای محمد! پروردگار ترا سلام میرساند و از تو چیزی میپرسد که او اعلم است به آن چیز، میپرسد که خود را بر چه سان مییابی؟ سیدالمرسلین فرمود که خویشتن را محزون و اندوهناک و متألم مییابم. روز دویم و سیّم نیز جبرئیل آمده سؤال و جواب به دستور روز اول به وقوع انجامید. اما در روز سیّم عزرائیل با فرشتهای دیگر موسوم به اسماعیل که حاکم هفتادهزار فرشته بود بر در حجرۀ همایون حاضر گشت و جبرئیل بعد از پرسش معروض داشت که اینک ملکالموت بر در ایستاده رخصت درآمدن میطلبد و پیش از این نسبت به هیچ متنفسی این امر از وی صادر نگشته و بعد از این نیز صدور نخواهد یافت. حضرت فرمود که ای امین خدا! او را دستوری ده تا درآید، و عزرائیل پس از حصول اجازت درآمده زبان به سلام بگشاد و گفت: ای محمد! من بنابر فرمـان حـق - عزوعلا - مطیع امر و نهی توام، اگر رخصت فرمائی روح مطهر ترا قبض کنم و الا مراجعت نمایم. رسول - صلّیالله علیه و آله - به جانب جبرئیل نگریسته روحالامین گفت: ای احمد! حضرت پروردگار مشتاق دیدار تو است. لاجرم سید عالم، ملکالموت را اشارت کرد تا به کاری که متعلق به اوست مشغول شود، و چون عزرائیل آغاز قبض روح مطهر آن سرور کرد سکرات موت بر آن حضرت چنان غالب گشت که رنگ رخسار همایونش گاهی سرخ و گاهی زرد می شد و عرق بر روی فرخندهاش نشسته ساعتی به دست راست و لحظهای به دست چپ میگشت. عایشه روایت کند که حضرت رسول - صلّیالله علیه و آله و سلم - در وقت نزع در سقف خانه نظر انداخته و دست خود را برداشته میگفت: مع الرفيق الاعلی که ناگاه دست مبارکش مایل به زمین شده روح پرفتوح سید اواخر و اوایل به جوار مغفرت پروردگار منتقل گشت.
خلاصةالاخبار فی بیان احوالالاخیار
خواندمیر (غیاثالدّین بن همامالدّین حسینی شیرازی هروی)
تصحیح میرهاشم محدث
@yarekhaksar
هو
یا سید الانام درودِ جنابِ تو
ورد زبان ما است مه و سال و صبح و شام
نزدیکِ تو چه فرستیم ما ز دور؟
در دست ما همین صلوات است والسلام
@bazmeghodsian